از میدان التحریر تا میدان سُل
گفت و گو با ایگناسیو گارسیا
هژیر پلاسچی
•
با ایگناسیو زمانی که تازه از میدان خورشید بازگشته بود گفت و گو کردم. گمان میکنم میدان خورشید اسپانیا نیز درست مانند میدان التحریر همان بخشی از تاریخ ستمدیدهگان است که باید به ما بیاموزد همواره در وضعیت اضطراری قرار داریم و به یادمان بیاورد که هر لحظهیی را برای ساختن تاریخ از دست بدهیم، دیر کردهییم. آیا ما هرگز در شرایط مشابهی نخواهیم بود و آیا اینها همان روزها و لحظاتی نیست که باید بیاموزیم؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۲۰ می ۲۰۱۱
از روز ۱۵ ماه می، یعنی همان ۲۵ اردیبهشت خودمان که تظاهرکنندهگان اسپانیایی در ۵۷ شهر به خیابان آمدند و بعد میدان سُل را تصرف کردند. باز یک کشور اروپایی شاهد خروش مردمی است که از غارت نولیبرالیسم و استبداد دموکراسیهای نمایشی غربی به جان آمدهاند. معترضان میدان سُل (میدان خورشید) در مانیفستی که به نام «مانیفست کمپ خورشید» منتشر کردهاند، مینویسند: «ما که هستیم؟ کسانی هستیم که آزادانه و به خواستهی خود آمدهییم و بعد از راهپیمایی تصمیم گرفتیم برای تداوم پافشاری بر عزت و گسترش آگاهی سیاسی و اجتماعی دور هم جمع شویم. نمایندهی هیچ حزب و سازمانی نیستیم. خواست تغییر ما را به هم پیوند میدهد. برای دفاع از شان و برای همبستگی با کسانی که امکان حضور در این مکان را ندارند، آمدهییم. چرا اینجاییم؟ آمدهییم چون یک جامعهی نوین میخواهیم که در آن اولویت با زندگی باشد، نه با منافع اقتصادی و سیاسی. خواهان تغییر جامعه، خواهان تغییر در آگاهی اجتماعی هستیم. حمایت خود را از رفقایی که بعد از راهپیمایی بازداشت شدند اعلام میکنیم و خواهان آزادی آنها هستیم، بدون آن که مورد پیگرد قضایی قرار بگیرند. همه چیز را میخواهیم و الان میخواهیم. اگر با ما موافقی به ما بپیوند! خطر کردن و شکست خوردن از شکست خوردن بدون خطر کردن بهتر است»
ایگناسیو گارسیا با همین اسم عجیب و غریب، یک رفیق ناب اسپانیایی است که ماجراهای ایران را هم با علاقهی تمام دنبال کرده است. با ایگناسیو زمانی که تازه از میدان خورشید بازگشته بود گفت و گو کردم. گمان میکنم میدان خورشید اسپانیا نیز درست مانند میدان التحریر همان بخشی از تاریخ ستمدیدهگان است که باید به ما بیاموزد همواره در وضعیت اضطراری قرار داریم و به یادمان بیاورد که هر لحظهیی را برای ساختن تاریخ از دست بدهیم، دیر کرده ییم. آیا ما هرگز در شرایط مشابهی نخواهیم بود و آیا اینها همان روزها و لحظاتی نیست که باید بیاموزیم؟
ایگناسیو! این ماجرای اسپانیا از کجا شروع شده و چرا مردم به خیابان آمدهاند؟
این سوال پیچیدهیی است. همین الان با یکی از بچههای گروه سخنگویی در میدان سُل صحبت کردم که خودش در مرکز «پاتیو ماراویاس» فعال است. این مرکز یک مکان اشغالی است، با سازماندهی افقی در شهر مادرید که در آن فعالیتهای مختلفی علیه سلطهی سیستم صورت میگیرد. در واقع فضایی است تا علاوه بر کسانی که در آن ساختمان اشغالی میمانند، هر کسی میتواند کاری را پیشنهاد کند و اگر با فضای آنجا همخوانی داشته باشد، از این فضا استفاده کند. من خودم در این مرکز چند برنامه داشتهام. این رفیقم میگفت که دو ماه پیش، بچههایی بین بیست و چهار تا سی ساله به خاطر نارضایتی از فضای رکود سیاسی و سیاستهای اقتصادی حاکم و کلن جو عمومی تصمیم گرفتند این تظاهرات را راه بیندازند. اینها کسانی بودند که هیچ سابقهی فعالیت سیاسی یا اجتماعی نداشتند، دانشجو نبودند و در فضای فعالان سیاسی و اجتماعی مادرید هم شناخته شده نبودند، ولی از طریق یک سایت در اینترنت و فیسبوک این ایده را راه انداختند. روز ۱۵ می در بسیاری از شهرهای اسپانیا این فراخوان داده شده بود و در آخر پنجاه و هفت شهر اسپانیا با این حرکت همراه شدند. با دو مضمون اصلی یکی اینکه احزابی که قدرت سیاسی را در دست دارند نمایندهی مردمی که قرار است به آنها رای بدهند، نیستند و اعتراض به سیاستهای غالب نولیبرالی که هر کدام از دو حزب اصلی که در قدرت باشند در اسپانیا، چه حزب مردمی و چه حزب سوسیالیست که احزاب اروپایی اسپانیا محسوب میشوند، پیش میبرند. سیاستهایی که از خیلی سال پیش دارند پیش میبرند و خدمات عمومی را ضعیف میکنند و کلن هرچه را که به اجتماع تعلق دارد خصوصی میکنند. هر چیزی که سودآور است به شرکتهای بزرگ خصوصی واگذار میشود و هرچه زیانآور است وارد بودجههای دولتی میکنند، به طوری که کل بستر رفاه اجتماعی که تا حدی وجود داشته در حال مضمحل شدن است و البته این مشکلی است که در کشورهای دیگر اروپایی هم وجود دارد. این روند به طور مشخص بعد از این بحران اقتصادی آخر شدیدتر شده است. اسپانیا دچار بحران مالی بدی است. حزب سوسیالیست زاپاتهرو که هزار بار قسم خورده بودند هیچکدام از امکانات دولتیای که برای مردم وجود دارد، تحت هیچ شرایطی از بین نخواهند رفت، در تابستان گذشته پنج درصد حقوق کارکنان دولتی را کاهش دادند و رشد بازنشستهگیها را متوقف کردند. به این دلیل که دولت اسپانیا چه در سطح سراسری و چه در سطح محلی و شهرداریها ورشکست شده و در هر کدام اینها مشکلات مالی زیادی دارد، کلن همهی خدماتی که دولت به شهروندان ارائه میداد در حال کاهش است.
جایی نوشته بودی که تلویزیون و رسانههای اسپانیا اخبار این شورشهای مردمی را به طور کامل سانسور میکنند. این برای من که از ایران آمدهام و آنجا سانسور را تجربه کردهام خیلی جالب بود که در دموکراسیهای غربی هم این اتفاق رخ میدهد. میتوانی در این مورد بیشتر توضیح بدهی؟
البته سانسور در اسپانیا پیش از این هم سابقه دارد. اما بله! روز ۱۵ می در پنجاه و هفت شهر اسپانیا این فراخوان داده شده بود. رسانههای اسپانیایی این ماجرا را هیچ پوششی ندادند، غیر از چند مقالهی کوچک که گفتند هزاران نفر در شهرهای مختلف اسپانیا راهپیمایی کردند، در حالی که رسانههایی مثل واشنگتنپست یا آسویشتدپرس خبر دادند تعداد تظاهراتکنندهگان دهها هزار نفر بوده است که خیلی به واقعیت نزدیکتر بود. فقط در مادرید احتمالن بین بیست تا بیست و پنج هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند. ولی همانطور که گفتم این شکل از سانسور سابقه دارد چون رسانههای اسپانیا در مقاطع مختلفی که کل سیستم سیاسی دچار تزلزل و بحران شده، دیده شده که وقتی یک فرمانی از دولت مرکزی میآید و یا از سیستم حزبی، به آن عمل میکنند. مثلن هفت سال پیش در مادرید بمبگذاری شد. آن زمان حزب دست راستی مردمی در قدرت بود که یک گفتمان ناسیونالیست اسپانیایی خیلی خشن و یک موضع ضد جنبش باسک داشتند و حرف اولی که در تمامی رسانههای اسپانیا درآمد این بود که «گروه تروریستی اتا در مادرید بمبگذاری کرده است». همهی رسانههای اسپانیا این خبر را چاپ کردند در حالی که هیچ خبری نبود و بالاخره هم مشخص شد بمبگذاری کار اتا نبوده است. این از جمله تجربیاتی است که نشان میدهد چقدر اینها وابسته به سیستم حکومتی و حزبی هستند. الان هم بعد از یکشنبه یک تعداد آدم وقتی به میدان سُل رسیدند تصمیم گرفتند در آنجا بمانند و شب اول هم خیلی کم بودند. نزدیک به صد و پنجاه نفر. همان شب، نزدیک ساعت پنج صبح پلیس آمد و میدان را تخلیه کرد. خبر این ماجرا از طریق اینترنت خیلی سر و صدا کرد و روز بعد ده برابر آدم آمد و به طور روزافزون به تعداد این افراد اضافه میشود. روز دوم برخورد سرکوبگرانه این بود که اعلام کردند این تجمع قدغن است که باعث شد باز افراد بیشتری به تجمع میدان سُل بپیوندند. امروز دیگر خیلی بزرگ شده بود و اصلن به نظر نمیرسد یک تجمع خودجوش باشد. میدان پر از چادر است. از جاهای مختلف به آنها هدیه میدهند. غذا میرسانند. همین امروز چهار سرویس توالت صنعتی برایشان از یکی از ایالتهای اسپانیا فرستادهاند و ابعادش خیلی رشد کرده است. حالا دیگر رسانههای مختلف دارند مواضع مختلفی میگیرند. بعد از آن سکوت قبلی، وقتی رسانههای خارج از اسپانیا اخبار میدان سُل را پوشش دادند، رسانههای اسپانیا هم مجبور شدند به این اخبار توجه کنند. رسانههای متعلق به حزب سوسیالیست موضع انتقادی کمتری دارند و بیشتر سعی میکنند موجسواری کنند. مثلن امروز فعالان میدان سُل میگفتند که در برنامهی حزب سوسیالیست آمده که مردم در میادین جمع شوند.
عجب!
آره! همینطور فیالبداهه این را هم به برنامهی انتخاباتیشان اضافه کردهاند در حالی که انتخابات سه روز دیگر است. در حالی که حزب مردمی خیلی مخالفت شدیدتری میکند و مثلن میگویند که چون انتقاداتی که به سیستم میشود از منظر چپ است، حزب سوسیالیست پشت اینهاست و در خفا اینها را سازماندهی کرده وگرنه چرا اینها نمیروند در مقابل ستاد حکومت زاپاتهرو تظاهرات راه بیندازند؟ چون میدان سُل که میدان مرکزی مادرید است، در مقابل ستاد حکومت محلی مادرید قرار دارد و حکومت محلی مادرید دست حزب مردمی است. حزب مردمی در مادرید نزدیک به بیست سال است که اکثریت مطلق آرا را به دست میآورد به غیر از نزدیک به ده سال پیش که حزب سوسیالیست و یک ائتلاف چپ شامل احزاب کوچک کمونیستی موفق شدند انتخابات را ببرند ولی دو نفر از نمایندههایی که قرار بود حکومت استانی را تشکیل بدهند انصراف دادند و دوباره حکومت دست راستها افتاد. چون احساس عمومی این بود که این دو نماینده را راستها خریدهاند، ائتلاف چپها و سوسیالیستها اعتبارش را از دست داد و دوباره راستها حکومت محلی را به دست گرفتند.
پس الان اعتراضات فقط در مادرید متمرکز است؟
نه در شهرهای دیگر هم هنوز ادامه دارد. اتفاقی که افتاده این است که آن گروه اولیهی سازماندهندهی این اعتراضات اینقدر که مردم زیاد شدهاند انگار که در جمعیت ذوب شدهاند. مجمع خودجوشی تشکیل شده که تصمیمات خودگردانی میگیرد و دیگر متعلق به آن جمع اولیه نیست. حتا وبسایت خودشان را راه انداختهاند و آنجا میتوانی ببینی که در شهرهای دیگر اسپانیا هم اعتراضات شبیه به این در حال شکل گرفتن است. الان یکی از دوستانم از بارسلون یک عکسی گذاشته که انگار بارسلون هم شلوغ شده است. در حد چهارصد _ پانصد نفر هم نیست. مانند مادرید، هزاران نفری است.
سازماندهی این جمعیت بزرگ باید خیلی کار سختی باشد. این کار به چه شکلی صورت میگیرد؟
وقتی مردم آنجا اردو زدند و شروع کردند به کمپ راه انداختن، یک مجمعی تشکیل دادند و وقتی دیدند اینقدر جمعیت زیاد شده است، شروع کردند جدا از این مجمع عمومی، کمیسیونها و زیرگروههای مختلفی را تشکیل دادن برای مسائل تخصصیتر. مثلن یکی دارند برای ارتباطات که امور اینترنت را اداره میکند، یکی برای سخنگویی برای مصاحبه با رسانههایی که آنجا میآیند، یکی دارند که کنشهای مختلفی را برنامهریزی میکند. مثلن پلاکاردهای مختلفی نصب میکنند یا اسم ایستگاههای مترو را عوض میکنند یا در خیابان آکسیونهای مختلفی را راه میاندازند. یکی دارند که تدارکات آنجا را بر عهده دارد که خیلی کار سختی است. مثلن غذایی که مردم میآورند را تقسیم میکند، چادرها را مستقر میکند و کارهایی از این قبیل. یکی هم دارند به نام کمیسیون مطالبات که آنجا یک سری صندوق گذاشتهاند تا مردم مطالبات خودشان را ارائه بدهند. چون دیگر آن مطالبات اولیهیی که این گروه اولیه که نامش «دموکراسی واقعی همین الان» است، داشتند مطالبات همهی کمپ میدان سُل نیست. ماجرا خیلی گستردهتر شد و کسانی که در میدان ماندهاند از آن گروه اولیه اعلام استقلال کردهاند. بنابراین مردم مطالبات خودشان را مینویسند و توی این صندوقها میریزند. این کمیسیون وظیفهی جمعآوری و دستهبندی این مطالبات را دارد که قرار بود امشب اعلام شود که من هرچه منتظر ماندم خبری نشد. احتمالن به زودی روی سایت «میدان را تصرف کن» میآید. حتا الان در شهرهای مختلف اروپا هم که گروههای اسپانیایی در آنها فعالند تلاش میکنند تجمعهایی در میدانها یا مقابل سفارت اسپانیا برگزار کنند.
ایگناسیو تا حدی در صحبتهایت در مورد عکسالعمل حزب مردمی و حزب سوسیالیست توضیح دادی اما تا جایی که من میدانم یک حزب کمونیست سنتی خیلی قدیمی هم اسپانیا دارد. برخورد این حزب با معترضان میدان سُل چگونه است؟
اعضای این حزب خیلی در میدان سُل فعال ظاهر شدهاند. با اینکه داخل کمپ میدان سُل خیلی اصرار میکنند که مستقل از هر حزبی هستند اما حزب کمونیست که همواره هم در انتخابات با ائتلافی از احزاب کوچک چپ شرکت میکند، در میدان فعالند. مثلن در فهرست مطالباتی هم که مطرح میشود یک بند به نفع حزب کمونیست است. نوع اصلاح سیستم انتخاباتی که مطالبه میکنند سیستم حزبی را زیر سوال نمیبرد اما درخواست امکانات بیشتری برای احزاب کوچکتر دارد. خیلی جالب است. بچههایی که در انجمنهای افقیتر و آنارشیستوارتر هستند خیلی متوجه این جریان نیستند و انگار برای آنها خیلی مهم هم نیست. من الان با بچهها صحبت میکردم، میگفتند بیشتر از اینکه چه مطالبهیی آنجا مطرح شود مهم این است که مردم وارد صحنه شوند و صحبت کنند و مشارکت داشته باشند. حزب کمونیست هم دیروز اعلام کرده بود که اگر ستاد انتخاباتی کل کشور این تجمع را ممنوع اعلام کند از مردم خواهند خواست که در میادین حضور پیدا کنند.
یعنی ممکن است تجمع در میادین را ممنوع اعلام کنند؟
نه! دو روز پیش ستاد انتخاباتی استانی که دست حزب مردمی است، گفته بود که این تجمع با برگزاری انتخابات تداخل دارد و بنابراین نباید ادامه داشته باشد. پلیس هم آمد اما جمعیت اینقدر زیاد بود که مجبور شدند بروند. چون قانون انتخابات اسپانیا به این صورت است که در روزهای قبل از انتخابات فقط احزاب و انجمنهای مختلف میتوانند مراسمی را برگزار کنند که ربطی به انتخابات داشته باشد. ولی ستاد انتخاباتی کل کشور که دست سوسیالیستهاست ترجیح میدهند خشونتی رخ ندهد تا هم تصویرشان خرابتر از اینی که هست نشود، هم بتوانند موجسواری کنند و هم تبدیل به بحران بدی نشود که بتواند دولت مرکزی را متزلزل بکند.
اسپانیا تا جایی که من میدانم یک سنت قدرتمند آنارشیستی هم دارد. آنارشیستها چه نقشی در این اعتراضات دارند؟
اینها خیلی قوی هستند ولی دیگر به اسم آنارشیست فعالیت نمیکنند. همین مراکز اشغالی که تعداد زیادی هم هستند از همان سنت میآیند. ولی وقتی از جوانهای چپ رادیکال در میدان سُل میپرسی که مراجع فکریشان چه کسانی هستند از نگری حرف میزدند، از زاپاتیستها حرف میزدند. من بیانیهی رسمی از سی. ان. تی که یکی از مهمترین تشکلهای آنارشیستی اسپانیا است، ندیدهام اما کسانی که من از سی. ان. تی میشناسم درگیر کمپ میدان سُل هستند ولی به صورت رسمی نمیدانم که چه گفتهاند.
خودت فکر میکنی نتیجه و دستاورد این اعتراضات چه باشد؟
به نظرم یک مقدار کور میرسد. چون انتخابات روز یکشنبه برگزار میشود. احتمال میدهم تا روز یکشنبه ادامه خواهد داشت. بعد از انتخابات یک سیاستمداری میرود تا با آنها مذاکره کند، اینها هم که قبول نمیکنند. رسانهها پوشش خبری را کم میکنند. مردم هم کمی خسته میشوند و تعداد جمعیت کمتر میشود. بعد هم احتمالن یک خشونتی هم بشود. گمانم میخواهند این ماجرا را به این شکل اداره کنند. شاید هم موجب این شود که جلوی سقوطی که ائتلاف چپ دارد در این سالها طی میکند و دفعهی آخر از چهارده نماینده در مجلس به سه نماینده رسیده بودند، گرفته شود. آدمهایی هم که آنجا هستند حرفهای مختلفی میزنند. در عین حال چیزی که امروز کمی من را دلسرد کرد این بود که اکثر فعالانی که در این کمپ کار میکنند موافق تحریم انتخابات هستند ولی این حرف اصلن در رسانهها پر رنگ نمیشود که البته طبیعی است. ولی در فهرست مطالبات هم همینطور. مطالبهی اصلاح قانون انتخاباتی که ظاهرن قرار است طرح شود نظام احزاب سیاسی را زیر سوال نمیبرد و حتا آن را قویتر هم میکند، چون میخواهند که انتخابات کاملن دولتی شود و سرمایهی شرکت در انتخابات از طرف دولت تامین شود. بنابراین فاصلهی بین سیاستمداران و مردمی که فقط رای میدهند افزایش پیدا میکند. ولی این معلوم نیست. اگر این موجب شود که مردم عادت کنند که در سرنوشت خودشان دخالت کنند، یعنی همین کاری که دارند در سُل انجام میدهند و زمانی که سُل خاموش شود، همین کار را حتا در ابعاد کوچکتر تکرار کنند، میتواند تاثیر خیلی خوبی در غنی شدن فرهنگ سیاسی مردم بگذارد و سطح مبارزهی مردم را رشد دهد. ولی این یک اگر بزرگی است. تا الان به نظر من نظام حزبی را تقویت میکند و این بستگی دارد که بعد از روز انتخابات چه اتفاقی رخ دهد. ولی چون در هفتهی قبل از انتخابات پیش آمده من کمی مشکوکم که خاموش شود. مردم هم بگویند تمام شد. کسانی که فعالیت میکردند به فعالیتهایشان ادامه بدهند و کسانی هم که هیچ کاری نمیکردند یک سرخوردگی و یک نفرتی از دولت که به مطالبات آنها عمل نکرده در دلشان میماند. وقتی دارم تعریف میکنم میبینم یک طورهایی خیلی شبیه ایران است. فقط میزان خشونت خیلی تفاوت دارد. اتفاقن جالب است که رسانههای راستی که ظاهر درون نظامی ندارند، یعنی کمی پا را بیرون میگذارند تا بین لیبرالهای ضد حزبی و راستهای ناسیونالیست طرفدار پیدا کنند، بعد از گزارشهای اولیه حملهی شدیدی را علیه کمپ میدان سُل آغاز کردند. کسی را بین جمعیت پیدا کرده بودند که طرفدار رژیم کاسترو است و روی او متمرکز شدند که این رهبر اعتراضات است و اینها اغتشاشگرند و فریبخوردهی احزاب چپ هستند. امروز هم اعلام کردند که اصلن اینها توسط گروههای تروریست آموزش نظامی دیدهاند. یعنی همان ابزارهای پروپاگاندایی که تو از ایران میشنوی. فقط خشونت کمتر است آن هم به این دلیل که حزب سوسیالیست بلد است خودش را به نوعی حتا با اشکالی خیلی مسخره، با حرکت مردم تطبیق بدهد، نه اینکه مردم را بکشد یا زندانی کند. البته چند نفری بازداشت شدند ولی مجبور شدند رهایشان کنند. حالا هم یکی از مطالبات این است که اینها را پیگرد قضایی نکنند. البته در خود سُل شعارهای ضد حزب سوسیالیست داریم.
ایگناسیو! وقتی در مورد میدان سُل صحبت میکردی من خیلی توی ذهنم میدان التحریر مجسم میشد. فکر میکنی چقدر این اتفاقات در اسپانیا از خاورمیانه و انقلابهای این منطقه متاثر بوده است؟
حتمن متاثر بوده، حتمن. اصلن همین که در یک میدان است به وضوح از التحریر تاثیر گرفته. مردم اینجا در همان سطح رسانههایی که در دسترسشان است اخبار خاورمیانه را دنبال میکردند. الان در میدان سُل تابلوهایی که خود مردم میگذارند را میبینی که میدان سُل را به اتفاقات کشورهای عربی، به مصر و تونس و لیبی و بحرین و سوریه و یمن ربط میدهند. جالب بود که یک سری شعار هم به زبان عربی دیدم در حمایت از کردها. بالاخره در اسپانیا با اینکه در ساختار سیاسی بینالمللی اروپایی قرار دارد، یک اقشاری از مردم لااقل حس نزدیکی بیشتری میکنند با خلقها و مردمی که دور مدیترانه زندگی میکنند. بعد این حس فاصلهی مردم با حکومتها مسئلهیی است که همه جا میبینی. میبینی که مردم از طریق شبکههایی که حداقل ظاهرشان عمودی نیست خودشان را سازماندهی میکنند. مردم وقتی حوادث کشورهای عربی را میدیدند یک احساس حسرت و غبطه میکردند که ما اسپانیاییها هیچ وقت هیچ کاری نمیکنیم و باید یک کاری بکنیم علیه حکومت.
تونی نگری در همان بحبوحهی ماجراهای تونس برای دانشجوی سابق تونسیاش نامهیی نوشت که در آن آمده بود: «سخن گفتن از تونس امروز، در واقع به معنای سخن گفتن از خود اروپاست. از کجا معلوم، شاید اروپاییها هم نوبتشان برسد که خود را از دست رژیمهای مستبدشان آزاد سازند». تو به عنوان یک اروپایی گمان میکنی روزی برسد که سیستمهای حاکم بر کشورهای اروپایی از هم بپاشد؟
روزی چنین اتفاقی رخ خواهد داد اما با توجه به اینکه هنوز کسانی فکر میکنند با یک آلترناتیوی در خود سیستم انتخاباتی و حزبی میتوانند به نوعی نظام را عوض کنند، هنوز تا آن روز فاصله داریم. تو اینجا شعاری مانند «الشعب یرید اسقاط النظام» را که در مصر میدادند نمیشنوی. مطالبات وسیعتر اما مقطعیتر است. مردم البته حرف از انقلاب میزنند اما اصلن حرفی از اینکه نظام را سرنگون کنند نیست و اینکه هنوز در بین مطالبات، چیزهایی در مورد سیستم انتخاباتی هم مطرح میشود نشان میدهد که یک قشر وسیعی از معترضان میخواهند در سیستم انتخاباتی موجود شرکت کنند و کسانی که طرفدار تحریم انتخابات هستند هنوز حتا جرات نمیکنند در حضور اینها صدایشان را خیلی بلند کنند چون فکر میکنند که نیروهایشان را از دست خواهند داد. بنابراین به نظرم هنوز این سیستم بازی انتخاباتی کارآیی خودش را برای ساکت کردن مردم از دست نداده است.
|