سوریه در تب و تاب انقلاب دموکراتیک - یوسف عزیزی بنی طرف

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : جنبش دموکراتیک
جناب شاکری،
مساله نه مساله اصلاحات است و نه جنبش دموکراتیک. مساله مساله نوبتی هم باشد نوبت ماست که برای حصول به آن اگر کمک امپریالیسم جهان خوار هم لازم باشد چه باک. مگر ما از کی کمتریم؟
پدیده اوباما بارزترین و تازه ترین نمونه این جنبش هاست. از آن تازه تر هم " انقلاب"! لیبی ست. هالو هم که به قدرت خدا فراوانست.
به دنیای سیاست - بازی خوش آمدید.
٣٨۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۰       

    از : نامی شاکری

عنوان : مد روز!
دفاع از هرشورش اجتماعی ظاهرا مد روز شده و مخالفت با این مد هم ظاهرا به حساب امل بودن مخالفت کننده نوشته می شود غافل از این که هر شورش اجتماعی را نمی توان "جنبش دمکراتیک " قلمداد کرد. نیازهای های عینی برای دمکراسی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، به این توهم دامن می زند که گویا تمام این حرکت های اعتراضی ، " جنبش دمکراتیک " مردم برای نیل به آزادی و دمکراسی است . در این ماه ها و در تحلیل آنچه که در این کشور ها می گذرد، متاسفانه بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی نیز به این توهم دامن زده اند و از نقش امپریالیسم (آمریکا) در بازی جدیدش در منطقه غافل مانده اند.دور از انتظار هم نیست . گفتمانی که امپریالیسم (آمریکا) را نه در مقابل جنبش های دمکراتیک ، که یار و یاور آنها می داند نمی تواند به تحلیلی غیر از این دست یابد. در عین حال "یک کاسه " دیدن تضادهای اصلی جوامعی اینهمه گوناگون نیز به نوعی عامی گری دامن می زند. همین حالا پیداست که نه لیبی ، نه یمن و نه سوریه ، از "ظرفیت" تاریخی لازم برای استارت "جنبش دمکراتیک " برخوردار نبوده اند و آنچه که به آنها تحمیل شده است در راستای استراتژِی جدید امپریالیسم (آمریکا) در منطقه و جهان است .(آخرین سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا بسیار صریح و آشکار این استراتژی را توضیح می دهد) هورا کشان این "جنبش"ها در منطقه خبر دارند که آلترناتیو صالح در یمن چه جریانی است یا آلترناتیو قذافی در لیبی و اسد در سوریه ؟ آیا می توانند مخاطبان را به چند سطر خبر از کنش های سیاسی این "آلترناتیو"ها مثلا در دوسال قبل یا همین پارسال ارجاع بدهند؟ این کشور را با هزار بدبختی از نظامات پیشامدرنیته و قبیله ای شان فاصله گرفته اند و اندک ساختارهای گذار به توسعه را فراهم آورده اند که حالا با فراغ بال توسط امپریالیسم (آمریکا) به نام آزادی و دمکراسی نابود می شود و امثال آقای بنی طرف در صحنه ی تماشا برایشان هورا می کشد! این تحلیل گران حتی به "پیش فرض"هایی که مدعی آن بوده اند نیز وفادار نیستند. اگر بنا بر "اصلاحات دمکراتیک" است و نه بی ثبات کردن و اسقاط حکومت ها به هر قیمتی ، دست کم در سوریه و یمن ، قدرت های حاکم به اصلاحات دمکراتیک تمکین کردند و به جستجوی راهکارهای لازم رفتند، اما از سوی این نمایندگان بدلی "اصلاحات دمکراتیک " پذیرفته نشدند.چرا این نمایندگان "جنبش های دمکراتیک" فرقی بین این ها و مثلا آقای خامنه ای که این چنین سفت و سخت در مقابل جنبش دمکراتیک می ایستد و به سرکوب سازمان یافته دست می زند قائل نمی شوند؟(درلیبی که اصلا شرایط اولیه برای گذار به دمکراسی وجود ندارد و برای حل معضل قذافی ، به راهکاری دیگر نیاز بود که اتفاقا ، قذافی به آن تن داده بود) در چنین وضعیتی ، خشونت و ابرام معارضان برای سرنگونی تمام نظام ها و تمام قدرت های حاکم در منطقه چه ضرورتی دارد؟ دور شدن از تحقق مطالبات دمکراتیک در فرایندی دمکراتیک و دست بردن به خشونت و سلاح برای اسقاط قطعی این دولت ها، خود نوعی کودتا نیست (همان طور که صالح گفت)؟
٣٨۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۰       

    از : امیر صادقی

عنوان : سوریه اینده, عراقی دیگر
متاسفانه سوریه اینده عراق دیگری خواهد بود و محل و عرصه جنگ ها و مشاجرات و عصبیت های قومی, قبیله ای, عشیره ای, بین مسلمانان سلفی و علوی و شیعه و مسیحیان.
بطور کلی در سوریه ساختار پیش زمینه دمکراسی و نهاد های لازم و ضامن دمکراسی وجود ندارد تا دمکراسی در چنین بستری حلول کند بلکه یک ارتش خلقی با زمینه حزب بعثی بوده که بر این اجتماع گوناگون از اقلیت های مختلف فرمان می داده است و در فقدان ان ارتش و ان حکومت پشت ان ارتش, بدیهیست که حمام خون در انجا راه خواهد افتاد و نهایتا اسلامگرایان سلفی با توجه به تعداد بیشتر خود و حمایت های مالی عربستان بر سرزمین سوخته سوریه حاکم خواهند شد.
و همچنین این اینده تاریک در انتظار کشور یمن هم خواهد بود و در یک چنین شرایطی جهان ازاد و متمدن باید در نهایت هوشیاری باشد تا از بقیه جهان ازاد بتواند به طور قابل قبول دفاع کند.
٣٨۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۰       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : اصلاح یک خبر و یک تذکر
جناب یوسف بنی طرف در رابطه با مسئلهی ملی در ایران و بخصوص مسئله ملت عرب اهواز از هر فرصتی استفاده می کنند و آن را بیان میکنند ولی چگونه است آقای بنی طرف در رابطه با مسئلهی ملی ملت کرد در سوریه فقط به یک خبر آنهم سطحی و به صورت اشتباه آن را بیان میکنند مشکل ملی ملت کرد در سوریه و مبارزه برای احقاق ملت و خواستههای ملت کرد یکی از معضلات و به چالش کشیدن رژیم بعث سوریه بوده است و اتفقأ ملت کرد در سوریه خیلی متحد و یکدست عمل میکنند بر خلاف احزاب کرد در ایران ولی آقای بنی طرف از کنار آن به سادگی میگذرند دومأ خبری که ۳۰۰۰ شرکت کننده در آنتالیا نبوده ۳۰۰ نفر بوده و ۱۷ حزب کردستان سوریه این کنفرانس احزاب اپوزسیون مخالف حکومت بعث سوریه را بایکوت کردند و در آن شرکت نکردند احزاب کرد بیان کردند که حاضر نیستند در هیچ کنفرانسی از اپوزسیون مخالف دولت سوریه در ترکیه شرکت کنند چون ترکیه خود با سبعیت تمام حقوق بشر ملت کرد در ترکیه را نقض میکند و مطمئنأ هر کنفرانسی در ترکیه در جهت مخالفت خواستهای ملت کرد میباشد به همین دلیل هر نوع کنفرانسی را احزاب کرد سوریه در کشور ترکیه بایکوت میکنند
٣٨۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰