موانع تشکیل جبهه و رسیدن به اتحاد - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : الف باران

عنوان : اگر ما...
اگر ما بر حول محور رفراندومی بر اصل"جمهوری اسلامی ؟ " یا " مجلس موسسان ؟ " با حفظ موازین، به توافق برسیم،از این کویر وحشت پریده ایم !
٣٨۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : به خانم یا آقای حق.
هموطن گرامی ، چرا های مطرح شده ، در این نامه سرگشاده را ، یک نسل باید جوابگو باشد . چه بسا که اگر خود نیز ، در آن کوران دگر گونی حضور می داشتید ، جز این نبودید . دیدن روی یار در ماه و ریشش در برگهای قرآن را ، تمثیل خیالاتی بیانگارید که این ملت شاعر مآب ، با آنها بزرگ شده است .
اینک ، چون تصورم اینست که چه بسا آقای بنی صدر ، یا این پرسشها را نخوانند ، یا وقت پاسخ نداشته باشند . من می خواهم فکر شما را ، با وضعیت حال درگیر نمایم . گرچه معتقد هستم که گذشته چراغی است ، تا پیش رو را بهتر ببینیم و درست تر به قضاوت افراد بپردازیم . اما هم زدن گذشته و در گیر کردن خود با این که چه بوده ایم و چه کرده ایم ، به عنوان یک اصل ، آب در هاوان کوبیدن است و ما را از آنچه باید به آن بیاندیشیم دور خواهد کرد .
من امروز آقای بنی صدر را ، چهره ای مثبت ارزیابی می کنم . او حرفهای خوبی می زند . تجاربش از آنچه دیروز بر او گذشته و شناخت عمیقش از آش شله قلمکاری که ملاتاریا و اعوانش برای ملت ایران پخته و می پزند . ارزش اندیشیدن دارد .
امروز با توجه به دیدگاههای ایشان که در محافل مختلف بیان می دارند و مقاله پیش رو یکی از آنهاست . پرسش هایی را که امروز به ذهن متبادر می گردد ، باید با نامبرده در میان گذاشت . مثلأ باید از ایشان پرسید ، آیا به تیتر تثبیت شده در نشریه خود ( انقلاب اسلامی ) به راستی و بی هیچ پیرایه ای اعتقاد دارند ؟
آیا در چنین زمانه حساسی که زبانها در تخریب جنبش سبز و رهبرانش ، کوس سبقت را از یکدیگر ربوده اند . انتقاد های هر چند در لفافه ، لازم است ؟
آیا تضعیف این جنبش ، علی رغم کاستی هایی که دارد ، کار درستی است ؟
و حتی آیا بی تفاوتی نسبت به آن و و مطرح نکردنش را صلاح می دانید ؟ و دیگر پرسش هایی که به وضعییت حال کشور و حرکت ها و سخنان نامبرده مربوط می گردد .
هموطن گرامی ... هر بهانه و هر نکته ای که بتواند من و شما را ، ما و ملت ما را از هم جدا کند و افکارمان را در گیر ایسم های رسوب داده شده در ذهن هایمان گرداند . ما را از آنچه شما به درستی دردهای ملتمان و بخصوص زنهایمان می دانید . دور خواهد کرد . پیروز و شاد باشید .
٣٨۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : نامه سرگشاده به اقای بنی صدر
آقای بنی صدر محترم، من در نظر قبلی خود در همین ستون نظرات از واقعه ی ۱۵ خرداد سال ۴۲ و شناختی که این رویداد از خمینی بدست شما می داد زود گذشتم. بنابراین، لازم دانستم که بیایم و روی این نکته کلیدی و چند نکته دیگر انگشت بگذارم.

۱. همان نطق به غایت مرتجع و ضد زن خمینی در ۱۵ خرداد سال ۴۲ برای تحصیلکرده ی فرانسه ای مثل شما، جناب بنی صدر، می بایستی کافی می بود تا از خمینی فاصله ای نجومی بگیرید. اما شما آگاهانه اینکار را نکردید. من از شما توضیحی صریح در این یک مورد بخصوص می خواهم تا نسلهای امروز ایران دچار هیچ ابهامی درباره شما نشوند.

۲. لطفا بفرمایید که وقتی خمینی گفت "اقتصاد مال خر است"، عکس العمل شما چه بود؟ من علاقه ای به صحبت های خصوصی شما و خمینی در اینمورد ندارم و منظورم در اینجا واکنش رسانه ای شماست برای آگاه کردن مردم از این جانوری که همه رخش را در ماه تابان دیدند.

۳. وقتی اعلام شد که ریش و پشم خمینی لای قرآن های مردم پیدا شده است و قرارست رخ او هم در ماه دیده شود، عکس العمل شما چه بود؟ آیا این چرندیات را شما هم باور کردید یا اینکه عمدا در اینمورد سکوت اختیار کردید چون برای شما هدف وسیله (مردم) را توجیح می کرد؟

۴. اسلامیون تقریبا ۴۰۰ نفر را در سینما رکس آبادان زنده زنده سوزاندند و آنرا به پای رژیم گذشته گذاشتند. اینهم یکی دیگر از علائمی بود که شما را می بایستی از خصلت این قشر خون آشام آگاه می کرد تا از آنها فاصله بگیرید. مسئولیت انسانی شما هم حکم می کرد که از ابهاماتی که در اینمورد در میان مردم بوجود آمده بود جلوگیری کنید. آیا شما در اینمورد مهم سکوت کردید چون هدف وسیله را توجیح می کرد؟

جناب بنی صدر محترم، خمینی قبل از نشستن بر اریکه قدرت، همه علائم ددمنشی خود را به نمایش گذاشته بود و وظیفه ی تحصیلکرده های ما بود که او را به مردم بشناسانند تا مردم از چاله به چاه نیفتند. هیهات که این تحصیلکرده ها که ادعای روشنفکری هم داشتند نه تنها چنین نکردند بلکه از این موجود خطرناک که دست کمی از هیتلر نداشت حمایت هم کردند. چهره کریه او را بزک کردند و ملتی را گول زدند. در این خیمه شب بازی زشت، شما هم نقش مهم خود را در فریب مردم بازی کردید و سهم بزرگی در به باد دادن ایران و ایرانی دارید. زمان آن رسیده است که از ملت ایران پوزش بخواهید و حقایق را بگویید. البته در آینده پژوهشگران تاریخ به اندازه کافی اسناد و مدارک از شما خواهند داشت تا یک ارزیابی علمی از شما بعنوان یک شخصیت سیاسی بدست دهند و بی شک انکارهای امروز شما را در برابر عملکردهای شما خواهند گذاشت. از حقایق هر چقدر هم تلخ نمی توان فرار کرد. با احترام، حق
٣٨۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : نامه سرگشاده به آقای بنی صدر
آقای بنی صدر محترم، شما همیشه طوری وانمود می کنید که انگار شما تافته جدا بافته ای از رژیم بودید و هستید! من نمی دانم که این رفتار شما برای فرار از عذاب وجدانی است که گریبان شما را خواهد گرفت اگر با خود روراست باشید و یا برای حفظ آبروی خودتان است و یا علتش مردمفریبی از جانب شماست. اولا که شما باید آثار خمینی را می خواندید و با افکارش آشنا می شدید ولی می گویید که نخواندید و نمی دانستید. کدام سیاسی درجه یکی را شما می شناسید که با کسی بیعت کند که او را بجز نام و نشان و یک سخنرانی متحجر مثل ۱۵ خرداد ۴۲ نمی شناسد؟! این بزرگترین خطای سیاسی شما بود که قابل بخشش نیست بخصوص که شما در اینمورد پنهان کاری می کنید و از پیشگاه ملت ایران بابت این عملکرد خود تا حالا عذرخواهی نکرده اید. این اولین مانعی است که شما باید از آن عبور کنید تا ملت به شما کمی اعتماد کند. دومین عملکرد بزرگ غلط شما نسبت به زنان ایران بود. شما یک عذرخواهی بزرگ به ملت ایران بخصوص زنان بدهکارید. شما با بی حجابی همسر و دختران خود در فرانسه هیچ مشکلی نداشتید و بعد از انقلاب آنها را به بهانه تحصیل در فرانسه گذاشتید خودتان به تنهایی به ایران آمدید. شما این بی حجابی را برای زنان ایران نمی خواستید و در رادیو همان اول انقلاب زنانی را که حجاب نمی خواستند نکوهیدید. در همین راستا بود که شما از تظاهرات سه روزه زنان در ۸ مارس ۱۳۵۷ هیچ حمایتی نکردید. شما حتی به پوشاک مردان هم گیر دادید وقتی اعلام کردید که "کراوات دم خر است". سومین خطای بزرگ سیاسی شما که اصلا قابل بخشش نیست زمانی است که همسر شما از فرانسه بشما اطلاع داد که به چه الفاظ و محتوای زشتی نسبت زنان در ترجمه آثار خمینی برخورده است. شما بمحض اطلاع از این موضوع آنرا از دید ملت ایران مخفی نگه داشتید و دست از حمایت خمینی برنداشتید و زنان ایران را مورد حمایت خودتان قرار ندادید. یعنی شما نمی دانستید که جامعه ای که در آن زن آزاد نباشد امکان برقراری دمکراسی در آن جامعه وجود ندارد! شما به چه حقی بخود اجازه دادید که در سرکوب زنان شریک شوید اگر براستی داعیه دمکراسی و حقوق بشر داشتید و دارید!

با این مقدمه، می رسم به این بخش از گفتگوی تان، "جامعه ایرانی جنبش همگانی برای تغییر رژیم سلطنت را تجربه کرده است. آن زمان، تصوری از نظام جانشین نیز وجود داشت. با این وجود، ابهامها از اسباب باز سازی استبداد شدند.". با وجود تبلیغات و در باغ سبز نشان دادن امثال شما بود که نظامی را به ایران تحمیل کردید که در تاریخ بشریت تجربه نشده بود. آنچه شما، اقای بنی صدر، می خواستید نه لیبرال دمکراسی بود و نه حقوق بشر و نه اقتصاد آزاد با آنکه خودتان سالها از موهبت های آن در غرب لذت برده بودید و بعد از فرارتان هم تاکنون دارید لذت می برید. در افکار غرب ستیزی و زن ستیزی فرقی بین شما و خمینی نبود، آنهم از "اقتصاد توحیدی" شما که در هیچ جای دنیا تجربه نشده بود و تا حالا هم هیچ کشوری آنرا برنتافته است. پس نگویید که ما ملت "تصوری از نظام جانشین" داشتیم. شما "تصور" خودتان را "از نظام جانشین" داشتید، خمینی و بازرگان و بالاخره هر کدام از شما نخبگان "تصور" خودتان را "از نظام جانشین" داشتید. هیچکدام شما بما نگفتید که ما تمام آزادیهایی را که داشتیم از دست خواهیم داد بخصوص زنان ما. هیچکدامتان بما نگفتید که خیال نابود کردن اقتصاد و طبقه متوسط را داشتید. هیچکدامتان بما نگفتید که نصف سهم ایران از نفت دریای شمال انگلستان را به انگلیس بذل و بخشش می کنید آنهم بدون اطلاع ملت. شما نگفتید که به چه دلیلی ۵۶ میلیون پوندی که انگلستان وام گرفته بود تا فاضلاب خود را در لندن بازسازی کند را بدون اطلاع ملت به انگلیس بخشیدید. اخیرا شنیده ام شمش های طلا هم از ایران به مقصد انگلستان در دوره ریاست جمهوری شما انتقال داده شد. این بود آزادی و استقلالی که به ملت در سال ۵۷ قولش را می دادید؟ آنهم از امنیت که در کردستان و ترکمنصحرا و خوزستان برای ما آوردید و آن جنگ ۸ ساله که پدر ملت را درآورد.

آنوقت می گویید که "آن زمان، تصوری از نظام جانشین نیز وجود داشت. با این وجود، ابهامها از اسباب باز سازی استبداد شدند.".!!! همانطور که در بالا گفتم هر کس تصور خود را از نظام جانشین داشت و فقط یک تصور در اذهان نبود که شما می خواهید اینطور القاء کنید. همین ابهامهای امثال شما و بخصوص توهمات شماها از یک نظام تجربه نشده در تاریخ بشریت بود که حاصلش چیزی بجز این کابوس ۳۳ ساله نمی توانست باشد. شما نه دمکراسی و جمهوریت و حقوق بشر غرب را برمی تافتید و نه اقتصاد آزاد غرب را. حال طوری حرفهایتان را جمله بندی می کنید که انگار شما تافته جدا بافته ای بودید و هیچ نقشی در تخریب ایران نداشتید. شما مسئول هستید چه اعتراف بکنید و چه نکنید.

در ضمن ملت ایران از کلمه ولایت متنفرست و شما هنوز از ولایت جمهور مردم حرف می زنید که حتما با آنچه در غرب می بینیم بسیار متفاوت است. لطفا یک کشور در جهان را نشان دهید که مدل حکومت شما در آن برقرارست تا ما منظور شما را خوب بفهمیم و دوباره نه شما و نه ما دچار "ابهامات" نشویم.

این نامه سرگشاده ام به شما را در بخش نظرات کیهان لندن خواهم گذاشت تا صدایم را بگوش کیهانیان و خوانندگانشان برسانم.
٣٨۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : و پرسش هایی دیگر ....
پاسخ آقای بنی صدر به پرسشها ، بی تردید پشتوانه بیش از سی سال تجربه عملی را در خود داراست . چرا که می توان حقایق ملموسی را از درون این پاسخ ها بیرون کشید . حقایقی که چرا ها و چراهایی را که دایم از خود می پرسیم ، در ذات پر شگفتش به عیان نمایشگر است . و اما این که چرا بر این نمط پرسشهای دیگری نیز مطرح می گردد ، آن پرسشی است که با تلخی بسیار باید از آقای بنی صدر دوباره پرسید . وقتی اعتقاد دارید که امروز و در چنین مقطعی که رژیم به دست و پای ناگذیر فروافتادنش درقلطیده است . باید به صورتی روشن برنامه های را که به عنوان اپوزیسیون ( یا جانشینان ملاتاریا ) در نظر داریم ، از پیش با مردم خود در میان بگذاریم . آنهم در زمانی که رژیم کوچکترین روزنه ای را که به اضمحلالش خواهد انجامید را نیز با خشونت غیر قابل تصوری ، فرو می بندد . پس چگونه بوده است که در حساس ترین لحضات بیرون آمدن غول استبداد خصلت جمهوری اسلامی از شیشه هزار ساله ، شمایانی که ترجمه گفتار های خمینی را در مصاحبه هایش به عهده داشتید . حقایقی را که او می گفت ، وارو.نه تر جمه می کردید ؟ شما در آن مقطع چنین می پنداشتید که وقتی شاه سرنگون شد ، خود مردم می دانند که چه باید بکنند .... ؟ اما امروز این اعتقاد را ندارید . پرسش بعد. اجرای بدون تنازل قانون اساسی است که در وضعیت کنونی راه به گشودن همان روزنه ای می یابد که تا کنون قربانیان زیادی را به پیشگاه ملت ما تقدیم کرده است . آیا شما که هنوز نیز پرچمدار انقلاب اسلامی هستید و بر اساس همان قانون خود را به حق رییس جمهور می دانید . چگونه است که این خواسته را ، خلاف پنداشته و بی ارزش می پندارید .
٣٨۱۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۰