مسئله رابطه اجتماعی از دیدگاه ماکس وبر - فیلیپ ظریفیان

نظرات دیگران
  
    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : هنوز دود از سَندل کُنده بر می خیزد؛ و عطر دلپذیرش خوش، به مشام جان می ریزد.
سلام عمو برومند عزیز. خسته نباشید و پیوسته باشید در خطه ی نیک سخن.
دیرزمانی است که هم می نویسید و هم ترجمه می کنیید؛ و آفتاب نگاه خود را در ترجمه ها بر سخن دیگران می تابانید؛ تا در تاریک ِ زمانه گوشه های گم اندیشه ها بنمایید؛ و این را عمری در سکوت و شیدایی انجام داده اید. چندان به مد گرایی ها گرایش نداشتید. جایزه ای هم کسی به شما پیشنهاد نکرد. ندیده ام که حتی کسی از شما تقدیری در جایی کرده باشد. در سکوت می نویسید و بیدرییغ روشنای وجود را بر گوشه های تاریک می تابانید؛ و بدانید که می مانید.

با خواندن نامتان هربار، یاد مبارک مرتضی شعر می گردد از این دست:
گرچه رفتم در سر پیچی غریب و ناگهان؛ عاشقم من؛ پس نمردم و نمیرم هیچ زمان ..............

با احترام و ادب ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
٣٨۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰