چگونه آمریکا اسامه بن لادن را خلق کرد؟


صفار ساعد


• آنچه که در تبلیغات غرب در رابطه با قتل اسامه بن لادن حال انسان را بهم میزند آن است که هیچگاه نمیگویند که این شخص ، چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی ، دست ساخت خودشان بود - ترجمه ی دو مقاله از سوسیالیست آلترناتیو پیرامون ارتباط آمریکا و بن لادن را در زیر می خوانید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۲ می ۲۰۱۱


یادداشت مترجم
زمانی برژینسکی ، مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر گفته بود که برای مبارزه علیه شوروی ، باید در آسیای مرکزی و افغانستان جنبش براه انداخت. وی معتقد بود که این جنبش مذهبی اسلامی در این مناطق است که در مقابل شوروی میتواند قد علم کند. این تز حداقل در مورد افغانستان با کمک جمهوری اسلامی پاکستان در کنار کمک های بیدریغ مالی عربستان سعودی پیاده شد و نتیجه مثبتی هم برای منافع آمریکا به بار آورد. البته بعدها همین جنبش اسلامی از طرف آمریکا رده بندی شد و با برخی که سازمان سیا تشخیص داده بود که مفیدتر هستند، ارتباطات تنگاتنگی برقرار گردبد. بن لادن زائیده و فراورده چنین تزی است. بن لادن عصاره مبارزه در مجموع ضد چپ در دوران جنگ سرد است. اقتصاددانان و سیاستمداران ایالات متحده دریافته بودند که هرچه بیشتر در گرداب بحران های ادواری سرمایه داری دارند غرق میشوند، لذا با ارتباطاتی که با جنبش القاعده در مبارزه علیه شوروی در افغانستان داشتند، توانستند در پناه فاجعه برج های دوقولو به افغانستان طالبان و هم به عراق حمله کنند. جنگی که هنوز حلقوم آمریکا و متحدینش را میفشارد. کل اتحادیه اروپا و ایالات متحده علیه شبحی بنام تروریسم متحد شدند و فریاد برآوردند که قصد از بین بردن تروریسم را دارند تا بشریت به آسایش برسد. فقط نخبگان سیاسی منقد نبودند که ریاکاری را در لابلای این ادعا دیدند، بلکه مردم عادی هم پی به سرشت دروغین آن بردند و باز هم خواهند برد. لشکرکشی آمریکا به پاکستان برای ترور بن لادن ، فرستادن هواپیمای بی سرنشین به یمن برای ترور یک آمریکایی بنام امام انور ال اولاکی و بسیاری تلاش های دیگر نشان دهنده آن است که سرمایه داری در بحران اتفاقا از حربه ترور استفاده لازم را برای برآوردن منافع خود به عمل می آورد. اکنون جهان سرمایه داری وارد بحرانی شده است که سیاست تقسیم مجدد بازارهای جهانی را در سرلوحه فعالیت های خود قرار داده است. در حال حاضر چه در شکل نامرئی و چه به شکل مرئی ، رقابت های شدیدی بر سر تقسیم مجدد بازارها در گرفته است. فرانسه به ساعل عاج حمله می کند، ناتو تحت رهبری آمریکا به لیبی حمله می برد و مواظب است که بازار تونس و مصر از دستش خارج نشود. در حال تصفیه حساب با دو کشورسوسیال ناسیونال سوریه و لیبی باقیمانده از دوران جنگ سرد است. در آفریقا چه اتحادیه اروپا و چه آمریکا در حال تقسیم بندی جدید هستند. بوی یک برخورد شدید که شاید منجر به جنگی خانمانسوز جهانی شود ، به مشام میرسد. خلاصه کنم که حادثه دارد اخطار می کند.
آری حادثه اخطار می کند. تبلیغات کرکننده "دموکراسی طلبی" ، و "ضد دیکتاتوری" از طرف بازار آزاد جهانی، حکایت آن دزدی است که فریاد میزند دزد را بگیرید. آیا نئوکلونیالیسم در راه است؟
ایالات متحده برخلاف تمامی قوانین بین المللی بن لادن را ترور سیاسی کرد. اما از این ترور نباید به این نتیجه نادرست رسید که آمریکا و برخی متحدین اروپایی اش از استفاده از جنبش های متعصبانه مذهبی در آسیا و گروه های دست راستی و مذهبی چون تی پارتی در آمریکا و فاشیستها در اروپا دل کنده اند. بازار رقابتی سرمایه جهانی از همه این ابزارها در مقابله با جنبشی به نام "قدرت مردم" که قصد واژگونی نظم بازارآزاد جهانی را از پایه دارد، استفاده کرده و خواهد کرد.
۱۷ مه ۲۰۱۱


چگونه آمریکا اسامه بن لادن را خلق کرد؟
سردبیر سوسیالیست آلترناتیو


"آنچه که در تبلیغات غرب در رابطه با قتل اسامه بن لادن حال انسان را بهم میزند آن است که هیچگاه نمیگویند که این شخص ، چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی ، دست ساخت خودشان بود و در این ارتباط غرب چه کشتاری را در لوای مبارزه علیه بن لادن براه نیانداخت."

زمانیکه خبر قتل بن لادن در پاکستان پیچید، رسانه های همه فن حریف، زاهد و خون آشام در دفاع از امپراطوری آمریکا، دسته جمعی هلهله سردادند.
گرگ شرایدن استرالیایی ، دست آموزترین سگ آنها، از خود بیخود شد و اولین کسی بود که دم تکان داد و خشمگینانه فریاد برآورد که این روز روز بزرگی برای آمریکا و استرالیا و تمام کسانی است که علیه تروریسم هستند.... امروز آمریکا این پیروزی برای عدالت را میتواند جشن بگیرد.
پیروزی برای عدالت ؟ برای بزرگترین ابرقدرت جهانی یک دهه طول کشید که رد پایی از این مرد بیابد. بسختی میشود باور کرد که این عمل یک پیروزی وطن پرستانه است ، آنگونه که رسانه ها قصد تبلیغ آن را دارند. البته هیچ کس نمیتواند بگوید که آمریکا تأثیراتی در دهه اخیر نداشته است. جنگ های آمریکا در افغانستان و عراق بیش از یک میلیون انسان را کشته است. پشتیبانی نابکار و مداوم آمریکا از اسرائیل در هرچه بیشتر اشغال فلسطین و لبنان ، همه این ها میخ هایی بود که به تابوت اعتبار آمریکا در خاورمیانه کوبیده شد. در اسنادی که ویکی لیکس منتشرکرد آمده است که طرف مقابل "جنگ علیه ترور" حقوق انسانی را زیر پا گذاشته است. از زندان ابوغریب گرفته تا اسارت گاه گوآنتانامو بی (و در این میان در تمامی زندان های مخفی) ، آمریکا و متحدینش هم آدمهای بیگناه را به اسارت گرفته اند و هم شکنجه کرده اند ، بدون هرگونه دلیل قابل قبولی. سوسیالیست ها بر مزار بن لادن گریه سر نخواهند داد. او همیشه دشمن مزدبگیران و نیروی چپ بود. ما همیشه گفته ایم و حوادث امسال نشان داد که برای مبارزه علیه امپریالیسم آمریکا و دیکتاتورهای طرفدار او، با ترور کاری از پیش نمیرود، بلکه خیزش میلیونی مردم جوابگو می باشد. اما این واقعیت را هم بگوئیم که جنایات بن لادن در مقابل کشتار میلیونی و سلاخی مردمان دنیا در طول ۵۰ سال اخیر که از طرف دولت های غربی و با حمایت رسانه های دست نشانده ، دستگاه قضایی و اسلحه های کشتار جمعی به وقوع پیوسته است، هیچ به حساب می آید و این جنایات با تقدیس ادیتورهای رسانه های مختلف امکان پذیر گشته است.
آنچه که در تبلیغات غرب در رابطه با قتل اسامه بن لادن حال انسان را بهم میزند آن است که هیچگاه نمیگویند که این شخص چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی دست ساخت خودشان بود و در این ارتباط غرب چه کشتاری را در لوای مبارزه علیه بن لادن براه نیانداخت.
نوشته زیر که توسط بن هیلر برای اولین بار در سوسیالیست آلترناتیو در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسید ، به این تاریخچه مینگرد.


چگونه غرب بن لادن را خلق کرد؟
بن هیلر


در سوم ژوئیه ۱۹۷۹ جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا با پیشنهاد مشاور امنیت ملی خود ، برژینسکی سندی را امضاء کرد که در آن اجازه داده میشد که به مخالفین رژیم شوروی ، که به تازگی در افغانستان به قدرت رسیده بودند، کمک های محرمانه داده شود. این سرآغاز آن چیزی است که امروز علایق مشترک نام گرفته است. سازمان سیای آمریکا ، رژیم عربستان سعودی و سازمان امنیت پاکستان ، هر سه مقاومت مجاهدین اسلامی علیه روسیه شوروی را سازمان دادند. ایالات متحده فرصت بسیار خوبی یافته بود. در عرض ۵ سال آنها مجبور به خروج از ویتنام و ایران شده بودند. ۵ سالی که تحقیرآمیزترین دوره تاریخ آمریکا بود. اکنون آنها با کشیدن شوروی به یک جنگ چریکی در آسیای مرکزی در صدد بودند برای خود آبرو بخرند. در عرض بیش از یک دهه ٣۵ هزار جنگجو از جهان اسلام سازمان داده شد. معادل ۱۰ بیلیون دلار کمک به این منطقه سرازیر شد. (در سال ۱۹٨۷ از جمله ۶۵ هزار تن وسایل تسلیحاتی به دست مجاهدین رسید). تعداد بیشماری از کارکنان سیا و پنتاگون در نقشه ریزی عملیات جنگی مجاهدین کمک کردند.
برطبق نوشته استفان کول در واشنگتن پست در هر دوره جنگی یازده تیم سازمان امنیت پاکستان به وسیله سازمان سیا تعلیم داده میشدند که بر کار عملیات جنگی مجاهدین در سرتاسر کشور نظارت کنند. مأموران عملیاتی سازمان سیا به مأمورین پاکستانی کمک میکردند که مدارسی را پایه گذاری کرده تا مجاهدین در آن در قسمت های مخابرات ، جنگ های چریکی ، خرابکاری در شهر و عملیات با سلاح های سنگین تعلیم یابند. نه فقط این ، بلکه آنها همچنین به گروه عقب مانده ای چون گلبدین حکمت یار هم کمک میرساندند. طبق گفته ژورنالیستی به نام تیم واینر "این گروه اولین بار با پاشیدن اسید به صورت زنانی که در مقابل حجاب مقاومت میکردند، اذهان را متوجه خود نمودند." استدلال سیا ساده بود. هرچقدر جنگجویان متعصب تر و قسی القلب تر باشند، بهتر می جنگند و هرچه بهتر بجنگند، باید از حمایت بیشتری نیز برخوردار شوند.
رونالد ریگان کسی که کنگره ملی آفریقا و سازمان آزادیبخش فلسطین را بخاطر اینکه خشونت را رد نمیکردند، تقبیح میکرد، مجاهدین را "جنگجویان آزادیبخش" خطاب مینمود. پرزیدنت ریگان در واشنگتن با رهبران شورشیان ، از جمله عبدالحق ملاقات کرد. عبدالحق کسی بود که مسئولیت حملات تروریستی ، از جمله بمب گذاری سال ۱۹٨۴ در فرودگاه کابل را که منجر به قتل ۲٨ نفر شده بود، آشکارا پذیرفت.
در همین زمان مجاهدین به کمک سازمان سیا کشت تریاک را در مناطق تحت کنترل خود شتاب بیشتری دادند و افغانستان را آنگونه که بعدها یکی از مقامات آمریکا توصیف کرد، به یک کلمبیای جدید برای دنیای مواد مخدر تبدیل کردند.
یکی از اولین داوطلبان غیرافغانی که به مجاهدین پیوست، اسامه بن لادن بود. وی از یک خانواده ثروتمند دست اندر کار ساختمان سازی از عربستان سعودی بود. بن لادن ۴۰۰۰ نفر داوطلب از کشور خود به افغانستان آورد و به رادیکال ترین رهبران مجاهدین نزدیک شد. او همچنین از نزدیک با سازمان سیا همکاری میکرد و در جمعآوری کمک های مالی از شهروندان سعودی فعال بود. وی از سال ۱۹٨۴ مکتب ال خیدامر را اداره میکرد، سازمانی که توسط سازمان امنیت پاکستان برای جمع آوری کمک مالی ، تسلیحاتی و جنگجو از خارج برای جنگ در افغانستان ، تأسیس شده بود.
بنا به گفته ژورنالیستی به نام جان کولی " سازمان سیا درست مثل ژنرال های سازمان امنیت پاکستان، دست اوسامه بن لادن را درافغانستان باز گذاشته بود تا یک نیروی فرقه سنی را در آسیای جنوبی برای مقابله با نفوذ شیعه نوع خمینی در ایران ، برپا دارند."
در سال ۱۹٨۹ روسها عاجز شدند و افغانستان بهمان چیزی برای آنها تبدیل شد که ویتنام برای آمریکایی ها. خبر شکست شوروی آنچنان شوق و ذوقی را در واشنگتن ایجاد کرد که بطری های شامپانی پشت سرهم باز میشد. جنگ سرد میرفت که به تاریخ بپیوندد. آمریکا فاتح این جنگ شد.
اما زمانی که شوروی ارتش خود را از افغانستان بیرون کشید، بوش پدر، رئیس جمهور آمریکا به افغانستان پشت کرد و طبق گفته اکونومیست "افغانستان با انباری از اسلحه، جنگسالاران و تعصبات بسیار زیاد مذهبی سرگردان شد."
همزمان با اینکه کمک های رسمی دولتی سعودیها و آمریکا به افغانستان قطع میشد، تأمین کنندگان مالی خصوصی ای همچون بن لادن، برای سهیم شدن در همان "اهداف" ، قدم برداشتند. شوروی از افغانستان رفت . اما هدف های جدیدی وجود داشتند که محدود به مرزهای افغانستان نمیشدند.
در سال ۱۹۹٨ برژینسکی ، با توجه به نقش خود در این منازعه پرسید " چه چیزی در تاریخ دنیا مهمترهست... به حرکت در آوردن مسلمانان یا آزادسازی اروپای مرکزی و پایان بخشیدن به جنگ سرد؟" سئوال برژینسکی در ارتباط با "جنگ علیه ترور" غم انگیز است.
دورویی را میتوانید ببینید: "تروریست های" امروز، دیروز توسط امپریالیسم مدرن ، تعلیم یافته، تأمین مالی و حمایت شده بودند. بن لادن فقط بهانه ای به دست بوش داد تا آمریکا دوباره به افغانستان برود و خرابکاری در عراق را دنبال نماید. این جنگ نشان میدهد که اگرچه بن لادن دست آموز مناسبی بود، ولی در رابطه با امر ترور، هنوز ایالات متحده استاد آن است.

saffaars@hotmail.com