روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۲٨ آوريل ۲۰۱۱


 «فردای منطقه» عنوان یادداشت روز کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می خوانید:
همه در این باور مشترکند که سونامی تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نقطه عطفی را در نمودار معادلات سیاسی در پهنه منطقه ای- و حتی فرامنطقه ای- رقم زده است.
مختصاتی از فضای کنونی منطقه کمک می کند تا نقطه عطف تغییرات و تحولات به سوی خیزش و خروش ملتها بر ضد سیاستهای سلطه گرانه و امپریالیستی نمایان شود.
خیزش و خروشی که هویت و ماهیت «اسلامی» در آن موج می زند و علی رغم تمام دسیسه ها، توطئه ها و کارشکنی های نظام سلطه، شتاب آلود در بستر «بیداری اسلامی» می تازد.
از همان آغاز تحولات در منطقه که از تونس کلید خورد و دومینووار به مصر، یمن، لیبی، بحرین و... رسید تلاش نظام سلطه به سرکردگی آمریکا بر این نقطه متمرکز بود که القا نماید جهت قیامها، انتفاضه ها و انقلاب ها هر چیزی غیر از «جهت اسلامی» است؛ چه اینکه آمریکایی ها و صهیونیست ها می دانستند از شاخصه ها و ویژگی های لاینفک قیامها و انقلابهای اسلامی برپایی موج نفرت و بیزاری افکار عمومی از سیاستهای جاه طلبانه و افزون طلبانه آمریکایی- صهیونیستی است.
حداقل تجربه سه دهه گذشته شرایط منطقه ای و ظهور انقلاب اسلامی ایران که ترجمانی ناب از آموزه های اصیل اسلام است این درس عبرت را برای آنها در پی داشته است تا بدانند روحیه ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی ملهم از آموزه های اصیل اسلامی است.
اینجاست که در همان روزهای نخستین تحولات منطقه ای، بیش از همه چپاولگران و زورگویان و زیاده خواهان، این مقامات صهیونیستی و آمریکایی بودند که از شکل گیری یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه ابراز واهمه کرده و هراس شدید خود را عجزآلود علنی نمودند. البته امروز واهمه و ترس صهیونیست ها و مقامات کودک کش تل آویو مضاعف گردیده و بطور فزاینده مسیر تداوم را می پیماید.
همین دو روز پیش بود که مصری ها با تجمع در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی و آتش زدن پرچم اسرائیل، نه تنها خواستار اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از قاهره شدند بلکه مصرانه خواهان لغو «پیمان کمپ دیوید» شدند. این نکته را باید افزود که از انقلاب ۲۵ ژانویه در مصر تاکنون یکی از خواسته های جدی آحاد ملت، منع صدور گاز از مصر به اسرائیل بوده است. تا جایی که حتی وزیر انرژی مصر هم اکنون بخاطر فروش گاز به تل آویو در بازداشت به سر می برد.
اینها نمونه ای از مختصات فضای کنونی منحنی معادلات سیاسی است که آمریکایی ها در ارزیابی های به اصطلاح استراتژیک شان ندیده بودند و رژیم صهیونیستی- فرزندخوانده ایالات متحده- نیز که همیشه امید به حمایت و پشتیبانی واشنگتن داشته در سردرگمی و استراگیجی به سر می برد.
صهیونیست ها آنچنان خیالشان از حاکمان عرب مرتجع و دست نشانده جمع بود و شرایط منطقه را به نفع خودشان می پنداشتند که گمان نمی کردند جهان عرب این چنین به خیزش درآید و امروز خواسته اصلی لغو پیمان کمپ دیوید باشد.
در جریان جنگ ۲۲ روزه غزه دولت ایهود اولمرت وقیحانه و پی درپی اعلام می کرد که این جنگ به درخواست اعراب علیه غزه و حماس به راه افتاده و متاسفانه هیچ دولت عربی نه تنها آن را تکذیب نکرد بلکه امثال حسنی مبارک ها، با اقدامات عملی خود بر این زد و بند خیانت آمیز تاکید ورزیدند.
همدستی منافقان امت اسلامی با رژیم جعلی و وحشی اسرائیل از یادها فراموش نمی شود. شبکه اطلاعاتی رژیم حسنی مبارک و تشکیلات خودگردان به شناسایی و انهدام تونل های زیرزمینی احداثی در منطقه رفح پرداخته و بستر نسل کشی و اعمال فشار مضاعف بر ساکنان مظلوم غزه را مهیا ساختند. اما امروز اتفاق مبارک این است که «نامبارک مصر» و شریک راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بند مجازات و محاکمه ملت مصر افتاده است.
به تعبیر روزنامه عرب زبان «تشرین» مشکل بزرگ اعراب همواره این بوده که برای حل و فصل امور به آمریکا تکیه می زنند اما امروز ملت ها و مردم عرب این معادله را بهم ریخته اند و نه حتی از سر یک علقه و احساس ناسیونالیستی بلکه به لحاظ یک قالب اسلامی یک «نه» بلند را در برابر مشی و مرام آمریکایی و صهیونیستی فریاد می کشند.
همچنانکه نشریه فرانسوی لوموند دیپلماتیک در همین اواخر طی تحلیلی پیرامون اوضاع طوفانی خاورمیانه به این حقیقت اعتراف کرده و می نویسد: «رفته رفته معیارهای فکری ملت های عرب از یک جنبش ناسیونالیستی غیردینی به جست و جوی هویت در قالب اسلام تبدیل شده است».
واقعیات شرایط منطقه و اتفاقاتی که بیداری اسلامی و بیزاری از سیاست های صهیونیستی و آمریکایی نقطه عطف و محور اصلی آن است تا جایی است که حتی رسانه های وابسته و در خط سیطره نظام سلطه نیز آمریکا و متحدانش را از تحریف و انحراف «جهت اسلامی» خیزش های مردمی منطقه ناتوان نشان داده اند.
از همین روی، ماه بیش در بحبوحه تحولات منطقه و در شرایطی که شبکه الجزیره در مسیر تضعیف روحیه مردم و افکار عمومی ملت های مسلمان حرکت می کرد؛ «لونا الشبل» مجری شناخته شده این شبکه رسانه ای در اعتراض به خبررسانی مغرضانه الجزیره نسبت به تحولات منطقه استعفا کرد.
این استعفا گویای این واقعیت است که بیداری اسلامی در دلها روییده و در جان ها حک شده و با لطایف الحیل و شانتاژهای رسانه ای منحرف یا حذف نمی شود.
اما نکته اساسی در ارتباط با چشم انداز منطقه به گواهی و شهادت بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» است. همچنانکه به اعتراف مقامات و رسانه های خارجی اوج گرفتن موج تحولات منطقه و قوام و تداوم بیداری اسلامی متأثر و ملهم از انقلاب اسلامی بوده است. فردای منطقه نیز بی تأثیر از شرایط و موقعیت ایران اسلامی نخواهد بود.
اگر در ابتدای تحولات منطقه روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز نوشت که انقلاب خمینی همچنان در حال سرکوب قدرت آمریکاست و افزود: جنبش ها و قیام های زنجیره ای همان گونه که به شدت به نفوذ آمریکا آسیب زده، نفس های اسرائیل را نیز به شماره انداخته است؛ این روزها از رسانه های غربی گرفته تا مقامات صهیونیستی، موضوع پیش روی را کشاکش دو هژمونی و نبرد گفتمانی میان ایران اسلامی و ایالات متحده می دانند.
دان مریدور معاون نتانیاهو طی یادداشتی در جروزالم پست می نگارد: با بررسی تحولات منطقه، گسترش نفوذ و قدرت نرم ایران در مقابل هژمونی آمریکا قرار گرفته است.
از سوی دیگر؛ فارین پالیسی از تغییر شرایط و مختصات منطقه به سود ایران اسلامی می نویسد و صریحا با مذمت آنهایی که توهم تغییر رژیم ایران را در سر می پرورانند می افزاید: «تخیلات بیش از حد درباره تغییر رژیم در جمهوری اسلامی تنها اوضاع را بدتر خواهد کرد.»
طرفه آن که مجله آمریکایی تایم در تحلیلی با اشاره به تحولات منطقه اینچنین ارزیابی می کند: موج انقلاب ها در کشورهای عربی در آغاز سال ۲۰۱۱ در حال چرخش به میدان نبرد نیابتی میان آمریکا و ایران است.»
در همین خط تحلیلی، ترسیم نیوزویک از شرایط منطقه و تحولات پرشتاب آن خواندنی است: «درگیری های منطقه بخشی از نبرد و کارزار میان هژمونی ایالات متحده آمریکا و ایران در خاورمیانه است و آمریکا بازنده تحولات است چون دوره راهبردهای سیاسی واشنگتن در منطقه سپری شده و زمان شکل گیری آنها به زمان وقوع جنگ سرد مربوط می شود.»
نیوزویک در حالی از آشفتگی راهبرد سیاسی آمریکا پرده برداشته که در همین امتداد پروژه «ایران هراسی» نتیجه معکوس داده و حربه حقوق بشری بر ضد جمهوری اسلامی ایران هم کاملا بی اثر و بی خاصیت شده است.
امروز جنایات آشکار آل سعود و آل خلیفه در بحرین که با چراغ سبز آمریکایی ها هر روز ابعاد نفرت انگیزتر و مشمئزکننده تر می یابد، ژست حقوق بشری داعیه داران بین المللی از جمله آمریکا را به سختی به چالش کشانده است بنابراین ملت ها و افکار عمومی حتی در مقیاس فراتر از منطقه بخوبی دریافته اند اگر در اوج نقض فاحش حقوق بشر در بحرین که مصداق بارز نسل کشی و جنایت علیه بشریت است ۲ قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری در فاصله زمانی کمتر از یکماه علیه ایران اسلامی صادر می شود چیزی جز تلاش و تقلا برای فریب ملت ها و انحراف افکار عمومی منطقه نیست.
همچنان که ظهور حقیقتی به نام انقلاب اسلامی در سه دهه پیش نامعادله های شرق و غرب را بهم ریخت و در دهه اخیر بلوک مقاومت بخصوص در جنگ ٣٣ روزه در ۲۰۰۶ و جنگ ۲۲ روزه در ۲۰۰٨ طرح های آمریکایی و صهیونیستی «نقشه راه» ، «خاورمیانه بزرگ» و خاورمیانه جدید را متوقف کرد؛ فردای تحولات منطقه روشن است و آن پیروزی جبهه بیداری اسلامی با پیشقراولی ایران اسلامی در برابر جبهه وهابیون، طالبان، آمریکا و صهیونیسم است. نشانه ها و نمادها آشکار است هرچند که شاید جریان های انحرافی نبینند و یا نخواهند که ببینند.

رسالت: «شرافت کارگر ایرانی در جهاد اقتصادی»
«شرافت کارگر ایرانی در جهاد اقتصادی» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می خوانید:
امسال مزین به نام جهاد اقتصادی است و هر جهادی در گام اول مسبوق به دشمن شناسی یا همان شناسایی هندسه فعالیت دشمن است. دشمن شناسی و اطلاع از طرح و برنامه خصم معاند، نحوه و چگونگی تجهیز، رویارویی و صف آرایی نیروهای خودی در برابر دشمن را مشخص می نماید.
رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با کارگران فرمودند: «شما با کارتان با کسانی که می خواهند کشور را به سقوط اقتصادی بکشانند مبارزه می کنید». اما پرسش اینجاست چه کسانی می خواهند کشور را به سقوط اقتصادی بکشانند؟ چه جریاناتی با تحقق عدالت و پیشرفت ایران مخالف است؟ کدام دشمن، اقتصاد ملی را تهدید می کند؟ و...
خط کار و خدمت نسخه پیشرفت کشور و مقابله با کسانی است که می خواهند اقتصاد ملی را ساقط کنند. این خط همواره مورد حمایت مقام معظم رهبری و مردم بوده و هست. اما روندها و جریاناتی در خارج، داخل و حتی در درون ما وجود دارد که با خط کار و خدمت در تعارض است و کاملا برنامه ریزی شده سقوط اقتصاد ملی را هدف گرفته است.‏
دشمن خارجی همان استکبار جهانی و نظام سلطه است که در قالب های مختلف جنگ روانی، تحریم های اقتصادی و در نهایت جنگ تمام عیار اقتصادی مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی و اقتصادی ایران را هدف گرفته است. دشمن خارجی امروز مجموعه ای منسجم از صهیونیسم بین المللی و دول آمریکا و انگلیس است که با استفاده از ابزار شورای امنیت، تحریم های ناعادلانه و یک جانبه ای را علیه ایران وضع کرده اند.
آثار برخی از این تحریم ها عبارت اند از: قطع مبادلات بانکی در حوزه بین المللی، بلوکه شدن برخی دارایی های خارجی ایران،محدودیت مبادلات فعالان اقتصادی ایرانی در خارج، افزایش هزینه مبادلات و ریسک مبادلاتی کشور و...‏
دشمن داخلی نیز -که آن هم سقوط اقتصاد ملی را نشانه گرفته- مجموعه جریاناتی است که در داخل کشور با توسل به ابزارهای مختلف سیاسی و اقتصادی چوب لای چرخ کار و خدمت می گذارند.‏
گروه هایی مسائل اصلی کشور را به باد فراموشی سپرده اند و با حاشیه سازی و مسئله تراشی مانع از حرکت پرشتاب ملت ایران به سوی پیشرفت و عدالت می گردند.
این جریانات در سال ۱٣٨٨ با تفتین به شبهه تقلب در انتخابات، نزدیک به یک سال کشور را در معرض یک چالش ثانوی قرار دادند و مانع از آن شدند که اهداف اصلی ملت یعنی گذار از عقب ماندگی و رسیدن به دروازه های پیشرفت و عدالت توامان پیگیری شود.
این گروه های منحرف داخلی امروز در یک لباس دیگر ظاهر شده اند و سعی دارند با حضور در کوپه ها، ترمز قطار پیشرفت ملت که طی سالیان اخیر با سرعت و قدرت مضاعف در حال حرکت است‌ را بکشند.‏
اما دشمن درونی چیزی نیست به جز فرهنگ وارداتی و آسیب دیده کار در ایران. این دشمن خصم اکبر است. امام صادق(ع) می‌فرماید:«خداوند متعال بیکاری را دشمن انسان می‌داند». مطالعات و پژوهش‌های مختلف درباره علل کندی پیشرفت در ایران نشان می دهد که یکی از موانع عمده در کنار سایر عوامل داخلی و خارجی، اصطکاکات فرهنگی به ویژه ضعف فرهنگ و اخلاق کار در ایران است.
فرهنگ وارداتی فرار از کار، تنبلی و کاهلی، انجام بدون کیفیت کار، بازدهی پایین، فرهنگ غلط اشتغال به مشاغل گوناگون و پدیده ابوالمشاغلی، بی ارزش شمردن کار زیردستان، بی کیفیت دانستن محصول کار هموطنان، عدم پایبندی به حداقل های قانون کار توسط برخی کارفرمایان، گرایش به کالاهای خارجی و پرهیز از خرید کالاهای داخلی و ... آفات و سمومی است که فرهنگ کار را در کشور ایران تهدید می کند.
جامعه ما در شرایط کنونی نیازمند تولید ثروت به روش ایرانی و اسلامی است. تولید ثروتی که در زیر چرخ های آن فقرا له نمی شوند و مستضعفین در اموال اغنیا سهم دارند.
بدیهی است چنین فرایندی مسبوق به تصحیح فرهنگ تلاش و اخلاق کار در جامعه ایران و بازسازی آن متناسب با الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی است. فرهنگی که در آن اوقات آحاد جامعه به سه وقت کار، عبادت و استراحت و رسیدگی به خانواده تقسیم می شود.
کار در ایران باید به عنوان یک ارزش فردی واجتماعی مورد توجه و عنایت عمومی قرار گیرد. کارگران باید جایگاه شایسته خود را به لحاظ مادی و معنوی به دست بیاورند.
کارآفرینان، صاحبان نبوغ و استعداد شایسته ارجمندی بیشتر هستند. تا زمانی که این خصم اکبر زمین نخورد دشمنان اصغر را نمی توان شکست داد.‏
امروز باید بیدار بود و عالمانه و بخردانه نقشه های دشمنان خارجی، داخلی و درونی را مورد شناسایی قرار داد. حضرت علی(ع) دراین باره می فرمایند:«من نام عن عدوه انبهته المکائد»کسی که از دشمن غفلت کند، حیله ها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.‏
امروز کید خصم داخلی، خارجی و درونی به سقوط کشاندن اقتصاد کشور در یک جنگ اقتصادی تمام عیار است. دشمن از تمام ابزارها برای رسیدن به این هدف بهره می برد و ابایی از زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اخلاقی، حقوقی و فرهنگی ندارد. در مقابل این جبهه خصم قرآن کریم می فرماید:«واعدوالهم مااستطعتم من قوه. من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم».‏
در این آیه شریفه خطاب به عموم مسلمین در تمام زمان هاست. مخاطب رهبر معظم انقلاب نیز از طرح عنوان سال جهاد اقتصادی عموم ملت ایران است. عموم مردم ایران در این مجاهدت شریک هستند که معظم له خرید کالاهای ایرانی را یکی از قلم‌های جهاد اقتصادی دانستند البته مطمئنا برخی از اقشار در این جنگ اقتصادی پیش قراول هستند که کارگران و کار آفرینان در صف مقدم قرار دارند.
مقام معظم رهبری فرمودند:«کارگر با غیرت و باشرف ایرانی کار خود را پیکار و مبارزه می‌داند و با کار مبتکرانه و مجدانه مبتنی بر ذوق و استعداد ایرانی با دنیای استکبار و کسانی که رکود و سقوط اقتصادی کشور را دنبال می‌کنند مبارزه و مقابله می‌کند».‏
غیرت و شرافت کارگر ایرانی در جهاد اقتصادی با دشمن اجازه نخواهد داد چرخ های پیشرفت و عدالت در این مملکت متوقف شود. ملت نیز دوشادوش کارگران و در حمایت از آنها همان‌طور که در هشت سال جنگ تحمیلی خط مقدم جبهه را پشتیبانی می کرد، با خرید کالاهای ایرانی خط مقدم و مقدس کارگران و کارآفرینان را تقویت خواهد نمود.

جمهوری اسلامی: «تحلیل سیاسی هفته»‏
«تحلیل سیاسی هفته» سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی به مسائلی همچون شکست آمریکا در طبس ، بودجه ۹۰ ، افزایش قیمت سکه و طلا و... می پردازد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
هفته جاری با یک مناسبت مهم در تاریخ انقلاب و یک جلوه درخشان از عنایات غیبی الهی در پشتیبانی از انقلاب اسلامی همراه بود. پنجم اردیبهشت سال ۵۹ یعنی زمانی که حدود یکسال و نیم از عمر نهال انقلاب بیشتر نگذشته بود، آمریکای جنایتکار در عملیاتی موسوم به «دلتا» با هدف آزاد کردن دیپلمات های جاسوس این کشور که در لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام به گروگان گرفته شده بودند، به ایران حمله کرد ولی این عملیات نظامی و تجاوزکارانه به صحرای طبس با طوفان شن الهی به مفتضحانه‌ترین وضعی شکست خورد و بدین ترتیب هیمنه نظامی آمریکا نیز در پی هیمنه سیاسی این کشور که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی درهم شکسته بود، فرو ریخت و تئوری پیروزی ایمان بر سلاح، ماشین جنگی قدرتمندترین کشور جهان را درهم کوبید و تصمیمات خطرناک سران کاخ سفید و اقدامات خصمانه استکبار جهانی برای ضربه زدن به انقلاب پرخروش اسلامی در پرتو عنایات الهی بی‌ثمر ماند.
در شرایط کنونی درسی که از این حادثه می‌توان گرفت اینست که مادام مردم و مسئولین، با اخلاص و یکرنگی در خدمت اهداف الهی انقلاب اسلامی باشند و آرمانهای دینی را به امیال شخصی مقدم بدارند، عنایات الهی یا نصرت کنندگان دین خدا خواهد بود.
در هفته جاری سرانجام بودجه سال ۹۰ با ماجراهای تاسف برانگیزش در ششم اردیبهشت به صحن علنی مجلس رسید و کلیات آن نیز تصویب شد و در روزهای آتی باید شاهد بحث پیرامون جزئیات آن بود.
ماجرایی که در سال‌های اخیر از سوی دولت برسر مهمترین سند مالی کشور آمد، چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن و تبعات بعدی آن گذشت، ضمن اینکه موضوعی است که در تاریخ پس از انقلاب بی‌سابقه بوده و هیچکس توقع این برخورد غیرانضباطی و ساختارشکنانه را از سوی دولت نداشت.
نکته مهمی که در تبعات چنین تاخیری، علاه بر تاثیر مخرب آن در وضعیت مالی کشور و کم کردن نظارت دستگاهها و نهادهای مسئول ملاحظه می‌شود، پیامد چنین تعللی در ارائه دیرهنگام لایحه بودجه به مجلس است که می‌تواند بودجه امسال را از قوت و دقت کارشناسی کم بهره سازد، چیزی که به شدت اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها را دچار بی‌قانونی می‌کند.
به هر حال انتظاری که مردم در این روزها از نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی دارند اینست که در تصویب چنین لایحه حساسی که با انضباط مالی کشور سروکار دارد، با دقت و وسواس خاص عمل کنند تا در آینده عواقب عدم دقت آنها در بررسی لایحه دامنگیر مردم و نظام مالی و اداری کشور نشده و از سوی دیگر شیوه‌های نظارتی بر اجرای بودجه را از کارآیی و خاصیت نیندازد.
در هفته جاری شاهد تراکم بی‌مبالاتی‌ها و تلاطم‌هایی در عرصه اقتصادی بودیم که از جمله آنها ادامه روند افزایشی قیمت سکه و طلا و حبابی بودن بازار و تشدید هجوم سرمایه‌های سرگردان به این بخش بود.
تحولات بازار طلا در این هفته بار دیگر نشان داد حتی اگر بانک مرکزی بتواند اندکی این تب زرد را آرام کند، از درمان کامل آن عاجز است و تنها راه‌ حل درمان قطعی آن،‌ رونق دادن به بخش‌های تولیدی و اقتصادی کشور است چیزی که متأسفانه علیرغم ادعای مسئولین اجرایی و اقتصادی، در سالهای اخیر روند مناسبی در این بخشها وجود نداشته است.
متأسفانه آنچه علاوه بر وجود شاخص‌های منفی در سایر بخش‌های اقتصادی به این بازار زرد و طلایی دامن زده، نگرانی‌هایی است که مردم از عدم مدیریت هوشمندانه در شرایط موجود اقتصادی و نابسامانی در حوزه‌های اقتصادی مشاهده می‌کنند و طبعاً در چنین اوضاعی، جریان رو به افزایش نقدینه‌های سرگردان، عرصه‌ای مطمئن‌تر از بازار سکه و طلا برای جولان نمی‌بینند.
هفته جاری، در صحنه خارجی نیز شاهد تحولات مهمی بودیم که در این بین، وقایع خاورمیانه و تداوم قیام‌های مردمی و ضد دیکتاتوری، مهمترین این رویدادها را تشکیل می‌دادند.
در یمن، مردم پس از گذشت بیش از دو ماه همچنان در خیابانها هستند و اعلام کرده‌اند به هیچ گزینه‌ای غیر از عزل و کناره گیری علی عبدالله صالح، دیکتاتور این کشور رضایت نخواهند داد.
در این حال طرحی از سوی شورای همکاری خلیج فارس پیشنهاد شده است که براساس آن، علی عبدالله صالح، در صورت پذیرش طرح از سوی طرفین، یک ماه بعد، قدرت را به معاونش واگذار کند و به دنبال آن مقدمات برگزاری انتخابات فراهم شود با این شرط که مخالفان از پیگیری محاکمه عبدالله صالح صرفنظر کنند و به رئیس‌جمهور یمن تضمین جانی بدهند.
این طرح، که در اصل، دولت عربستان پشت آن قرار دارد از سوی احزاب مخالف پذیرفته شده است ولی مردم معترض آنرا نمی‌پذیرند و تاکید می‌کنند که علی عبدالله صالح باید به خاطر جنایاتی که مرتکب شده و اختلاس‌هایی که انجام داده است، محاکمه شود.
علی عبدالله صالح هم در مصاحبه‌ای که اخیراً انجام داده بار دیگر تأکید کرده است قدرت را واگذار نمی‌کند چرا که این اقدام منجر به هرج و مرج خواهد شد و مخالف قانون اساسی است! البته واضح است که دیکتاتور یمن درصدد است برای کناره‌گیری تضمین‌های محکم‌تر و مطمئن‌تری از مخالفان دریافت کند.
علی عبدالله صالح به زعم خود تلاش می‌کند خود را از سرنوشت دیکتاتور مصر دور سازد و از محاکمه و تعقیب ملت یمن بگریزد.
اما در این میان، بازیگران دیگری هستند که شاید بیش از خود دیکتاتور یمن، اصرار بر بقای وی دارند که در رأس آنها، عربستان قرار دارد.
عربستان و همچنین سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس از آن وحشت دارند که پیروزی کامل انقلابیون در یمن و سرنگونی رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح، زمینه را برای سرنگونی دیگر دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای حاشیه خلیج فارس، از جمله خاندان آل سعود هموار ساخته و سد شکننده فعلی بر سر راه سونامی انقلاب‌های مردمی را به یکباره درهم بریزد.
با اینحال، مردم یمن ضمن استمرار حضور گسترده در تظاهرات روزمره، برخواست خود مبنی بر سرنگونی و محاکمه دیکتاتور یمن تاکید می‌کنند. از اینرو، دست و پا زدن‌های علی عبدالله صالح و تحرکات شورای همکاری خلیج فارس برای نجات وی سودی نخواهد داشت و آنچنانکه شواهد امر نشان می‌دهد منطقه به زودی شاهد سرنگونی سومین دیکتاتور، پس از دیکتاتورهای تونس و مصر خواهد بود.
اما درباره تحولات بحرین، این کشور طی روزهای اخیر نیز صحنه رویدادهای مهمی بوده است. رژیم آل خلیفه که پس از مواجه شدن با قیام سراسری ملت، برای بقای حکومت خود دست به دامن آل سعود شد، طی روزهای گذشته در کنار کشتار مخالفین، موجی از بازداشت فعالان سیاسی و مردم معترض را به راه انداخت با این امید که انقلاب مردمی در بحرین را سرکوب کرده و به زعم خود، هرگونه امکان ادامه اعتراضات در آینده را سد کند.
البته علیرغم این وحشیگری، رژیم آل خلیفه نتوانسته است وحشت و نگرانی ناشی از حوادث آینده را از چهره خود محو سازد.
در چنین شرایطی ملک عبدالله پادشاه عربستان امروز به بحرین می‌رود تا به حکام وحشت زده بحرین قوت قلب بدهد و آنها را به ادامه سرکوب و کشتار معترضین ترغیب نماید. سفر ملک عبدالله به بحرین در مقطع فعلی، هیچ مفهومی جز حمایت از جنایت افروزی و سیاست های دیکتاتوری شیوخ بحرین ندارد. ملک عبدالله دستش را در دست کسانی گذارد که تا مرفق به خون مردم بحرین، به ویژه اکثریت شیعه این کشور آغشته است.
این سفر در عین حال بیانگر احساس خطر و نگرانی شدید حکام ریاض از روند تحولات منطقه می‌باشد. این نگرانی و وحشت، امروزه گریبانگیر همه حاکمان بی‌لیاقت و خودکامه حاکم بر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است و این حاکمان، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر پشتیبانی همدیگر را رها کنند در طوفان آزادی خواهی و قیام‌های منطقه به سرعت سرنگون خواهند شد.
تمسک سران کشورهای شورای همکاری به پیمان‌های موهوم برای حمایت از یکدیگر، در همین راستا باید ارزیابی شود.
با اینحال بسیار بعید است که اینگونه ترفندها و تحرکات بتواند تضمینی برای بقای این رژیم‌های دیکتاتوری ایجاد کند و تردید نیست که این موج عظیم دموکراسی خواهی و عدالت طلبی، کاخ‌های دیکتاتورها را یکی پس از دیگری به ویرانه تبدیل خواهد ساخت.
این هفته در مصر نیز شاهد تحولی مهم بودیم و آن آغاز محاکمه مبارک، دیکتاتور مخلوع این کشور و خانواده‌اش بود. مقامات قضایی، مصر به دنبال فشار افکار عمومی و پافشاری مردم، مجبور شده‌اند درصدد دادگاهی کردن سران و وابستگان رژیم سابق برآیند.
مبارک و برخی وزرایش طی روزهای اخیر در چند مرحله بازجویی شده‌اند و این درحالی است که فرزندان مبارک نیز در بازداشت به سر می‌برند.
دیکتاتور مصر در اظهارات اخیرش، با حسرت گفته است اگر می‌دانست محاکمه خواهد شد هرگز قدرت را به این سادگی واگذار نمی‌کرد! گزارش دیگری حاکی است که مبارک برای دومین بار طی دو هفته اخیر در بیمارستان بستری شده است که این گمان ایجاد می‌شود که دیکتاتور برای فرار از محاکمه و مجازات به ترفند تمارض متوسل شده است.
در رخداد دیگری، گروهی از تظاهر کنندگان در قاهره، با برگزاری تظاهرات خواستار خروج سفیر رژیم صهیونیستی از این کشور شدند. این اعتراض گروههای مردمی، در واقع واکنش آنها به سیاست های دولتمردان جدید قاهره است که همچنان بر حفظ روابط و مناسبات با رژیم صهیونیستی اصرار می‌ورزند و تاکید کرده‌اند به پیمان‌های رژیم گذشته با صهیونیست ها متعهد هستند.
ا
بتکار: «سکسکه در بازار سکه»
«سکسکه در بازار سکه» سرمقاله امروز روزنامه ابتکار است که در آن می خوانید:
این روزها و در اوج رکود بازارهایی از قبیل مسکن، خودرو، بورس و... ، بازار سکه و طلا از هر زمان دیگری داغ‌تر است و ایرانی‌ها در وانفسای رکود اقتصادی حاکم، با هرآنچه پول نقد در چنته دارند، راهی شعب بانک‌های عرضه‌کننده سکه و طلافروشی‌ها می‌شوند تا از شلوغی بی‌وقفه بازار سکه و طلا سهمی ببرند. هر روز، صف خریداران سکه طولانی‌تر می‌شود و انگار عطش تقاضا برای انباشت سکه سیرمانی ندارد.
هم‌زمان با روزهای آغازین سال و پایان‌یافتن تعطیلات ۱۴روزه نوروزی، بازار ایرانی طلا و سکه به تبعیت از بازارهای جهانی، تازه‌ترین سیر صعودی خود را آغاز کرد و سکه تمام‌بهار که گردنه ۴۰۰هزارتومانی را پیش از این پشت سر گذاشته بود، در اوج بی‌تحرکی مسئولان اقتصادی دولت، تا مرز ۴۶۰هزار تومان را بالا رفت.
اما سرانجام مسئولان بانک مرکزی متقاعد شدند که جلوی حباب کاذب بازار سکه را قبل از ترکیدن بگیرند. این ورود، دیر و پلّکانی اتفاق افتاد؛ اما به‌هرحال تا حدودی کارگر شد و به‌تدریج سکه تمام‌بهار را تا ۴۲۰هزار تومان پایین کشید.
بانک مرکزی که متولی ضرب سکه در ایران است، از هفته گذشته و پس از پیشی‌گرفتن میزان تقاضا نسبت به عرضه و رشد ناگهانی و صعودی قیمت سکه، اقدام به عرضه تدریجی و قطره‌چکانی سکه و شمش طلا در بانک کارگشایی کرد.
یکی‌دو روز بعد، به تبع بالابودن تقاضا به بانک ملی مأموریت داده شد تا شعب منتخب خود را نیز به جرگه عرضه‌کنندگان سکه بیفزاید تا سکسکه بی‌وقفه بازار سکه متوقف گردد؛ اما حرکت دست‌به‌عصای شعب برای عرضه سکه و جنب‌وجوش‌های دلالان همراه با نگرانی مردم و بی‌رونقی سایر حوزه‌های اقتصادی کشور، دست‌به‌دست هم داده است تا بازار سکه همچنان بی‌وقفه و سکسکه‌کنان در حباب به پیش براند.
در حالی روند قیمت سکه و طلا در کشور متلاطم است که قیمت طلا در بازار‌های جهانی در معاملات دیروز، بر روی نرخ ۱۵۰۲ دلار متوقف بود؛ اما قیمت‌ها در بازار داخلی، بدون اعتنا به قیمت‌های جهانی، مسیر دیگری را طی می‌کند و تقریباً به‌صورت دقیقه‌ای، متأثر از متغیرهای داخلی، رو به تغییر و عمدتاً افزایش دارد.
تداوم این وضعیت مبهم باعث شده است تا جو بدبینی به بازار طلا، هم از سوی اقشار مختلف مردم و هم مسئولان اقتصادی رو به گسترش بگذارد و با وجود تداوم عرضه سکه در شعب بانک‌ها، انتقادها از عرضه قطره‌ چکانی سکه به بازار طی روزهای گذشته به اوج برسد.
طی چهار روزی که از هفته جاری گذشته است، با وجود عرضه‌ هر روز سکه در بانک ملی و ادامه حراج بانک کارگشایی، تقاضای مردم برای خرید سکه همچنان بالاست و دلالان با اجاره کارت‌های ملی مردم، اقدام به خرید سکه از بانک ملی می‌کنند.
چون سقف ارائه‌ سکه در این بانک پنج عدد است، صف خرید برای تهیه سکه از شعب بانک ملی در مقایسه با روزهای گذشته طویل‌تر گشته و خریداران تکراری شده‌اند و اشتیاق مردم هم به خرید سکه همچنان بالاست.
واقعیت این است که بخشی از عوامل ترقی دامنه‌دار و همیشگی قیمت‌ها در بازار سکه، از نرخ جهانی اونس طلا نشأت می‌گیرد و به‌هردلیل، خارج از کنترل بازار داخلی و برنامه‌ریزان و متولیان اقتصاد کشور است.
وضعیت جهانی به‌گونه‌ای است که روزبه‌روز استخراج طلا از معادن، هزینه بیشتری را در بر می‌گیرد. درخواست جهانی برای عرضه طلا بیشتر می‌شود. سایر اجزای اقتصاد جهانی علی‌الخصوص نرخ دلار و نفت به‌عنوان پارامترهای مهم تأثیرگذار بر قیمت طلا رو به افزایش هستند و همه این عوامل، بر قیمت تمام‌شده طلا و بهای جهانی آن تأثیر می‌گذارد.
اما باهمه این حوال آنچه در بازار داخلی سکه و طلا می‌گذرد، نشان می‌دهد که این بازار هرچند در اراده اولیه برای ترقی قیمت‌ها از بازارهای جهانی تأثیر می‌پذیرد، اما در توقف افزایش قیمت‌ها، همواره نرخ‌های جهانی را کم‌محل کرده و تا جایی که توان دارد، پله‌پله بالا می‌رود، به‌گونه‌ای که تقریباً هر زمان قیمت جهانی طلا ۱ تا ۲ درصد افزایش را تجربه می‌کند، قیمت سکه و طلا در داخل کشور، تا ۵درصد بالا می‌رود و با ورود دولت به ماجرا و به‌کارگیری همه اهرم‌های کنترلی، این بازار عجیب و غریب به توقف و در مواقعی کاهشی حداکثر یک‌درصدی رضایت می‌دهد.
فعالان سکه و طلا و برخی کارشناسان متمایل به این بازار، سیاست‌های غلط و شتاب‌زده پولی دولت، مقررات چالش‌برانگیز بسته سیاستی‌نظارتی بانک مرکزی، فقدان قوانین نظارتی دقیق‌ برای عرضه و ورود و خروج طلا از کشور، ورود دیرهنگام دولت برای کنترل بازار و عرضه قطره‌چکانی سکه در بانک کارگشایی و شعب بانک ملی را عامل تداوم و تشدید تقاضا و باقی‌ماندن حباب در بازار سکه و طلا می‌دانند.
درمقابل دولتی‌ها و اقتصاددانان همسو با سیاست‌های دولت، فعال‌شدن شبکه دلالان و حرفه‌ای‌های بازار سکه و تحرکات هدفدار طلافروشان برای شکل‌دادن به تقاضای کاذب و منفعت‌بردن این عده از برجای‌ماندن فضای حبابی و همچنین به‌وجودآمدن نگرانی‌های عمومی را از عوامل تداوم این وضع ارزیابی می‌کنند.
اما به‌هرحال و فارغ از درستی نظرات دو طیف گفته شده، واقعیت این است که سیاست بانک مرکزی برای کنترل قیمت سکه، با وجود همه تلاش‌های انجام‌شده، تاکنون موفق نبوده است و به‌نظر می‌رسد برای برطرف‌شدن نگرانی بازار درباره انتظارات تورمی، علاوه بر تدوام عرضه سکه، باید راهکار اساسی‌تری را جست‌وجو کرد.
در پایان اینکه هرچند بانک مرکزی راه‌حلی کوتاه‌مدت و مسکن‌گونه را برای کنترل حباب بازار پیش گرفته است، اما لجام‌گسیختگی‌های هرازگاهی نرخ سکه و طلای ایرانی، به‌طور قطع، ریشه در عواملی خارج از این بازار دارد و از همین رو، راه درمان دائمی الهتاب و بیقراری سکه را باید در سایر زیربخش‌های اقتصاد کشور جست‌وجو کرد.
هجوم هرازگاهی نقدینگی جامعه به بازار سکه نشان داده است که مردم به هزارویک دلیل، اعتماد خود را به سرمایه‌ گذاری در سایر زیربخش‌ها از جمله مسکن و بورس و حتی بانک‌ها از دست داده‌اند و تنها بازاری که هنوز می‌توان خریدارانه به آن چشم دوخت، همین بازار پرسکسکه سکه است و بس...

حمایت:«بازیگری عربستان در جاده انحرافی‏»
«بازیگری عربستان در جاده انحرافی‏» عنوان یادداشت روزنامه حمایت به قلم قاسم غفوری ‏است که در آن می خوانید:
همزمان با اوج گیری قیام‌های مردم در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا، در کنار تحرکات سران عرب و غرب برای مقابله با قیام‌ها، عربستان در کنار تحولات داخلی در صحنه منطقه‌ای نیز به ایفای نقش پرداخت.
نقشی که با لشکر کشی مستقیم به بحرین و ارائه طرح‌هایی برای یمن در قالب شورای همکاری خلیج فارس و حتی مشارکت پنهان در تامین هزینه های جنگ لیبی ادامه یافت.
بر اساس گزارش‌ها و اسناد منتشره عربستان در کنار برخی جریان‌های ۱۴ مارس لبنان، غربی‌ها و صهیونیستها در ایجاد تنشهای داخلی در سوریه نیز ایفای نقش کرده است. ریاض همچنین در پروژه نخ نما شده ایران هراسی غرب نیز حضوری فعال داشته است.
هر چند که برخی محافل رسانه‌ای و سیاسی عربی و غربی تلاش دارند تا این تحرکات را صرفا برگرفته از منافع ملی و جایگاه منطقه ای عربستان عنوان سازند اما روند تحولات نشانگر بهره گیری بازیگران فرامنطقه ای و متاسفانه دشمنان جهان اسلام از این نقش در جهت اهداف سلطه طلبانه اشان است چرا که :
الف ) هر چند که عربستان به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی مناسب و جایگاه قابل تامل در میان کشورهای اسلامی و عرصه بین الملل می‌تواند به عنصر وحدت ساز در میان مسلمانان مبدل شود اما اقدامات آن در سرکوب شیعیان داخلی و بحرین و نیز مداخله آن در برابر قیام های مردمی در کشورهای عربی در کنار تحرکات سوال برانگیز آن برای بی ثبات کردن برخی کشورهای منطقه، عملا می‌رود تا عربستان را به عامل تفرقه میان مسلمانان مبدل سازد.طرحی خطرناک برای عربستان و کل جهان اسلام که دشمنان وحدت مسلمانان با ادعای منافع ملی و موقعیت منطقه‌ای ، عربستان را در آن مسیر سوق داده‌اند.
ب) نظام سلطه از جمله آمریکا که جایگاهی در میان ملتهای منطقه و افکار عمومی جهان ندارد با پنهان شدن در سایه تحرکات عربستان سعی دارند تا از این کشور برای رسیدن به منافع خود استفاده کنند در حالی که در نهایت با چهره‌ای پاک و به اصطلاح دموکراتیک و همسو با مردم طرح‌های استعماری خود را اجرا می‌کنند. ‏
آنها حتی هزینه این توسعه طلبی را با ادعای حفظ قدرت از کشورهای عربی از جمله عربستان تامین می‌کنند در حالی که در نهایت برای منافع خود از حاکمان همین کشورها نیز خواهند گذشت؛ چنانکه در تونس، مصر و یمن از بن علی ، مبارک و صالح عبور کردند.
به هر تقدیر می‌توان گفت که بازیگری کنونی عربستان بازیگری در جاده انحرافی است که در نهایت دستاوردی برای آن به همراه نخواهد داشت در حالی که این کشور با حرکت در مسیر همگرایی منطقه‌ای و پایان دادن به فریب خوردگی‌‌اش در برابر وسوسه‌های غرب می‌تواند نقشی مهم در ایجاد ثبات در منطقه و مقابله با فتنه‌های طراحی شده از سوی نظام سلطه علیه منطقه و جهان اسلام ایفا کند. ‏

مردمسالاری: «اندر احوالات سکه شدن بازار سکه»
«اندر احوالات سکه شدن بازار سکه» عنوان سرمقاله روزنامه مردمسالاری به قلم شهرام صدوقی است که در آن می خوانید:
زمانی که بسته پولی جدید بانک مرکزی در آخرین ساعات روز کاری سال گذشته در سکوت خبری منتشر و دستور ابلا غ به شبکه بانکی می گیرد، باید انتظار ایجاد التهاباتی در بازارهای پولی و مالی کشور داشت.
با نگاهی گذرا به بسته پولی جدید بانک مرکزی و مشاهده اهتمام دولت بر کاهش نرخ سودهای بانکی سپرده گذاران می توان به راحتی سرگردانی سرمایه های ذخیره شده در بانک ها و سرازیر شدن این سرمایه ها به بازارهای متنوعی همچون بازار طلا ، سکه،بورس، مسکن و غیره را پیش بینی کرد.
نگارنده مطلب سعی در ایجاد ارتباط بین شرایط به وجود آمده اخیر در بازارهای فوق و عوامل تاثیرگذار از جمله افزایش حجم نقدینگی در کشور و همچون تصمیم بانک مرکزی برکاهش نرخ سود سپرده های مردمی در بانک های کشور در سال جدید دارد.
براساس اعلا م آخرین آمارهای بانک مرکزی حجم نقدینگی کشور از مرز ۲۷۰ هزار میلیارد تومان عبور کرده است. این در حالی است که حجم نقدینگی در پایان سال ٨۷ تنها ۱۷۰ هزار میلیارد تومان و در ماه های پایانی سال ٨٨ نیز حدود۲۱۷ هزار میلیارد تومان بوده است.
کارشناسان اقتصادی اتفاقات رخ داده در بازار سکه در چندین روز گذشته را معلول عوامل گوناگونی عنوان کرده اند که علی رغم اقدامات ضرب الا جلی بانک مرکزی در کنترل بازار سکه، تاکنون هیچ تغییر بنیانی در برگشت آرامش به این بازار دیده نشده و پیش بینی ها نیز حکایت از ادامه افزایش قیمت های کاذب در این حوزه از بازار ایران دارد.
البته در این بین، اظهارات اخیر محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در خصوص نحوه کنترل بازار سکه و طلا در نوع جالب توجه است; به طوری که وی از ضرب پنج میلیون انواع سکه طلا و عرضه حدود ۱۰ میلیون سکه از طریق شبکه بانکی طی روزهای آینده خبرداده است. آقای رئیس کل حتی از توزیع سوپر مارکتی سکه طلا در صورت لزوم در آینده نزدیک خبر داد.
از سویی دیگر افزایش بدون توقف قیمت طلا در بازارهای جهانی طی چند ده روز گذشته و ادامه این روند در حال حاضر نیز بر روند التهاب زایی بازار طلا و سکه در ایران خواهد افزود که عرضه نامحدود وبی محابای سکه به روش سوپرمارکتی درکشور تنها به چند نرخی شدن سکه طلا در بازار دامن خواهد زد.

آفرینش: «کرایه مسکن معضلی برای بی‌مسکنان»
«کرایه مسکن معضلی برای بی‌مسکنان» سرمقاله امروز روزنامه آفرینش به قلم حمید رضا عسکری است که در آن می خوانید:
بازار مسکن پس از پشت سر گذاشتن یک افزایش قیمت نجومی با توجه به اقدامات خدومانه دولت در امر ساخت و ساز در قالب طرح مسکن مهر در سراسر کشور به دوران نسبی ثبات رسید. اما آنچه در این میان مورد ناراحتی مردم گردیده بحث افزایش کرایه بهای مسکن می باشد که بسیاری از مردم را برای پیدا کردن مسکن مناسب با مشکلات فراوان رو به رو کرده است.
انتظار می رفت با کاهش قیمت مسکن نرخ کرایه ها هم کاهش پیدا کند که این امرحادث نشد. در چند سال اخیر به طورمستمر شاهد افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی نرخ کرایه ها بوده ایم که در حال حاضر برای زوج های جوان و خانوارهای پر جمعیت معضلی بزرگ شده است.
آنچه که در این میان به یک رویه ناراحت کننده از سوی مالکان تبدیل شده و مشکل را دوچندان کرده است کاهش ودیعه مسکن و در عوض آن درخواست کرایه های سنگین ازمستاجران می باشد.
منظورمان از کاهش ودیعه مسکن این نیست که مالکان اقدام به نگرفتن ودیعه می کنند بلکه ودیعه کمتر و اجاره بیشتری مورد نظرشان است و طلب می کنند.
یکی از مهمترین دلایل افزایش کرایه مسکن، کاهش نرخ سود بانکی و کاهش تسهیلات مالی از سوی بانک ها به متقاضیان می باشد.
همین امر سبب شده تا صاحبان سرمایه جهت افزایش ارزش سرمایه شان ورود به بخش مسکن را انتخاب کنند در تایید این ادعا وجود ۵۰۰ هزار خانه خالی در تهران نشان از این امر دارد که در صورت وارد شدن این تعداد واحد مسکونی به بازار کرایه مسکن این مشکل به تعادل می رسد.
این نابسامانی وضعیت نرخ اجاره بها در مسکن به هیچ وجه اقدامات دولت در زمینه رفع مشکل مسکن مردم را مخدوش نمی کند بلکه نشان از ضعف سرمایه گذاری در کشور دارد و مالکان مسکن به علت عدم توانایی در تبدیل سرمایه خود به سود اقتصادی مجبور به افزایش کرایه های ماهانه هستند البته ما این اقدام را مورد تایید قرار نمی دهیم چون استمرار این روند خود ضربه ای بر پیکر اقتصاد کشور خواهد شد اما از عوامل دیگری که سبب التهاب این بازار شده بحث هدفمندی یارانه ها و افزایش قیمت آب ، برق، گاز و ... می باشد که مالکان را مجاب کرده براساس این افزایش قیمت باید نرخ کرایه خانه ها هم افزایش یابد.
آنچه می تواند این مشکل را سروسامان دهد قدرت دستگاه های نظارتی دولت می باشد که با ورود به قضیه مسکن می تواند از افزایش بی رویه نرخ کرایه ها جلو گیری نماید. البته از دیگر اقداماتی که دولت می تواند با این مشکل به طور اساسی و ریشه ای برخورد کند ، ایجاد زمینه های مهاجرت مردم به شهرهای اطراف تهران می باشد.
احداث خطوط قطارهای سریع السیر جهت رفع مشکل رفت و آمد مردم و فراهم کردن امکانات برای آنها می توان تمرکز بیش از حد در تهران را کاهش داد و از بروز مشکلاتی از این دست جلوگیری کرد. با توجه به نزدیک شدن به فصل نقل و انتقالات در صورت عدم ایجاد یک بالانس قیمتی در بازار کرایه های مسکن مردم با این روند افزایش قیمت ها دچار مشکل می شوند.

جهان صنعت: «بازگشت به سازوکار بازار»
«بازگشت به سازوکار بازار» عنوان تلنگر روزنامه جهان صنعت به قلم مهدی محمود‌نژاد است که در آن می خوانید:
رییس کل بانک مرکزی در حالی از عرضه سکه در سوپرمارکت‌ها به عنوان حربه‌ای برای کاهش قیمت سخن می‌گوید که تمام شواهد نشان می‌دهد عامل اصلی حباب بازار سکه سیاست‌های بانک مرکزی است. متاسفانه طی چند ماه گذشته این دومین بحران در اقتصاد است که از سیاست‌های اقتصادی بانک مرکزی نشات گرفته است.
همین شش ماه پیش بود که مردم برای خرید دلار روبه‌روی بانک‌ها صف‌های عریض و طویل می‌بستند و ساعت‌ها در این صفوف می‌ماندند تا ارز دولتی بخرند. به راستی چه عاملی باعث افزایش قیمت دلار شده بود؟ مگر نه این است که بانک مرکزی با سیاست‌های دستوری نرخ ارز را سال‌هاست ثابت نگه داشته و با این کار مشکلات بسیاری را نصیب صادرکنندگان کرده است.
از بحران ارز هنوز یک‌سال نگذشته که این بار سکه اقتصاد ایران را به چالش کشیده است. اگرچه بانک مرکزی عنوان می‌کند که حبابی شدن بازار سکه به دلیل افزایش قیمت جهانی طلاست اما هر قطعه سکه بهار آزادی به نسبت طلایی که در آن به‌کار رفته شده، پایین‌تر از میانگین قیمت‌های جهانی است و این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که آنچه منجر به حباب بازار سکه شده، دخالت بانک مرکزی در بازار سکه است حتی اگر آقای رییس کل اظهار کند که برای شکستن این حباب در سوپرمارکت‌ها، سرکوچه‌ها و چهارراه‌ها هم سکه می‌فروشند تا قیمت بشکند، این موضوع عملی نیست مگر آنکه بانک مرکزی اجازه دهد سازوکار بازار قیمت را تعیین کند.

دنیای اقتصاد: «نرخ بیکاری صفر ممکن است؟»
«نرخ بیکاری صفر ممکن است؟» سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر علی دادپی است که در آن می خوانید:
بیکاری معضلی است که هر سیاستمداری آرزوی یافتن راه‌حلی برای آن را دارد. افزایش تعداد بیکاران همه را به جنب و جوش می‌اندازد و کاهش آن باعث می‌شود تا همه از موفقیت‌های اقتصادی و دوراندیشی‌های مدبرانه دم زنند و شاید هر سیاستمداری هدفش رسیدن به نرخ بیکاری صفر باشد.
با این حال اولین درس اقتصاد این است که منابع اقتصادی محدود هستند و برای همه نیازها کافی نیستند. اولین وعده سیاستمداران این است ما می‌توانیم این اولین درس اقتصاد را فراموش کنیم.
اولین چالش، همیشه تعریف خود بیکاری است: چه کسی شاغل است و چه کسی شاغل نیست. دفتر آمار اشتغال آمریکا فردی را که در حال حاضر شاغل نیست و در چهار هفته گذشته در جست‌وجوی کار بوده است، ولی کار پیدا نکرده است را بیکار می‌داند.
این تعریف خوبی است؛ ولی در هنگام بحران‌های اقتصادی، بسیاری حتی بعد از چند ماه جست‌وجو نمی‌توانند شغلی پیدا کنند و در نتیجه از جست‌وجو دست می‌کشند.
این افراد مطابق تعریف جزو بیکاران نیستند ولی به محض بهتر شدن وضعیت اقتصادی وارد بازار کار می‌شوند. در نتیجه درصدهایی که نرخ بیکاری را به ما اطلاع می‌دهند همیشه دقیق نیستند، بلکه تخمین هستند. مانند همه مفاهیم اقتصادی بیکاری و اشتغال همیشه در زندگی روزمره در حال تحول هستند و به هیچ‌وجه نمی‌توان آنها را بدون تغییر و ثابت دانست. هیچ اقتصادی تا به حال در نرخ بیکاری صفر قرار نداشته است.
در هر مقطعی از زمان در هر اقتصادی بیکاری وجود دارد و بخشی از این بیکاری ساختاری است. تغییرات قوانین، فناوری، نهادهای اقتصادی و ماشین‌آلات صنعتی باعث می‌شوند تا بخشی از نیروی کار برای مولد بودن به آموزش مجدد و فراگیری مهارت‌های جدید نیاز داشته باشند.
بخشی دیگر از آن به خاطر کسانی است که در حال تعویض مشاغل هستند یا کار فعلی خود را ترک می‌کنند تا شغل بهتری یا با شرایط بهتری پیدا کنند. تمایز دادن بیکاری ساختاری از این بیکاری گردشی مشکل است؛ ولی معمولا بیکاری ساختاری بیشتر از بیکاری گردشی طول می‌کشد.
جمع این دو، نرخ بیکاری طبیعی یک اقتصاد است که حتی در صورت استفاده از تمام منابع، همچنان وجود خواهد داشت. اگر بخواهیم از یک دید مهندسی به قضیه نگاه کنیم، بیکاری مانند اصطکاک است.
اصطکاک باعث فرسودگی ماشین‌آلات می‌شود و غلبه بر آن به نیروی بیشتری احتیاج دارد، اما هیچ ترمزی بدون اصطکاک نمی‌تواند کار کند.
هیچ اقتصادی هم بدون بیکاری نیست. در نتیجه برای کاهش بیکاری باید واقع‌بینانه و مطابق شرایط اقتصادی هدف تعیین کرد و نرخ صفر هدفی نیست که ممکن باشد، به یک دلیل بسیار ساده، چون در دنیای واقعی ممکن نیست.

منبع: جام جم آنلاین