صدای زحمتکشان را نمی توان خفه کرد


رحیم همتی


• جامعه کارگری ایران امروزه علاوه بر بی توجهی ها و بی مهری هایی که خصلت حکومت استبدادی و ضد مردمی ایجاب می کند، با مشکلات و معضلات ناخواسته و تحمیلی دیگری نیز مواجه است که جایگاه و منزلت آنان را حتی از سطح متوسط منزلت مورد پذیرش جهانی و معاهدات مرتبط با آن از جمله کنوانسیون بین المللی کار بسیار پایین آورده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۲۷ آوريل ۲۰۱۱


ماه می است؛ یادآور اقشار زحمتکش جامعه، اقشار پینه دستان جامعه، اقشاری که با جانی آسیب دیده و روحی زجر کشیده روزها را به شب می رسانند. اقشاری که حق شان توسط اژدهای استبداد مورد استثمار قرار گرفته است.
اول ماه می یادآور کارگرانی هست که توسط غول سرمایه داری به استثمار کشیده و به صورت برده ای از آنان بیگاری کشیده می شد. در سـال ۱٨۵۶ایده هشت ساعت کار در روز برای نخستین بار در استرالیا زاده شـد . تا این که کارگران تصمیم گرفـتند این خواسـت خود را (هشـت سـاعت کار در روز) با توقـف دسـته جمعی یک روز کامل کار را عملی نموده و آن را با جلسـات و تفریحات سـازماندهی نمایند. این روز مصادف بود با۲۱ اپریل؛ و فقط برای یکسـال (۱٨۵۶) در نظر گرفته شـده بود. ولی این نخسـتین جشـن کارگران چنان اثری نیرومند بر کارگران اسـترالیا به جا گذاشـت که منجر به نوعی تهیج گشـت و تصمیم گرفـته شـد تا همه سـاله این جشـن تکرار گردد.
روشن اسـت که یک روز توقف کار سـراسـری خسـارات جدی را بر پـیکر سـرمایه داری ــ که از هـر ثانیه کار کارگران نفع می برد ــ در پی داشـت، و از جانب دیگر شـهامت و ایمان بیشـتر در کارگران ایجاد شـد، مبنی بر قـدرت خود شـان در انتخاب سـاعات کار. این شـهامت و پایداری در برابر سـرمایه داری و کارخانه داران به فـراخوان وسـیع از توده های کارگری در جنبش داد خواهی و کارگری گردید و ایده جشـن کارگری به سـرعـت در سـراسـر اسـترالیا پذیرفـته شـد؛ و به سـایر کشـور ها گسـترش یافـت تا این که تمام جهان وجود جنبش کارگری را به رسمیت شناخت.
اما نخسـتین گروههایی که به دنبال کارگران اسـترالیا رفـتند کارگران آمریکایی بودند، که در سـال ۱٨٨۶ در اول ماه می با خواسـت هـشـت سـاعت کار در روز خواهان توقف کامل کار در یک روز در سـطح جهانی شـدند. در این روز که در شـهر شـیکاگوی آمریکا تظاهراتی وسـیع برگزار شـد؛ دو میلیون نفـر از کارگران کارشـان را ترک کرده و ٨ سـاعت کار را در روز طلب نمودند. این تظاهرات توسـط پلیس امریکا به خاک و خون کشـید شـد. چهار تن از کارگران دراین تظاهرات کشـته شـدند. در روز ۴ می همان سـال، یعنی سـه روز بعـد، زمانی که کارگران مشغول به خاک سـپاری کشـته شـده گان بودند و تظاهراتی به پا نموده بودند، توسـط عوامل سرمایه داری بمبی در میان جمعیت منفجر گردید که منجر به قـتـل ده ها تن از تظاهر کننده گان شـد و یک تن پلیس هم به قتل رسـید. متعاقباً موج وسـیعی از دسـتگیر های کارگران و به محاکمه کشـانیدن رهـبران کارگران آغاز شـد و عـده یی را به اعدام محکوم نمودند. در پای چوبه دار یکی از رهـبـران کارگــران فـریاد کشـید که « صـدای کارگران را نمی توان خفـه کرد! »
به دنبال این تضیقات پلیسی، موانعی در تکرار تظاهـرات ــ با این وسـعـت ــ ایجاد گردید. کارگران تصمیم خود را در سـال ۱٨٨٨ تجدید کردند و جشـن بعـدی را در او ماه می سـال ۱٨۹۰ تعـیین نمودند. از آن سال ها به بعد هر ساله به مناسبت اول ماه می در اکثر کشورهای جهان تجمعاتی در دفاع از حقوق قشر کارگر جامعه برگزار می شود و نسبت به وضعیت وخیم کارگران اعرتاض می گردد.
گرامی داشت روز کارگر در دولت ملی مصدق با ایجاد سندیکاها همراه شد و پس از دولت آن بزرگمرد برای مدت ها از جنبش کارگری و این روز خبری نبود. پس از انقلاب پنجاه و هفت هر ساله این روز از سوی حاکمیت که خود را حامی پا برهنگان جامعه معرفی می کرد تجمعاتی برگزار می گردید در واقع به نوعی حکومتی برگزار می گردید آن هم در غیاب سندیکاها و گروهها و تشکل های کارگری. زیرا که حاکمیت سرکوبگر تاب و توان هیچ گونه ایجاد سندیکا و یا تشکل کارگری را نداشت. اما طی سال های اخیر مخصوصا در دوران صدارت سیاه دولت احمدی نژاد که تمامی عرصه های اقتصاد به دست انحصارطلبان سپاه سپرده شد و در این سال ها قشر کارگر بیش از پیش تحت فشار قرار گرفت و آن چیزی که زحمتکشان جامعه با دستان پینه بسته و تن خسته خود به دست می آوردند از دست دادند.
اول ماه می امسال؛

جامعه کارگری ایران امروزه علاوه بر بی توجهی ها و بی مهری هایی که خصلت حکومت استبدادی و ضد مردمی ایجاب می کند، با مشکلات و معضلات ناخواسته و تحمیلی دیگری نیز مواجه است که جایگاه و منزلت آنان را حتی از سطح متوسط منزلت مورد پذیرش جهانی و معاهدات مرتبط با آن از جمله کنوانسیون بین المللی کار بسیار پایین آورده است.
جامعه کارگری ایران امروز با مشکلاتی از جمله معضل رو به گسترش بیکاری و مولود نامیمون آن یعنی فقر که علاوه بر سلب شرایط امنیت شغلی برای کارگران، زندگی آنان و خانواده هایشان را دچار تنش های دائمی ساخته است. واردات بی رویه و بی سابقه کالاهای مصرفی با مشابه داخلی طی سال گذشته به ایران که بخشی از آن که می توان معلول سیاست های خاص در روابط بین المللی حاکمان ایران دانست، منجر به ورشکستگی و فروپاشی چندین هزار واحد تولیدی و بیکاری نیروهای کار آنان شده است.
و از طرفی عدم توجه به نقش فعالیت های صنفی و اتحادیه های کارگری در ساماندهی وضعیت حقوق و معیشت کارگران و جلوگیری از تشکیل آنها و حتی دستگیری فعالین این عرصه و برخوردهای خشن با اجتماعاتی که صرفاً جنبه صنفی داشته و ارائه تلقی سیاسی از آنها موجب بی ثباتی وضعیت نابسامان قشر کارگری شده است. از سویی دیگر خصوصی سازی که حاکمیت ایران در پیش گرفته خصوصی سازی که بیشتر به شخصی سازی شبیه هست تبدیل گرده است در واقع خصوصی سازی به شیوه نامناسب و غیر اصولی، همان واگذاری بی حساب و کتاب صنایع، کارخانجات و واحدهای اقتصادی بدون در نظر داشتن ارزش واقعی آنها، با بهای نازل به عده ای خاص از جمله وابستگان به قدرت سیاسی و یا همان سرکوب گران که تجمعات اعتراضی مردم را به خاک و خون کشیدند می باشد و عدم نظارت بر سرنوشت آتی آنها بعد از واگذاری، به گونه ای که بخش زیادی از این صنایع به دلیل عدم تناسب قیمت خرید با ارزش واقعی آنها، به فاصله کوتاهی از طرف صاحبان جدید آنها مضمحل و با فروش ماشین آلات و اموال منقول و غیر منقول آنها، بخش عظیمی از سرمایه های کشور را از بخش صنعت به بخش های دیگر از جمله واسطه گری، ساخت و ساز نیز مجوب شده است که طیف وسیعی از کارگران در اقصا نقاط میهن مان از کار بیکار شده و یا ماههاست که از دریافت حقوقی بی بهره بوده اند.
کارگران که صاحبان اصلی نیروی کار شاغل در واحدهای اقتصادی و صاحبان واقعی آنها هستند اما حاکمیت که می بایست با اولویت قرار دادن تعاونی های کارگری، تعاونی هایی با نام هایی با برچسب نهادها متصل به حاکمان فاسد زندگی سختی را برای قشر کارگر به وجود آورده است.

کارگران ایرانی که طی سال های اخیر باتنی رنجور و خسته با سیاست های نادرست دولت و حاکمیت کودتا اندک نان خود از سفره هایشان را از دست دادند.اول ماه می امسال نماد همبستگی کارگران و نیروهای مولد جامعه و پیوستگی آنان با جنبش آزادی خواهی ایران جهت رسیدن به حقوق از دست رفته خویش خواهد بود.


رحیم همتی