روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ خرداد ۱٣۹۰ -
۲ ژوئن ۲۰۱۱
سر دلبران در حدیث دلبران»عنوان سرمقالهی روزنامهی جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن میخوانید؛بیستودومین سالگرد ارتحال آن پیر سفر کرده رسیده و همچنان سخن گفتن درباره او وظیفه است و ضروری. آنچه گفته شده تکرارش ملالآور نیست و ناگفتهها نیز بسیار است. امام را از زبانها و دیدهای مختلف میتوان دید و اوصافش را شنید اما کدام چشم و کدام زبان میتواند ابعاد کلان سیاسی و اجتماعی آن شخصیت عظیم را بهتر و دقیقتر تبیین کند. گفتهاند:
خوشتر آن باشد که سردلبران
گفته آید در حدیث دیگران
ما هم اینجا سردلبر خود را در حدیث دیگری میجوییم اما دیگری که خودش نیز دلبر است و در جایگاه همان دلبر نشسته، ویژگیها و شاخصهای امام راحل را از زبان جانشین امام پی میگیریم.
۱ـ اسلام ناب محمدی (ص)
«اسلام ناب محمدی» در مقابل «اسلام آمریکایی» دو واژهای بود که مثل صدها واژه دیگر توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی، وارد ادبیات سیاسی ایران و حتی مسلمانان شد. رهبر فرزانه انقلاب در این باره چنین میفرمایند: «اولین و اصلی ترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مساله اسلام ناب محمدی است» ایشان سپس اسلام ناب محمدی را این گونه تعریف میکنند: «... یعنی اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان.» حضرت آیتالله خامنهای در ادامه همین سخنان اسلام آمریکایی را چنین تبیین میکنند: «اسلام آمریکایی یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیادهخواهی، اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همه اینها میسازد.»
۲ ـ مکتب، معیار جاذبه و دافعه
[شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع)، انسانها را از نظر جاذبه و دافعه به چهار گروه تقسیم میکند. انسانهایی که نه جاذبه دارند و نه دافعه، مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند، مردمی که دافعه دارند ولی جاذبه ندارند و مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه.]
در وهله اول باید گفت: داشتن دو نیروی جاذبه و دافعه از جمله ویژگیهای انسانهای متعادل است اما اینکه معیار جاذبه و دافعه چیست بسیار مهم است.
حضرت آیتالله خامنهای ابتدا در این باره میگویند: «انسانهای بزرگ، جاذبه شان یک طیف وسیعی را به وجود میآورد؛ دافعه آنها هم همینطور، یک طیف عظیمی را به وجود میآورد. جاذبه و دافعه امام تماشایی است.»
و سپس مکتب را معیار این جاذبه و دافعه معرفی میکنند: «آنچه که مبنا و معیار جاذبه امام و دافعه امام بود، باز مکتب بود، اسلام بود... امام اینجوری بود؛ دشمنی شخصی با کسی نداشت. اگر کدورتهای شخصیای هم بود، امام زیر پا میگذاشت؛ اما دشمنی به خاطر مکتب، برای امام بسیار جدی بود.» رهبر معظم انقلاب اسلامی در ادامه کمونیستها، لیبرال مسلکها و دلباختگان به نظامهای غربی و فرهنگ غرب و مرتجعین را از جمله گروههایی معرفی میکنند که امام آنها را دفع میکرد و سپس میفرمایند: «تولّی و تبرّی در عرصه سیاست هم باید تابع تفکر و فکر و مبانی اسلامی و مذهبی باشد... نمیشود با هر کس و ناکسی ائتلاف کرد.»
٣ـ پیوند عمیق معنویت و سیاست
عدم جدایی دین از سیاست از مهمترین ویژگیها و شاخصهای مکتب سیاسی امام خمینی (ره) است. دین ابعاد مختلف اعتقادی، رفتاری و اخلاقی دارد و انسانی که دین را از سیاست جدا نمیداند در سیاست، مبانی فکری و اعتقادی اسلام، احکام اسلام و اخلاق اسلامی را همواره مد نظر دارد و بدون آنها سیاستورزی نمیکند.
حضرت آیتالله خامنهای در این باره چنین میفرمایند: «در مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست، سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود... همین را دنبال میکرد؛ حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود» ایشان در جای دیگری در این باره چنین میفرمایند: «امام در تصمیم گیریهای خود، در تدابیر خود، محاسبات معنوی را در درجه اول قرار میداد. یعنی چه؟ یعنی انسان برای هر کاری که میخواهد بکند، در درجه اول هدفش کسب رضای الهی باشد؛ کسب پیروزی نباشد، به دست گرفتن قدرت نباشد، کسب وجاهت پیش زید و عمر نباشد.»
۴ـ توجه به نقش مردم
نقش مردم در نظامهای سیاسی از جمله مناقشات فکری و عملی در گذشته و حال بوده است. نظامهای غربی مدعی توجه به این جایگاه هستند و ظاهرا ساز و کارهایی مثل انتخابات را برای این توجه طراحی کردهاند؛ هر چند منتقدین این نظامها بر این باورند که مردم در نظامهای غربی کمترین جایگاه را دارند و این مشارکت صوری و سازماندهی شده است.
برخی جریانهای سیاسی پس از انقلاب نیز همواره سعی کردهاند خود را طرفدار نقش مردم و جناح مقابل را بیاعتقاد به این جایگاه معرفی کنند. حضرت آیتالله خامنهای درباره امام و مردم چنین میفرمایند: «یکی دیگر از خطوط اصلی خط امام، نقش مردم است؛ هم در انتخابات که امام در این کار واقعا یک حرکت عظیمی انجام داد، هم در غیر انتخابات در مسائل گوناگون اجتماعی.»
۵ ـ جهانی دانستن انقلاب اسلامی
نگاه اسلام، نگاه جغرافیایی یا قبیلهای و قومی نیست. نگاه اسلام نگاهی انسانی و جهانشمول است و ارزشهای اسلامی متناسب با اقتضائات زمان و مکان در هر جایی امکان تحقق دارد. بر همین اساس صدور انقلاب اسلامی از شعارهای اولیه انقلاب اسلامی ایران بود. از جمله جهتگیریهای کلان امام راحل، رفع فتنه از عالم بود. امام خمینی جهانی شدن انقلاب را در وصیتنامه خود نیز مورد توجه قرار دادهاند.
آنچه در گذشته در کشورهایی مانند فلسطین، لبنان، ترکیه و سودان رخ داد و آنچه این روزها در کشورهای منطقه از مصر گرفته تا بحرین در حال رخ دادن است، تحقق این وعده الهی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن تأکید میورزید.
حضرت آیتالله خامنهای در این باره میفرمایند: «یک نقطه دیگر از نقاط روشن خط امام، جهانی بودن نهضت است. امام نهضت را جهانی میدانستند و این انقلاب را متعلق به همه ملتهای مسلمان، بلکه غیرمسلمان معرفی میکرد. امام از این ابائی نداشت.»
۶ ـ معیار بودن عملکرد اشخاص و گروهها نه سابقه آنان
از ویژگیها و شاخصهای مهم خط امام که در معادلات سیاسی کاربرد فراوان داشته و دارد این است که اساس خط امام، معیار عملکرد اشخاص و گروهها آن هم در حال است و نه سابقه و پیشینه آنان.
این معیار از آن جهت حائز اهمیت است که بسیار بودهاند و هستند که گذشته با انقلاب همراه بودهاند اما بتدریج و به دلایل مختلف از ارزشها و اصول انقلاب فاصله گرفتند و حتی مقابل نظام و انقلاب ایستادند. این گروه غالبابا تمسک به گذشته خود میخواهند رفتار فعلیشان را وجاهت ببخشند و این معیار که به دلیل اهمیتش در وصیتنامه سیاسی الهی امام هم مغفول نماند و به آن توجه نشان دادند حلاّل این مشکل است. رهبر دوراندیش انقلاب در این باره میفرمایند: «یک نکته اساسی دیگر در مورد خط امام و راه امام این است که امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. گذشته اشخاص مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است که حال فعلی معلوم نباشد»
ایشان پس از اشاره به ماجرای طلحه و زبیر میفرمایند: «بعضیها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضیها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیریهای اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد.»
امید آن که با شناخت شاخصهای خط امام بتوانیم پیروان واقعی امام را از مدعیان دروغین در مراحل مختلف بازشناسیم.
کیهان:سربازان به پا خاسته اند
«سربازان به پا خاسته اند»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن میخوانید؛فرارسیدن ۱۴ خرداد امسال معنایی دیگر خواهد داشت. ۱۴خرداد ۹۰ از بسیاری جهات با ایام قرینه خود در سال های گذشته متفاوت است و این تفاوت بی گمان خود را به رخ خواهد کشید. در تمام سال های گذشته وضع از این قرار بوده است که خیل عاشقان امام در سراسر جهان و بویژه درایران وقتی طلیعه ۱۴ خرداد نمایان می شد حس می کردند دوباره فرصتی دارند برای اینکه عشق خود را به مراد عزیز تر از جانشان فریاد کنند. این عشق بویژه قلب جوانان و نورسیدگان، آنها که به چشم سر هرگز امام را ندیده و محضرش را درک نکرده اند، با حرارت بیشتری زبانه می کشید و به همین سبب هم بود که وقتی به خیل حاضران در بارگاه امام نظر می کردی اکثر آنها را جوانانی تشکیل می دادند که به سابقه نه، اما به حقیقت آنچه در دل و جانشان می گذشت، از بسیاری از مدعیان انقلاب انقلابی تر و از داعیه داران خط امام، به اصول و مبانی این خط پای بند تر و در راه آن پای کارترند. امسال اما چیزی فراتر از سر داده شدن فریاد عشق ودلدادگی رخ خواهد داد.
مردم ایران امسال در حالی به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد که می دانند این بار مردان و زنان بسیاری در گوشه و کنار منطقه بزرگ خاورمیانه آرزو دارند کاش در ایران بودند و می توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خمینی کبیر(ره) روز ۱۴ خرداد از میهمانانی پذیرایی خواهد کرد که این بار نه فقط از جانب خود بلکه به عنوان نمایندگان خیل کثیر مردان و زنان به پاخاسته در جای جای خاورمیانه که جان خود را از پیام سترگ خمینی (ره) سیراب می بینند، در محضرش گرد آمده اند.
آن روز که امام می گفت این انقلاب در مرزهای ایران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شاید بسیاری با خود تصور کردند که این جمله یا یک شعار است یا خبر از آینده ای آنچنان دور دست می دهد که به این زودی ها نباید انتظار تحققش را داشت. بویژه آمریکایی ها بدون تردید باور نمی کردند هنوز هم تا حدودی نمی کنند که مردان و زنانی یک لاقبا، به پا خاسته از میانه خانه های گلین و کوچه های خاکی و گاه با دست خالی و پای برهنه، قدرت آن را داشته باشند که شبکه پیچیده و تودرتوی منافع حیاتی آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زمانی بسیار کوتاه -آنقدر کوتاه که اجازه هرگونه برنامه ریزی متقابل را از آنها بگیرد- پایین بکشند و ویران کنند.
سوالی که آمریکایی ها باید به آن پاسخ بدهند و نمی توانند، این است که این نیرو و انرژی عظیم از کجا آمد؟ منبع این سیل خروشان که همه دار و ندار آنها در خاورمیانه در هم کوبیده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورمیانه و خودنمایی در قلب اروپاست کجا بوده است؟ آیا همه وقایع بزرگ محصول آن است که یک جوان تونسی ظلم خاندان بن علی را بیش از این تاب نیاورد و خود را گوشه ای به آتش کشید. واقعه ای چنان خرد، آیا توان تبیین درهم ریختگی هایی چنین عظیم را دارد؟ آنچه می توان به سادگی دید این است که آمریکایی ها ترجیح می دهند سرخود را زیر برف کنند و حقیقت را نبینند. حقیقت چیست؟ ظاهرا همان است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شریف دیده است: صدای خمینی را از کنار مرزهایمان می شنویم! زمانی آمریکا و اسراییل نگران بودند که فی المثل کسانی در تهران نشسته اند و برای حمله به منافع و هدم موجودیت آنها نقشه می کشند. البته که چنین بود و بسیاری طراحی های ظریف و موثر برای گوشمالی دادن غرب در این سال ها انجام شده و پس از این هم خواهد شد اما این را دیگر باور نمی کردند که دورانی برسد که در آن دوران فکر کردن به آنچه در خیابان های قاهره، داخل کرانه باختری، مرزهای شرقی سعودی، قلب صنعا و گوشه و کنار اردن می گذرد چنان انرژی از آنها بگیرد که دیگر نفس و توانی برای درافتادن با ایران باقی نماند.
منشا این دوران جدید چیست و کجاست؟ امام می فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضی خیال کردند این جمله فقط در مورد نسلی مصداق دارد که انقلاب ۵۷ را ساختند و ندانستند که تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز برای آن پایانی نخواهد بود. درست در همان روزهایی که آمریکایی ها علیه ایران جنگ به راه انداختند، ایران را تحریم اقتصادی کردند، مردان بزرگ و شخصیت های برجسته آن را ترور کردند، برای منزوی شدن آن در جهان کوشیدند، جلو راه پیشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزنی جدید به توطئه گری علیه آن پرداختند، آری در تمام آن ایام، خیال غرب این بود که دیگر دوران خمینی به سر آمده است چنان که تفاله های داخلی شان هم گفتند باید این مکتب را در موزه ها جست وجو کرد. اما اشتباه می کردند. داخل گهواره ها نسلی در حال پرورش بود که مصمم بود تعیین کند چه چیز را باید به متن زندگی در کف خیابان آورد و فریاد کرد و چه چیز را باید به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلی که تصمیم دارد به آمریکایی ها نشان بدهد آنچه تا به حال دیده و تجربه کرده اند در قیاس با آنچه از این پس خواهند دید به واقع هیچ نیست.
در عربستان سعودی، بارانداز منافع غرب در منطقه و شریان تغذیه اقتصادی آمریکا، نسلی متولد شده که دیگر نمی تواند بپذیرد عتیقه هایی فسیل شده بر آن حکومت کنند و دار و ندارش را یا خود بالا بکشند و یا در حلقوم آمریکایی ها بریزند. در یمن (جایی که آمریکایی ها آن را از نوع مناطق کوچک دارای اهمیت بزرگ می خوانند)، مردان و زنانی سلحشور در پی احیای کرامت انسانی خود برآمده اند و بنای کم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتی که نوکر آمریکا به زیر کشیده شود.
در بحرین، جایی که غیرت و حمیت شیعیانش نشان از روح پولادین شیعیان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتی که حقوق شهروندی شیعه احیا نشود پایان نخواهد پذیرفت. در لیبی جوانانی پدیدار شده اند که از خونریز ترین دیکتاتور تاریخشان هیچ هراسی به دل راه نمی دهند و به ازای هر یک گلوله ای که به سمت مزدوران او شلیک می کنند شعار الله اکبر سر می دهند. در مصر، مردم رنجور ولی امیدوارند و هر روز با روحیه ای که تازه و تازه تر می شود با اراده هایی درگیر می شوند که بنا بر دزدیدن انقلاب آنها دارد. این همه نشان آن است که آمریکا قادر به متوقف کردن رسوخ پیام امام در دل ها که می گفت بایستید و مقاومت کنید خداوند نتیجه را برای شما تضمین خواهد کرد نبوده اند و حالا که آن پیام به اقدام تبدیل شده و گفتمان امام خود را به شکل سازمان های خودانگیخته مردمی نشان می دهد دیگر خود را به طور کامل در مقابل آن ناتوان و عاجز می بینند.
این جمله معروفی است که خمینی روح خدا بود در کالبد زمان. تماشای جلوه گری این روح وقتی که مومنان را به ستیز با کفار بر می انگیزد و جان و ایمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه می دارد حقیقتا حیرت انگیز و لذت بخش است.
آمریکایی ها امروز با نسلی مواجهند که آن سخن امام را که می گفت ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه با سرشت خویش درآمیخته اند. مهم تر از این، این نسل اکنون از ادای تکلیف همان لذتی را می برد و همان بهجت و انبساطی به دلش می افتد که اگر به نتیجه می رسید توقع آن را داشت. بدون تردید ظهور این نسل و میدان دار شدن آن بزرگترین خطری است که استکبار در سراسر حیات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. این نسل تکامل یافته همه آن مردان و زنانی است که در گمنامی و مشقت به تکلیف خود درباره ایستادن در مقابل ظالمان عمل کردند و اما شاید امید نداشتندکه روزی الگوی عمل آنها عالمگیر شود.
حالا جالب است که می بینیم آمریکایی ها به هر ابزاری چنگ می زنند تا این انرژی رها شده را خنثی کنند یا اگر نشد آن را به مسیری منحرف نمایند که کمترین صدمه را به منافع آنها بزند. یک بار از کمک اقتصادی حرف می زنند و از خود نمی پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان که دغدغه نان چندان جدی نیست خلایق به پا خاستند. گاهی اینطور وانمود می کنند که مشکل مردم منطقه آزادی است و بعد نتیجه می گیرند که پس دولت ها باید لیبرال تر شوند باز هم غافل از اینکه مردم منطقه اگر هم طالب آزادی باشند آزادی از آمریکاست و آزادی برای جنگیدن با آمریکا که نه فقط دنیای آنها بلکه با دین و آخرتشان هم درگیر شده است.
اما این راه ها در مقابل شاهراهی که امام و خلف او گشوده و پیش پای مردم منطقه قرار داده اند حقیقتا بیغوله هایی بیش نیست و مردم منطقه دیگر بیغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت.
دورانی جدید فرا رسیده است. بیش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدایش می کنند و چون پاسخ می شوند -که می شنوند- چنان گرما و انرژی در جان آنها شعله می گیرد که دیگر هیچ نیرویی جلودارشان نیست. عصر خمینی تازه آغاز شده است.
خراسان:میراث تو را حفظ می کنیم امام!
«میراث تو را حفظ می کنیم امام!»عنوان یادداشت روز روزنامهی خراسان به قلم غلامرضا بنی اسدی است که در آن میخوانید؛هنوز مستقل ترین کشور جهانیم. مقدرات ما نه در کاخ های هزار رنگ قدرت ها، که در میان خود ما نوشته می شود. شاید خطا داشته باشیم، اما توان اصلاح خطا را هم داریم. خود ما می نویسیم، خود ما با خودانتقادی می توانیم اشتباه خود را اصلاح کنیم و به درست ترین تصمیم برسیم. در مجامع جهانی نیز نه قدرت ها که خود ماییم که رای خود را اعلام می کنیم. سر خود را بلند می گیریم و حرف خود را هم به صدای بلند می زنیم و این همان استقلالی است که تو برایمان آوردی تا ایستاده بر مدار عزت در جامه حکمت با زبان مصلحت آن را بیان کنیم و تا امروز هم نشان دادیم برای حفظ این میراث گرانسنگ تو تا پای جان ایستاده ایم و در خط روشن تو تا افق های سرفرازی خواهیم رفت.
امام! تو استقلال را به آزادی گره زدی تا از دل آن «جمهوری اسلامی» ظهور کند و ما به این گوهر باهر، هنوز چشم روشن داریم.
تو، می خواستی نه تنها از ماذنه ها که از گلدسته های جان نیز اذان حریت و آزادگی برخیزد و ما هنوز آزادمردترین مردم این جهانیم و چشمی اگر به انصاف باز شود این را در مقایسه با دیگر کشورها می توان دید، هر چند با ایده آل های مکتب تو فاصله فراوان داریم. هر چند گاه خط هایی به خطا کشیده می شود اما رویکرد کلی ما، حفظ میراث توست ای بزرگ!
تو، ایران را عزیز و ایرانی را عزتمند می خواستی و یادمان دادی نیازمندان را تا ایستادن به یاعلی یاوری کنیم. دست مهربان تو بر سر نیازمندان چتر حمایت بود و امروز نیز این راه ادامه دارد و می کوشیم در صراط مستقیم عدالت، فقر را بتارانیم. کجی ها را به راستی رسانیم تا بستر برای ظهور استعدادهای ناب فراهم آید.
امام! ای عزیزترین! در صراط مستقیم تو گام های بزرگ کم بر نداشته ایم. کارهای بزرگ هم کم نشده است آن قدر که در حوزه بسیاری از علوم می توانیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم فرزندان خمینی هستیم. فرزندان مردی که افق های دوردست را در دسترس قرار داد، این اما بدان معنا نیست که کار تمام شد. می دانیم، نه، ما ایستاده ایم. پا به راه شده ایم و این را خوب می دانیم تا رسیدن به آن چه در خور نام تو باشد. هنوز باید مجاهده گونه بکوشیم.
امام! تو معلم زندگی ما بودی، ما از تو درس ها آموخته ایم و به کار بسته ایم و به جایی رسیده ایم که رویمان می شود کارنامه خود را نشان دهیم و حتی رو به تاریخ بگوییم، بیایید کارنامه فرزندان خمینی را ببینید که از کجا تا به کجا رسیدند. ببینید در مقایسه با دیگر کشورها چه کردند. ببینید ما در محاصره های گوناگون و دشمنی های کشنده از کجا به این جا رسیدیم و دیگران با استفاده از حمایت جهانی کجا ایستاده اند. بیایید ببینید ایرانی چقدر عزیز است و روزگار دیگران چیست. ببینید، درس های انقلاب ما در کلاس زندگی مردمان چقدر خوانده می شود و نگاه جهانیان مخصوصا مردم منطقه به دیگران چگونه است. ببینید و ... ببینید و باز هم ببینید.
آری امام ما به «ثقل هایی» که برایمان به میراث گذاشتی آن قدر متمسک هستیم که راه را به بیراهه نرویم. ما ولایت فقیه را، جمهوریت و اسلامیت را و خانواده عقیدتی تو را چنان جانمان در بر می گیریم و تا سرمنزل مقصود می رسانیم.
امام عزیز! هر چند هستند کسانی که توهم ها، منیت ها و خودخواهی ها و قدرت طلبی ها آنان را از آرمان های تو دور کرده و آنان را از کنار هم به مقابل هم کشانده تا کنار دشمن باشند اما قاطبه مردم هنوز به نام تو و یاد تو برادر هم هستند و در غبارهای تردید افکنی پشتیبان ولایت و ایستاده اند تا مملکت آسیب نبیند.
امام عزیز، هستند کسان دیگری که قصه تلخ می نویسند، می خواهند کژراهه ها را به راه ما گره بزنند، می خواهند پنجه در پنجه آفتاب کشند، می خواهند از «ماموم» امام، «مامون» بسازند، می خواهند پندارهای تحجر و حجتیه ای گری و بی ولایتی را به نام حق به خورد مردم بدهند اما کور خوانده اند. خواب خوش دیده اند، امت تو آن قدر بیدار است که این خواب ها تعبیر نشده باطل شود.
امام عزیز! هستند کسانی که می خواهند مردم را به ناکجاآباد ببرند. پندارهای انحرافی را جامه حق پوشند، بی ولایتی را ولایتمداری معنا کنند و دین و ایمان مردم را به بازی بگیرند، اما همچنان که هشدار داده بودی ما چشم باز داریم تا راه حق باز بماند.
امام! ما میراث تو را حفظ می کنیم. حرمت ثقلین تو را، ولایت فقیه را و خاندان عقیدتی تو را چنان حفظ می کنیم و بدان تمسک می جوییم که تاریخ را نه به تکرار که جور دیگر بنویسند...
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛در این هفته حال و هوای جمهوری اسلامی ایران به سمت لحظات حزن آوری کشیده میشود. ماه خرداد که به نیمه نزدیک میشود، تداعی کننده روزهای سخت از دست دادن مرجعی بزرگ و رهبری شجاع است که در دل یکایک این ملت جای داشت و ۲۲ سال پیش با ارتحال جانسوز خود از میان این ملت به ملکوت اعلی پرکشید و همه را داغدار کرد.
این مرد بینظیر تاریخ معاصر ایران نه تنها حق بزرگی بر ملت ایران بلکه بر ملتهای آزاده و مسلمان جهان دارد و با نهضت خود، اراده و جسارت حق جویی دوباره را به ملتهای ستم دیده و سلطه زده بخشید و دست آنها را برای استیفای مظلومین گرفت. به همین دلیل همه دوستداران امام در سراسر جهان در این روزها که یادآور روزهای سخت عروج ملکوتی آن احیاءگر بزرگ ملتهاست، با راه و آرمانهای بلندش تجدید میثاق میکنند و از روح بزرگ او برای ادامه راه و مقابله با رویدادهای سخت یاری میطلبند.
هر چند از لحظات غمبار جدایی ملت از پیر فرزانه انقلاب، ۲۲ سال میگذرد ولی گویی همین دیروز بود که مردم بر سرزنان و شیونکنان به خیابانها ریختند و باشکوهترین جلوه پیوند ملت و رهبری را به نمایش گذاشتند. از نکات برجسته و حیرت انگیز این نهضت اینکه رهبری آن توانسته بود بر قلبها حکومت کند و طیفهای گوناگون مردم را که نه ۱۵ خرداد ۴۲ را و نه ۲۲ بهمن ۵۷ را از نزدیک شاهد نبودند، پیرامون مشعل هدایتبخش و آگاهی آفرین انقلاب اسلامی گردهم آورد و فریاد لبیک طیف عظیم دلیرمردان و شیرزنان را از سراسر ایران و اقصی نقاط جهان جلب کرد. او پیام روشن و روحبخش خود را به گوش جهانیان رساند و جبههای گسترده از ملتهای آزاده را علیه سلطه گران برانگیخت. و چه زیبا امروز پس از ۲۲ سال از ارتحال آن رهبر عزیزی که بر قلبها حکومت میکرد، شاهد اوجگیری نهضتهای مردمی در جهان عرب و شمال افریقا و سقوط پیاپی دیکتاتورها و نوکران منطقهای آمریکا هستیم، همان دیکتاتورهایی که خمینی کبیر در آن روزها، وعده پیروزی ملتها و سقوط آنان را به جهانیان میداد.
از مناسبتهای این هفته باید به سالگرد تأسیس مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که عصاره فضیلت خواهی، آزادگی، قانونگذاری، عدالتخواهی، اسلامخواهی، استکبارستیزی و ارزش گرایی انقلاب اسلامی ملت ایران و نظارت ملی بر سایر قواست. گرچه عملکرد مجالس پس از انقلاب هر یک از زاویه ویژهای قابل تقدیر و تحسین است ولی انتقاداتی نیز به عملکرد نمایندگان دوره کنونی مجلس وارد بوده که نتوانستهاند وظایف خود را در زمینه قانونگذاری همه جانبه و دقیق و نظارت قاطع بر دستگاههای اجرایی انجام دهند و شاید اگر بخواهیم از این لحاظ نمرهای را برای مجلس هشتم در نظر بگیریم، امتیاز قابل قبولی از آن بدست نیاید ولی حداقل انتظاری که مردم در این یکسال باقیمانده از عمر مجلس هشتم، از نمایندگان خود دارند اینست که همه توان و ظرفیت خویش را برای قانونمند شدن کشور بکار بگیرند و نظارت خود را بر همه دستگاهها اعمال کنند تا از خودکامگی برخی مدیران که امروز به آفتی برای انقلاب تبدیل شده جلوگیری شود.
در این هفته به مناسبت سالگرد تأسیس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مردم به ملاقات رهبر معظم انقلاب رفتند. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار استمرار مواضع مستحکم مجلس را در مقابل دشمنان اسلام و ایران ضروری خوانده و افزودند: چالش میان انقلاب اسلامی و استکبار، تا هنگام ناامید شدن مستکبران از ضربه زدن به انقلاب ادامه خواهد داشت که البته به حول و قوه الهی و در پرتو ایستادگی ملت و نظام، موقعیت جمهوری اسلامی در این رویارویی در طول زمان، تقویت و موقعیت دشمن ضعیفتر شده است.
ایشان با تشریح سناریوی سلطه گران برای تضعیف اقتصاد ایران، ایجاد اختلاف میان مسوولان و کمرنگ کردن اعتقادات و احساسات اسلامی را ازجمله آنها برشمرده و بر ضرورت هم افزایی ملی و فصل الخطاب بودن قانون تأکید کردند. حضرت آیتالله خامنه ای، پرهیز از غفلت و غرور را نیز دو نکته ضروری برای پیروزی در مقابله هجوم برنامه ریزی شده دشمنان خواندند و افزودند: اگر با غفلت از کارهای اصلی به مسائل حاشیهای سرگرم شویم و یا مغرورانه، دشمن را کوچک و بیچاره فرض کنیم، شکست در مقابل دشمن، خطری واقعی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه امسال سال آخر نمایندگی نمایندگان مجلس هشتم است تأکید کردند: مراقب باشید فعالیت نمایندگان مجلس به خاطر انتخابات اسفند سال جاری دچار رکود و وقفه نشود و تلاش برای ادامه حضور در مجلس بعدی، اجرای وظایف نمایندگان را مورد خدشه قرار ندهد. ایشان در همین زمینه نزدیک شدن نمایندگان مجلس به صاحبان قدرت و ثروت را خطری بسیار بزرگ دانستند و افزودند: اگر کسی بخاطر تأمین نمایندگی در مجلس بعدی، به صاحبان ثروت و قدرت نزدیک شود، خدا از این کار بسیار زشت نمیگذرد و انتقام الهی، حتماً بر سرنوشت او اثر خواهد گذاشت، ضمن اینکه این گونه کارها بر جامعه هم اثر منفی میگذارد.
رهبر انقلاب اسلامی در مهمترین فراز سخنانشان، قانون را فصل الخطاب دانستند و تأکید کردند هنگامی که در این کشور قانون به تصویب میرسد، دولت باید با همه توان و بدون بهانه گیری، براساس آن عمل کند.
در موضوعات خارجی نیز، هفته پرخبری را پشت سر گذاشتیم. بازگشایی گذرگاه رفح، گسترش حملات طالبان در افغانستان، ادامه انقلابهای عربی و اعتراضات سراسری در چند کشور اروپایی، از جمله رخدادهای یک هفته گذشته بود.
در مصر، همزمان با سیر تحولات سیاسی، گذرگاه مرزی رفح به غزه توسط حکومت جدید این کشور بازگشایی شد. این اقدام دولت جدید مصر بسیار حائز اهمیت است و بیانگر این نکته مهم است که برخلاف فشارها و خواستههای آمریکا و رژیم صهیونیستی، دولت جدید مجبور است در مسیر خواست ملت مصر به پیش برود.
تصمیم حاکمان جدید مصر در بازگشایی گذرگاه رفح درحالی صورت میگیرد که فشارهای فراوانی از سوی آمریکا بر این دولت وارد میشد تا از این کار خودداری کند زیرا این حرکت برخلاف سیاستهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم سابق دیکتاتوری مصر است. واقعیت این است که رژیم سابق لکه ننگی برای مصریها بود زیرا کاملاً سرسپرده صهیونیستها و آمریکا بود به گونهای که هم صهیونیستها و هم آمریکا، وجود مبارک را برای خود غنیمت بزرگ و باارزش میدانستند و بسیار آرزو داشتند رژیم مبارک سقوط نکند ولی با همه تلاشهای پنهان و آشکار به نتیجه مورد نظر دست نیافتند.اکنون با بازگشایی گذرگاه رفح، غزه تا حدود زیادی از حالت زندان و حصر نجات پیدا کرده است و همین مسئله ضربه بزرگی به رژیم صهیونیستی و حامیان بینالمللی آن محسوب میشود.
این هفته، بحران افغانستان بار دیگر اوج گرفت. شورشیان طالبان با حمله انتحاری به فرمانداری شهر تخار در شمال افغانستان شمار زیادی از حاضرین در این محل از جمله دو فرمانده ارشد نظامی افغانستان و همچنین سه مشاور نظامی آلمانی را به قتل رساندند. بلافاصله پس از این حمله، سخنگوی طالبان مسئولیت حمله را به عهده گرفت و آنرا در ادامه عملیات انتقامی در پاسخ به قتل بن لادن عنوان کرد.
در پی کشته شدن بن لادن، سرکرده گروه القاعده در پاکستان توسط کماندوهای آمریکایی، گروه طالبان تهدید کرد انتقام این اقدام آمریکا را با تشدید حملات در پاکستان و افغانستان خواهد گرفت. دولت افغانستان اعلام کرده است زندانیهایی که چندی قبل با کندن تونل از یک زندان در قندهار فرار کردند متهم اصلی حمله به فرمانداری تخار میباشند. در آن جریان، حدود ۵۰۰ زندانی طالبان توانستند با حفر تونلی طولانی از زندان فرار کنند.
روند حوادث بیانگر این مسئله است که اوضاع در افغانستان رو به وخامت میرود و افزایش تلفات نیروهای دولتی افغانستان و نظامیان خارج مستقر در این کشور موید قدرت گرفتن شورشیان و دور شدن افغانستان از ثبات میباشد و همین موضوع، عقب نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان را تحت الشعاع قرار داده است. دولت اوباما از چندی قبل با اعلام عقب نشینی از افغانستان در سال جاری، تلاش میکند چنین وانمود سازد که توانسته است به اهدافش در افغانستان، از جمله باز گرداندن آرامش برسد ولی موج حملات گروههای شورشی و افزایش آمار تلفات نظامیان غربی در افغانستان، این تبلیغات دولت آمریکا را خنثی میسازد.
این هفته، قیام مردمی در کشورهای عربی همچنان ادامه یافت و اکثر این کشورها شاهد تظاهرات و درگیری بودند که اوج آن در کشورهای لیبی، یمن، بحرین و سوریه بود. در لیبی، دیکتاتور این کشور روز به روز از داخل و خارج تحت فشارهای بیشتری قرار میگیرد ولی از آنجائی که مکانی برای فرار ندارد و هیچ کشوری تاکنون حاضر نشده است به قذافی پناه بدهد به نظر میرسد دیکتاتور لیبی ترجیح داده است به جنگ ادامه دهد تا شاید راهی برای نجات یافته شود. تغییر سیاست روسیه در حمایت از قذافی و تصریح مقامات کرملین مبنی بر اینکه قذافی باید برود، آخرین روزنههای امید را بر قذافی بست و وی را به شدت سرخورده ساخت. نزدیکان قذافی این هفته خبر دادند که دیکتاتور اعلام آمادگی کرده است درصورتیکه تضمین جانی برای خود و خانوادهاش داده شود قدرت را ترک کند. در داخل نیز گزارشها حاکی از مستحکمتر شدن مواضع انقلابیون و پیشروی آنهاست و نیروهای قذافی روز به روز از مواضع شان عقب رانده میشوند. بهرحال مجموعه این اتفاقات حاکی از آن است که سقوط یکی دیگر از دیکتاتورهای منطقه نزدیک است و قذافی مدت زیادی نخواهد توانست دوام بیاورد.
در یمن، حال و روز علی عبدالله صالح از همتای لیبیاییاش بهتر نیست و پس از گذشت چهار ماه، مردم یمن همچنان در خیابانها هستند و فشار را بر دیکتاتور یمن برای خروج از قدرت ادامه میدهند. دولت علی عبدالله صالح، این هفته اعلام کرد که شهر زنگبار را القاعده تصرف کرده است. در واکنش به این خبر، مخالفان یمن آنرا خدعه و نیرنگ علی عبدالله صالح برای منحرف ساختن انقلاب آزادیخواهانه خود عنوان کردند و اعلام نمودند، این موضوع واقعیت ندارد.
دیکتاتور یمن که از سه دهه قبل بر یمن حکمرانی میکند همواره تهدید کرده است که اگر وی سقوط کند افراطیون و القاعده بر یمن مسلط خواهند شد و با این ترفند، سیاستهای سرکوبگرانه خود را توجیه کرده است.
این هفته کشور بحرین نیز شاهد ادامه قیام مردم این کشور بود و مردم، با وجود سیاستهای سرکوبگرانه و اقدامات وحشیانه دولت آل خلیفه و همدستش آل سعود، به مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه خود ادامه دادند. گزارشهایی که با وجود اعمال سانسور شدید از این کشور کوچک میرسد حاکی از ادامه خفقان و سیاست سرکوب و شکنجه است که یک نمونه از آن را پزشکان و پرستارانی که خود، به دلیل همراهی با مخالفان و افشای جنایات آل خلیفه متحمل شده اند، فاش ساختند. در همین حال، رهبران مخالفان بار دیگر از حکومت آل خلیفه خواستند به خواست مخالفان که اکثریت قاطع مردم را تشکیل میدهند گوش فرا دهد و گوشزد کردند که سیاستهای قلع و قمع و اتکا به دولتهای بیگانه برای سرکوب ملت، مدت طولانی نمیتواند پاسخگو باشد.
این هفته سوریه نیز همچنان شاهد ادامه ناآرامیها بود و براساس گزارش خبرگزاریها، شمار دیگری از مردم معترض در شهرهای مختلف در تظاهرات روز جمعه و همچنین یکشنبه کشته شدند. دولت سوریه نیز در مقابل اعلام کرده است شماری از نیروهای امنیتی توسط افراد مسلح کشته شدهاند. آنچنانکه گفته میشود در ناآرامیهای سه ماه گذشته سوریه حدود ۹۰۰ نفر کشته شدهاند. در این حال بشار اسد روز سهشنبه دستور عفو زندانیان سیاسی را صادر کرد که این اقدام در چارچوب اصلاحات وعده داده شده دولت بشار اسد میباشد. اکنون باید دید آیا این اقدامات میتواند اعتماد مردم خشمگین سوریه را جلب کند و اوضاع را به حالت آرامش و ثبات باز گرداند؟
این هفته چند کشور اروپایی، ازجمله اسپانیا، یونان و فرانسه شاهد تظاهرات سرتاسری در اعتراض به سیاستهای دولتهای این کشور و تشدید وخامت اقتصادی و معیشتی بود که اوج این اعتراضات در اسپانیا بوده است که بنابه اعلام خبرگزاریها دهها نفر در این تظاهرات دردرگیری با پلیس زخمی شدند. ریشه این اعتراضات که همچنان ادامه دارد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، تبعیض و بیعدالتی حاکم بر این جوامع میباشد و معترضین خواستار تغییرات بنیادی، تغییر قانون انتخابات موجود، و بهبود وضعیت نابهنجار حاکم بر این جوامع میباشند. برخی ناظران از اعتراضات اخیر به عنوان "بیداری اروپایی" یاد کردهاند.
رسالت:او در میان ماست
«او در میان ماست»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛امام خمینی(ره) در میان ماست زندهتر از همیشه، پر فروغ تر از هر بار، بیدارتر از هر وقت و هوشیارتر از هر موقع! او به کرسی هدایت خلق تکیه زده است.
او امت خود را رها نکرده، هنوز پس از گذشت دو دهه همه جا حاضر است و حکومت خود را بر قلب و ذهن ما مستحکمتر کرده است.
امام(ره) در میان ماست، در تهران، در قاهره، در منامه، در صنعا، در غزه، در لیبی در لبنان و... همراه ما علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی و تبهکاران غربی فریاد میزند؛ "مسلمانان جهان به پاخیزید و حق خود را از ابرقدرتها بگیرید". امام(ره) در میان ماست. همه را به تقوای الهی و ترک معصیت و اطاعت از امر مولا فرا میخواند.
او عارفی بود فقیه، فقیهی بود سیاستمدار، سیاستمداری بود جامعه شناس، جامعه شناسی بود که تاریخ قبل از خود را خوب میدانست و تاریخ عصر خود را با دست خود نوشت و مسیر تاریخ فردا را همسو با مسیر حرکت انبیاء و اولیای الهی تصحیح و تنظیم کرد.
او یک رهبر الهی بود که قدرت بسیج جنود الهی علیه جنود شیطانی را به خوبی نشان داد. او نبرد غلبه عقل بر جهل و تباهی در عصر ما را مدیریت کرد.
او پیامبر نبود اما معجزه کرد. انقلاب اسلامی و بنیانگذاری یک حکومت نو بر اساس احکام خدا از معجزات اوست. او بر سحر ساحران عصر جدید که توسط رسانههای شیطان در بستهبندی زرو زور و در قالب مدرنیسم طراحی و عملیاتی میشد با عصای "عقلانیت" و "مکتب اهل بیت علیهم السلام" پیروز شد.
بارها بازیگران و داوران این نبرد نابرابر، قدرت او را تحسین و به آن اعتراف کردند. حریفان او در صحرای طبس فهمیدند که خدا با اوست و او را لحظهای رها نکرده است.
امام(ره) وقتی از میان ما رفت با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد رفت.
این آرامش و اطمینان و نشاط او برای این بود که عصر ما به گفته مولای ما عصر امام خمینی (ره) است. این رفتن به معنای دوری او از ما نبود. چرا که خلف صالح خود را برای هدایت امور در همان مسیری که مقرر فرموده بود بر جای خود نشاند تا با بازخوانی و تفسیر کلام وی دوباره به ذهن و قلب ما بر گردد. امروز او در میان ماست. سیمای نورانی او را در جمال جانشین او منورتر از هر وقت حس میکنیم.
امروز به برکت آن فریادهای روحانی و وحیانی، انقلاب اسلامی در منطقه و جهان حکام مستبد را در منطقه یکی از پس دیگری از پای در میآورد و پرچم استیلای غرب و استعمار را به زیر میکشد و به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار دانش آموختگان دانشگاه افسری و تربیت پاسدار امام حسین(ع): "٣۰ سال قبل شیطان بزرگ تنها یکی از وابستگان فاسدش یعنی رژیم پهلوی را از دست داده بود اما امروز شاهد از دست رفتن گسترده رژیمهای فاسد وابسته به خود است". امروز امام(ره) در میان ماست و میبیند که آمریکا چگونه در برابر انقلاب اسلامی و توفانی که در منطقه به پا کرده است به زانو در آمده است.
امروز امام(ره) در میان ماست و میبیند فرزندان او و جانشینان خالداسلامبولی گذرگاه رفح را باز کردند تا مردم مظلوم غزه را از محاصره سربازان رژیم صهیونیستی نجات دهند.
او میبیند که مردم مصر خواهان لغو همه قراردادهای استعماری با رژیم صهیونیستی هستند. او هر روز منتظر آمدن یاران خود در میدان التحریر مصر برای طرح مطالبات اسلامی و انقلابی است.
مولای ما یک بار فرموده بود؛ "امام خمینی(ره) یک حقیقت همیشه زنده است" این اغراق نیست. چرا که خمینی احیاگر حیات طیبه در عصر کفر و بد بینی و نفاق است. خمینی آغازگر عصر روشنگری و تثبیت ایمان است. خمینی امید محرومان و مستضعفان و بیدارگر نسلی است که خدا را اراده کرده است.
۱۵ خرداد فرصتی است برای بازخوانی کرامات امام خمینی(ره) و باز تولید اندیشههای رهایی بخش او. ۱۵ خرداد زمانی است برای اعلام وفاداری با روح بزرگ او و تجدید میثاق با راه او و جانشین مومن و شایسته او. ۱۵ خرداد روزی است که باید حس با او بودن را و در راه او بودن را و مثل او شدن را تجربه کنیم.
مردم سالاری:ثابت قدمان پیروزند
«ثابت قدمان پیروزند»عنوان سرمقالهِ روزنامهی مردم سالاری به قلم سیدرضا اکرمی است که در آن میخوانید؛در ۱۴ خرداد سال ۶٨، معمار انقلا ب اسلا می و موسس جمهوری اسلا می ایران حضرت روح الله الموسوی الخمینی، بدرود حیات گفت و عالمی را غرق عزا و ماتم ساخت. «لیک اندر مرگ مردان بزرگ- عالمی گرید چو میرد عالمی» اینک ۲۲ سال از آن روز سخت و سنگین می گذرد که توجه عزیزان را به نکاتی جلب می نمایم.
۱- چرا مراسم سالگرد ارتحال را برگزار می کنیم؟ چون از «ایام الله» است و در قرآن مجید آمده «وذکرهم بایام الله» که روزهای حساس «نشاط آفرین و دل شوره ساز» را باید یادآوری نمود، باید در تقویم بیاید و مراسم برگزار شود و در مراسم پیرامون مسائل مختلف آن روز سخن گفت و سخن شنید. در قرآن مجید که کتاب راهنمای زندگی است، به وضوح از واژه «یوم» به صورت مفرد و تثنیه و جمع، حدود ۴۷۴ بار آمده که خود، یک کتاب می تواند بشود و در این واژه ها از روزهای حساس و سرنوشت ساز یاد می کند و تابلوی راهنمایی زندگی قرار می دهد. در بزرگداشت روزهای حساس و ویژه، درس های صبر و شکر وجود دارد.
۲- امام کیست؟ شناخت معمار انقلا ب اسلا می «کما هوحقه» میسور نیست، زیرا وی تنها فقیه و مجتهد و حکیم و مفسری است که در دوران غیبت امام عصر ارواحنا فداه، موفق شد نظام «جمهوری اسلا می» را با آرای «۹٨/۲» مردم تاسیس نماید و حدود ۱۰ سال رهبری و ولا یت امر را عهده دار شود و نظام شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله را از بین ببرد و خاندان «پهلوی» را از کشور خارج سازد. امام تنها عالمی است که «تز» نظام مردمی و اسلا می را بر محوریت «ولا یت امر و امامت امت» بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر «اصل پنجم قانون اساسی» به وجود آورد و پس از ۱۰ سال بر عهده رهبری دیگر با انتخاب «خبرگان رهبری» واگذار شد و ۲۲ سال است پس از وی این مسیر و جهت ادامه دارد.
امام فرمانده کل قوا شد و توانست در ظرف ٨ سال دفاع شرافتمندانه به اشغال دشمن و بلکه دشمنان خاتمه دهد که در این تجاوز همه با صدام عفلقی بودند و ایران اسلا می تنها بود و این نخستین بار بود که ایران بدون از دست دادن یک وجب از جغرافیا و مساحت، به جنگ پایان دهد و البته به یاد داریم که در دوران محمدرضا پهلوی «بحرین» از دست رفت که اکنون مورد تجاوز سعودی ها قرار گرفته و دولت دست نشانده آن اسیر آمریکا است و در دوران رضاخان شهر فیروزه به ترکمنستان واگذار گشت و در دوران قاجاریه بخش عظیمی در شرق و شمال از ایران جدا شد.
امام خمینی تنها فقیهی است که اسلا م را احیا و انقلا ب را صادر کرد و بیداری و هوشیاری در جهان اسلا م و اروپاو غرب به وجود آورد که حوادث امروز شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه تاثیرپذیر ازانقلا ب اسلا می ایران هستند. امام خمینی(ره) تنها رجل روحانی فرزندی از فرزندان علی و فاطمه (ع) است که با سرمایه اسلا م و سلا ح ایمان و حمایت قاطبه مردم و بدون کودتا و مبارزه مسلحانه، انقلا ب اسلا می را ظرف ۱۵ سال (۴۲ تا ۵۷) به پیروزی رساند و در برابر همه توطئه ها ایستاد.
روح الله الموسوی الخمینی، تنها شخصیتی است که پیام برای گورباچف، رهبر شوروی نوشت و از زوال شوروی گفت که تحقق یافت و به سفیر شوروی هنگام تجاوز به افغانستان گفت: ورود به افغانستان آسان است، ولی خروج از آن دشوار خواهد بود و چنین شد. امام خمینی (ره) به مجاهدین ۶۰۰ نفره لبنان فرمود بروید مقاومت کنید که من می بینم شما پیروز خواهید شد و دیدیم که اسرائیل از جنوب لبنان خارج شد و در تهاجم ٣٣ روزه اسرائیل از یک سازمان شکست خورد و در غزه ۲۲ روز مقاومت را مشاهده کرد و اکنون می بینیم روز به روز در محاصره شدیدتر، مصر و فلسطین و سوریه و اردن قرار می گیرد و سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا همراه با هراس و ترس و دلهره بود و نگران تکرار حادثه پیروزمند ۲۲ بهمن ۱٣۵۷ ایران، در خاورمیانه بود. امام خمینی (ره) حقیقت دیانت خداوندی را احیا کرد و مردم را به دین برگرداند و اکنون در دانشگاه های جهان با رونق ترین کلا س، کلا س دین داری و متافیزیک است.
٣- معمار انقلا ب اسلا می موفقیت خود را مرهون الطاف خداوندی می داند و استقامت وی و همراهی مردم و نترسیدن در برابر حوادث سخت و صبوری و تواضع در برابر مردم و خود را خادم دانستن، موجب این موفقیت ها شد. با مردم صاف و صمیمی و خالص بودوبا همه وجود در پیشگاه خداوند مطیع بود و خداوند اعلا م داشته که جهاد گران در راه خود را هدایت و حمایت «والذین جاهدوافینا لنهدینم سبلنا و ان الله لمع المحسنین» می کند و به صابران پاداش بی اندازه «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» می دهد.
۴- موسس جمهوری اسلا می حرف و حدیث برای گفتن بسیار دارد و از زندگی نامه با کمیت و کیفیت وی بسیار می توان گفت. در این مقال قدری از وصیت نامه سیاسی، الهی وی نقل می کنم که در زمان حیات وی خوانده نشد و برای اولین بار در مجلس شورای اسلا می توسط آیت الله خامنه ای دام عزه، خوانده شد. در این وصیت نامه که مقدمه ای کوتاه دارد وذی المقدمه مفصل، امام نوشته است: وصیت نامه سیاسی، الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلا می و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب می باشد. دیگر اینکه از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلا م و رزمندگان عزیز لحظه ای دریغ نفرماید. صحیفه امام ج ۲۱ ص ۴۰۰. در این دو فراز کوتاه، مخاطب وصیت نامه عموم ملت های جهان هستند و از خداوند استمداد می کند که ملت ایران و فرزندان اسلا م و رزمندگان را مشمول عنایت غیب خود قرار دهد. این وصیت نامه، که خلا صه همه وصایا و پیام های زندگی پربرکت امام و پیام جاویدایشان است، در سال ۱٣۶۱ به پایان رسید و در سال ۶۲ به خبرگان رهبری سپرده شد و در سال های بعد مورد بازبینی قرار گرفت و در ۱۹ آذر ۶۶ به طور رسمی به مجلس خبرگان رهبری و آستان قدس رضوی، تحویل شد.
۵-امام خمینی رحمه الله علیه، حدیث متواتری از رسول خدا را نقل نموده که فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، اهل بیتی، فانهما لن یفترقا حتی یرد علی الحوض» من در بین شما مردم دو امانت سنگین قرار می دهم که عبارتند از کتاب خدا و عترت و اهل بیت من، این دو از یکدیگر هرگز جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. این حدیث در چند مقطع توسط رسول خدا گفته شده و ناقلا ن آن متعدد می باشند که تا حدود صدنفر، نام برده شده اند، در ۹۹ حدیث «کتاب الله و عترتی» آمده و فقط در یک حدیث «کتاب الله و سنتی» بازگو شده است.
۶-این حدیث با همه کوتاهی آن یک کتاب محتوی دارد، که باید در مفردات و جملا ت و متن و محتوا، صراحت و بلا غت آن دقت نمود و به گوش جان سپرد و همیشه مورد توجه علمی و عملی قرار داد که سخن ناب است و ملوک الکلا م می باشد. متاسفانه پس از وفات رسول خدا، به عکس متن و محتوای حدیث، بین دو یادگار حضرت فاصله به وجود آمد، برخی کتاب الله را پذیرفتند«و صد البته در لفظ و زبان» و برخی عترت را مهم شمردند و از دیگری غفلت نمودند و شد آنچه نباید بشود.
۷-امام می نویسد، این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر، به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان جوابگو باشند و اگر عذری برای جاهلا ن بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست. امام خمینی شرحی تلخ در سرگذشت وارد شده برقرآن را یادآور می گردد و می نویسد.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و پیامبر، مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی علیه السلا م شروع شد، خودخواهان و طاغوتیان قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت های ضدقرآنی و مفسدان حقیقی و آشنایان به حقایق را... با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده آنان را عقب زدند و با قرآن، قرآن را از صحنه خارج کردند و برحکومت عدل الهی خط بطلا ن کشیدند.
٨-امام خمینی قدس الله سره، شانزده افتخار را در مقدمه وصیت نامه سیاسی الهی خود یادآور می شود که خواندنی است و عبارتند از مذهب، اسلا م، نهج البلا غه وائمه دوازده گانه از امام علی تا امام مهدی علیه السلا م، ادعیه صحیفه سجادیه و مناجات شعبانیه و دعای عرفه و صحیفه فاطمه، باقر العلوم و مذهب جعفری، کارنامه ائمه اطهار در راه خدا، بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلا ن فعال در راه اسلا م و قرآن، دشمنان درنده خوی چون آمریکا و صهیونیزم جهان، بر شمردن دشمنان بنام چون حسین اردنی و حسن مراکشی و حسنی مبارک همراه با آمریکا و اسرائیل و صدام عفلقی جنایتکار معروف، رسانه های جهانی که ما و ملت های مظلوم را متهم به جنایت می نمایند، واماندگی و رسوا شدن آمریکا و دولت های سرسپرده آن در برابر ایران و کشور بقیه الله و بیداری ملت ها به ویژه ملت ایران و هدایت به نور اسلا م.
امام این موارد را تا سال ۶۱ بر روی کاغذ آورده و اگر بخواهیم افتخارات را برشماریم، میدان و مجال وسیع و گسترده است که هر روز اسرائیل محدودتر می شود، وابستگان به آمریکا به سوی فنا و زوال می روند، بیداری و خیزش مردمی در آفریقا و خاورمیانه و حتی قلب اروپا به وجود آمده است. ۹-امام از ما چه می خواهد: با کمال جد و عجز از ملت های مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار، وفرهنگ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان، پیروی کنند.
از فقه سنتی و احکام اولیه و ثانویه، ذره ای منحرف نشوند، از نماز جمعه و جماعت که بیان گر سیاسی نماز است، هرگز غفلت نکنند که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلا می ایران است. از مراسم عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، هیچگاه غفلت نکنند و بدانند لعن و نفرین بر ستمگران آل البیت، تمام فریاد قهرمانانه ملت ها است برسردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الا بد. ۱۰-امام خمینی در انتهای مقدمه وصیت نامه یادآور می شود: در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلا م به دست آمریکا و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی «لعنه الله و ملا ئکته و رسله علیهم» است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. در صحیفه امام ج۲۱ص٣۹٣ به بعد.
امام خمینی رحمه الله علیه آن زنده یاد «الناس موتی و اهل العلم احیا»» گویا امروز را می دید و مشاهده می کرد که با سفر وزیر دفاع آمریکا به بحرین، آل سعود به صورت رسمی و علنی به بحرین وارد شدند و تا امروز می کشند و دستگیر می کنند و شکنجه می دهند و مساجد و حسینیه ها را تخریب می کنند و آواره می سازند، قرآن و کتاب دعا را می سوزانند وهتک ناموس می کنند. بایدافشاگری کرد و آگاه سازی نمود و مقاومت کرد، که ثابت قدمان پیروزند.
سیاست روز:آزمون مدیران در کلام امام(ره)
«آزمون مدیران در کلام امام(ره)»عنوان سرمقالهی روزنامهی سیاست روز به قلم سید رسول صالح است که در آن میخوانید؛آموزه های دینی ، برای آنکه اهمیت قدرت و حکومت و نقش حیاتی آن را در نگاه قدرتمندان و حاکمان بنمایاند، حقیقت آزمایش الهی را در یک حوزه راهبردی به ظهور درمیآورد. وقتی آزمایش خداوند به صورت یک اصل و سنت ثابت و تغییرناپذیر به میان آید، همه نعمتها و دادههای الهی ،از جان و مال و فرزندان و امکانات در حیات فردی گرفته تا قدرت و حکومت در مدیریت کلان سیاسی ، مورد آزمایش قرار میگیرند.
در واقع، همه این موهبتها، امانتهای الهی به شمار میروند که باید به طور دقیق و سالم و بنابه خواست و رضای خدا و منطبق با قوانین و دستورالعملهای اسلامی به اجرا درآیند که نعمتهای گوناگون در دانشها و بینشها، فنون و صنایع، امکانات و ثروتها، قدرتها و ریاستها، مورد بازخواست قرار میگیرند و هر صاحب نعمتی که ازاین آزمون بزرگ سرافراز بیرون آید، رستگار است و در غیر این صورت در خسران و زیان .
با آنکه آزمایش الهی اصلی است، عام و سنتی ، عمومی و جاری در همه جا و در تمام حالات و عملکردها و امکانات و نعمتها، لیکن باید اذعان و اعتراف داشت که هر چه نعمتها بزرگتر و جامعتر باشد، امتحان و آزمایش نیز به همان میزان حساس تر و عظیمتر. و به همین دلیل صاحبان قدرت و حکومت، دارای امتحانی دقیق و سخت میباشند و مراقبتی مستمر و بسیار حیاتی و همه جانبه را باید بر تمام حرکات و تصمیمگیریها و عملکردهایشان حاکم کنند.
حساستر و حیاتیتر بودن آزمایش صاحبان قدرت و حکومت از آنجا ناشی میشود که براساس یک اصل ثابت و مبتنی بر شرع و عقل، انسان به دلیل داشتن تمایلات نفسانی - که البته باید با جهاد اکبر مهار شوند تا موجب هلاکت آدمی را فراهم نیاورند ، همواره در معرض تحریکات و وسوسههای شیطان نفس قرار میگیرد.
عوامل و عناصری که آدمیان به آنها وسوسه میشوند جلوهها و امکانات و نعمتهای دنیایی هستند. در این میان، دولتمردان و صاحبان جاه و مقام و ثروتهای کلان، به دلیل تسلط بر همه اهرمها و ابزارهای حکومتی و دولتی، از وسعت و گستردگی در امکانات برخوردار میباشند و در نتیجه میدان آزمایش آنان نیز فراگیر و همه جانبه میباشد.
همین جاست که باید هر زمامدار و صاحب منصبی خود را در حصار امن تقوا - به مفهوم صحیح و در ابعاد وسیع که خلوص و یکرنگی، راستی و صداقت، تواضع و فروتنی، مشاوره، نقدپذیری، فعالیت و مدیریت خالصانه در مسیر اعتلای دین و صیانت از ملت و اداره صحیح کشور از آن جمله است ، قرار دهد و قدرت و حکومت را به صورت ممدوح و پسندیده و به شکل وسیله برای خدمت و نه برای تحقق اهداف و مطامع سیاسی و اقتصادی و جناحی به بهرهبرداری درآورد.
در اندیشه امام خمینی (ره)، موضوع آزمون قدرت و ریاست، یکی از موضوعات مهم و اساسی است و این پیشوای همه سونگر، اصل و سنت حتمی و قطعی و تغییرناپذیر آزمایش زمامداران و دولتمردان را به صورت جدی و دقیق مطرح میکنند و همه صاحب منصبان حکومت اسلامی را هشدار میدهند که از این مهم غفلت نورزند:
"دولتمردان باید بدانند که رسیدن به این مقام، امتحانی الهی بوده است و سخت امتحانی است. خودشان توجه کنند به اینکه قبل رسیدن به این مقام و بعد از رسیدن به این مقام، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است. قبل از رسیدن به این مقام، به روسای جمهوری که سابق بودند، به نخست وزیرانی که سابق بودند، به وکلای مجلسی که سابق بودند، به استاندارهایی که سابق بودند، به دادگاههایی که در سابق بودند، قبل از رسیدن خودشان به این مقامات، به آنها اشکال داشتند و آنها را تقبیح میکردند. الان که خودشان رسیدند، آیا همان نقشه را عمل میکنند که آیندگان، آنها را تقبیح کنند یا خیر؟! "
تامل در جملات حکیمانه آن پیر سفر کرده و بررسی فضای کنونی کشور حاوی چه نکاتی است؟ اکنون که غبار تفرقه و ناملایمات سیاسی آزمونی دیگر برای مسئولان کنونی گسترانیده باید دید که چه کسانی روسفید و سربلند خواهند شد و چه افرادی مردود این امتحان.آیا رفتار ، مواضع و گفتار مسئولان در همه قوا و نهادها وبطور اخص در دولت و مجلس ، برای رضای خداست یا از روی لج بازی وبه عبارتی رایج برای روی یکدیگر را کم کردن و قدرت نمایی است.
علیهذا همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند این انقلاب صاحب دارد و علیرغم اینکه رفتار و بداخلاقی های سیاسی افراد برای نظام هزینه دارد و لی این نظام دارای پایههای استواری است . و بازنده هر صاحب قدرتی است که از این امتحانات غفلت بورزد.
تهران امروز:امام(ره) و مدل جدید حکومت داری
«امام(ره) و مدل جدید حکومت داری»عنوان یادداشت روزنامهی تهران امروز به قلم دکتر محمدمهدی مظاهری است که در آن میخوانید؛انقلاب اسلامی موجب زایش مدل جدیدی از حکومت داری گشت که آزادی، استقلال و خوداتکایی از مشخصات بارز آن بود. این واژگان که برای مدتها فقط اسمی از آن باقیمانده بود، همچون دوره مبارزات ضد استعماری، استقلالطلبانه و رهایی بخش، روح تازهای در ملتها دمید
از زمانی که انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست در مورد علل و پیامدهای آن کتابها و مقالات زیادی نوشته شده و سخنرانیهای مختلفی صورت گرفته است. اما این مطالعات عموما یا از جنبه ریشههای داخلی و خارجی آن یا مقایسه آن با سایر انقلابها صورت گرفته است. در حقیقت تمرکز مطالعات حول رشتههای مختلف علوم سیاسی، مطالعات تطبیقی یا از منظر رویکرد جامعه شناسی تاریخی روابط بینالملل بوده است. به ندرت میتوان تحلیلی در مورد انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن، امام خمینی(ره) یافت که از منظر تئوریهای روابط بینالملل به آن نگریسته باشد.
البته نمیتوان انکار کرد که در دل این تحلیلها، رگههایی از تئوریهای روابط بینالملل وجود داشته است. بخصوص تجزیه و تحلیلهایی که درباره بازتاب منطقهای و جهانی انقلاب اسلامی ارائه شده، در خود، جنبههایی از تئوریهای روابط بینالملل به ویژه نظریههای سیستمی را به همراه داشته است. «تئوریهای اقتصادی» یا نظریههایی که به «ساخت شکن» معروفند و در تبیین تاثیر انقلاب اسلامی بر ساختار نظام بینالملل بسیار قدرتمند هستند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
وقتی از ساختار نظام بینالملل سخن میگوییم، منظور نحوه توزیع قدرت و نفوذ در سطح جهان است؛ همان مفهومی که آن را به نام نظامهای دوقطبی، چند قطبی، یک قطبی و... میشناسیم. وقتی از تئوریهای انتقادی سخن میرانیم منظور تئوریهایی است که اساس نظام موجود را قبول ندارند و آن را معادل قانون جنگل میدانند. هدف این تئوریها نقد وضع موجود، رهایی از آن و ترسیم آیندهای مطلوب از جهان است که در آن صلح جایگزین خشونت ساختاری گردد.
در واقع از دیدگاه این تئوریها، وضع موجود به شدت مایه از خود بیگانگی است و بیعدالتی و استثمار در آن حکمفرماست. منظور ما از خشونت ساختاری در اینجا همان تعبیری است که جان گالتونگ در توصیف نظام سرمایه داری به کار برده است. خشونت ساختاری خشونتی است که از ماهیت سلطهگونه روابط میان واحدهای سیاسی بهوجود میآید.
یعنی ماهیت روابط میان واحدها (سلطه و زیردستی) به گونهای است که در دل نوعی از استعمار، استضعاف و استثمار را جای داده است. وقتی ماهیت نظام بینالملل را از فاصله سالهای آغازین شکل گیری انقلاب اسلامی (۱٣۴۲) و پس از آن یعنی تا مرحله پیروزی انقلاب اسلامی (۱٣۵۷) به خاطر آوریم، چیزی جز خشونت ساختاری در آن نمییابیم.
چهار وجه خشونت ساختاری
اگر بخواهیم چهرهای از وضع موجود آن زمان ارائه دهیم، چهار جنبه از یک پدیده یا خشونت ساختاری را باید از هم تفکیک کنیم. جنبه اول به خشونت ساختار در درون جامعه ایران مربوط میشد که این جنبه خود دارای زیرمجموعههای گوناگون بود. ایران عصر سلطنت پهلوی دوم به رغم اینکه در مقایسه با سایر کشورهای جهان سوم از نظر اقتصادی کشوری نسبتا توسعه یافته بود اما از جنبه سیاسی از جمله کشورهایی محسوب میشد که به گونهای سنتی، طی دهههای متمادی، حاکمیت شاه بر جامع را تحمل نموده بود. به استثنای دوره کوتاه مدت ٣۲ - ۱٣٣۰ همه چیز در شخص شاه خلاصه میشد. دومین جنبه از این خشونت ساختاری را در رابطه ایران با بلوک غرب مشاهده میکنیم. همانگونه که میدانیم در سالهای
۵۷ - ۱٣۲۰ قدرت بین دو اردوگاه متخاصم یعنی بلوک غرب تحت رهبری آمریکا و بلوک شرق تحت رهبری شوروی تقسیم شده بود. از آنجا که ایران دارای موقعیت استراتژیک بود، جایگاه ویژهای در محاسبات هر دو بلوک پیدا کرده بود. با این حال قرار گرفتن ایران در بلوک غرب، نوعی رابطه سلطه و زیردستی را بین بلوک غرب به ویژه آمریکا و ایران به وجود آورد. به عبارت دیگر از آنجا که رژیم پهلوی فاقد پایگاه اجتماعی در میان تودههای مردم بود، مشروعیت خود را از همراهی با یکی از دو بلوک قدرت، یعنی بلوک غرب کسب میکرد. سومین جنبه از این خشونت ساختاری معطوف به کل نظام بینالملل بود.
از این منظر، کل نظام بینالملل را به دو بلوک تقسیم میکنیم. هر کدام از این دو بلوک از سه جزء تشکیل شده بود. ابرقدرتها (یا قدرتهای مرکزی)، قدرتهای شبه پیرامونی که عموما در محدوده جغرافیایی اروپا واقع شده بودند و کشورهای پیرامونی که عمدتا کشورهای جهان سوم را شامل میشد. در این تقسیمبندی قدرت اساسا از بالا توزیع میشد و تصمیمگیری نهایی توسط ابرقدرتها اتخاذ میگردید. درحقیقت هرچه از کانون اصلی تصمیم گیری یعنی ابرقدرتها به مناطق حاشیهای حرکت میکنیم، میزان مشارکت در تصمیم گیریها کاهش مییابد. این در حالی است که اساسا قاعده بازی میان بلوک شرق و غرب آن بود که تسویه حسابها علیه یکدیگر در کشورهای پیرامونی صورت گیرد. چهارمین جنبه این خشونت ساختاری، معطوف به رابطه شمال و جنوب است. این وجه از خشونت ساختاری بیشتر جنبه اقتصادی دارد.
در این رابطه عده معدودی از کشورها (شمال) به استثمار و استضعاف عده کثیری از کشورها میپردازند. این روند هنوز هم از ویژگیهای برجسته نظام بینالملل است. با وقوع انقلاب اسلامی، خشونت ساختاری در داخل ایران پایان یافت. خشونت ساختاری در نظام بینالملل دچار لرزشهای اساسی به ویژه در زیرسیستمهای منطقهای شد اما نظام بینالملل دوقطبی موفق شد برای یک دهه ساختارهای لرزان خود را حفظ کند اما این ساختارها در نهایت محکوم به فروپاشی اتحاد شوروی شد و نظم دوقطبی پایان یافت اما خشونت ساختاری به شکل دیگری ادامه یافت.
زایش مدل جدیدی از حکومت داری
انقلاب اسلامی موجب زایش مدل جدیدی از حکومت داری گشت که آزادی، استقلال و خوداتکایی از مشخصات بارز آن بود. این واژگان که برای مدتها فقط اسمی از آن باقی مانده بود، همچون دوره مبارزات ضد استعماری، استقلالطلبانه و رهایی بخش، روح تازهای در ملتها دمید. حداقل تاثیری که امام خمینی (ره) با انقلاب اسلامی در اذهان و افکار عمومی مردم جهان ایجاد نمود آن بود که از خشونت ساختاری در داخل کشورها و در رابطه کشورها با قدرتهای خارجی آگاهی یابند.
در کشورهای مختلف، این آگاهی از قوه به فعل درآمد اما ظاهرا تعداد ملتهایی که به پیروی از اسلوبهای مبارزاتی امام خمینی (ره) موفق به از بین بردن خشونت ساختاری موجود شدند، اندک بود. به نظر میرسد آنهایی که این مسیر را برای تحول انتخاب کردند در جاهایی از جمله مسئله رهبری واحد و وحدت کلمه دچار مشکل بودهاند و همین مسئله موجب شد، خشونت ساختاری موجود در شکل عریان آن خود را نمایان سازد.
با تمام این اوصاف، همان گونه که وضعیت ایران قبل از انقلاب با وضعیت بعد از انقلاب دستخوش تحولات اساسی گشت، در سایر کشورها و در قلمرو کلی نظام بینالملل تحولات شگرفی حادث شد که با وضعیت قبل از آن قابل مقایسه نیست. اکنون، جرم اصلی نظام برخاسته از انقلاب اسلامی ایران و افکار امامخمینی(ره) آن است که منافع قدرتهای بزرگ را از طریق تحولات فکری که ایجاد کرده تحت تاثیر قرار داده است.
تلاش قدرتهای بزرگ، از دوره پس از انقلاب اسلامی همواره این بوده است که با در منگنه قرار دادن ایران، مانع از سرریز شدن تفکرات رهایی بخش به خارج از ایران گردند. در واقع آنها همواره بر این بودهاند، آب را از سرچشمه سد کنند. تحمیل انواع فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی جنگ بر نظام اسلامی ایران از جمله اقدامهایی بوده است که دشمنان خط فکری انقلاب بر نظام برخاسته از انقلاب اسلامی ایران تحمیل نمودهاند. در حقیقت و بهرغم تعبیرها، تفسیرها و واژگان غلطی که در مورد آن بهکار بردهاند، جهان اکنون به دو قطب سلطه و زیردست تقسیم شده است. زیردستان بر آن هستند تا با خمیر مایه فکری و معنوی که انقلاب اسلامی برای آنها به وجود آورده است، به اشکال مختلف و به شیوههای متفاوت با قطب سلطه مقابله کنند.
ابتکار: دیندار روشنفکر و سیاستمدار عارف
«دیندار روشنفکر و سیاستمدار عارف»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم غلامعلی دهقان است که در آن میخوانید؛خردادماه هر سال یاد و خاطره شخصیتی را با خود دارد که به اعتراف دوست و دشمن نقش مهمی در حیات فکری- سیاسی ایرانیان داشت. وی را به حق میتوان «آموزگار» آموزههای قابل توجهی در عرصه فقاهت، سیاست و عرفان دانست.
امام فقید توانست هم در عرصه «اندیشه» و هم در عرصه «فعل سیاسی» با نوآوری و خلاقیت، راه جدید و افق روشنی برای انسان ایرانی بگشاید. دراین باره نکات زیر قابل توجه است؛ یکی از چشمگیرترین آموزههای امام فقید نگاه ویژه وی برای تحول در فهم فقه موجود بود.
وی صراحتاً اعلام کرد: «اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نیست» از دیدگاه «امام» اجتهاد شیعی صرفاً با در نظر گرفتن دو پارامتر «زمان» و «مکان» میتواند سرزندگی و پویایی خود را حفظ کند. تردید نباید کرد که مانایی جمهوری اسلامی- میراث گرانبهای رهبر فقید- تنها در پرتو اجتهادی تضمین میشود که «زمان» و «مکان» دو رکن رکین آن باشند. علاوه بر این امام خمینی(ره) با به کارگیری عنصر «مصلحت» در فقه سیاسی شیعه، مصلحت جمع و جامعه را بر هر مسأله دیگر ترجیح داد.
با این وجود انتظار میرود دستگاه فکری- فقهی امام بیش از گذشته مورد توجه حوزویان بخصوص شاگردان وی قرار گیرد چرا که آن گونه که انتظار میرفت کمتر شاهد کار فکری بر این تفکر و اندیشه نو و بدیع بودیم. یکی دیگر از آموزههای چشمگیر، نگاه ویژه وی به دکترین فلسفه سیاسی تشیع بود. امام با طرح مقوله «ولایت فقیه» راه برون رفت جامعه شیعی را در دوران غیبت کبری به خوبی نشان داد.
شیعیان در طی تاریخ همیشه با اعتقاد به اینکه حکومتها همه غاصب ولایت سیاسی ائمه هستند، سر ناسازگاری وعدم همکاری با حکومتهای وقت داشتند. حتی طرح تئوری «سلطان عادل» هم نتوانست موفقیت چندانی داشته باشد. «تئوری ولایت فقیه» تنها راهی بود که میتوانست سبب آشتی تودههای شیعه با عرصه حکومت و دولتمداری گردد وامام در این امر بسیار موفق بود و سبب گردید تودهها با اعتماد به این نوع رهبری در سختترین عرصههای سیاسی حضور یابند. با این وجود وی علاوه بر عنصر «مشروعیت» درباره حاکم اسلامی از عنصر «مقبولیت» غافل نبود. از دیدگاه وی حاکم اسلامی میبایست واجد هردو شرط «مشروعیت» و هم «مقبولیت» باشد.
امام خمینی در عرصه فعل سیاسی نشان داد پلورالیسم- تکثرگرایی- سیاسی نیروهای معتقد به انقلاب و نظام یک اصل راهبردی- استراتژیک- برای آینده نظام میباشد. به همین دلیل وی با انشعاب «مجمع روحانیون مبارز» از «جامعه روحانیت مبارز» موافقت کرد و این درحالی بود که برخی دلسوزان انقلاب و نظام در آغاز با این مسأله موافقت چندانی نداشتند.
اما بعدها دیدگاه عمیق و ژرفاندیشانه وی را مورد تحسین قرار دادند. امروز هم بیش از گذشته به این دیدگاه رهبر فقید نیاز داریم تا در تعامل و تضارب آراء گوناگون بهترین راهها آشکار گردد. شخصیت فردی رهبر فقید هم با خودآموزههای فراوانی داشت.یکی از مهمترین ابعاد شخصیتی امام بُعد «عرفانی» وی بود. بُعدی که سیاست و فقاهت وی را هم تحتتاثیر قرار داد.
با این وجود عرفان وی حاشیهنشینی و گوشهگیری نبود. امام با تظاهر و ریا و زهدفروشی مخالف بود؛ «جامه زهد و ریا کندم بر تن کردم- خرقه پیر خراباتی وهوشیار شدم» او از عالمان بیعمل و واعظان بیخرد دل پُردردی داشت؛ «واعظ شهر که از پند خود آزارم داد- از دم رند میآلوده مددکار شدم». امام(ره) را با متحجران کاری نبود؛ «خون دلی که پدر پیرتان از این جماعت خورده است از دیگران نخورده است» امام خمینی(ره) «شخصی برای همه نسلها درهمه عصرها، دینداری روشنفکر و سیاستمداری آگاه به زمان و مکان بود.»
آفرینش:چالش اعتیاد در میان نوجوانان و دانش آموزان
«چالش اعتیاد در میان نوجوانان و دانش آموزان»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی است که درن میخوانید؛امروزه چالش موادمخدر چه سنتی یا صنعتی از چالش های اساسی جامعه در حال گذر ایران است که پیامدهای متعدد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه از خود به جا گذاشته و همچنان براین آثار سوء می افزاید. این امر زمانی اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم ایران با داشتن یک ششم مصرف موادمخدر در جهان درصدر فهرست مصرف کنندگان این مواد خانمان سوز در جهان است.
در این میان و با این توجه اکنون نسل نوجوان و دانش آموز کشور یکی از جوامع مورد هدف اصلی در این زمینه است چه اینکه به باور بسیاری از مقامات و کارشناسان در سالهای اخیر گرایش نوجوانان به موادمخدر موجبات نگرانی خانوادهها و برنامهریزان کشور شده است .
در این بین هر چند آمارهایی رسمی در این مورد وجود نداشته است اما این امر مسلم است که امروزه سن اعتیاد پایین تر از حدی است که انتظار می رود و سن گرایش به مواد مخدر و استعمال آن به دوره نوجوانی یا به عبارت دیگر حدود۱۴ - ۱٣ سالگی رسیده است که در واقع بیانگر این است که جامعه نوجوان و دانش آموز اکنون در تیررس تهدید مواد مخدر بویژه از نوع صنعتی آن است، چنانچه برخی پژوهشهای دیگر نیز بیانگر افزایش میزان رفتارهای خطرناک مانند اعتیاد در سطح مدارس است.
آنچه مشخص است اگر به گستره ای از دلایل افزایش استفاده از موادمخدرو اعتیاد در میان دانش آموزان و نوجوانان اشاره کنیم ریشه این عوامل را نمیتوان تنها در نقش مدیر، معلم و یا خانواده و یا جامعه بررسی کرد بلکه باید مجموعه عواملی را در نظر گرفت وعللی همچون عوامل جغرافیایی وعوامل محیطی دیگری همچون فشارهای روحی و روانی و وضع نامناسب اقتصادی خانواده ها ،اختلافات خانوادگی، از هم گسیختگی خانواده، ارتباط ضعیف بین اعضای خانواده، غفلت نسبت به فرزندان ،گسترش انواع مواد مخدر ، در دسترس بودن و تغییر الگو و شیوههای مصرف ، راهیابی انواع مواد مخدر سنتی و شیمیایی به مدارس و.. را نام برد .
در این حال مشخص است که این امر با توجه به اهمیت نسل نوجوان و دانش اموز چه تاثیرات منفی و پیامد های بلند مدت و کوتاه مدتی برجامعه می گذارد و باعث از دست رفتن بسیاری از منابع و نیروی انسانی و ضربه جبرانناپذیری را بر پیکره اجتماع وارد می آورد.همین امر نیز ما را وامی دارد تا با بررسی دقیق تر علل گرایش نسل نوجوان و دانش آموز به مواد مخدر بویژه صنعتی آن ، سعی در بهبود شرایط و رفع عوامل این پدیده شوم برآییم.
در این میان در وهله نخست باید با پذیرش مشکل و عدم انکار وجود اعتیاد در میان نسل نوجوان و سپس با درک علل ریشه ای آن به فکر چاره جویی مشکل براییم تا جدا از کاستن زمینه های بروز بیشتر ان در بین نسل نوجوان به از بین بردن علل و زمینه های بروز و ظهور بیشتر این مشکل در میان نوجوانان و دانش اموزان که در واقع آینده سازان کشورند کمک نماییم .
حمایت:سلام بر روح خدا
«سلام بر روح خدا»عنوان یادداشت روز روزنامهی حمایت به قلم سیاوش یعقوبی است که در ان میخوانید؛به نام آن خدایی که از فراخنای لاهوت ،ملک ناسوت را لبریز از آوای دلپذیر گلبانگ توحید کرد و آن را در سینه شرحه شرحه جویندگان دوست به ودیعت نهاد.
ذکرسخن از نام امام خمینی(ره) تداعی خورشیدی است که شب ظلمانی بشر را به نور بصیرت روشن ساخت و آرامش و حیات باطن را برای اهل نظر و تشنگان کوثر عشق و معنویت به ارمغان آورد. حقیقتا در عصر تباهی اندیشه بشری تنها با منظر ملکوتی امام قلوب بیمار انسانهای تشنه خداوند آرام یافت. زیرا امام تجلی صراط مستقیم الهی و چشمه زلال کوثر محمدی (ص) و سفینه نجات و رستگاری انسان سرگشته معاصر بود.
حضرت امام(ره) رهرو صراط المستقیم الهی بود که همپای آفتاب شریعت حرکت کرد تا آنکه توانست به مهتاب ولایت دست یابد و چونان خورشیدی تابان سالکان طریق طهارت را حیات بخشید. به راستی غیر از او چه کسی را یارای آن بود که این چنین خرقه حیات دنیوی را با ردای الهی برتن انسان زیبنده نماید ؟ نفس زکیه او عامل وحدت ملتی با اقوام مختلف شد که با اراده ای به بلندای تاریخ و به استحکام ایمان در برابر جهان کفر سینه برافشاند و به پیروزی بر دشمن ظالم و بی رحم نایل شود.
شاید ابرهای سیاه تفرعون فرعونیان تاریخ تا مدت زمان کوتاهی بتوانند چهره خورشیدی را اندود کنند، اما بر اساس سنت الهی، حرکت تاریخ در راستای جاءالحق و ذهق الباطل کان ذهوقا است و در این راستا خورشید خمینی طومار استکبار مستکبرین عصر را درهم پیچید و به یمن دم عیسایی او ملتی که سالیان سال تحت تبلیغات زهرآگین غرب وشرق مغروق شده بود به طرفه العینی به امتی واحد تبدیل شد و این ناشدنی بود الا بواسطه دم مسیحایی آن اسطوره زمین و زمان و آن امام عاشقان و رهرو طریق مصلحان.
طلوع این خورشید، انسان خسته معاصر را جانی تازه بخشید و صعود آن سقوط ارزشهای غربی و شرقی را به دنبال داشت کور سوهای کم فروغ اندیشه های بی ارزش جهان معاصر در برابر تابش انوار حکمت آن عزیز سفر کرده یک شروع به خاموشی نهاد و این امر جهان استکبار را بر آن داشت تا با اقدامات مذبوحانه داخلی و خارجی سعی در خاموش کردن آفتاب ولایت بر جانهای خسته انسانهای بی نهایت کند پس بی رحمانه بر او تاختند و تاختند اما هر چه بیشتر تاختند کمترتوفیق یافتند.
امام خمینی(ره) با نهادینه کردن سنتهای الهی در بطن جوامع بشری بذر شجره طیبه ای را بر خاک افشاند که تا قرنها سایه سار انسان خسته از ستم و ظلم ظالمین و طاغوتیان می باشد پس از غروب آن خورشید عالم تاب عدالت و معنویت و راهبر مسیحا نفس حرم رحمانیت، ستاره ای دیگر از کهکشان ولایت درخشید و محفل عاشقان و شیفتگان امام خمینی (ره) را روشنی بخشید و طراوت بهشت را بر جانهای شیفته ولایت و امامت ارزانی داشت.
شاید نتوان آفتاب را به محدوده تعریف در آورد ولی می توان صدای پای او را بر تن خسته زمین شنید و لمس کرد که بر روح و جان ملتی دمید و آنان را آنچنان روشن کرد که نور آن چشم تمام دنیای کفر را کور کرد و دیگر یارای ایستادگی در برابر خلف راستین اوحضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی ) و پیروان او را ندارد و فریاد رسای اسلام خواهی در زمین و زمان طنین اندازاست وتا رهایی کامل بشرازظلمت فقر، جهل ،خرافات ، استثمار ، استکبارواستعماربا نورمکتب رهایی بخش اسلام در جای جای این کره ی خاکی نهضت او پیروزمندانه به پیش خواهد رفت یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
دنیای اقتصاد:ضرورت شفافیت در سیاستهای پولی
«ضرورت شفافیت در سیاستهای پولی»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن میخوانید؛اینکه بانک مرکزی تصمیم به بازگرداندن نرخ سود سپردهها به سطح نرخهای سال ٨۹ را داشت (فارغ از مخالفت شورای پول و اعتبار) حرکتی ستودنی است. اما غیر از این مساله، نکته اینجا است که تنها با برگرداندن نرخ سود سپردهها نمیتوان از زیر بار تصمیم اشتباهی که دو ماه پیش گرفته شد، شانه خالی کرد. تصمیمات نهاد پولی فارغ از رای ملت بر عهده متخصصان گذارده شده تا چنین اتفاقاتی رخ ندهد که یک تصمیم بعد از دو ماه تغییر کند. باید مانند تمام بانکهای مرکزی دنیا که صورت جلسههای شورای سیاستگذاری پولی خود را تنها چند روز پس از جلسه منتشر میکنند، صورت جلسات شورای پول و اعتبار هم به طور کامل منتشر شود تا معلوم شود دقیقا چه نهادها و چه کسانی موجب کاهش نرخ سود سپردهها شدهاند و انگیزه آنها دقیقا چه بوده است.
این گونه است که اجماع کارشناسان میتواند به نهادهای غیرکارشناسی که به موجب قانون در شورای پول و اعتبار هستند، این مساله را نشان دهد که اصولا انگیزه آنها و دلایل شان اشتباه بوده است. هر چند امیدواریم که با نگاه به وقایع گذشته بازار در دو ماه گذشته، آن نهادها نیز از موضع خود کوتاه بیایند.
در واقع، شفافسازی تصمیمگیریهای نهاد پولی اصلی بدیهی در ادبیات اقتصادی امروز است که انتظار است کلمه به کلمه جلسات شورا مانند همه بانکهای مرکزی جهان، در اختیار رسانهها و کارشناسان قرار بگیرد و مطمئن باشید اولین منفعت این کار برای خود اعضای شورا است، زیرا تصحیح نظرات توسط کارشناسان موجب سیاستهای بهینه پولی است که در نهایت سودش برای آن مقام مسوول و نهاد متبوعش خواهد بود.
اما در مورد کاهش نرخ سود سپردهها فارغ از این تجربه عملی، لازم است این نکته باز یادآوری شود که وقتی در بازارهای موازی و بعضا غیرقانونی که دولت در آن هیچ نقشی ندارد، نرخ «وجوه وام دادنی» (Loanable Funds)، چندین برابر سود سپردهها است، با چه منطقی این نرخ کاهش یافت. وقتی بازار علامتی میدهد و سیاستگذار فارغ از آن اقدام به سیاستگذاری میکند، نتیجه غیر از این نخواهد بود که چند صباحی بعد، از اقدام اولیه بازگردیم.
وقتی در بازار غیر رسمی، عرضه کننده «وجوه وام دادنی» با سودی زیر ۲۰ درصد یک ریال هم قرض نمیدهد، کدام کارشناسی انتظار داشته است با سودهایی که اکنون در سیستم بانکی وجود دارد حسابهای سپرده پر باقی بماند؟ و غیر از این نیست که در هر مقطعی از زمان، صاحبان وجوه قصد خروج سپردههای خود کنند. شاید یک کارشناس دقیقا نمیتوانست پیشبینی کند کدام بازارها و متغیرها در صورت کاهش سود سپردهها دستخوش تغییرات نامطبوعی میشود، اما بیتردید این کارشناس میتوانست تضمین کند که چنین سیاستی از آن جا که مغایر با نشانههایی است که بازار از خود بروز میدهد، نمیتواند تصمیمی سودمند برای اقتصاد باشد.
با تمامی این موارد، باید سپاسگزار بانک مرکزی بود که خیلی زود قصد بازگشت از این اشتباه را کرد. این موضع بسیار جای تقدیر دارد که بسیار شده سیاستی اشتباه گذارده شده و بلافاصله آثار نامطبوع بروز یافته، لیک نهاد تصمیمگیرنده حاضر به پذیرش آن نشده است و بر راه ناصواب تاکید کرده است. باشد که شورای پول و اعتبار نیز در مخالفت خود تجدیدنظر کند.
جهان صنعت:تصمیم بزرگ بانک مرکزی
«تصمیم بزرگ بانک مرکزی»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم نرگس حسیننژاد است که در آن میخوانید؛ تصمیم شورای پول و اعتبار برای عدم تغییر بسته سیاستی ۹۰ اگرچه برای بانکداران تصمیمی ناخوشایند بود و آخرین امیدهایشان به باد رفت اما شاید این امتحانی باشد برای کسانی که درپی احداث بانکهای جدید هستند. چه آنکه رشد بیمحابای نقدینگی طی سالهای اخیر و رکود صنعت سرمایهداران را برآن داشته تا از بازار پول به سود برسند از همین رو است که طی کمتر از دو سال بیش از ۱۰۰ تقاضا برای تاسیس بانک خصوصی به بانک مرکزی رسیده و با موافقت تعدادی از این درخواستها به زودی تعداد بانکهای خصوصی کشور به ۵۰ میرسد.
این تعداد بانک در شرایطی که اقتصاد ایران بیش از گذشته به نفت وابستهتر شده کار را برای بانکداران سختتر میکند زیرا بانک مرکزی با صدور دستورالعملهایی به دخالت در بازار اقدام کرده و منجر به بروز مشکلاتی برای بازار پول شده است.
کاهش نرخ سود عقود مشارکتی به معنای بسته شدن راه سوددهی بانکهاست و اگر این دخالتها و فرمانهای بانک مرکزی ادامه یابد، بانکداری در ایران با بحران مواجه میشود.
بنابراین بانک مرکزی دو راه بیشتر درپیش رو ندارد؛ یا جلو صدور مجوزهای جدید را بگیرد یا به بانکداران اجازه مانور بیشتری بدهد در غیر این صورت باید شاهد بروز مشکلات بسیاری برای حوزه بازار پول و بهخصوص فرار سرمایهها از بانکها و بروز حباب در سایر بخشهای اقتصادی بود.
|