تسلیت علی اصغر حاج سیدجوادی برای درگذشت مهندس سحابی و دخترش



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲ ژوئن ۲۰۱۱


مردی که بر سر ایمان خود هرگز نلرزید
دختری که خونش هرگز پایمال نخواهد شد
علی اصغر حاج سید جوادی


«باور کردنی نیست، اما واقعیت است»
برای بیان فاجعه، کلمه و لغت و جمله یارای انعکاس آن چه را که در ما فی الضمیر نویسنده از مقدار نامردمی و بی غیرتی و زبونی و رسوایی بانیان و مزدوران این فاجعه می گذرد، ندارد؛ زیرا فاجعه در آن سو آن چنان هولناک و و حشت آور است و بی غیرتی و لشی و زبونی در این سو آن چنان از میزان عادی و معتاد خود در آداب و سلوک یک استبداد مطلقه می گذرد که باور کردنی نیست؛ اما واقعیت است.
واقعیت آن جایی است که نظامی که به ادعای خود تکیه اش بر« مردم همیشه در صحنه » بود؛ اکنون میزان ترس و هراسش از مردم به جایی رسیده است که حتی با مردی که در همه عمر خود در مقاومت بر سر ایمان خود هرگز نلرزید؛ از جسد او و از انجام مراسم سنتی تشییع و تدفین جنازه او از سوی دوستداران و همگامان عقیدتی او نیز وحشت دارند. ترس از اجتماع مردم برگرد جسد مهندس سحابی که در سن هشتاد و یک سالگی پس از ماه ها بیماری فوت می کند و از هنگام جوانی در دوران سلطنت مطلقه پهلوی سال ها به خاطر مبارزه با فساد و تجاوز مستبد متجاسر به حقوق اساسی مردم با تکیه بر ایمان مذهبی خود رنج زندان و محرومیت های آن را درسنگر آرمان های خود صبورانه تحمل می کند.
چرا از جسد مهندس سحابی و از اجتماع مردم « همیشه در صحنه » به دنبال جنازه او از منزل تا گورستان می ترسند ؟ زیرا او پس از خروج از زندان پس از انقلاب سال ۱٣۵۷ به اتکای معتقدات خود به اسلامی که آن را مبشر عدالت و حریت و مساوات می داند صمیمانه به خدمت در نظامی که خمینی رهبر و مجری این بشارت بود در می آید؛ اول در شورای انقلاب و سپس در دولت موقت در مقام وزیر برنامه و بودجه کمر به خدمت اجرای عدالت و توزیع ترقی خواهانه درآمد ها و منابع ملی می بندد؛ اما فارغ از فاصله عمیق اندیشه و آرمان خود با اندیشه و هدف آشنایان و دوستان و همفکران و هم بندان معمم و مکلای خود نظیر رفسنجانی ها و خامنه ای ها و عسگراولادی ها و بهشتی ها بود و فارغ از اندیشه نهادین و بنیادی خمینی که در سال ۱٣۲٣ در مقام یک مدرس حوزه قوم در رساله کشف الاسرار در رد بر رساله اسرار هزار ساله آقای حکمی زاده که خود از طلاب سابق حوزه قم بود و مردم را بر رابطه آخوندها با دین هشدار می داد، او را از جمله بی خردان و دین را «بهشت روی زمین» می نامد و بنا را بر حکومت دین بر حاکمیت دنیا می گذارد.
مهندس سحابی به قول خود به نوگرایی در دین معتقد بود اما با حاکمیت دین و مطلقیت احکام دینی در اداره امور مملکت موافق نبود و در اثر همین افتراق و فاصله بین او و همفکرانش با طرفداران فقه و حاکمیت بر اساس فقه تشیع به رهبری خمینی بود که در راه ابراز مخالفت به زندان دوستان و همفکران سابق خود در مخالفت با استبداد و فساد شاه و دولت او افتاد؛ به قول خود او دشمن اگر تاب تحمل دشمن خود را داشته باشد اما هرگز تاب تحمل رقیب خود را نخواهد داشت؛ به گفته خودش رفقای سابق او که اکنون به حاکمیت مطلقه رسیده اند گروه او و همفکرانش را به خاطر ایمان مذهبی، رقیب خود و نزدیک تر به فرهنگ و اعتقادات مردم می دانستند تا دشمنان غیر مذهبی و طرفداران نظام عرفی.
به همین جهت رفتار بازجویان و زندانبانان مهندس سحابی در شکستن شخصیت او میزان بی شرمی و بی اخلاقی و نامردمی را به آن حد رساند که پس از مدت ها ممنوعیت ملاقات با خانواده اش در زندان ؛ او را با زیر شلواری کوتاه و پاها و بدن لخت به کنار استخری برای دیدار از فرزندانش آورند و استمرار در بی شرمی و وقاحت اخلاقی را به جایی می رسانند که حتا پس از آزادی، هر چند مدت او را در جهت ادامه تحقیر شخصیت او احضار می کردند و این گونه او را چنان به ستوه آورده بودند که ناچار با انتشار نامه ای خطاب به مقامات قضایی اعلام کرد که اگر بار دیگر او را احضار کنند همه آگاه باشند که او با قبول تبعات و عوارض آن دیگر به این احضارها نخواهد رفت.
مهندس سحابی سرانجام به دنبال رنج های حاصل از سرخوردگی فکری و آرمانی و دردهای جسمی و روحی خود در بستر بیماری چشم از دنیا می بندد و نظام حتا آزادی انجام مراسم سنتی را نیز از ترس اجتماع مردم به خانواده او ممنوع می کند. اما میزان و مرزهای وقاحت و جنایت و توحش مزدوران ولایت خامنه ای و سرداران و بسیجی های تازه به دوران رسیده با ثروت های بادآورده و قدرت های لگام گسیخته او به این گونه خشونت ها و تجاوز ها اکتفا نمی کند، بلکه دختر بی گناه زندانی او را به علت اعتراض و پرخاش به این همه ممنوعیت ها و محدودیت های اجباری در برابر گور پدر با لگد و مشت در فضایی از بهت و حیرت حاضران به قتل می رساند. تعریف و توضیح این جنایت هولناک و قتل زنی که بی گناه زندانی می شود و به علت اعتراض به رفتار مزدوران بر سر گور پدر به دست آن ها کشته می شود در هیچ کجا جز در دادگاهی نه فقط از برای محاکمه مزدوران عامل؛ بلکه برای محاکمه خیانتکاران و جنایتکاران و معماران اصلی این نظام سراسر دروغ و ریا و جنایت و فساد میسر نمی شود. و این دادگاه جز در پرتو اراده و خواست معطوف به آگاهی و بینش توده ها نسبت به آزادی و مدارا و تحمل و هم زیستی و احترام به تنوع عقاید و ضرورت تبادل و تعامل و پرهیز از خشونت و قدرت گرایی به وجود نمی آید.

درود به روان مردی که بر سر ایمان خود هرگز نلرزید و استبداد در عقیده و وجدان را برنتابید؛
درود بر زنی که خون پاکش به همت پایمردی طرفداران آزادی و عدالت و مردم سالاری هرگز پایمال نخواهد شد؛
درود بر امواج خروشانی که از پس این جنایت هولناک پیکر فرسوده و سراپا تعفن ولایت مطلقه فقیه را پاک و به پایمردی، همبستگی و همدردی خود بر فراز همه تنوعات فکری و عقیدتی از صحنه زندگی مردم ایران به زباله دانی تاریخ چندین صد ساله دین مداری قشری و دولتمداری خودکامه پرتاب خواهند کرد.