موقعیت دشوار سحابی - کاظم کردوانی

نظرات دیگران
  
    از : الف باران

عنوان : وقتیکه مردم از حکومتی نفرت دارند،سیاست نزدیکی‌ به حکومت نمی‌تواند یک سیاست مردمی باشد.
شخصیت‌های سیاسی مدافع منافع اقشار و طبقات اقتصادی اجتمایی خود هستند. آقای سحابی از شخصیت های ملی‌ مذهبی‌ سر شناسی‌ بود که خصوصیات مخصو ص به خود را نیز داشت.ملی‌ گرایان و ملی‌ مذهبیون تا آنجا با تغییرات موافقند که به منافع طبقاتی آنها صدمه‌ای نخورد.آقای بازرگان در شورای وزیران میگفت؛" ما از خدا باران میخواستیم ولی‌ سیل آمد" ! همین شکوه را نیز آقای سهابی داشت او مخالف انقلاب در گذشته و آینده بود .او هرگونه تحولی‌ که ساختار حکومت کنونی‌ را دگرگون کند به فروپاشی کشور و تجزیه ایران تعبیر میکرد.این تعبیر و سیاست نه‌ فقط در ایران بلکه در تمام جهان رواج دارد , همه این "هراس" را به مردم میدهند که با رفتن دیکتاتوری دنیا به آخر میرسد , اتفاقا دیکتاتورها هم همین را میگویند ! اصولا کسانی‌ که مخالف حضور مردم در سیاست هستند، بجای تکیه بر مردم راه اصلاحات و تغییرات را از طریق مماشات و نزدیکی‌ به دولت دنبال میکنند.آنها دوست دارند که مطالبات خود را نه‌ در خیابانها با مردم بلکه پشت میز مباحثات و از راه مذاکرات با حکومت بدست آورند تا در خیابانها . چون خواسته‌های مردم در خیابانها از کنترل آنها خارج خواهد شد . مردم نیز اعتمادی به مذاکرات آشکار و پنهان آنها با حکومت را ندارند.مردم دوست دارند آنچه را میخواهند با صدای بلند فریاد بکشند خواسته آنها از بدنه پایگاه اجتمایی و اقتصادی آنهاست ، آنها نزدیکتر از هر کسی‌ به خواسته‌های خود هستند هیچ رهبر جنبش مردمی نمی‌تواند و نباید خواسته‌های به حق مردم را به نفع طبقاتی خود محدود و یا غربال کند.اگر به خواسته‌های مردم توجهی‌ نشود آنها نیز در جنبش شرکت نخواهند کرد و یک جنبش مردمی که برای آن هزینه‌ها پرداخت شده , شکست خواهد خورد . این هدف حکومت و همچنین خواست اصلاح‌ طلبان است ! یا با مردم و یا با حکومت حد واسطی وجود ندارد.کوچکترین چرخشی به طرف حکومت، به ذوب شدن در حکومت خواهد انجامید.وقتیکه مردم از حکومتی نفرت دارند،سیاست نزدیکی‌ به حکومت نمی‌تواند یک سیاست مردمی باشد.اصلاح طلبان نیز برای منافع طبقاتی خود مبارزاتی دارند ولی‌ مبارزات آنها برای اکثریت مردم زحمتکش تاثیر چندانی ندارد.
٣٨٣۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۰       

    از : کیوان ش

عنوان : دو سوال از آقای کردوانی
آقای کردوانی شما که از نویسنده گان و روزنامه نگاران غیر وابسته به رژیم اسلامی هستید لطفا به دو سوال زیر پاسخ دهید
۱. ممکن است لطف کنید و یکی دو سندی ارائه دهید که سحابی چه آنزمان که در رژیم صاحب مقامی بود و جه آنزمان که صرفا سرنگونی رژیم اسلامی عقل و هوش اش را گرفته بود و به موافقین سرنگونی رژیم فحاشی میکرد، از کشتار های رژیم به مخالفت برخواسته بود؟ چه آنزمان که روزانه دسته دسته از وابسته گان به رژیم پیشین را اعدام میکردند (که آقای سحابی بر سر قدرت بود) چه آنزمان روزانه صدها انسان آزاده را از نوجوانان ۱۴-۱۵ ساله تا ساخورده گان ۶۰-۷۰ ساله، چه اعدام هزاران زندانیان سیاسی. لطف کنید یک سندی ارائه دهید که سحابی از عطش آدمکشی خمینی و یارانش بستوه آمده باشد و با آن مخالفت کرده باشد و یا از خمینی انتفادی کرده باشد. اگر چنین سندی ندارید که نخواهید داشت پس چگونه ادعا میکنید که سحاب همواره آزادی خواه بود و طرفدار آزادی ؟؟؟؟؟
۲. چرا اینقدر لغاتی بکار میبرید که آخوند و بی سوادان اسلامی در ایران رواج دادند؟ همانند "نحله"؟؟ ایا زبان پارسی از لغات های بسیار زیبا تری انباشته نیست؟ چرا شما و دیگر روشنفکران نظیر شما زبان پارسی را به زبان عربی و رایج بین مهجور فکران رژیم ترجیح میدهند؟ آیا برای نابودی ایران و ایرانی و فرهنگ و زبانش شما ها با رژیم ناآگاهانه همراه شده اید؟
ممنون میشوم که برای آگاهی من و دیگران که دغدغه کشورعزیزشان ایران و همیهنانشان را دارند، پاسخ دهید
٣٨٣۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۰