از : حامد صابری
عنوان : نظرات مختلف را به رسمیت بشناسیم
ضمن عرض سلام
متاسفانه هنوز به اندازه لازم حق دیگران برای داشتن نظری بر خلاف نظر خودمان را به رسمیت نشناخته ایم . آیا بهتر نبود اگر شما نظر خاتمی و تاج زاده و ... را قبول ندارید بدون استفاده از القاب و عناوینی چون پدر خوانده آنان را نقد می کردید؟
در قدیم اپورتونیستو ، رویزیونیستو و غیره باب بود الان که دیگر فضا اجازه استفاده از چنین کلماتی را نمی دهد دست به دامان پدر خوانده و غیره شده ایم .
آقای تابان عزیز
یک لحظه به این بیندیشید شاید آقای خاتمی هم دلش به اندازه شما برای ایران بتپد . بنده هم کشته مرده خاتمی نیستم و محض اطلاع شما ، حتی در دور دوم ریاست جمهوری اش به او رای هم نداده ام ولی این حق را برای او قائل باشیم فکر خودش را داشته باشد .
٣٨۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : پدرخواندگی افراد ریشه در نبود اندیشه تاریخی انیستیتو کردن و یا institutionalization میباشد!
جناب پویان، امیدوارم این نظر تلخ موجب رنجش و احیاناً مشمول سانسور نشود! متأسفانه از زمان انقلاب مشروطه سال ۱۹۰۶، از زمان شهریور ۱۳۲۰ و از سالهای شکوفایی اپوزیسیون و جنبش چپ ایران، از سال تشکیل حزب توده، از زمان تشکیل سازمان چریکهای فدایی خلق، از زمان انقلاب ۵۷، از زمان انشعابات توجیهی و نامفهوم چپ در سالهای پس از انقلاب و بخصوص سالهای ۵۹ و ۶۰، تا به امروز، هیچیک از این معترضین پیشرو، ناراضیان حکومت وقت، هیچیک از این روشنفکران و یا انقلابیون کشور، نه تنها خود به انیستیتو سازی و نهادینه کردن سازمانها و ادارات مردمی با هدف اصلی اشاعه و حفظ اندیشه های مدرن دموکراسی و حرمت به شأن و مقام و حقوق و انسان بهایی ندادند و یا اقدامی ماندگار نکردند، بلکه به دیگر هموطنان خود نیز یاد ندادند که باید به فکر انیستیتو کردن باشند! انیستیتو است که ایران را نجات میدهد! نه تنها الگو نشدند بلکه خواسته و ناخواسته و بیخبرانه بنحوی به فراموشی و اغماض و رد هر فکر انیستیتویی ماندگار در تاریخ ایران کمک کردند.
فکر و کار انیستیتویی بطور ساده هر کار تشکیلاتی دموکراتیک و یا ماندگاری مردمی است، در حالیکه فکر غیر انیستیتویی هر کاری بر ضد تشکیلات ماندگاری و تاریخی مردمی است، مانند همان اندیشه معروف معادل با طویله انگاشتن مجلس نمایندگان توسط رضاشاه و غیرقانونی کردن حزب توده توسط محمدرضاشاه و بستن دانشگاه ها توسط خمینی، و تعطیل مطبوعات توسط خامنه ای و ...... و بسیاری کارهای غیر دموکراتیک درون سازمانی و درون حزبی......
فکر انیستیتویی بلکه اقدام به انیسبه همطنان و الگو شدن داشتند. پدر خواندگی ریشه در نبود و حذف فکر و اندیشه انیستیتو و یا نهادینه کردن و اصلی و اساسی کردن کلیه کارها و امورات مردمی است!
٣۷۹۴۷ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۰
|
از : اکبر آبکناری
عنوان : حفظ نظام الویت همیشگی آقای خاتمی
این حفظ نظام چیست:
برقراری ولی فقیه
ادامه حکومت دینی
به نظر می آید آقای تاج زاده ی نگران از وضعیت وخیم اقتصادی را از دخالت خارجی ترسانده اند و به این موضع گیری کشانده اند.این موضع گیری ها نیروی میلیونی مردم را به حساب نمی آورند. همان طور که خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش نتوانست از نیروی ۲۰ میلیونی رای دهنده ذره ای استفاده کند و مرعوب ولی امر مسلمین شد.
جنبش میلیونی سیز و یا بخش رادیکال تر آن باید از شعارهای جدایی دین از دولت و سرنگونی دیکتاتور ذره ای عقب نشینی نکند. والا آش همان و کاسه همان.
آقای تاج زاده با چنین موضع گیری هایی موقعیت سیاسی خودش را در جنبش سبز از دست می دهد.
٣۷۹۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۰
|
از : علی مرزوقی
عنوان : نکته ای که فراموش میشود
آقای تابان : نمیدانم مقایسه کردن کشورها با سیستم ها و فرهنگهای متفاوت چقدر کار صحیحی باشد، ولی از جایی که شما چنین مقایسه ای را انجام داده اید نظرتان را به نکات زیر جلب میکنم:
در مصر ، ارتش نقش واسطه را بازی کرد ، البته نه یک وا سطه بیطرف.حوادث چند ماه اخیر نشان دادند که تغییرات تا جایی تحمل میشوند که ارتش به آن مهر صحه بگذارد. در تونس هم همین اتفاقی افتاد. قربانی کردن مبارک و یا بن علی از طرف ارتش برای نگهداری و حفظ نظام بهای بالایی برای پرداخت نبود. تغییری که حتی از طرف کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا قابل قبول بودند.
اما در لیبی، داستان به شکل دیگری پیش رفت. در لیبی، جریانی که بتواند میانجیگری کند وجود نداشت و حرکت بسمت جنگ داخلی، دخالت خارجی، و نابودی بخش های عظیمی از ثروت ملی انجامید، با آینده ای مبهم و رهبری کاملا غیر شفاف.
نکته دیگری که قابل تذکر است ولی اینجا جای شکافتنش نیست این است که اهمیت دادن به توازن قوا و استفاده از شیار باز شده تامل بسیار ییشتری نیاز دارد.
٣۷۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : Point of no return
جناب بیدار،
ممنون از کامنت شما. منظور من از نقطه باز نگشتنی ، Point of no return بود و آن اصطلاحی ست که بعضی از محققین میکروسکوپ الکترونیکی که تغییرات سلولی و مراحل حیات و ممات سلول را مطالعه مینمودند به تغییراتی اطلاق میکردند که ظهور آنها نشانه اجتناب نا پذیر بودن مرگ سلول بود.
و منظور من از کامنت قبلی این بود که نحوی عملکرد این رژیم و مخالفان مدعی اصلاح طلبی آن , چنین است که مثلا آب بسیار گران قیمت را در کویری تلف میکنند که واردات آن مرده و صادرات آن آخوند است و همین امروز شش هزارتای آنها را برای صدور به دنیا و شش هزار تای دیگر را مامور مدارس کرده اند. و اگر پولی هم باقی مانده بود خرج جاده سازی برای زائرین جم کران کرده اند که خرافات را توسعه دهند. شاید ترجمه بهتر این اصطلاح " علائم ظهور " باشد که در جبین این کشتی نور رستگاری نیست.
٣۷۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۰
|
از : یاور بیدار
عنوان : پیشنهاد
بنظرم جای این نوشته در ستون "یادداشت سیاسی" مناسب تر است.استدعا دارم در صورت امکان اقدام فرمائید.
با سپاس
یادآوری: گمان دارم منظور آقای پیروز " Apoptose" و یا "Nekrose" باشد.اولی مرگ برنامه ریزی شده از راه سیستم ایمنی(نوعی خودکشی) و دومی متلاشی شدن بافت سلولی بدلائل متعدد (دیابت،عفونت...).
٣۷۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۰
|
از : فرنگیس
عنوان : خاتمی در زمان ریاست جمهوری فرمودند که کسانی که خواستار تعقیر قانون اساسی هستند خائن میباشند وتعقیر نکردن قانون اساسی یعنی ماندن امام خامنه ای
مشکل اینجاست که طرفداران خامنه ای مقام او را آن چنان بالا می دانند که حتی از نظر آنها « امام زمان (عج)» هم برای ظهور باید از ایشان اجازه بگیرد و مورد تایید خامنه ای باشد. می گویند که امام زمان (عج)؛ « صاحب الامر» است یعنی صاحب «امر و فرمان الهی» است و به تعبیری دیگر «صاحب دین است».
امام زمان (عج) «سرّ اعظم کائنات» است. اما خامنه ای هر چقدر هم که خودش را بکشد. فقط و فقط یک آخوند است. حال اینکه چگونه «الله» باید تاییدیّهٔ خامنه ای را برای ظاهر کردن «سرّ اعظم و غایت کائنات» بگیرد؛ خود نوعی «سرّ اعظم» است.
آخوندها گرچه ظاهراً مبلّغ ظهور امام زمان هستند؛ اما مثل «جنّ» از «بسم الله» امام زمان می ترسند. لابد حتی اگر «الله» خودش هم بخواهد ظهور کند باید تاییدیّهٔ خامنه ای را داشته باشد.
٣۷۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : " نقطه باز نگشتنی "
در علم بیولوژی یا زیست شناسی اصطلاحی ست به نام " نقطه باز نگشتنی " که نمیدانم واژه صحیح و مرسوم آن چیست و منظورآنست که زمانی که تغییرات صورت گرفته در موجود زنده و یا سلول به حدی برسد که قابل باز گشت نباشد مرگ فرا میرسد. این مرحله از حیات را نقطه باز نگشتنی میگویند.
سخنان جناب خاتمی بعد از ۱۳ -۱۲ سال که اصلاحات ایشان بجائی نرسید و تایید جناب تاج زاده که چشم امید مخالفین داخلی بوده و به همین سبب در زندان است و گفتار و کردار دیگر مخالفین داخلی بسیار یاس آور است. عملکرد رژیم روضه خوانها و زیارت نامه خوان ها به حدی ست که اگر آدم میخواست بجای گریه بخندد اکنون کار بحدی مسخره شده که باید بجای خنده بگرید.
در خبر است که آب سرچشمه رود دز را ، بجای استفاده کشاورزی ، از لرستان با صرف یک میلیارد دلار به قم برده اند که مرده شورها و زیارت نامه خوان های ساکن کویر قم آب شیرین مصرف کنند. فیلم مراسم افتتاح این پروژه در سایت تابناک موجود است که چگونه روضه خوان ها این مراسم را جشن گرفته اند.
وقتی فرمایشات این چشم و چراغ امید و تغییر را ، با این مراسم کنار هم میگذاری نمیدانی که رژیم و یا ایران ، کدام یک و یا هردو به نقطه باز نگشتنی رسیده است.
http://www.tabnak.ir/fa/news/۱۶۶۹۸۷/قمی-ها-به-آرزوی-دیرینه-خود-دست-یافتند-+فیلم
فیلم دیدنیست
٣۷۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۰
|