سخنرانی بهزاد نبوی در تبریز
برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد،اقتصاد ایران را نابود می کند



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶


تبریز نیوز:سرویس سیاسی:برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد اقتصاد ایران را نابود می کند .
این گفته "بهزاد نبوی"،عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و نایب رییس وقت مجلس ششم، است که در جمع حاضرین در دفتر جبهه مشارکت تبریز به اراییه تحلیلی در خصوص سیاست های دولت جدید پرداخته و در پایان به سوالات آنان جواب داده است .
متن کامل این سخنرانی در زیر آمده است :
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
امروز تقریبا ٨ ماه از استقرار حاکمیت جدید می‌گذرد. در سال ٨۲ یعنی دو سال پیش از استقرار حاکمیت یکدست، پیش‌بینی‌هایی در مورد اوضاع کشور در زمینه‌های مختلف تحت عنوان "استقرار الگوی چینی در صورت پیروزی اقتدارگرایان"، داشتیم، که عرض می‌کنم:در سیاست خارجی پیش بینی ما این بود که علی‌رغم تمام مخالفت‌های ظاهری که با آمریکا دارند، اگر حاکم شوند قطعاً سعی خواهند کرد مذاکره کرده و مشکلات فی مابین را در جهت حفظ حاکمیت خود حل کنند .
در جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم در یک سخنرانی این مساله را پیش‌بینی و در عین حال ابراز نگرانی شد که ممکن است وقتی تلاش برای مذاکره آغاز شود که دیگر طرف مقابل تمایلی به مذاکره نداشته باشد و در وضعیتی مشابه وضع عراق در اواخر حکومت صدام قرار بگیریم .
ما معتقد بودیم مخالفت‌هایی که در دوران اصلاحات در مورد مذاکره با آمریکا می‌شد صرفاً برای این بود که نمی‌خواستند در دولت اصلاحات این کار انجام   بگیرد .
بر کسی پوشیده نیست در زمانی که آقای خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی می‌کرد و رئیس جمهور آمریکا به طور استثنایی و بی‌سابقه از ابتدا تا انتها پای سخنرانی ایشان می‌نشست و برایش کف می‌زد و پیام‌های متعددی می‌داد که بتواند مدتی هرچند کوتاه را با آقای خاتمی گفتگو کند و وزیر خارجه وقت آمریکا در یک مصاحبه، رسماً از دخالت آمریکا در کودتای ۲٨ مرداد ابراز تأسف کرده و از ملت ایران بابت عدم درک صحیح انقلاب اسلامی عذرخواهی می‌کرد، شرایط بسیار مناسب‌تری برای مذاکره با آمریکا در جهت تأمین منافع ملی‌مان، نسبت به امروز که پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت است و اجماع قدرت‌های بزرگ علیه ما شکل گرفته است وجود داشت .
پیش بینی ما در مورد مسایل اجتماعی این بود که اقتدارگرایان در صورت به قدرت رسیدن، در مورد محدود کردن آزادی‌های اجتماعی تاکید نخواهند کرد و به مسایلی همچون حجاب، ماهواره و ... کاری نخواهند داشت .
به لحاظ اقتصادی نیز معتقد بودیم که این ها تلاش خواهند کرد در کوتاه مدت با تزریق پول و ارز در جامعه، رضایت مردم را جلب کنند، چرا که سال‌ها در دوره آقای خاتمی، شعار معیشت، اشتغال و ... داده‌اند و به قیمت نابودی حساب ذخیره ارزی، سعی خواهند کرد در کوتاه مدت، بخشی از مردم را راضی کنند .
همچنین گفتیم که به لحاظ سیاسی انسداد کامل در کشور ایجاد خواهد شد و با تمام قوا با آزادی سیاسی اعم از آزادی احزاب، مطبوعات، انتخابات و ... مقابله خواهند کرد .
امروز ٨ ماه از استقرار این حاکمیت گذشته است. گر چه زمان سپری شده برای قضاوت در مورد عملکرد این مجموعه کافی نیست ولی بهتر است مروری داشته باشیم بر عملکرد ٨ ماهه دولت جدید و میزان انطباق آن با پیش‌‌بینی‌ها .
این پیش‌بینی‌ها را از آن جهت تحت عنوان الگوی چینی نام بردیم که چین هم این سیاست‌ها را اعمال کرده است .
این الگو همیشه مورد توجه اقتدارگرایان ایران بود به طوری که در سال‌های آغازین اصلاحات، کسانی را برای تحقیق و مطالعه این الگو به چین فرستادند و حتی کتابی هم در این زمینه منتشر کردند .
در زمینه سیاست خارجی، پیش‌بینی ما علی‌رغم مواضع تندی که عمدتاً مصرف داخلی دارد در حال تحقق است. آقای لاریجانی در مصاحبه‌ای صریحاً آمادگی خود را برای مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا اعلام می‌کند. آقای حکیم از ایران و آمریکا برای مذاکره مستقیم درباره مسایل عراق؟! درخواست می‌کند و مورد موافقت ایران قرار می‌گیرد .
رهبری در سخنرانی فروردین ماه سال جاری در مشهد مذاکره با آمریکا را مشروط به اینکه مواضع ایران به آمریکا تفهیم شود، تأیید می‌کند و بالاخره آقای احمدی نژاد با ارسال نامه به بوش، صرفنظر از محتوای آن، باب جدیدی در روابط دو طرف باز و پس از ۲۷ سال با آمریکا رابطه می‌گیرد .
بعضی‌ها می‌گویند اگر می‌خواستید با آمریکا مذاکره کنید و این فتح بابی باشد برای گفتگو، چرا محتوای نامه اینقدر تند است و سراسر نامه انتقاد از آمریکا است؟ جواب بسیار روشن است. هیچ کس فراموش نکرده است که سه سال قبل حتی بحث مذاکره و رابطه با آمریکا جرم محسوب می‌شد و عباس عبدی به جرم نظرخواهی در این باره روانه زندان شد .
در حال حاضر هم رهبری تأکید کرده است که اگر مذاکره در جهت تفهیم مواضع ما باشد ایرادی ندارد اما اگر آمریکا کماکان بخواهد از موضع زورمدارانه وارد شود، تمایلی برای مذاکره نداریم و با توجه به رهنمود ایشان، طبیعی است که در این نامه "باید مواضع به روشنی به آمریکا تفهیم می‌شد". از طرف دیگر پایگاه اجتماعی ای که این مجموعه را حاکم کرده و ٨ سال تمام شعار ضدآمریکایی شنیده است و در جریان جرم بودن مذاکره و رابطه با آمریکا بوده، به سادگی زیر بار مذاکره دوستانه با آمریکا و نامه فدایت شوم، نمی‌رود .
حتی لقب "الهام الهی" گرفتن نامه هم به همین دلیل است که می‌خواهند آن را همتراز با نامه پیامبر(ص) به رهبران وقت جهان و همچنین نامه امام (ره) به گورباچف معرفی کنند تا از آن بوی مذاکره و رابطه با آمریکا استشمام نشود. البته امروز همان نگرانی قدیمی وجود دارد که آمریکا زیر بار مذاکره نرود .
با توجه به مواردی که ذکر شد، محتوای نامه این واقعیت را نفی نمی‌کند که رئیس جمهور ایران برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رئیس جمهور آمریکا نامه نوشته و حتی اعلام کرده است که منتظر جواب نامه است. در واقع این نامه مثل تیم پینگ پونگی است که در زمان نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) به چین مائو فرستاده شد که زمینه برای برقراری روابط چین و آمریکا فراهم شود، گر چه در ظاهر ربطی به موضوع نداشت .
در زمینه مسائل اجتماعی، برخلاف تصور بعضی‌ها، در این ٨ ماه موج جدیدی از بگیر و ببند جوانان به خاطر پوشش و حجاب ایجاد نشده است. حتی نیروی انتظامی هم بعد از تجمع معترضان در برابر مجلس اعلام کرده که برنامه‌ای برای برخورد ندارد و آقای احمدی‌نژاد هم در یک سخنرانی کاملاً مدنی! در زمینه حجاب، مسئله را شخصی و بی‌ارتباط با دولت دانستند؟! بعد هم دستور دادند که زنان حق ورود به استادیوم‌ها را   داشته باشند و تنها پس از توصیه رهبری مبنی بر رعایت نظر مراجع، دستور خود را متوقف کردند .
در مورد مسائل اقتصادی هم امداد غیبی شامل حال دولت شده است و قیمت نفت به حدود ۷۰ دلار رسیده و باعث شده امکان تهیه مسکن‌های دلاری و ریالی، برای تسکین برخی از دردهای اقتصادی، به قیمت تخریب میان مدت و دراز مدت اقتصاد و برنامه‌های توسعه، فراهم شود .
سازمان طی بیانیه‌ای، به شدت به بودجه سال ٨۵ اعتراض کرد، حتی در مجلس هم مخالفت‌هایی شد، ولی بعید است توده مردم این انتقادها را بپذیرند، چرا که افزایش بودجه جاری یعنی توزیع پول، آن هم به صورت فوری بین آحاد جامعه. هیچ کس هم نمی‌آید بگوید این پولی را که الان به ما می‌دهید صرف سرمایه‌گذاری کنید که نسل‌های آتی ما بهره‌مند شوند یا ۵ سال دیگر اشتغال زایی شود .
  دم غنیمت است !! حتی اگر حقوق خود ما را افزایش دهند بیشتر خوشحال می‌شویم تا بگویند در آینده ۵ تا سد احداث می‌کنیم. چیزی که احتمالاً در کوتاه مدت برای مردم ملموس است این است که صندوق مهر رضا داشته باشند که از آن وام بگیرند. حاکمیت جدید هم در اقتصاد به دنبال همین تأثیرات کوتاه مدت است و نه رشد اقتصادی مستمر دو رقمی نظیر چین .
در اینجا باید اضافه کنم که آنچه اتفاق افتاده است نه یک رویداد میمون و خجسته، بلکه مسابقه‌ای است برای توزیع ثروت ملی در کوتاهترین زمان ممکن در بین مردم. روزی هم که من شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم را شنیدم گفتم این یک خیانت بزرگ است .
  هیچ آدم عاقلی سرمایه‌ و ثروتش را نمی‌فروشد که درآمد حاصله را به تأمین نیازهای جاری خود اختصاص دهد. متأسفانه با این شیوه‌های اقتصادی که در پیش گرفته‌اند اقتصاد مملکت رو به نابودی می‌رود .
به هر حال در هر سه زمینه‌ای که صحبت شد پیش‌بینی‌های ما کمابیش درست از آب درآمد. تنها در زمینه تحدید آزادی‌های سیاسی، برخی از دوستان تصور می‌کنند پیش‌بینی ما صحیح نبوده است و محدودیت آزادی‌ها کمتر از حد انتظار است .
من معتقدم حاکمیت جدید کماکان به دنبال بستن فضای سیاسی است، اما اولاً الزاماً نباید این کار با بگیر و ببند همراه باشد. همین که می‌توان با یک تلفن دستور داد که مطلبی چاپ نشود و همه روزنامه‌ها و جراید به دلیل ترس از توقیف، تمکین کنند مدلی از انسداد سیاسی است .
همین چند وقت پیش بود که به دبیر کل ما تلفن کردند که اگر بیانیه جبهه مشارکت را در مورد مسایل هسته‌ای در نشریه داخلی خود چاپ کنید، نشریه توقیف خواهد شد. در دوره اصلاحات خیلی‌ها زیر بار این نوع دستورات نمی‌رفتند چون فکر می‌کردند حامیانی در دولت و مجلس دارند، ولی امروز برای حفظ نشریه مجبور به اطاعت هستند .
ثانیاً، زمانی بنده به عنوان نایب رئیس مجلس سخنرانی می‌کردم و رادیو مجبور بود آن را پخش کند و طبعاً اثربخشی بیشتری داشت، ولی   امروز در این جمع محدود سخنرانی می‌کنم و شاید در نشریه داخلی یا سایتی منعکس شود که ۱% جامعه هم از آن مطلع   نشود .
به این ترتیب یکی از راه‌های دیگر تحدید آزادی‌های سیاسی، تحدید تأثیرگذاری است. در دوره اصلاحات از مقامی سوال کردم، چرا در گذشته دو نشریه آدینه و دنیای سخن که مدیرانشان دگراندیش بودند تحمل می‌شد و امروز روزنامه سلام تحمل نمی‌شود؟ پاسخ داد برای آنکه آن ها تأثیرگذار نبودند .
ثالثاً ، تا ۲ سال بعد از کودتای ۲٨ مرداد هم هنوز روزنامه‌های طرفدار نهضت ملی چاپ می‌شدند و   به تدریج و پس از تثبیت حاکمیت جدید، همه صداها خفه شد .
رابعاً، مسایلی عمده هم وجود دارد در ارتباط با سیاست خارجی که کار تحدید آزادی‌های سیاسی را مشکل می‌کند. آمریکای امروز متفاوت با آمریکای کودتای ۲٨ مرداد یا دوران آلنده و پینوشه است .
آن زمان آمریکا به خاطر منافع خود از تمام رژیم‌های دیکتاتوری دفاع می‌کرد، اما استراتژی امروز آنها، حداقل علی‌الظاهر، دفاع از دموکراسی و حقوق بشر است. حتی می‌بینیم که به کشورهایی مثل عربستان و مصر فشار می‌آورند که بعضی از شاخص‌های دموکراسی را رعایت ‌کنند .
در این شرایط آمریکا نمی‌تواند با کشورهای ناقض حقوق بشر و غیردمکراتیک وارد معامله جدی شود، خصوصاً وقتی شرایط جهانی را به نحوی شکل داده است که یک خاکریز بیشتر نمانده که ماده ۷ منشور ملل متحد را علیه ایران در شورای امنیت به تصویب برساند. این هم مانع دیگری بر سر راه تحدید آزادی ها است .
در اینجا به عنوان یک جمله معترضه باید عرض کنم که امروز دموکراسی ضامن استقلال و حاکمیت کشورها ست . دیگر دوران دیکتاتورهای مصلح و مستقل مثل مرحوم ناصر گذشته است و استبداد دیکتاتوری خطری برای استقلال کشورهاست . از این بحث بگذریم . به طوری که ملاحظه می‌کنید در زمینه انسداد فضای سیاسی و تحدید آزادی‌ها هم، به چهار دلیل، پیش‌بینی‌های ما چندان نادرست نبوده است .
  یکی اینکه خودسانسوری دوراندیشانه جای سانسور را گرفته و صحیح هم هست .
  دوم اینکه تأثیرگذاری مخالفان وضع موجود هنوز در حدی نیست که نیاز به بگیر و ببند باشد .
  سوم اینکه هنوز حاکمیت جدید به طور کامل استقرار و تسلط نیافته است و بالاخره شرایط بیرونی و ضرورت حل مشکلات با آمریکای امروز، امکان بستن فضای داخلی را قدری مشکل کرده است .
 
پرسش و پاسخ
 
سوال : آیا فکر نمی‌کنید اگر مجلس ششم در جریان رویدادهایی چون اصلاح قانون مطبوعات و ۱٨ تیر و دادگاه آن اقدامی می‌نمود بهتر از اقدام به تحصن در آخرین روزهای مجلس بود؟
مهندس بهزاد نبوی : این سوال در حین تحصن نیز بسیار مطرح می‌شد. اولاً، در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم پاسخ این سئوال را به تفضیل داده‌ام. ثانیاً واقعه ۱٨ تیر در سال ۷٨ اتفاق افتاد و هنوز مجلس ششم تشکیل نشده بود و در موارد دیگر بنده عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات را هم عرض وقایع انتخابات مجلس هفتم نمی‌دانم .
  ما انتخابات مزبور را مقدمه ای برای انهدام اساس جمهوریت نظام می‌دانستیم و می‌دانیم. اتفاقاتی هم که بعد از آن رخ داده و یا می‌دهد در همین جهت می‌باشد. امروز هم دارند اصالت نداشتن جمهوریت نظام را تئوریزه می‌کنند و ده‌ها سخن امام را دلیل می‌آورند که جمهوریت اصالتی ندارد و اصل اسلامیت است. انتخابات دوره هفتم مثل انتخابات دوره چهارم نبود، چرا که در آن انتخابات، جریان چپ آن زمان که در واقع اجداد اصلاح طلبان امروز بودند، در انتخابات شکست خورد. مردم مسئولیت ٨ سال جنگ و نابسامانی‌های ناشی از آن را به عهده جناح چپ گذاشتند و رأی ندادند .
ولی در انتخابات دوره هفتم ، بنا به گفته رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت، تکلیف ۱۹۰ کرسی از قبل تعیین شده بود. مقامات مذکور اعلام کردند انتخابات نمایشی است و مجلس فرمایشی. و این چیزی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. اگر بیانیه‌های متحصنین را مطالعه کرده باشید همه نگرانی‌ها این است که اساس جمهوریت منهدم می‌شود. بارها نماینده‌های متحصن اعلام کردند که ما هشتاد و چند نفر آمادگی داریم انصراف بدهیم از شرکت در انتخابات، مشروط بر آن که صلاحیت تعداد کثیری که به ناحق رد شده بودند را تأیید کنند .
بنابراین مسئله با این درجه از اهمیت را نمی‌توان مقایسه کرد با اصلاح قانون مطبوعات. بنده در استعفا نامه خود از مجلس هفتم و در اعتراض به آن انتخابات اشاره کردم که مجلس هفتم تداعی کننده مجلس هفتم دوره رضا شاه است که مدرس‌ها و مصدق‌ها از آن دوره از مجالس رضاشاهی بیرون رفتند و از آن به بعد هر دو سال یکبار مجلس و دولت به ظاهر قانونی تشکیل شد، ولی همگی مسلوب‌الاختیار بودند .
این خطر بود که ما را وادار به عکس‌العمل در قبال انتخابات مجلس هفتم کرد. ضمناً باز هم همانطور که در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم اشاره کردم ما تا سال‌ها بعد از دوم خرداد امیدوار بودیم که شرایطی پیش بیاید که رهبری کشور، رهبری اصلاحات را هم بر عهده بگیرد و به تعامل سازنده میان رهبری و جنبش اصلاحی امیدوار بودیم .
برای اینکه سوال کننده محترم بداند، متذکر می‌شوم مدتی پیش از ارسال نامه رسمی، رهبری طی یک پیام شفاهی به آقای کروبی و بنده اعلام کرد: «قانون مطبوعات دو سه ماهی است که توسط مجلس پنجم اصلاح شده و هنوز به مرحله اجرا در نیامده و اشکالات احتمالی آن مشخص نشده است. بگذارید چند ماهی از اجرای آن بگذرد و سپس اگر اصلاحی لازم بود، اعمال کنید. اگر چنین نشود، من برخورد مجلس را سیاسی تلقی کرده و در مقابل آن خواهم ایستاد» (نقل به مضمون). من به ناقل پیام که آقای حجازی بود گفتم به ایشان بگویند که انشاءاله مجلس به نظر رهبر توجه خواهد کرد. در اولین فرصت این موضوع را در جمع فراکسیون دوم خرداد مطرح کردم و رأی گرفته شد و با اکثریت قاطع به جز یک نفر رای دادند که اصلاحات جزیی در قانون اعمال و به صحن برده شود تا هم نظر رهبری تامین شده باشد و هم اشکالات واضح قانون برطرف شود .
توجه می‌فرمایید که آن روز اصلاح‌طلبان به دنبال تعامل با رهبری بودند، دنبال این بودند که رهبری، رهبری اصلاحات را در دست بگیرد، اما در انتخابات مجلس هفتم مسأله‌ به شکل دیگری بود .
البته آقایان خاتمی و کروبی کماکان در جهت تعامل خیلی تلاش کردند و دوستان اصلاح طلب هم به ما پیشنهاد کردند که شما بیایید تحصن را بشکنید، چون شما تحصن کرده‌اید رهبری موضع گرفته، اگر شما این کار را بکنید ایشان صلاحیت‌ها را تایید می‌کند. ما هم گفتیم حرفی نیست ولی آیا تضمین دارید یا خیر؟ گفتند خیر، تحلیل ما این است .
ما گفتیم خوب تضمین بدهید اگر ما تحصن را شکستیم و هیچ اتفاقی نیفتاد شما هم به تحصن ما بپیوندید، که بررسی کردند و جواب منفی دادند .
در هر حال باز هم تأکید می‌کنم انتخابات دور هفتم مجلس شورا قابل مقایسه با هیچ یک از حوادث قبلی دوره اصلاحات نبوده است. دقت بفرمایید درانتخابات دور هفتم حدود ۱۵ وزیر و معاون رئیس‌جمهور، تمامی استانداران، صدها معاون وزیر، رئیس دانشگاه و فرماندار استعفا دادند. وزیر کشور اعلام کرد که امکان برگزاری انتخابات غیر رقابتی را ندارند و خلاصه رویداد مهم و بی‌سابقه‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی بود و قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد .
 
سوال : برنامه سازمان مجاهدین انقلاب را برای انتخابات مجلس خبرگان توضیح دهید وتحلیل شما از احتمال پیروزی جناح منتسب به مصباح چیست؟
مهندس بهزاد نبوی : ما انتخابات خبرگان را خیلی مهم می‌دانیم. اگر دوستان اصلاح طلب ما درانتخابات دوم خبرگان درایت بیشتری نشان داده بودند، با توجه به آمادگی و حضور مردم در صحنه، شاید شرایط خبرگان دوم هم به گونه‌ دیگری رقم می‌خورد. می‌دانید که اکثر اصلاح‌طلبان در آن انتخابات شرکت نکردند .
ما به عنوان یک گروه اصلاح‌طلب، خودمان را ملزم می‌دانیم در انتخابات حضور فعال داشته باشیم مگر اینکه راه را برای ما طوری ببندند که نتوانیم کاری بکنیم،‌ مانند انتخابات مجلس هفتم .
لازم است اعلام کنم درهر انتخاباتی شرکت خواهیم کرد مگر شرایط یک انتخابات سالم و رقابتی فراهم نشود .
ما معتقدیم در انتخابات خبرگان، جریان اقتدارگرای حاکم بنا دارد اختیارات خودش را تسری بدهد به خبرگان   و به جای افراد فعلی، افراد گوش به فرمان حضور داشته باشند .
حالا آقای مصباح یا کس دیگر، زیاد مهم نیست. جنبه مثبتی که وجود دارد این است که بسیاری از جریانات فکری و سیاسی متوجه این مساله شده‌اند و قصد شرکت فعال در انتخابات را دارند و این امر مهمی است   و اگر در خبرگان، نامزدهای اصلاح‌طلب به هر دلیل نتوانند به آن مجلس راه یابند، حداقل باید تلاش کرد غیر اقتدارگرایان در این انتخابات پیروز شوند. من تصورم این است که اگر حزب پادگانی در این انتخابات، نظیر دور نهم دخالت کند احتمال این می‌رود از مجموعه محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبان شکست بخورند. با توجه به این شرایط حساس باید چه در خبرگان و چه در شوراها اصل را بر اجماع اصلاح‌طلبان بگذاریم .
اصلاح‌طلب‌ها نباید نامزدهای متفرق بدهند، چراکه اجماع، شرط لازم برای پیروزی است. سازمان هم همیشه اساس را بر اجماع گذاشته است و درچند انتخابات گذشته کاندیدا معرفی نکرده و به دنبال اجماع اصلاح‌طلبان بوده است. هر جا هم که احتمال پیروزی نداشته باشیم پیروزی محافظه‌کاران را به پیروزی اقتدارگرایان ترجیح می‌دهیم .