قدرت های نوظهور به دنبال سهم بیشتر


اردشیر زارعی قنواتی


• آنچه هم اکنون نظر صاحب نظران را به خود جلب کرده است موج جدید اجلاس ها و نشست های گروهبندی های منطقه یی جهت تغییر و اصلاح در نظام بین المللی و نقش پر رنگ تر کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور در تقسیم سهم از مدیریت اقتصادی – سیاسی در جهان معاصر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۲٣ آوريل ۲۰۱۱


زمانی که "فرانسیس فوکویاما" تئوری پرداز آمریکایی پس از فروپاشی شوروی و پایان جهان دوقطبی رای "پایان تاریخ" را صادر کرد شاید هرگز گمان نمی کرد که این حکم ابلهانه و مخالف سیر اجتناب ناپذیر تحولات تاریخی این چنین زود، بی پایگی خود را نشان دهد. هر چند که در یک مقطع کوتاه چند ساله در این دوران گذار، ایالات متحده آمریکا توانست از خلاء قدرت ایجاد شده نهایت استفاده را برده و هژمونی بلامنازع خود را بر نظم نوین بین المللی تحمیل کرده و تا حدودی رویای فوکویاما را تعبیر کند اما تحولات شتابنده در جهان معاصر کابوس واقعی این توهم را اثبات کرد. برهم خوردگی و چینش های نوین در نظم مورد نظر این واقعیت را نشان داد که تاریخ ایستایی نمی پذیرد و روندها در طی تحولات سیاسی – اجتماعی با تغییر مکانیزم و انطباق با شرایط جدید، هر زمان در حال بازآفرینی سیر تکوینی خود می باشند. این تحولات تاریخی – اجتماعی در طی یک دهه ی اخیر فارغ از حدس و گمان های اولیه هم اینک واقعیت عینی خود را در ظهور متدهای نوین از جمله "منطقه گرایی" بروز داده است. اتحادیه اروپایی، اتحادیه آفریقایی، اتحادیه آسه آن در شرق آسیا و حوزه اقیانوس آرام، گروه شانگهای و به تازگی گروه قدرت های نوظهور "بریکس" از جمله چنین گروهبندی هایی می باشند که هر کدام ابعاد متنوعی از همگرایی، منطقه گرایی و بلوک بندی را در ذات خود نهفته دارند. حداقل در مورد منطقه گرایی در ساخت نوین بین المللی جای هیچ گونه ظن و شکی وجود ندارد و به تازگی نیز بر اساس الزامات جدید در قالب همکاری های سیستماتیک بین قدرت های نوظهور، فراتر از منطقه گرایی، جهت تغییر در مناسبات بین المللی (سیاسی، اقتصادی، امنیتی) تلاش های تازه یی انجام گرفته است. برخلاف دوران جنگ سرد که دو اردوگاه ایدئولوژیک غرب و شرق در تقابل با هم نظام بین المللی را تعریف می کردند هم اکنون صف آرایی ها و گروه بندی ها براساس منطق همکاری – رقابت برای کسب منافع ملی در حال شکل گیری است. هم چنین به جهت حریم باز و متنوع این گروهبندی ها، کشورهای عضو این امکان را داشته اند تا به واسطه ی اهداف و منافع خاص به طور هم زمان در چند اتحادیه حضور داشته باشند و حتی در شرایط رقابت نفس گیر با دیگر هم پیمانان به صورت موردی یا مقطعی به سمت همکاری های گسترده نیز گام بردارند. در چنین شرایطی آنچه تعیین کننده برای اقدام مشترک تلقی می شود منافع و اهداف مشخص در موقعیت خاص خواهد بود که نوعی ژلاتین و انعطاف پذیری انتخاب گرانه را ایجاب کرده و میدان برای مانور را گسترش خواهد داد. از طرف دیگر چربش ژئواکونومی بر ژئوپلتیک به قدرت های نوظهور این توانایی را می دهد تا بر اساس رشد و قدرت اقتصادی خود فراتر از مرزهای سنتی سهم بندی های سیاسی در حوزه بین المللی حرکت کنند. مولفه های بدیع در سطح گروهبندی و منطقه گرایی های جدید به جهت کم رنگ شدن روابط آنتاگونیستی و پایان این توهم که رقابت در تضاد با همکاری قرار دارد، به کشورها با ساختارهای متفاوت سیاسی و اقتصادی این امکان را می دهد تا برای کسب منافع ملی به طور وسیع تری دست به اقدام مشترک بزنند.
سومین نشست قدرت های نوظهور معروف به بریکس در روز پنچشنبه ۱۴ آوریل با حضور رهبران کشورهای چین، هند، روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی در شهر "سن یا" در جنوبی ترین نقطه خاک چین برگزار گردید. آفریقای جنوبی برای اولین بار در این نشست شرکت کرده بود و به همین دلیل این پیمان که قبلا "بریک" خوانده می شد به بریکس تبدیل گردید. بسیاری از تحلیلگران ضمن تعجب و اظهار شگفتی نسبت به دعوت از آفریقای جنوبی با توجه به حجم کوچک اقتصاد این کشور که کمتر از ۲ درصد اقتصاد چین می باشد یک علامت سوال بر این اجلاس گذاشتند. این در حالی است که اصولا گرد آمدن این غول های بزرگ تازه متولد شده حداقل در این مقطع از اجلاس که اصلاح ساختار مدیریت جهانی، تغییر در روابط اقتصاد بین الملل و بررسی معضل لیبی در صدر توجهات جامعه جهانی و نشست بریکس می باشد، فراتر از یک نشست اقتصادی، حوزه سیاست و نظام بین المللی را نیز در بر می گرفت. آفریقای جنوبی نماد کنونی قاره سیاه می باشد و به تعبیر "ژاکوب زوما" رئیس جمهوری این کشور "آفریقای جنوبی عضو مهم جامعه اقتصادی آفریقا بوده و پل مهمی برای همکاری بین کشورهای بریکس و قاره آفریقا می باشد". این رهبران بار دیگر از اصلاح ساختارهای مالی جهان حمایت کرده و بر گسترش نقش کمی و کیفی کشورهای در حال رشد و قدرت های نوظهور برای ایفای نقش فعال تر در مدیریت اقتصاد بین المللی تاکید کردند. در بیانیه پایانی اجلاس بریکس معروف به "بیانیه سن یا" ضمن تمرکز بر اصلاح ساختار اقتصاد جهانی نسبت به همکاری بریکس در فرایند کمک های دیپلماتیک چند جانبه و نقش فعال تر سازمان ملل متحد به عنوان محور اصلی در مقابله با چالش و تهدیدات بین المللی انگشت گذاشته شد. در مورد تحولات لیبی در بیانیه پایانی از سیاست گفت و گو، کاهش تقابل نظامی و راه حل دیپلماتیک به خصوص ابتکار عمل اتحادیه آفریقا که آقای زوما گزارش کامل آن را به عرض سران رساند، تاکید و حمایت ویژه یی به عمل آمد.                                                                                                
چین در این هفته هم چنین میزبان یک اجلاس مهم منطقه یی دیگر بود که گستردگی و ارتباط مستقیم آن با نشست بریکس آن هم در فاصله یک روز در چین، نشاندهنده موج فزاینده ی منطقه گرایی و سهم خواهی قدرت های در حال رشد و نوظهور در نظام نوین بین المللی و نقش پیشگام پکن به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان و نماینده ی این طیف از کشورها تلقی می شد. اجلاس سالانه مجمع آسیایی "بوآئو ۲۰۱۱ " در روز جمعه ۱۵ آوریل در خاک چین با حضور سران کشورهای چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و نخست وزیران کره جنوبی، اسپانیا و اوکراین در کنار نمایندگان گروه قدرتمند "آسه آن" مجموعه متنوعی را گرد هم جمع کرد که هرگونه تصمیم مشترک آنان می تواند نقش مسلم و تعیین کننده یی بر مسائل جهانی بگذارد. در این اجلاس که با شعار "توسعه فراگیر: برنامه های مشترک و چالش های جدید" آغاز گردید بیش از ۱۴۰۰ تن به نمایندگی از کشورهای مختلف از جمله سیاستمداران، محققان، صاحبان سرمایه، رهبران سندیکایی و نهادهای غیردولتی شرکت داشتند. رئیس جمهوری چین "هو جین تائو" ضمن تاکید بر سیاست راهبردی باز کشورش برای توسعه متوازن بین المللی بر تحقق توازن در درآمد و هزینه ها در روابط تجاری قول مساعد داد. رئیس جمهوری روسیه "دیمیتری مدودف" شرط موفقیت در توسعه فراگیر را دمکراتیک تر شدن روابط بین المللی و اصلاح ساختار مالی جهان بر شمرد. "دیلما روسف" رئیس جمهوری برزیل ضمن تمرکز بر فقر راه حل را در جلوگیری از افزایش تورم دانست و زوما نیز اعلام کرد "موضوع عمده نشست امسال مبنی بر توسعه فراگیر نشان می دهد که توسعه اقتصاد جهانی به مرحله کلیدی رسیده است". آنچه هم اکنون نظر صاحب نظران را به خود جلب کرده است موج جدید اجلاس ها و نشست های گروهبندی های منطقه یی جهت تغییر و اصلاح در نظام بین المللی و نقش پر رنگ تر کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور در تقسیم سهم از مدیریت اقتصادی – سیاسی در جهان معاصر است.