چرا حکومت های عربی نمی توانند و حکومت اسلامی ایران می تواند؟


مهران جنگلی مقدم


• چراحکومت اسلامی ایران می تواند ازاستمرار تجمعات و اعتراضات سازمان یافته جلوگیری کند اما دولت های عربی به رغم سرکوب شدید نمیتوانند؟ مهم ترین علت در تفاوت میان بافت اجتماعی ایران و بافت اجتماعی کشورهای عربی است که خود به تفاوت در نوع دیکتاتوری های حاکم منجر شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۷ می ۲۰۱۱


چراحکومت اسلامی ایران می تواند ازاستمرار تجمعات و اعتراضات سازمان یافته جلوگیری کند اما دولت های عربی به رغم سرکوب شدید نمیتوانند؟
مهم ترین علت در تفاوت میان بافت اجتماعی ایران و بافت اجتماعی کشورهای عربی است که خود به تفاوت در نوع دیکتاتوری های حاکم منجر شده است. (گرچه دیدگاه ما در تبیین ماهیت اعتراضات ضدحکومتی و نوع مواجه حکومت ها با ان محدود به یک عامل نیست.) در جامعه ایرانی طی تاریخ چند دهه گذشته علی رغم شکست ها و پیروزی ها همیشه مسئله مخالفت، شورش و اعتراض موضوعیت داشته است. انقلاب ۵۷ – اعتراضات قزوین و اسلام شهر – نارضایتی های قومی – حوادث ۱٨ تیر و حوادث بعد از انتخابات ٨٨ و... حاکی از وجود مسئله یی تاریخی به نام اعتراض و مخالفت در لایه هایی از بافت اجتماعی ایران دارد. خصوصیتی که تا ۱٨ دسامبر ۲۰۱۰ در جوامع عربی کمتر دیده می شد. شواهد تاریخی و اجتماعی مردم جوامع عربی را با همه گوناگونی مردمی مطیع، ارام و فاقد مطالبات تحول خواهانه معرفی می کرده است. تعدد دیکتاتوری ها با عمر سی و چهل سال و وجود دیکتاتوری در تقریبا همه جوامع عربی حکایت از خاموشی و مرده گی این جوامع در طول تاریخ این چند دهه داشته است.
این تفاوت مهم در کارکردهای اجتماعی این دو جامعه (جامعه ایرانی و جوامع عربی)، طبیعتا به ایجاد دو نوع دیکتاتوری در این جوامع منجر شده است.
الف) دیکتاتوری که در مقابل اعتراض، مخالفت و شورش دارای برنامه – تجربه – ابزار رسانه یی برای کنترل و فریب افکار عمومی و قوای نظامی نسبتا کاربلد و کارازموده و متعهد است.
ب) دیکتاتوری که بنا بر عدم مواجه با شورش ها و اعتراضات توده یی فاقد برنامه ریزی و تجربه و دیگر موارد بالا می باشد.
در چنین شرایطی وقوع اعتراضات و شورش های خیابانی - همان طور که اتفاق افتاد- با <<غافل گیری>> دولت های عربی مواجه شد. غافلگیری حکومت در مصر و تونس روند سقوط دیکتاتوری را سرعت بخشید. و در سایر موارد نظیر سوریه و لیبی با وجود خشونت های اعمال شده به افزایش اعتراضات و شورش های خیابانی کمک رساند و نتیجه این که اعتراضات مردمی علی رغم اقدامات سرکوب گرانه هرگز از سطح مطالباتش کم نشد و تسلیم سرکوب نگردید .
اما وضعیت در شرایط جامعه ایرانی و نوع دیکتاتوری حاکم بر ان کاملا دیگرگونه است. اولین ویژگی این دیکتاتوری <<غافل گیر نشدن>> ان است. بنا بر ویژگی اجتماعی و بافت چندلایه و تراکم اعتراض ها و مخالفت ها یی که در بطن ان موجود است و در دوره های مختلف تاریخی خود را در شکل اعتراضات خیابانی نشان داده حاکمیت همیشه در نوعی <<اماده باش>> دائمی قرار گرفته است. در واقع حکومت در ایران هیچ گاه از بابت جامعه یی که بر ان مسلط است خیالش راحت و اسوده نبوده و نیست. این اماده باش دائمی در طول عمر حکومت ابزارها و تمهیدات خاص خود را تولید کرده است. ابزارهایی نظیر ۱- دموکراسی نمایشی (سی سال سی انتخابات)، اصلاحات نمایشی، رسانه های منتقد نمایشی، اپوزیسیون نمایشی و... که دولت های عربی از بابت اسودگی خیالی که در مواجه با مردم خود داشتند، خود را بی نیاز از ایجاد ان میدیدند. و همچنین ۲- ابزارهایی نظیر سیستم اطلاعاتی امنیتی و پلیسی منسجم و دارای برنامه که بنا بر سابقه موجود قادر به پیش بینی پیش گیری و ایجاد انحراف در وقوع مخالفت ها و اعتراضات سازماندهی شده است. امری که دولت های عربی ناتوان از انجام ان بودند و نیز ٣-سیستم اقتصادی نیازمندپرور که مهمترین رسالت اش جلوگیری از ایجاد طبقه متوسط و تحمیل شرایطی بر جامعه است که طی ان مردم بدون حداقل درامد مطمئن و لازم خود را وابسته به بنده نوازی های حکومت بداند و در نبود اگاهی از وظایف ذاتی دولت و مطالبات شهروندی و عدم استیفای حقوق اقتصادی از منابع ثروت ملی و... حفظ وضعیت موجود قوام و دوام یابد. شرایطی که دولت های دیکتاتورعربی خود را ملزم به اتخاذ چنین رفتاری نمی دیدند.
چراحکومت اسلامی ایران می تواند ازاستمرار تجمعات و اعتراضات سازمان یافته جلوگیری کند اما دولت های عربی به رغم سرکوب شدید نمیتوانند؟
به نظر میرسد حالا دیگر بتوان به تصویری روشن از چرایی استمرار اعتراضات خیابانی و گسترش روزافزون ان در کشورهای عربی و عدم استمرار این اعتراضات در ایران و توفیق نسبی نظام دیکتاتور حاکم در جلوگیری از روز افزونی حرکت ان دست یافت.