ابتکار عمل با شماست - دکتر کاوه احمدی علی آبادی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۹ خرداد ۱٣۹۰ -
٣۰ می ۲۰۱۱
ابتکار عمل با شماست
اگر دست صلحی را که اینک دراز شده نفشارید...
بیایید تا یک نگاه دوباره به صفحه شطرنج خاورمیانه پس از آخرین تحولات آن بیاندازییم. نخست حرکات کلی گذشته را مرور می کنیم. اسرائیل توانسته بود تا سال ها عدم تمایل به صلح و تشکیل کشور مستقل فلسطینی را توسط تندروهایش پنهان نگه دارد، چون آنان آنقدر ساده لوح نبودند که با شعارهای تند و بی اثر نابودی فلسطین، وجهه ی خود را خراب کرده و دست شان را رو کنند، اما اینک دست شان نزد حتی متحدان شان رو شده است. چرا و چگونه این اتفاق افتاد؟ مشخصاً تداوم مذاکرات صلح و رساندن آن بر سر نقاط عطف اختلافات توسط گروه های فلسطینی در طول این سال ها منجر به تحقق این موفقیت بزرگ برای فلسطینیان شد. هم یاسر عرفات و هم محمود عباس و فلسطینیان صلح طلب، این راه دشوار را از بین تمامی تنگناهای موجود طی کردند. آنچه برای اسرائیل دردناک تر می نماید، در زمانی از تاریخ دشوار خود به سر می برند که دولت در دست تندروهاست و آنان توان درک ورطه ای که اسرائیل را در آن گیر انداخته اند، ندارند. افکار عمومی جهان، اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا فهمیده که آنان بدنبال خریدن وقت و ایجاد تأخیر هستند تا وقت رئیس جمهور دموکرات کنونی آمریکا سر رسد و با جمهوری خواهان پیشبرد سیاست هایشان هماهنگ تر است و چه بسا با جنگ بتوان به توسعه مرزها نیز فکر کرد، همان طور که قبلاً چنین اتفاق افتاده است! آن ها به خیال خود، برای فرار از بحث درخصوص نقاط قابل انعطاف، مسأله را به چیز کوچکی همچون تداوم شهرک سازی موکول کردند تا مذاکرات بدون هر گونه نرمشی از طرف آنان به پایان رسد، اما غافل از آن بودند که با رو شدن دست شان نزد جهانیان، اینک گذشت زمان دیگر به سود آنان نیست و این نکته ای است که سیاستمداران آگاه اسرائیل در روزهای اخیر بارها به نتانیاهو گوشزد کردند. از سویی، نتانیاهو حتی اگر بخواهد باز نمی تواند انعطافی و گشایشی در مذاکرات صورت دهد، چون حتی با توقف شهرک سازی، احزاب دست راستی از آن خارج شده و دولت شان سقوط می کند و می بایست انتخابات مجدد صورت گیرد که چون دولت کنونی دست راستی ها کمکی به حل مشکلات نکرده و حتی روابط اش با نزدیک ترین متحدان و کلیدی ترین حامیان سنتی اش به سردی گراییده است، شانسی برای پیروزی ندارد. از این روی، اسرائیل کاملاً آچمز شده و توان حرکت نیز از او سلب شده است. اما آیا با عدم سقوط دولت کنونی، اسرائیل بر مشکل اش فائق می آید؟ آنچه وضعیت را بحرانی تر برایش ساخته همین است که زمان به نفع او نیست و تداوم این وضع دارد به تشکیل کشور مستقل فلسطینی، آن هم بدون قرارداد صلح منتهی می شود؛ نکته ای که سیاستمداران طیف مخالف دولت کنونی، بدان واقف اند و به همین سبب از وی خواسته اند که اگر نمی تواند کاری بکند، کنار بکشد. طرف اسرائیلی دیگر نمی تواند هیچ بهانه ای برای متقاعد ساختن آمریکا مبنی بر عدم انعطاف طرف فلسطینی رو کند، در حالی که وقتی میهمان اوباماست، حتی ملاحظات دیپلماتیک جلوی دوربین ها را نیز رعایت نمی کند و چون عروسکی که او را کوک کرده باشند، سخنان پیشین خود را تکرار می کند. بن بست اسرائیل دقیقاً همین جاست.
طرف فلسطینی می بایست برای پیشبرد اهداف اش چند ملاحظه را مدنظر قرار دهد. نخست این که اسرائیل می بایست تعهدات قرارداد اسلو را که امضاء کرده بپذیرد. به رسمیت شناختن با اظهار لفظی تحقق نمی یابد، بر اساس قرارداد اسلو اسرائیل و فلسطین تعهداتی را پذیرفته اند که می بایست نسبت بدان متعهد باشند و با فرض عدم پایبندی دو طرف در گذشته نسبت به برخی از مفاد آن، یک قرارداد بین المللی باطل نمی شود، بلکه دو طرف ملزم اند که بر مبنای همان عمل کنند و به مذاکرات ادامه دهند و تا زمانی که قرارداد جدیدی را دو طرف به امضاء نرسانده اند، از نظر حقوقی قرارداد اسلو مبناست و هر دولتی که در اسرائیل بر سر کار بیاید، ملزم به رعایت آن است و تا زمانی که اسرائیل تعهدات رسمی قبلی خود را مشروع نداند، امضای قراردادهای جدید با آن نیز بی ثمر است و به راحتی می تواند زیر آن بزند و دولت آمریکا نیز به جای فشار عملی به تندروهای اسرائیلی برای الزام به تعهدات شان، از دو طرف درخواست شروع برای مذاکرات جدید کند!! چهره مات زده اوباما در روزهای گذشته، زمانی که نتانیاهو حرف های پیشین خویش را تکرار کرد و تو گویی که اوباما تاکنون با دیوار سخن می گفته، نمی بایست با تعجب آمیخته باشد، وقتی که در مورد شهرک سازی که آمریکا با اسرائیل اختلاف نظر دارد، باز در عمل موضع خود را قبول ندارد و حتی بی طرفی نیز احراز نمی کند و یک قطعنامه ساده علیه تداوم شهرک سازی را در شورای امنیت وتو می کند! آنان فهمیده اند که همواره این ایالات متحده است که حاضر است از وجهه و اعتبارش به نفع منافع متعهد استراتژیک شان اسرائیل مایه بگذارد!؟ ما خوب می دانیم که منطق "دبه درآوردن" به مثابه منشی برای سیاستمداران اسرائیلی بدل شده که طیفی درخصوص مفادی با طرف فلسطینی به توافق می رسد و سپس طیفی دیگر آمده و شروط جدیدی می گذارد، در حالی که طرف فلسطینی به شکلی یک طرفه بدان پایبند است! سال هاست که گروه های مبارز فلسطینی نه عملیاتی انتحاری انجام می دهند و نه هیچ پیش دستی در حملات به اسرائیل دارند. دستی را که اینک طرف فلسطینی دراز کرده، اگر حالا فشرده نشود، کنار کشیده خواهد شد و پس از آن دستانی بر سر کار خواهند آمد که متأسفانه به جز اسلحه چیز دیگری را نمی شناسد، و این موضوع را اگر سیاستمداران تان نمی دانند، جامعه شناسان شما می توانند برایتان تبیین کنند؛ پدیده ای نامیمون که مشخصاً متأثر از حمایت های عملی ایالات متحده از اسرائیل حتی در مواردی است که با آن اختلاف دیدگاه دارد، و این سهمی مهم در آن بحران خواهد داشت. هم اینک نیز اشخاص و گروه هایی فلسطینی که راه مذاکرات را برای گرفتن حقوق فلسطینیان بی نتیجه می دانند، منتظرند تا صلح طلبان راه شان را دنبال کنند و اگر به نتیجه نرسند، ناگزیر کنار گذاشته شده و کسانی سر کار می آیند که برایتان به هیچ وجه خوشایند نخواهد بود! با آن که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا از جنبش ها و قیام های مردمی خاورمیانه اعلام حمایت کرده، اما خوب می داند که در نزد اعراب به این اظهارنظرها با دیده تردید نگریسته می شود و تنها اقدامات عملی آمریکا است که افکار عمومی اعراب را متقاعد خواهد ساخت که آنان خواسته های اعراب را نیز چون دوستان اسرائیلی شان مدنظر دارند یا تنها تظاهر به آن می کنند و خواسته اند وانمود کنند که با دیکتاتورهایی که قبلاً از آنان حمایت کردند، همراهی ندارند (لااقل دیگر) و مشروعیت قائل شدن نسبت به همان حقوق اولیه فلسطینیان –که اسرائیلی ها مدت هاست عملاً از آن حقوق برخوردارند- بزرگترین ملاک است که مشاورانتان نیز به شما متذکر شده اند. ایالات متحده آمریکا خوب می داند، اگر حتی می خواهد از اسرائیل حمایت نیز بکند، راه اش دفاع از تندروهای اسرائیلی نیست و می بایست میانه روهای صلح طلب اسرائیلی را تقویت نماید و از این روی ایالات متحده آمریکا ناگزیر نیست حتی در مواردی که با تندروهای اسرائیلی مخالفت دارد، یک طرفه از آنان دفاع کند، اما وانمود کند که بی طرف است. به هر روی بدانید که این بازی تمام شده است و اگر نمی دانید، محض اطلاعتان بگوییم که کشور مستقل فلسطینی بزودی تشکیل خواهد شد، با صلح یا بدون آن، با پذیرش بی طرفی ایالات متحده توسط افکار عمومی جهان عرب و اسلام یا بدون آن، انتخاب با شماست.
به رسمیت شناختن هر کشور و دولتی تنها توسط دولت رسمی کشوری دیگر صورت می پذیرد، نه گروه ها و اشخاص و حتی احزاب مختلف. اسرائیل تا زمانی که به قرارداد اسلو که قبلاً خود به امضاء رسانده پایبند نباشد، کشور فلسطین را به رسمیت نشاخته است و تا وقتی خودش بدان پایبند نیست، نمی تواند از طرف فلسطینی بخواهد که بدان پایبند باشند. محمود عباس و طرف های فلسطینی صلح، سخنان نتانیاهو را جدی نگیرند، چون حتی بسیاری از سیاستمداران اسرائیلی نیز جدی نمی گیرند. محمود عباس می داند که دولت سابق اسرائیل بدون شروط نتانیاهو تا چه حد به توافق برای صلح نزدیک شده بود و دولت افراطی کنونی بزودی سقوط خواهد کرد. در این میان توجه به چند نکته کلیدی مهم است. کشور اسرائیل را با شرط جدید و بسیار خطرناکی که افراطیون اسرائیلی با رندی پیش کشیده اند و آن به رسمیت شناختن اسرائیل به مثابه یک کشور یهودی، به هیچ وجه نباید بپذیرند. آن نه تنها مشکلاتی متناوب به وجود خواهد آورد، بلکه تخم اختلافات بعدی را بین اقوام و ادیان مختلف منطقه خواهد پاشید. کسانی که این طرح را به دولت افراطی کنونی اسرائیل پیشنهاد داده اند، می خواهند پس از پذیرش این اصل توسط فلسطینیان، نه تنها امکان اسکان فلسطینیان آواره را منتفی سازند، بلکه حتی فلسطینیان کنونی ساکن اسرائیل را غیرمشروع جلوه داده و از حقوق شان محروم کنند. نکته خطرناکتر، تشکیل کشوری مبتنی بر یک قومیت و دین است، آن هم در سرزمین که اقوام و ادیان مختلف زندگی می کنند و می کردند، یعنی دامنه جدید را برای اختلافات بعدی پدید آورده اند. تندورهای اسرائیلی مثل این که نمی دانند در قرن بیست و یکم زندگی می کنند و هیچ کشور دموکراتی در دنیا با یک قومیت و یک دین نه وجود دارد و نه آینده ای خواهد داشت. شنیده شد که برخی از سیاستمداران فلسطینی ناآگاهانه گفته اند که آن به اسرائیل مربوط است و به ما ارتباطی ندارد! اتفاقاً این یکی از مهمترین شروطی است که اگر نادانسته فلسطینیان بپذیرند، چنان محدودیت هایی را برای فلسطینیان هر دو سوی مرز به وجود می اورد که قابل مقایسه با هیچ یک از شروط گذشته نیست. برای تصمیماتی از این دست حتماً با تعدادی از حقوق دانان خبره مشورت کنید. درضمن بیت المقدس نقشی کلیدی در هر صلح پایدار در منطقه دارد و آن تنها به یهودیان اسرائیل و مسلمانان فلسطینی تعلق ندارد، بلکه به مسیحیان منطقه نیز تعلق دارد. هر طرحی که بدون تقسیم اورشلیم ارائه شود، عملی نیست و برای سالیان سال می تواند به شکلی مواج خشونت ها و درگیری های بعدی را رقم زند.
دولت موقت جدید مصر به سرعت جایگاه شایسته خویش را یافته و در امور مختلف در حال نقش آفرینی است و امیدواریم که در مورد فلسطین نیز این نقش موثر را برای حمایت هر چه بیشتر برای پیشبرد روند صلح و تبادل نظر با اروپا و آمریکا در این راه صورت دهد. نقشی که ترکیه نیز می بایست ایفاء کند و چنان که پیش از این نیز متذکر شدم، ترکیه بیش از هر کشوری در اختلافات بین فلسطینیان و اسرائیل و تحولات منطقه می تواند مفید باشد، همان طور که این قابلیت را در تحولات منطقه نشان داده است، در مسأله فلسطینی نیز می تواند نقشی پررنگ تر داشته باشد؛ به خصوص روی اتحادیه اروپا و متقاعد کردن شان برای تعیین یک ضرب الاجل مورد توافق همه اعضا، جهت به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین. این ترکیه باید باشد که به آمریکا گوشزد کند، به عنوان یک متحد استراتژیک در منطقه و ناتو درک نمی کند که در این راه، آمریکا تنها تظاهر به بی طرفی کند و از طرحها و شروط جدیدی که حتی سیاستمداران میانه روی اسرائیلی نیز از آن حمایت نمی کنند، دفاع کند! پخش دوباره سخنان نتانیاهو که مدعی بود با دبه در آوردن|، آمریکا نیز مجبور به پذیرش و پیروی است –که قبلاً از یکی از شبکه های ترک پخش شد- از شبکه ها و رسانه های ترکی و عربی می تواند افکار عمومی را به عنوان یکی از متغیرهای بسیار موثر در دنیای امروز به سود حقوق تان پیش برد. ترکیه، مصر و فلسطینیان می بایست طرح به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی را پیش از ارائه به شورای امنیت، نخست در اتحادیه عرب، سپس در مجمع کشورهای اسلامی و سازمان غیرمتعهدها به شور بگذارند و روند آن را در پارلمان های اتحادیه اروپا نیز پیگیری کنند و آن گاه به شورای امنیت رجوع کنند تا نشان دهند که بدون تصمیم شورای امنیت نیز در بخش بزرگی از جامعه جهانی پذیرفته شده اند و طنین افکار عمومی آن ها، به کشورهای شورای امنیت فشار وارد کند که وتوی طرح به معنی مواجه شان با این موج عظیم خواسته های جهانی است. با وجود باز شدن گذرگاه رفح، کشتی های صلح به غزه همچنان می بایست تا حصر غزه توسط اسرائیل ادامه یابند و آن یکی از پاشنه های آشیل اسرائیل است که با مبارزه ای مسالمت آمیز موجب شکست اسرائیل شده و خواهد شد. اسرائیل افکار عمومی را به خاطر همین اقدامات ناپخته تندروها از دست داد و خود را منزوی ساخت.
از آن سوی، گروه های مذهبی فلسطینی می بایست یکبار دیگر قرآن را بخوانند تا دریابند که تصرف زمین پیروزی نیست، بلکه آن پیروزی زمانی است که از دشمنان به برادران یکدیگر بدل شوند و تنها صلح است که بنا به تعبیر قرآن فتح المبین بوده و بنا به گفته پیامبر اسلام، از هزار جنگ با ارزش تر و زندگی مسالمت آمیز همه ادیان و اقوام مختلف در آن سرزمین است که آن را مقدّس خواهد ساخت. محمود عباس می بایست رفتار گروه های طرف آشتی را رصد کند تا اظهارنظرات ناپخته شان موجب توقف یا کندی حرکت به سمت هدف اصلی شان که تشکیل کشور مستقل فلسطینی از طریق صلح و نه با کشتار است، نشود و اگر برخی از افراد در گروه های فلسطینی اصرار به تداوم اشتباهات شان دارند و می خواهند پس از آشتی فلسطینیان، آن را برای فتح نیز بدل به مشکلی کنند، طرح تشکیل کشور مستقل فلسطینی را بدون آنان پیش برد و پس از آن بررسی مجدد برای امکان آشتی بین طرفین را دنبال کند؛ چون قرار نیست که عده ای ساده لوح و سیاستندان، چنان معجزه ای برای تندروهای اسرائیلی ایجاد کنند که هیچ دشمن فلسطینی تاکنون نتوانسته انجام دهد و اشتباهات شان به حساب کل دولت فلسطینی نوشته شود و مانع از تحقق دولت مستقل فلسطینی گردد.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز
|