سخنی با آقای محمد جواد لاریجانی سخنگوی حقوق بشر در ایران


ه. مهرپور


• دیگر نمی توان به اتکاء آن تصویب نامه کذائی سال ۱۳۶۹ شورای انقلاب فرهنگی که به موجب آن "ریشه های فرهنگی بهائیان را در داخل و خارج" باید کند به ادامه ی اقدامات شنیع علیه جامعه ی بهایی ایرانی دست زد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۰ خرداد ۱٣۹۰ -  ٣۱ می ۲۰۱۱


یک بار دیگر آقای محمد جواد لاریجانی مدافع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ادعا کرده اند که در ایران، بهائیان آزادند و محدودیتی در مورد آنان اعمال نمی شود.
   درست یک هفته قبل از اظهارات فوق که در رسانه های گروهی منتشر شد خبر دستگیری یک بهائی سالخورده وجیه الله گلپور از یکی از روستاهای اطراف ساری و سپس گرداندن و تحقیر او در شهر تنکابن (شهسوار) در وسائل ارتباط جمعی جهان اعلان گردید و مقالات و تفسیرهای چندی در تقبیح و انتقاد از این عمل ناروا که یادآور اقدامات حکومتها در عصر قاجار بوده نگاشته شد و بازتاب گسترده ای یافت.
حال یک خبر تازه از سرزمین ما که روزگاری مهد فرهنگ و تمدن بوده بدستمان رسیده که در رادیو های برون مرزی نیز انعکاس یافته و آن حمله و یورش مجدد مأموران و مقامات دولتی (امنیتی؟) به منازل بسیاری از بهائیان در شهرهای مختلف طهران – اصفهان – کرج و شیراز و توقیف دانشجویان موسسه عالی آموزشی بهائی و مصادره وسائل تحصیلی آنان از کامپیوتر و اوراق و جزوات درسی می باشد. این اوّلین بار نیست که چنین یورشی به منازل بهائیان و توقیف محصلین و استادان و ضبط و قبض وسائل آموزشی می گردد. چنین به نظر می رسد که مقامات دولتی از هر گونه فعالیت آموزشی جامعه بهائی در راستای تعلیم و تربیت و توان بخشی صدها و هزاران جوان بهائی که به جرم ایمان و باورهای دینی از تحصیل در دانشگاه های دولتی ممنوع و محرومند ناخشنود هستند و به هر وسیله می کوشند که امکان هر گونه تسهیلات آموزشی را از آنان سلب نمایند.
در اینجا ضروری است که یادآور شود که از بدو تأسیس حکومت اسلامی در ایران فشارها و تضییقات گوناگونی در باره بهائیان اعمال گشته که یکی از آنها ممانعت از ثبت نام جوانان بهائی در موسسات آموزش عالی (دانشگاه ها) است. هدف مسئولین ظاهرا ً اجبار آن محصلین مشتاق کسب دانش به انکار عقیده و دیانت خود می باشد و چون در آئین بهائی تقیه و کتمان ایمان که در واقع معادل دروغگوئی است منع شده؛ لذا عملا ً دانشجویان بهائی از مزایا و حقوق قانونی خود که در منشور جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی مندرج است محرومند. از آنجائی که صدها معلم و استاد بهائی نیز از ادامه تدریس برکنار شده اند لذا جامعه بهائی ایران سالها قبل به فکر تأسیس موسسه عالی آموزشی (دانشگاه آزاد بهائی BIHE) افتاد و در رشته های علمی و فنی چون فیزیک، شیمی، حسابداری، کامپیوتر، روانشناسی و دندانپزشکی جوانان محروم بهائی را به تحصیل گماشت. البته این موسسه کاملا ً ابتکاری و خودجوش و به همت خود بهائیان و بدون هیچ کمک مالی از دولت، بنیاد گذاشته شد و چون امکانات مادی آن محدود بود، بیشتر کلاس ها در منازل بهائیان برگزار می شد و ابزار و وسائل آموزشی در آن منازل (حتی گاهی در آشپزخانه) مستقر می گردید. با وجود همه این محدودیت های مادی و عملی، دانشجویان بهائی در این موسسه مستقل آموزشی با نهایت شوق و جدیت به تحصیل خود ادامه داده و دروس مربوطه را تحت نظر استادان دلسوز و علاقمند به دقت آموختند. میزان معلومات فارغ التحصیلان موسسه آموزش عالی بهائی چنان در سطح بالائی قرار داشت که بسیاری از آنان توانستند در بازار کار آزاد، شغلی یافته و بعضی در ممالک دیگر، آمریکا- کانادا – اروپا به ادامه تحصیل تا سطح دکترا Ph.D مشغول شوند.
    حال به جای تشویق و تقدیر از این همّت و جدیت جامعه پویای بهائی که با وجود مشکلات و موانع حاکمه به چنین نتیجه مثبت در تربیت جوانان، بدون هیچ چشم داشت کمک از مقامات رسمی دست یافته، عمال سرکوب و فشار یکبار دیگر به یورش وحشیانه و ناجوانمردانه پرداخته و در کمال بی مهری و خشونت شاگردان دانش پژوه را تحقیر و توهین و توقیف نموده و اسباب و وسائل تحصیل که متعلق به آنان است را مصادره و غصب نموده اند.
   جناب آقای لاریجانی! شما که چندی پیش در شورای حقوق بشر در ژنو ادّعا کرده بودید که بهائیان درایران آزادند و سپس همین مطلب را در جرائد و رسانه ها اعلان کردید تا آنجا که مدعی شدید حال صدها دانشجو و استاد بهائی در دانشگاه های کشور به تحصیل و تدریس مشغولند و باز همین را اخیرا ً تکرار نموده اید در ارتباط با این حوادث از تحقیر و توهین پیروان بهائی و گرداندن آنان در میدان شهر و حبس و توقیف دانشجویان و غصب اموال آنان، چه پاسخی دارید؟
آخر به صرف قول و ادعا نمی توان حقایق را پوشاند و چهره ای زیبا و دلپسند به رفتار و برخورد با اقلیت ها خصوصا ً بهائیان نشان داد. در عصر ارتباطات دیگر این مسائل را پنهان نمی توان کرد. وانگهی وظیفه اخلاقی و ایمانی هر مومن است که به مدلول "راست باید گفت و حقیقت را نباید نهفت" عمل نماید.
   از طرف دیگر مگر اشاعه و ترویج علوم و فنون مفیده، گناه و جرم است که مستوجب کیفر و تعقیب اولیاء امور باشد. آیا این آیه کریمه "هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون" و این حدیث "اطلبوا العلم و لو بالصین" که هر دو مشوّق تحصیل علم و دانائی حتی سفر به دیار دوردستی(چین) می باشد به گوش مسئولین نرسیده که حال برای چندمین بار دست به تطاول و تجاوز به حریم منازل مردم و غصب وسائل و ابزار تحصیلی و آموزشی و حبس دانشجویان می نمایند؟
دیگر نمی توان به اتکاء آن تصویب نامه کذائی سال ۱٣۶۹ شورای انقلاب فرهنگی که به موجب آن "ریشه های فرهنگی بهائیان را در داخل و خارج" باید کند به چنین اقدامات شنیع دست زد. هم مدافعان حقوق بشر در داخل و خارج و هم شورای حقوق بشر و همه روشنفکران و اندیشمندان جهان از اطلاع بر این وقایع در شگفتند و این اقدامات را در خور هر نوع ملامت می شناسند.
این است تا دیر نشده با تجدید نظر به رفع این مشاکل و موانع اقدام گردد تا حیثیت و اعتبار کشور ایران در انظار جهانیان بیش از این خدشه دار نگردد.