جوانان، سرمایه ی خاورمیانه


فروغ مهرآور


• تجربه ی ماه های اخیر هم ثابت می کند که این نسل عزم و اراده کرده تا آینده اش را به دست بگیرد و شهامت مقابله با ساختارها و سنت های نادرست را نیز دارد. این بزرگ ترین فرصت پیش روی کشورهای منطقه است، مخصوصاً وقتی روشن شد که ثروت نفتی و سلاح به تنهایی قادر به تضمین راحت و امنیت منطقه نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۹ می ۲۰۱۱


آرمان برابری و دموکراسی همان چیزی است که در دو سه سال اخیر کشورهای خاورمیانه را یکی پس از دیگری به حرکت آورده و این یکی دیگر از نشانه های وابستگی و ارتباط تنگاتنگ ایران با دیگر کشورهای منطقه است. نبود برابری و دموکراسی در کشورهای منطقه، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بسیاری از جمله فساد، بی کاری، رشد اقتصادی کم، افزایش فاصله ی میان فقیر و ثروتمند و عدم مدارا با تفاوت ها و تک بعدی و مطلق گرا شدن طبقه ی حاکم را تشدید می کند. عمق این مشکلات وقتی روشن تر می شود که به بافت سِنّی جمعیت منطقه توجه کنیم. تصویری که فرید زکریا، مجری سی ان ان و ویراستار و نویسنده ی تایم مگزین، واشنگتن پست و نیویورک تایمز، در کتاب آینده ی آزادی (The Future of Freedom) از وضعیت منطقه ارائه می دهد، چنین است:
«بیش از نیمی از جهان عرب زیر سن ۲۵ سال است... افزایش مردان جوان بی قرار در هر کشوری خبر بدی است. تقریباً همه ی جرائم در همه ی جوامع را مردان بین ۱۵ تا ۲۵ سال مرتکب می شوند. یک دانشمند اجتماعی اشاره می کرد که همه ی مردان جوان را زندانی کن و جرم خشونت آمیز را تا بیش از ۹۵ درصد کاهش بده... نرخ بالای جوانان، وقتی با تحول اقتصادی و اجتماعی کم همراه شود، سیاست تازه ی اعتراض را ایجاد می کند. در گذشته جوامع با چنین شرایطی در دام جستجوی راه حل های انقلابی افتاده اند. فرانسه درست قبل از انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ با افزایش فاحش جمعیت جوان مواجه شد و ایران هم قبل از انقلابش در ۱۹۷۹ همین طور. حتی ایالات متحده نیز افزایشی در جمعیت جوان تجربه کرد که در ۱۹۶۸ به اوج خود رسید – سال شدیدترین اعتراضات اجتماعی کشور از زمان رکود بزرگ.» (۱)
و تاریخ نشان داد که در خاورمیانه نیز مردم به راه حل های انقلابی رو آوردند. اما چه می توان کرد تا این حرکات به ناامیدی ای که پس از انقلاب ها و در نتیجه ی انحراف آنان از اهداف اولیه ی خود در بسیاری از ملت ها ایجاد شده، دچار نشوند؟
کشور مصر به خاطر تحولات اخیر خود اکنون به طور جدی و گریزناپذیر با این سوال مواجه است. چندی پیش بهائیان مصر نامه ای منتشر کردند که در جهت پاسخ به این سوال نکاتی در آن مطرح شده. این نامه ی سرگشاده ی بهائیان به هموطنان شان در مصر انظار بسیاری را به خود جلب نموده (۲) که در نوع خود بسیار شایان توجه است؛ مورد توجه قرار گرفتن نامه در عین این که بهائیان مصر از نظر تعداد اندک هستند، خود دلیل روشن دیگری است بر صداقت کامل مصریان در شنیدن صداهای گوناگون و روحیه ی رفع تبعیض و جایگزین کردن آن با برابری که ملت مصر برای برقراری اش در آن کشور به پا خاسته اند.
از جمله راه حل هایی که در این نامه برای جلوگیری از بحران در مصر یا حتی ایران و سایر کشورهای منطقه ارائه می شود، استفاده از همین بافت سنی جمعیت است که زکریا آن را «خبر بد» می خواند. نامه چنین می گوید:
«ملّت ما از نعمتِ وفور نیروی جوان برخوردار است... امیدها و آرمان‌های والای جوانان پشتوانه ی گران‌ بهایی است که اجتماع بطور کلّی و در واقع حکومت نمی ‌تواند آن را چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ اخلاقی نادیده بگیرد.»
عبارتی که زکریا جمعیت جوان منطقه را با آن توصیف می کند فقط در مورد حکومت های راحت طلب که زحمت تلاش برای پیشبرد جامعه را به خود نمی دهند، درست است. اما اگر هدف و نیت حکومت رشد جامعه باشد، اگر ارباب حکومت ها صادقند و چنان به تخت قدرت خود تکیه نکرده اند که در برابر تغییرات مثبت مقاومت کنند، این طرز نگاه کردن به جامعه ی جوان درست نیست. شهروندی که برای بهبود کیفیت زندگی مأموران دولت را از نظرات خود بی بهره نمی گذارد، دانشگاهی و دانشجو و دانشمندی که اندیشه ای پیشرو دارد، معلمی که دانش آموزان را راستی و حقیقت می آموزد، دانشمندی که دانش خود را به نیات پلید ارباب قدرت نمی فروشد، صنعتگر و کارگری که برای بهبود تولید داخلی تلاش می کند، پزشکی که به سوگند خود وفادار است و حاضر نیست دروغ بگوید و به خاطر رشوه یا تهدید جنایت ها را آشکار نکند، گروه های قومی و دینی که برای متحد و یکپارچه شدن جامعه تلاش می کنند، روشنفکرانی که جامعه را با اندیشه های جهانی آشنا می کنند، محققانی که در تاریخ و فرهنگ کشور پژوهش می کنند و حقایق از یاد رفته یا تحریف شده را آشکار می کنند، هیچ یک برای حکومتی که صادقانه به پیمان خود با ملت وفادار و در صدد تغییر مثبت جامعه است، تهدید و خطر محسوب نمی شوند. در این صورت است که نیروی جوان به جای توده هایی که مقهورانه قدرت فرمانروا را می پذیرند، تبدیل می شوند به منابع ارزشمندی که در پیشرفت ملت و رفاه کل نوع بشر نقش دارند.
این طرز تلقی ریشه در آموزه ی حضرت بهاءالله دارد که خاطر نشان می سازد تبعه ی یک حکومت «خزائن» (۳) و گنجینه های آن حکومت هستند و یک فرمانروا نه تنها به خاطر رفتار خودش نسبت به ایشان مسئول است بلکه باید مسئولیت رفتار همکاران خود را نیز با ایشان بپذیرد. در حقیقت این یک اصل ناگفته و بدیهی است که در تمامی نهادها از یک شرکت ساده و محلی گرفته تا یک حکومت ملّی برقرار است و هر جا قدرت و اوتوریته ای به فردی یا نهادی داده می شود، آن فرد و نهاد مسئول و جوابگوست. ولی متأسفانه این اصل هم مثل بسیاری اصول دیگر خیلی جاها تنها برای پرکردن صفحات کتاب ها به کار رفته و بسیاری از مدیران و سیاست مداران وقتی به قدرت می رسند آن را از یاد می برند.
وقتی به چشم «گنجینه» به مردم نگاه کنیم، تأمین حقوق و حفظ امنیت آنها برای حکومت اهمیت حیاتی پیدا می کند. حفظ امنیت ملت از علل وجودی دولت است. بر خلاف نظر عده ای که دوران مدرن را عصر حقوق و نفی وظایف می دانند، (۴) هرگاه صحبت از تأمین حقی به میان می آید لزوما فرد یا نهادی هست که مسئول تأمین آن حق است. اگر آن طور که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر عنوان شده، افراد انسانی حق دارند در جامعه ای امن زندگی کنند و به خودشکوفایی برسند، حکومت بیش از دیگران مسئول برقرار نمودن چنین شرایطی است. بنابراین بدیهی است که ارباب حکومت باید انسان هایی مسئول باشند. یعنی برای تصمیم گیری در مورد حکومت آینده باید تعیین شود شهروندی که بناست در آینده وارد دستگاه حکومتی شود چه خصوصیاتی باید داشته باشد یا در خود پرورش دهد تا از عهده ی چنین مسئولیتی بر آید. مثلا روشن است که از ویژگی های مهم یک عضو دولت رویکرد او در برابر ظلم است و این که اگر جایی متوجه اِعمال ظلم شد، به منع ظالم و گرفتن حق مظلوم اقدام کند. درباره ی هر کسی که قرار است گوشه ای از کار حکومت را به دست گیرد، باید پرسید او تا چه حد قابلیت مقابله با ظلم را دارد. آیا کسی است که به زودی از بررسی جامعه و کشف ظلم دلزده شود؟ آیا در گرفتن حق همه ی ملت صرف نظر از پیشینه های قومی، جنسی و دینی آنها تلاش خواهد کرد؟ آیا حاضر است برای دفاع از حق مظلوم تابوها را بشکند و مثلاً در برابر گروه های فشار و کسانی که با او در قدرت شریکند بایستد؟ یا تصور کنید جامعه ای از یوغ حکومت دیکتاتوری خارج می شود، ولی در دام فرهنگ پارتی بازی یا رشوه دادن یا دروغ مصلحتی گویی اسیر باقی می ماند. عدالت تا چه حد می تواند در چنین جامعه ای برقرار شود و بماند؟ به نظر می رسد که هر فرد یا گروه حاکمه ای از این ملت با چنین فرهنگی یک دیکتاتور بالقوه است. پرورش این نگرش پرسشگر در تک تک اعضای جامعه، چه مصر و چه ایران و چه هر کشور دیگری، به ایشان کمک می کند در تصمیم گیری برای آینده ی جامعه شان در برابر الگوهای حکومتی ناکارآمد و افراد و گروه هایی که قصد منحرف کردن حرکت به سوی برابری و دموکراسی را دارند، تسلیم نشوند.
بر اساس آموزه های بهائی مسئولیت پذیری تنها وظیفه ی ارباب حکومت نیست. این که افرادِ ملت منابع و سرمایه های جامعه هستند، دلالت هایی نیز برای هر عضو عادی که به پیشرفت جامعه اش پایبند است دارد. هر یک از افراد ملت «امانتی» (۵) است از جانب خدا که حکومت موظف است از آنها همان طور که از خود حفاظت می کند، نگهداری و حمایت کند. از سوی دیگر، هر فرد انسانی امانتی است با استعدادهایی خداداده و چون انسان ها از نظر این مواهب خدادادی با هم متفاوتند، هر انسان یک منبع منحصربفرد و تکرار نشدنی است که توانایی ها و افکارش باید در حالت ایدئال در جهت ایجاد تغییری مثبت در جامعه شکوفا شود. بنابراین هر فرد حقوقی دارد و از طرفی نیز مسئول رفاه تمام نوع بشر است، یعنی نه تنها باید از آزادی بهره مند باشد، بلکه باید بتواند شخصیت منحصربفرد خود را شکوفا سازد و تغییری در محیط زندگی خود ایجاد کند و طبق دلالت های آخرین ماده های اعلامیه ی جهانی حقوق بشر این خودشکوفایی از والاترین نیازهای انسانی است.
به نظر می رسد راه حل هایی برای دچار نشدن به ناامیدی پس از انقلاب وجود دارد، گرچه دشوار و نیازمند تلاشی از سوی تک تک افراد یک ملّت است. اما از یاد نبریم که بخش بزرگی از جمعیت این منطقه جوانان اند و بر اساس حس عام احتمال تغییر و نیز پرورش فرهنگ تازه در نسل جوان بیشتر است، همیشه گفته اند تغییر و اصلاح مسیر رشد یک نهال به مراتب ساده تر از تغییر درخت تنومند انعطاف ناپذیر است. تجربه ی ماه های اخیر هم ثابت می کند که این نسل عزم و اراده کرده تا آینده اش را به دست بگیرد و شهامت مقابله با ساختارها و سنت های نادرست را نیز دارد. این بزرگ ترین فرصت پیش روی کشورهای منطقه است، مخصوصاً وقتی روشن شد که ثروت نفتی و سلاح به تنهایی قادر به تضمین راحت و امنیت منطقه نیست. هر تصمیم گیری که برای آینده ی صلح آمیز خاورمیانه انجام می شود، نمی تواند و نباید از سرمایه گذاری روی این منبع گرانبها صرف نظر کند.

فروغ مهرآور


۱. ترجمه. گلوبالیست: www.theglobalist.com
۲. نسخه ای از نامه و نظرات ذیل آن را در لینک روبرو ببینید: www.bahai-egypt.org ترجمه ی آن در لینک مقابل موجود است: www.iranglobal.info
۳. نامه ی حضرت بهاءالله خطاب به ملکه ویکتوریا، فرمانروای انگلستان، الواح نازله خطاب به ملوک و روسای ارض، ص ۱۳۷. reference1.persian-bahai.org
۴. www.drsoroush.com
۵. نامه ی حضرت بهاءالله خطاب به ناپلئون سوم، پادشاه فرانسه، الواح نازله خطاب به ملوک و روسای ارض، صص ۱۱۱-۱۰۶. reference1.persian-bahai.org