یک متد جدیدی برای انتخاب سرمربی!! - امیر برادران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۱۱


داستان کمیته فنی حکایت فوتبال بی در و پیکر ماست. در جام جهانی ۱۹۹٨ فرانسه برای اولین بار یک آدم فوتبالی و محترم بنام منصور امیرآصفی ریاست این کمیته فنی را به عهده گرفت و از دل این انتصاب درست، یک مربی کاملا خوب و تاثیر گذار در فوتبال ایران بنام ایویچ پیدا شد که همگان اثر ان را در فوتبال ملی ایران دیدند اما این اتفاق بیشتر از سه ماه طول نکشید و باند سیاسی و غیرورزشی در فوتبال آن زمان این مربی و منصور امیرآصفی را از بدنه فوتبال بیرون کردند و بعدها خود امیرآصفی در این باره گفت:
یکی از بهترین افتخاراتم انتخاب ایویچ به سرمربیگری تیم ملی و استخدام او بود. اگر از شاگردان سرشناس ایویچ در تیم ملی آن زمان بپرسید، قطعا خواهند گفت او با همه مربیان دیگرشان متفاوت بوده است.
    من ٣ ماه در راس کار بودم و از اجرای برنامه های ایویچ حمایت کامل کردم، ولی آنقدر فشارها و زد و بندهای بیرونی زیاد بود که شرایط را طوری پیش برد تا ما را وادار به استعفا کنند.
    به هر حال نکته ای که همیشه باعث تعجب من شده و از سوی مطبوعات هم چیزی درباره تحلیل آن ندیده ام، کسب ۲ نتیجه عجیب و متضادی بود که طی یک هفته پیرامون برکناری ایویچ رخ داد. ما در حضور او ۷ گل از رم خوردیم و بلافاصله پس از برکناری اش ۵ گل به میلان زدیم!
    به هر حال فعل و انفعالات هدفداری در نیمه نخست سال ۱۹۹٨ در فوتبال ملی ما رخ داد که در وهله اول، هدفشان کنار رفتن من و امین بخش (سرپرست تیم ملی) بود که ایویچ را با بال و پر خود محافظت می کردیم و نمی گذاشتیم مشکلی به او منتقل شود. وقتی ما را وادار به استعفا کردند به فاصله بسیار کمی تا شروع جام جهانی، رئیس فدراسیون وقت، صفایی فراهانی را با اعمال فشار زیاد وادار به برکناری ایویچ کردند! در واقع هیچ رئیس فدارسیونی در بعد از انقلاب، چه صفایی فراهانی و چه دادکان که امروز در شهر کورها پادشاه هستند، نه استقلال داشتند و نه کمیته فنی در زمان ریاست آنها معنی داشت.
از آن سال به بعد کمیته فنی زیاد مطرح نشد تا زمان کفاشیان و اخراج دایی! علی کفاشیان که تجربه خوبی در کار مدیریت در جمهوری اسلامی آن هم از نوع کاغذ بازی و دوز و کلک دارد و در طول تمام این سالهای بعد از انقلاب که مصدر کارهای دولتی بوده، وقتی رئیس فدارسیون فوتبال بطور انتصابی شد و علی دایی را از کانال های سیاسی به او تحمیل کردند و نتوانست با او کار کند و از طرفی هم مدیر با قدرت و مستقلی هم نبود و به سازمان تربیت بدنی کمیته فنی به صورت تشریفاتی را ارائه داد و گفت: باید ما کارهای خودمان را انجام دهیم ولی همه چیز را از طریق کمیته فنی اعلام کنیم. با این کار در واقع آن مسئولیت را از دوش برداشته و دیگر مانند انتخاب دایی به ما آنقدر انتقاد نمی کنند!!!
از آن زمان به بعد تمام حرفهای کفاشیان به کمیته فنی ختم میشد، راهی برای فرار از انتخاب های سیاسی و دخالت آدم های غیرورزشی! حتی قبل از جام ملتهای آسیا که از طریق مجتبی خامنه ای، قلعه نوعی به سیعدلو معرفی شد و سعیدلو هم به قلعه نوعی گفته بود که تو نمی توانی بیرون باشی و انتقاد کنی و بعد مربی تیم ملی شوی، باید بیایی توی کمیته فنی و بعد وقتی اسم تو را اعلام کردیم، می گویم انتخاب کمیته فنی بود! قلعه نوعی هم وارد کمیته فنی شد و دیگر هیچ انتقادی به فدارسیون نکرد و به امید اینکه بعد از رفتن قطبی او مربی تیم ملی شود و این کار هم انجام نشد او هم از کمیته فنی کنار رفت! حالا کاشانی عین آدم های عقب افتاده این ترفند قدیمی را در باره انتخاب مربی آینده پرسپولیس بکار برده و وقتی هم از او می پرسند که اعضای این کمیته چه کسانی هستند؟ می گوید: هنوز بطور رسمی انتخاب نشده اند! بعد هم با چند تماس تلفنی، سه نفر جمع می کند و کمیته فنی تصمیم می گیرد و در پایان هم پس از انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس در جمع خبرنگاران می گوید: "این یک متد جدیدی برای انتخاب سرمربی تیم بود. امیر قلعه‌نویی هم به من زنگ زد و گفت، این کار بسیار خوبی بود. ما هم سعی می‌کنیم در باشگاهی که هستیم، این روش را انجام دهیم. امیدوارم همه تیم‌ها از این روش جدید استفاده کنند؛ چرا که بهره‌گیری از نظرات پیشکسوتان و کارشناسان ورزشی هر باشگاه در انتخاب صحیح مسیر یک تیم موثر است."