الماس فریب
گندابی دیگر از سوی مافیای سیاسی- اقتصادی


سیروس ملکوتی


• گزینهء ما آزادیخواهان، همچون همهء این سال ها، همانی ست که بود. ما برای آزادی میهن از نظام ولایی تنها بر گسترهء نیروهای ملی و مردمی تکیه می کنیم. ما برای بنای دمکراسی و آزادی نیاز به تاراج هستی و شرافت ملی خود نداریم، چرا که بدون این هستی، آزادی مفهومی جز اسارت نخواهد داشت. ما برای گذار از این نظام نیازمند پروژه سازی های از پیش ساخته و شخصیت سازی های درون تهی نخواهیم بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ خرداد ۱٣۹۰ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۱۱


نمایش فیلم «الماس فریب» از جانب وزارت اطلاعات ایران و به شوخی کشاندن فریب خوردگانی که خام مأمور وزارت اطلاعات شده بودند و می پنداشتند مشغول برپا ساختن «دولت در تبعید» اند، زمانی براه می افتد که در پی همایش سکولارهای سبز در تورنتو می رویم تا مقدمات «همایشی ممکن» را براه بیاندازیم؛ همایشی سیاسی با جوهری حقیقی از دادخواهی ها، برای بنای سکوئی که شعور و آگاهی جمعی بر گزینه هایش حاکم باشد و نه مافیایی در اندیشه تاراج اخلاقیات و قوای حقیقی ازاداندیشی.

و این نخستین باری نیست که «این آقایان» به نام اپوزیسیون ایرانی در پروژه سازی های خود همهء مبارزات و امید برای دست یازی به آزادی را به سخره می گیرند.

سال هاست که همین مافیا با تسلط اش بر رسانه ها و دست یازی اش بر اطلاعات سوخته و نیم سوختهء وزارت اطلاعات حکومت اسلامی در خیال و رویای بهره وری های شخصی، جنبش سیاسی مردم ایران را بازیچه خود قرار داده اند.

سال هاست که، برای گذران زندگی خویش، احزاب و سازمان ها و جنبش مبارزاتی را دستخوش سیاست های ن
خود کرده اند.

این جریان را مافیای سیاسی - اقتصادی می نامم و بر این باورم که چنین وجودی در میان اپوزیسیون مفهومی جز توهین به جوهر آزادی و آزادیخواهی ندارد.

من بر این باورم که این نمایش پیش ساخته ای بود که تهیه کنندگان آن سناریوی «دولت در تبعید» را به راه انداخته بودند و برای مشروعیت خویش نیاز به چهره هایی داشتند تا وجوه اجتماعی و اخلاقی طرح خود را تصویری مقبول بدهند. در این میان باید دانست که حضور نمایندگان احزاب سیاسی همچون حزب دمکرات کردستان ایران (حسن شرفی) و یا عبدالله مهتدی در نشست و کنفرانس آنان در پاریس هرگز نمی بایستی به معنای هم آمیزی این احزاب با این سیاست خیانت و پروژه سازی درک شود. همچنین کنفرانس پاریسی که آنان در آن شرکت کرده بودند نشستی جدا از کنفرانسی به نام گوادالپ بود؛ اما، رژیم در این فیلم آن دو را یگانه می نماید.

این احزاب هم بر این باور که این نشست نیز همانند دیگر نشست ها امکان گفتگو را فراهم آورد بدان تن دادند. غافل از انکه کجاوه معیوب و مافیایی دولت در تبعید سوی دیگری را نشانه اهداف خود گرفته بود.

امروز با برملا شدن چنین گندابی می توان به عمق فاجعهء حضور این مافیا در زندگی سیاسی اپوزیسیون ایرانی پی برد. می توان به نقش آفرینی شان در رسانه های فارسی زبان در تایید و انکار این و آن جریان اجتماعی اندیشید و دریافت که سی و دوسال دکان های دو نبشهء سیاست و اندیشه چه زخم هایی بر پیکر جنبش ها فرود آورده اند.

گزینهء ما آزادیخواهان، همچون همهء این سال ها، همانی ست که بود. ما برای آزادی میهن از نظام ولایی تنها بر گسترهء نیروهای ملی و مردمی تکیه می کنیم. ما برای بنای دمکراسی و آزادی نیاز به تاراج هستی و شرافت ملی خود نداریم، چرا که بدون این هستی، آزادی مفهومی جز اسارت نخواهد داشت. ما برای گذار از این نظام نیازمند پروژه سازی های از پیش ساخته و شخصیت سازی های درون تهی نخواهیم بود. شخصیت های اصلی و محوری تفکر ما را کمانگرها، نداها و سهراب ها با خون خود تصویر نموده اند. ما تنها می توانیم با پیوستن به یکدیگر و برپایی اندیشه ای استوار بر منطق انسان مدار بستری را برای گزینهء آزاد اجتماعی فراهم آوریم و نه بیش.

نیروهای سیاسی و کنشگران سیاسی نباید خود را تسلیم محافل وعده و وعید محور و نشست هایی که ریشه و بنیادشان نه از شفافیت سیاسی، بلکه از طرح و توطئه ساخته شده نمایند و همهء جوهر مبارزاتی و هستی سیاسی خود را ارمغان توطئه چینان مسموم خود آرای سیاست سازند.

این رویداد خیانتی آشکار به صداقت و وجدان ملی و آگاه ایرانیان بود؛ درسی برای بر گذشتن از، و بی اعتنائی به، چهره ها و اندیشه هایی که، بر بنیاد تاراج شرافت، مدعی آزادی و رهایی می گردند.