روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ تير ۱٣۹۰ -  ٣۰ ژوئن ۲۰۱۱


 «مقدمه ای بر توان استراتژیک موشکی ایران» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانید:
۱- هرگونه بحث درباره برنامه موشکی ایران مستقیما با بحثی بزرگتر پیوند می خورد و آن هم این است که چه عواملی ایران را به یک قدرت منطقه ای تبدیل کرده است؟ به این سوال معمولا چهار نوع پاسخ داده شده است.
پاسخ اول این است که ایران یک قدرت منطقه ای است به این دلیل که هیچ کشور دیگری در منطقه خاورمیانه دارای ظرفیت های انسانی، نهادی و جغرافیایی ایران نیست.
پاسخ دوم این است که ایران تنها کشور منطقه خاورمیانه است که یک برنامه هسته ای مستقل و بسیار پیشرفته را از دل انواعی از محرومیت ها و محدودیت ها با موفقیت توسعه داده است.
از منظر مادی، برنامه هسته ای موجب شده ایران به یک منبع جدید و تقریبا تمام نشدنی تولید انرژی و همچنین کالاهای قابل صادرات به بازار فناوری های سطح بالا (مانند سوخت هسته ای) دست پیدا کند.
از منظر سیاسی هم برنامه هسته ای یک منبع تمام نشدنی تولید اقتدار ملی است که غربی ها به هیچ کشور دیگری در منطقه خاورمیانه اجازه دست یابی به آن را نداده اند.
پاسخ سوم این است ایران یک قدرت منطقه ای است به این دلیل که قلب محور مقاومت محسوب می شود. در باره این موضوع بین تحلیلگران تقریبا هیچ اختلاف نظری وجود ندارد که تا وقتی مسئله ای به نام مقاومت وجود دارد ایران قدرت اول منطقه باقی خواهد ماند و دقیقا به همین دلیل هم هست که آمریکا در دوران اوباما تصمیم گرفته به هر قیمت ممکن نوعی سازش را در منطقه ایجاد کند.
آمریکایی ها عقیده دارند کوتاه ترین راه برای پایین کشیدن ایران از جایگاه قدرت اول منطقه این است که با ایجاد سازشی میان اسراییل واعراب، «مسئله مقاومت» منتفی شود.
پاسخ چهارم برنامه موشکی ایران است. این نکته در میان تحلیلگران امور نظامی و راهبردی در غرب بی گفت وگو پذیرفته شده است که ایران دارای پیشرفته ترین برنامه موشکی در منطقه خاورمیانه است و هیچ کشوری در منطقه، حتی در بلند مدت قادر به پر کردن فاصله خود با ایران در این حوزه نخواهد بود.
مهم ترین سندی که این موضوع را تایید می کند گزارشی است که رونالد برگس رئیس سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) در ۱۹ اسفند ۱٣٨۹ (۱۰ مارس ۲۰۱۱) منتشر کرد و در آن تاکید شده است که ایران پیشرفت چشمگیری در توسعه فناوری موشک های بالستیک داشته است که لااقل در منطقه خاورمیانه رقیبی برای آن وجود ندارد.
۲- تبدیل شدن این اصل به یک اصل بدیهی در ذهن تحلیلگران نظامی غربی که «ایران بزرگترین قدرت موشکی خاورمیانه و یکی از معدود قدرت های موشکی جهان است»، دارای یک پیام راهبردی بسیار مهم است و آن هم این که برخلاف بسیاری از قدرت های غربی که برتری نظامی خود را از راه توسعه سلاح های «غیر متعارف» (بویژه سلاح های هسته ای، میکروبی و شیمیایی) به دست آورده اند، ایران برتری نظامی خود را بر پایه سلاح های متعارف استوار کرده است.
در دکترین دفاعی ایران، جایی برای سلاح های NBC Nuclear Biologic Chimistrical) باز نشده و به همین دلیل شاید بتوان ادعا کرد ایران تنها کشوری در جهان است که بدون تکیه بر سلاح های نامتعارف توانسته قدرت نظامی خود را تا حدی غیر قابل رقابت در محیط اطرافش توسعه بدهد و البته بدون شک برنامه موشکی نقشی بی بدیل در آن ایفا کرده است.
پیام راهبردی این موضوع آن است که برخلاف آنچه آمریکایی ها تصور می کنند ایران برای حفظ برتری منطقه ای خود هیچ نیازی به ساخت سلاح هسته ای ندارد. توسعه برنامه هسته ای غیرنظامی در کنار رشد برنامه موشکی و ترکیب این دو با نفوذ روز افزون منطقه ای، باقی ماندن در جایگاه قدرت اول منطقه را در بلند مدت تضمین خواهد کرد.
٣- برنامه موشکی ایران از دو بخش تشکیل شده که هر کدام ماموریت ویژه ای دارد. بخش اول، برنامه موشک های پدافندی ایران است که اهدافی اساسی دفاع در مقابل تهاجم هوایی دشمن را تعقیب می کند.
پیشرفت های ایران در این حوزه که به طور کامل در قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) تجمیع شده بر دفاع از آسمان کشور متمرکز است و یک سیستم رصد و رهگیری زمین پایه کاملا بومی را بوجود آورده است.
کشورهای غربی و برخی شرکایشان تلاش های فراوانی برای اخلال در شکل گیری این سیستم به عمل آوردند ولی بومی شدن پایه های مهندسی این سیستم امکان هرگونه ایجاد اختلال بیرونی در آن را از بین برده است.
به عنوان نمونه، وقتی روس ها در یک اقدام غیرقانونی پس از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ در ژوئن ۲۰۱۰ اعلام کردند که سامانه دفاعی اس ٣۰۰ را به ایران تحویل نخواهند داد، ایران با یک برنامه ریزی داخلی فشرده توانست سامانه دفاعی مرصاد را توسعه دهد که عملا از همه قابلیت های اس ٣۰۰ از جمله رهگیری همزمان یکصد هدف برخوردار است.
اما بخش دوم برنامه موشکی ایران که در رزمایش پیامبر اعظم(ص) ۶ گوشه هایی از آن به نمایش درآمد با وجود اینکه ظاهرا یک برنامه تهاجمی است اما در واقع آن هم ماهیتی دفاعی دارد چرا که صرفا به سمت اهدافی نشانه گرفته شده است که دشمن رسما اعلام کرده از آنها برای حمله به خاک ایران استفاده خواهد کرد یعنی سرزمین های اشغالی به اضافه پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه بنابراین، این ایده که برنامه موشکی ایران یک تهدید منطقه ای و فرامنطقه ای است اساسا بی مبناست. این برنامه فقط علیه کسانی تهدید خواهد بود که قصد تهدید ایران را داشته باشند.
جالب است که آمریکایی ها هم تا امروز قادر نبوده اند برنامه موشکی ایران را در عرض برنامه هسته ای به عنوان یک تهدید بین المللی توسعه بدهند.
در سال ۲۰۱۰، کشورهای عضو ناتو در اجلاس لیسبون زیر بار استدلال های آمریکا و فرانسه در این باره که برنامه موشکی ایران تهدیدی برای اروپاست نرفتند و نام ایران از فهرست تهدید های موشکی ناتو که در سند راهبرد ۱۰ ساله این سازمان آمده است حذف شد.
روس ها هم مدت هاست باور ندارند که برنامه موشکی ایران خطرناک باشد و دقیقا به همین دلیل در مقابل توسعه سپر دفاع موشکی مشترک آمریکا و ناتو ایستاده اند.
استدلال روسیه این است که برنامه موشکی ایران با توجه به هدف گذاری های انجام شده آن ، هرگز تهدیدی برای اروپا نخواهد بود پس اگر ناتو اصرار دارد رادارها و سامانه های دفاع موشکی را در نزدیکی مرزهای روسیه مستقر کند، لابد روسیه را هدف گرفته است؛ اقدامی که روس ها گفته اند با استقرار سامانه های تهاجمی اسکندر در سن پترزبورگ به آن پاسخ خواهند داد.
ایران دیروز هم به صراحت اعلام کرد با وجود اینکه به لحاظ فنی هیچ مشکلی ندارد، اما به این دلیل که اسراییل و تمامی پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه، در فاصله ای کمتر از ۱۲۰۰ کیلومتر از ایران قرار دارند، برد موشک های خود را به اندازه ای بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر (برد موشک های شهاب٣ و سجیل) افزایش نخواهد داد.
۴- برنامه موشکی ایران دارای برخی ویژگی های راهبردی است که ماهیت و اهداف آن را تقریبا به طور کامل توصیف می کند.
این ویژگی ها را به طور خلاصه می توان چنین فهرست کرد:
ویژگی اول این است که برنامه موشکی ایران بر خودکفایی کامل داخلی متکی است و هیچ نوعی از وابستگی خارجی ندارد که بتواند به عنوان نقطه آسیب پذیری آن در نظرگرفته شود.
ضمن اینکه در برخی حوزه های خاص که ایران علاقمند به تامین مواد یا قطعاتی از خارج بوده همانطور که گزارش های سازمان ملل نشان می دهد به آسانی همه تحریم ها را دور زده و بسیاری از کشورهایی که به تحریم ها رای مثبت داده بودند هم دراین دور زدن مشارکت کرده اند.
علاوه بر این، ناظران بین المللی تایید می کنند که برنامه موشکی ایران دارای نوعی ویژگی «پیشرفت مستمر» است که همین ویژگی تکیه آن به منابع خارجی را منتفی می کند چرا که اگر برنامه ای به دانش یا فناوری خارجی متکی باشد، قادر به حفظ یک سرعت ثابت در روند پیشرفت خود نخواهد بود و قاعدتا از نوسانات ارتباطات خارجی تاثیر می پذیرد.
جالب ترین نمونه در این مورد، مربوط به هفته گذشته است که موشک ماهواره بر سفیر ایران موفق شد ماهواره رصد را در مدار قرار دهد.
سال گذشته، وقتی همین موشک ماهواره امید را در مدار قرار داد تعدادی از تحلیلگران نظامی در آمریکا گفتند که این موفقیت ایران امری تصادفی بوده است. اما وقتی این اتفاق به فاصله چند ماه یک بار دیگر تکرار شد همان تحلیلگران اذعان کردند که اگر این امر تصادفی بود نمی توانست یک بار دیگر رخ بدهد.
ویژگی دوم برنامه موشکی ایران آن است که این برنامه یک برنامه نظامی صرف نیست. طراحی ماهواره برهای بومی مهم ترین شاهدی است که ثابت می کند برنامه موشکی ایران اهداف غیر نظامی مهمی را هم دنبال می کند.
موشک ماهواره بر سفیر اساسا یک موشک بالستیک با سوخت جامد است که عمود بر سطح زمین شلیک می شود اما اگر همین موشک به موازات سطح زمین یا با زاویه ای معین نسبت به آن شلیک شود، تبدیل به یک موشک دوربرد تهاجمی خواهد شد بنابراین، این نکته دقیقی است که گفته شود میان برنامه موشکی و ماهواره ای ایران پیوندی معنادار وجود دارد.
ویژگی سوم برنامه موشکی ایران این است که همانطور که در بالا گفته شد روی اهداف منطقه ای تمرکز کرده و هدف گذاری های تهاجمی فرامنطقه ای ندارد.
ویژگی چهارم برنامه موشکی ایران که اهمیتی فوق العاده دارد این است که ایران توان شلیک انبوه موشک های بالستیک را به دست آورده است.
اهمیت این موضوع از آن جهت است که «توان شلیک انبوه» یکی از مهم ترین سازوکارهای دفاعی آمریکا و رژیم صهیونیستی یعنی سامانه های دفاع موشکی را ناکارآمد می کند.
به لحاظ نظری، سامانه های دفاع موشکی همواره بر اساس این فرض ساخته می شوند که بناست با شلیک های منفرد مقابله کنند و هیچ سامانه دفاع موشکی وجود ندارد که قادر به مهار شلیک انبوه موشک ها باشد.
درست است که آمریکا و اسراییل نه در آسمان خود و نه در منطقه هنوز قادر به استقرار هیچ سامانه دفاع موشکی کارآمدی نشده اند (عملیات دفاع موشکی زمان پایه آمریکا در سال ۲۰۱۰، شکست خورد، سامانه دفاع موشکی آرو در اسراییل هنوز مستقر نشده و در خلیج فارس هم تنها چند کشتی مجهز به سامانه دفاع موشکی ایجیس وجود دارد) اما پیام این توانمندی ایران آن است که حتی اگر چنین سامانه هایی مستقر هم بشود در مقابل شلیک انبوه موشک ها از ایران کارایی نخواهد داشت.

رسالت: «تجربه‌های خونین»
«تجربه‌های خونین» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید:
نیمه اول سال ۶۰ بویژه تیر ماه همین سال ملت ایران شاهد حوادث خونین بود. حادثه بمب‌گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله مظلوم بهشتی و ۷۲ تن از یاران با وفای امام خمینی (ره) مصیبت بزرگی بود که بر قلب ملت ایران سنگینی می‌کرد.
به فاصله کوتاهی در هشتم شهریور رئیس جمهور و نخست وزیر کشور به همراه تنی چند در حادثه بمب گذاری در دفتر نخست وزیری به فوز شهادت نایل می‌آیند. شهدای محراب شهید مدنی، شهید دستغیب، شهیداشرفی اصفهانی، شهید صدوقی و ...      
            
که مجسمه‌های پاکی،‌ اخلاق، تفقه در دین،‌ عرفان،‌ ادب و از سرمایه‌های بزرگ معنوی این سرزمین بودند،‌ یکی پس از دیگری به خاک و خون غلتیدند و مراتب وفاداری به ولایت و حقوق ملت را با خون خود امضا کردند.
سرآمد همه این شهدا شهید زنده، مقام معظم رهبری بود که روز ششم تیر ماه سال ۶۰ اولین تیری که به خیمه دوستداران ولایت شلیک شد، به او اصابت کرد. اما خداوند بزرگ مقرر فرموده بود او زنده بماند و راه شهیدان و راه امام شهیدان را با صلابت، قدرت و آشتی ناپذیری ادامه دهد.
اینکه چرا او به عنوان اولین هدف منافقان و ملحدان و کفار قرار گرفت و قرعه فال ترور را به نام وی زدند، خیلی مهم است. معلوم می‌شود با همه اشتباهات و حماقتی که دشمن از اردوگاه انقلاب داشت اما در شناخت عناصر موثر، مفید و کارآمد اشتباه نمی‌کرد.
منافقان با آنکه روز هفتم تیر توطئه بمب گذاری در دفتر مرکزی را تدارک دیده بودند و می‌دانستند آیت الله خامنه‌ای در آن جلسه در کنار آیت الله بهشتی حتماً شرکت می‌کند، اما بمب گذاری در مسجد ابوذر و شهادت رهبر معظم انقلاب را روز ۶ تیر از برنامه‌‌ کاری خود حذف نکردند. آنها باید مطمئن می‌شدند یکی از اصلی‌ترین یاران با وفای امام و امت را از سر راه برمی‌دارند. لذا حادثه ترور
آیت الله خامنه‌ای را در مسجد ابوذر به عنوان اولین اقدام تروریستی خود بعد از اعلام جنگ مسلحانه با نظام در فهرست اقدامات اولیه خود قرار دادند.
جرم مقام معظم رهبری و شهید بهشتی و یارانش این بود که در معماری نوین نظام جمهوری اسلامی پس از امام خمینی (ره) جزء طراحان و پیشگامان اصلی بودند.
آنها معتقد بودند که بگومگوهای سیاسی و شرارت‌های آمریکا در جنگ نرم و سخت را باید به سرعت باید پشت سرگذاشت و به خدمت مردم و پیشرفت کشور فکر کرد و به بسط عدالت در جامعه پرداخت لذا سابقه گفتمان پیشرفت، عدالت و خدمت در دستور کار نظام به طور اعم و در دستور کار حزب جمهوری اسلامی به طور اخص به سال ۶۰ برمی‌گردد. رهبران حزب به همین دلیل و حتی خود مکان حزب هدف دشمن قرار گرفت.
جمع جبری تجربیات خونین انقلاب را در این سال می‌شود در زیرخلاصه کرد:
۱. آمریکا و غرب، انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل با فلسفه سیاسی اسلام که در تز « ولایت فقیه» تجلی یافته یک تضاد آشتی ناپذیر دارند.
۲. اسلام به عنوان یک مکتب و روحانیت به عنوان حافظان این مکتب مورد هجوم و حمله غرب هستند. غرب با ترویج اباحی‌گری و آموزه‌های لیبرالیسم تحت عنوان مدرنیسم مدعی رقابت با اسلام است.
غرب با سربازگیری از نخبگان و روشنفکران جامعه مقابله با اسلام را تحت عنوان شکاف سنت و مدرنیته عملیاتی می‌کند.
اگر از پیاده نظام فکری غرب کاری بر نیامد، گروه های محارب مثل منافقین،‌ پژاک، حزب دموکرات، کومله با ترور و نبرد مسلحانه به جنگ اسلام و مومنان می‌آیند.
٣- التزام عملی به اسلام و اطاعت از ولایت فقیه سرمایه اصلی ملت ایران در وحدت و همگرایی است. تعمیق آموزه‌های دین،‌ ارتباط وثیق با حوزه‌های علمیه و متفکران اسلامی،‌ ادراک توطئه‌ها و دسیسه‌های دشمن با بسط آگاهی در جامعه بزرگترین دلیل شکست دشمن در سال‌های پس از پیروزی انقلاب بوده است.
اگر از خط امام و رهبری اندکی زاویه پیدا کنیم در خط دشمن قرار می‌گیریم و به انحراف کشیده می‌شویم.
مراقبت و محاسبه سیاسی ما را از پرت شدن به دره نفاق و تباهی‌های سیاسی حفظ می‌کند.

جمهوری اسلامی: «پیامدهای ناهمگونی سیاست‌های اقتصادی»
«پیامدهای ناهمگونی سیاست‌های اقتصادی» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
آنچه این روزها در حوزه اقتصادی کشور شاهد هستیم با اندک تفاوت‌هائی تحقق همان گمانه‌هایی است که کارشناسان مستقل با بررسی نوع نگاه مجریان قانون هدفمندی یارانه‌ها پیش از اجرای این قانون هشدار می‌دادند.
ناتوانی بخش تولید از ادامه فعالیت با قیمت‌های مصوب نهادهای نظارتی، کسری منابع بودجه‌ای برای پرداخت هزینه‌های جاری خصوصاً در بخش هدفمندی یارانه‌ها و سردرگمی نهادهای حاکمیتی بازار پول و سرمایه در قبال سیاست‌های مستعجل و متغیر از جمله مواردی هستند که می‌توان از آنها به عنوان دشوارترین گره‌های حال حاضر و البته آینده اقتصاد کشور یاد کرد.
بی تردید عدم چاره اندیشی ضربتی برای این مشکلات، تعمیق بیشتر و افزایش هزینه‌های بلند مدت را برای کشور به دنبال خواهد داشت.
از این رو به نظر می‌رسد دستگاه‌های مسئول به جای استناد به آمارهای کاغذی که برخی از آنها حتی مورد وثوق نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم نیستند و به جای تکرار خاطرات شیرینشان از آغاز کم هزینه مرحله اصلاح قیمت‌ها، از رویاپردازی دست بردارند و با چشمانی واقع بین شرایط امروز اقتصاد کشور را بررسی کنند و تغییرات لازم را در برخی رویکردهای نادرست فعلی اعمال نمایند.
به عقیده کارشناسان، یکی از حوزه‌هایی که به شدت نیازمند بازنگری در رویکردها و تصحیح سیاست هاست، بخش پولی اقتصاد ایران است.
اهمیت این بخش از اقتصاد که از آن به بخش غیرواقعی اقتصاد تعبیر می‌شود و تأثیری که در شرایط فعلی بر سایر بخش‌ها دارد در این است که خطاهای راهبردی در اتخاذ سیاست‌های فعلی باعث شده، بخش‌های مهمی مانند تولید، صادرات و واردات و خصوصاً معیشت عمومی جامعه دچار تنش‌های فراوانی شود که در کوتاه مدت آثار خود را در کاهش بنیه اقتصادی و اجتماعی نمایان خواهد ساخت.
بررسی شرایط حاکم بر بخش غیرواقعی اقتصاد ایران در ماه‌های اخیر به روشنی گویای این واقعیت است که رویکردهای اقتصادی کشور در دو بخش مالی و پولی از تناقضی آشکار رنج می‌برد؛ در بخش مالی دولت با پیروی از اصول متداول اقتصاد آزاد بر حذف حمایت‌های ترجیحی غیرمستقیم که نمود بارز آن پرداخت یارانه‌های غیرمستقیم است، سعی دارد خود را از دخالت در فعل و انفعالات شکل گیری قیمت‌ها حذف کند.
گرچه این رویکرد درحالت کلی و براساس قواعد تئوریک از وجاهت و کارکردهای کافی برخوردار است اما پایبندی ناقص به این اصول که با هدف کاستن از پیامدهای اجتماعی و سیاسی در قالب روش‌های سرکوب قیمت‌ها و اعمال فشار تعزیراتی بر بازارهای مختلف، اجازه نداد نیمه مکمل سیاست آزادسازی قیمت‌ها که باید به تعادل قیمت در اثر کنش و واکنش عرضه و تقاضا بیانجامد، به نتیجه برسد و نتایج مثبت حذف یارانه‌های غیرمستقیم حاصل و مشاهده شود.
اما خطایی که در بخش سیاستهای پولی رخ داد به مراتب پرهزینه‌تر است. به نظر می‌رسد سیاست‌ها در این بخش همچنان تحت تأثیر افکار و عقاید اقلیتی خاص قرار دارد که در دولت نهم، نگاه‌های منحصر به فرد خود را در سیاست هایی مانند کاهش دستوری نرخ تسهیلات بانکی، تلاش برای کاستن از نرخ ارز، تزریق بی‌مهار درآمدهای نفتی به بازار و... دنبال می‌کردند و در مقاطع کوتاهی هم که مجال فراهم شد، برنامه‌های ویژه‌ای را برای دگرگون سازی شبکه پولی و بانکی کشور مطرح ساختند.
اصرار دولت بر تعیین نرخ های حساسی مانند سود تسهیلات و سپرده‌ها، سود اوراق مشارکت، دخالت در بازارهای سکه و ارز و... که تقابل و تضاد آشکاری با رویکرد خروج دولت از سایر بازارها و آزادسازی قیمت‌ها دارد، در شرایط فعلی دو بخش اقتصاد کشور را با تضاد مواجه ساخته است.
نمایندگان قوه مجریه در شورای پول و اعتبار از یک سو به بانک مرکزی اجازه افزایش نرخ سود سپرده‌ها را نمی‌دهند و از سوی دیگر با اعمال فشار به این بانک برای جمع آوری نقدینگی سرگردان، نرخ ارز را بالا می‌برند، غافل از آنکه سرگردانی نقدینگی کنونی معلول همان کاهش دستوری نرخ سود سپرده‌ها است.
دولت از بانک مرکزی می‌خواهد التهاب بازار سکه را مدیریت کند اما از سوی دیگر بخش‌هایی از دولت خواهان افزایش درآمدها از محل مالیات خصوصاً مالیات بر ارزش افزوده هستند و تمام ابزارهای بانک مرکزی را به عنوان متولی بازار سکه و طلا برای مدیریت این بازار ناکارآمد می‌سازند.
از این قبیل نمونه‌ها در دو بخش اقتصاد کشور متأسفانه کم نیست که درصورت برطرف نشدن آنها، پیامدهای ناگواری در انتظار اقتصاد کشور خواهد بود.
از این رو به نظر می‌رسد دستگاه‌ها و نهادهای تصمیم ساز و اجرایی کشور درحوزه اقتصاد باید هرچه سریع‌تر با توافق بر سر سیاست‌های کارشناسی و امتحان پس داده، تضادهای موجود را برطرف کنند تا ثمره شیرین جراحی بزرگ اقتصاد ایران به کام مردم بنشیند.

قدس: «گفتمان ملی سوریه»
«گفتمان ملی سوریه» عنوان یادداشت روز روزنام قدس به قلم حسن هانی زاده است که در آن می خوانید:
فراخوان بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای آغاز یک گفتمان ملی با رهبران گروه های اپوزیسیون داخلی، راه را برای برون رفت این کشور از بحران داخلی هموار ساخت.
در این گفتمان که از سوی دولت سوریه فاروق الشرع -معاون اول رئیس جمهور- و از سوی گروه های معارض عارف دلیله، منذر خدام، انور البنی، فائز ساره، لوی حسین و نبیل صالح شرکت داشتند، یک جدول زمانی برای ادامه این گفتگوها تدوین شد.
این گفتگو همزمان با دیدار شماری از نمایندگان کنگره آمریکا و مجلس عوام انگلیس با بشار اسد، در دمشق صورت گرفت. اساساً درگیریهای داخلی سوریه که از ٣ ماه پیش آغاز شد از دو زاویه قابل تجزیه و تحلیل است.
در بعد داخلی اعتراضهای مردم، بویژه جوانان سوریه تحت تأثیر رخدادهای کشورهای عربی صورت گرفت و مردم سوریه مطالبات مشروع خود را به صورت مسالمت آمیز مطرح کردند.
در همان ابتدا، بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در یک سخنرانی در مجلس خلق این کشور مطالبات مردم را کاملاً مشروع و قانونی توصیف و کمیته ای را برای بررسی مطالبات مردمی و انجام اصلاحات ساختاری و ایجاد تغییرات در مواد قانونی مأمور کرد.
این کمیته که از شخصیت های حقوقدان و غیرحزبی تشکیل شده، لغو دو ماده ٨ و ۴۹ قانون اساسی سوریه را پیشنهاد کرد که مورد پذیرش بشار اسد قرار گرفت.
ماده ٨ قانون اساسی که در سال ۱۹۶٣ به تصویب رسید، حزب بعث را تنها حزب حاکم این کشور قلمداد کرد. بر اساس این ماده، هر حزبی که با اصول و آرمانهای حزب بعث مخالفت کند، حق فعالیت سیاسی نخواهد داشت.
همچنین ماده ۴۹ قانون اساسی که در سال ۱۹٨۲ تصویب شد، گرایش به جنبش اخوان المسلمین را بشدت منع کرده و مجازات سنگینی برای هواداران این جنبش در نظر گرفته است.
کمیته بازنگری قانون اساسی و بررسی اصلاحات سیاسی، همچنین برگزاری انتخابات آزاد پارلمانی و آزادی احزاب سیاسی را مورد تأکید قرار داد.
پس از ارائه پیشنهادهای این کمیته، هزاران تن از زندانیان سیاسی، بویژه هواداران جنبش های چپ افراطی و اخوان المسلمین به دستور بشار اسد از زندان آزاد شدند.
بشار اسد برای ابراز حسن نیت خود «عادل سفر» را که از چهره های خوشنام و مورد قبول نخبگان سیاسی سوریه است، مأمور تشکیل کابینه ساخت.
در این کابینه برای نخستین بار در طول چهار دهه گذشته تکنوکراتها و افرادی خارج از حزب بعث وارد بدنه دولت شدند و انتظار می رفت گروه های اپوزیسیون فرصت را برای بشار اسد در راستای انجام اصلاحات سیاسی و زیربنایی فراهم کنند، اما اعتراض های خیابانی از گستره مطالبات مشروع سیاسی خارج و وارد فضای تخریبی جدیدی شد.
در بررسی بعد خارجی، هر چند رهبران اپوزیسیون داخلی عقب نشینی کردند، اما گروه های اپوزیسیون خارج نشین سقف مطالبات خود را تا سر حد سرنگونی بشار اسد بالا بردند و آمریکا، اتحادیه اروپا، عربستان، عبدالحلیم خدام معاون فراری رئیس جمهور سوریه، اخوان المسلمین و سلفی ها، جبهه گسترده ای را علیه دولت بشار اسد تشکیل دادند.
عربستان سعودی که اساساً به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی مأموریت دارد از رهگذر سرنگونی دولت علوی سوریه، محور تهران- دمشق- بیروت را قطع و مقاومت اسلامی لبنان را حذف کند، نقش تخریبی خود را در رخدادهای سوریه ایفا کرد.
رژیم سعودی از طریق سعد حریری رهبر جریان ۱۴ مارس و فرزند رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان به دولتمردان سوریه پیشنهاد کرد در برابر دریافت یک میلیون دلار، از بدنه نظام علوی سوریه خارج شوند، اما طرح عربستان سعودی، سعد حریری و عبدالحلیم خدام برای ایجاد شکاف در بدنه نظام سوریه با شکست مواجه شد.
گروه ۱۴ مارس لبنان نیز با ارسال انواع سلاحهای سبک و نیمه سنگین به گروه های سلفی سوریه تلاش کرد به خشونتهای موجود در این کشور دامن بزند، بیش از ۱۵۰۰ کشته حاصل درگیری های سه ماه اخیر سوریه بود و ٣۰۰ تن از کشته شدگان را مأموران دولتی و نیروهای نظامی تشکیل می دهند.
از سوی دیگر،آمریکا و اتحادیه اروپا که در برابر کشتار مردم بحرین سکوت اختیار کرده اند، در اقدامی توجیه ناپذیر دارایی های بشار اسد و ۱۷ تن از نزدیکان وی را بلوکه کردند.
اتحادیه اروپا و آمریکا همچنین قصد داشتند قطعنامه ای را علیه دولت بشار اسد در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کنند، اما با مخالفت چین و روسیه مواجه شدند.
روسیه که خواهان راه حلی مسالمت آمیز برای بحران سوریه است، تهدید کرد چنانچه قطعنامه ای علیه دولت بشار اسد تصویب شود، آن را وتو خواهد کرد.
رهبران دولت اسلامگرای ترکیه که بیش از ٨۵۰ کیلومتر مرز مشترک با سوریه دارد، از گسترش موج اعتراض های مردمی نگران شدند.
با این حال، ترکیه موضع غیرشفافی در برابر رخدادهای سوریه اتخاذ کرد، زیرا به ٨۰ تن از رهبران اپوزیسیون خارجی این کشور اجازه داد برای شرکت در یک کنفرانس وارد خاک ترکیه شوند.
عمده این گروه های معارض از اخوان المسلمین و کردهای سوریه بودند که در کنفرانس شهر آنتالیای ترکیه بر ضرورت سرنگونی دولت بشار اسد تأکید داشتند.
با این حال، با وجود فشارهای داخلی و خارجی، دولت بشار اسد توانست از حجم فشارهای سنگین سیاسی و امنیتی بکاهد و میان رهبران گروه های اپوزیسیون داخلی و خارجی شکاف ایجاد کند. تشکیل یک نشست مشترک فراگیر میان رهبران گروه های معارض داخلی و نمایندگان دولت سوریه، گام مهمی برای مهار بحران داخلی سوریه تلقی می شود.
در این نشست مشترک، نمایندگان دولت و معارضان سوری راهکارهایی برای برون رفت از بحران کنونی ارائه دادند که انتظار می رود این راهکارها به انزوای اپوزیسیون خارج نشین و کاهش اعتراضهای مردمی در آینده نزدیک، منجر شود.
اگر دولت بشار اسد بتواند به وعده های خود برای انجام اصلاحات ساختاری عمل کند و به گفتمان سازنده خود با گروه های معارض داخلی ادامه دهد، این کشور بتدریج به سمت ثبات و آرامش سیاسی حرکت خواهد کرد و موجب خواهد شد جبهه مقاومت لبنان و فلسطین در برابر تهاجمهای رژیم صهیونیستی تقویت و نقش کشورهای سازشکار عرب و مجموعه ۱۴ مارس لبنان در شکل گیری رخدادهای سیاسی کمرنگ شود.

آفرینش: «ایران و تعطیلی سوآپ نفت»
«ایران و تعطیلی سوآپ نفت» سرمقاله امروز روزنامه آفرینش است به قلم علی رمضانی که در آن می خوانید:
امروزه کمتر کسی است که به جایگاه ژئوپلتیک و ژئواسترا تژیک ایران در منطقه شک داشته و پتانسیل های جغرافیایی ایران را در اتصال آسیای مرکزی ، منطقه قفقاز و شمال دریا ی مازندران به خلیج فارس و دسترسی به دریاهای آزاد را انکار کند.
موقعیتی که در واقع موجب می شود تا کشور ما دارای پتانسیل های گوناگونی برای ترانزیت انواع کالاهای گوناگون و همچنین سواپ فراورده ای نفتی و گازی باشد.
در این بین از انجا که برخی کشورهای اطراف دریای مازندران دارای صادرات گاز و هم چنین نفت هستند و عملا راه های دسترسی انها به دریاهای آزاد و بازار های فروش محصولات با موانعی روبرو بوده است همواره این ایران بوده است که به عنوان کشوری دارای توان ترا نزیتی و سواپ نفت مورد توجه بوده است.
در این بین این اهمیت ترانزیتی کشور و هم چنین توان سواپ نفت باعث شده بود که در گذشته برنامه هایی در این رابطه در کشور تهیه و مورد توجه قرار گیرد.
چنانچه در برنامه چهارم توسعه بطور متوسط روزانه یکصد تا ۱۵۰ هزار بشکه نفت از پایانه نفتی شمال و از کشورهای آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر برای تحویل در خلیج فارس سوآپ می‌شده است و مطابق با اهداف برنامه پنجم توسعه هم باید حجم سوآپ نفت خام ایران از متوسط سالانه ۵ میلیون تن نفت (حدود ۱۰۰ هزار بشکه در روز) به ۱٨ میلیون تن در سال (٣۱۷ هزار بشکه در روز) افزایش یابد.
در این بین از فروردین سال گذشته و پس از نزدیک به ۱٣ سال از آغاز سوآپ نفت کشورهای حاشیه دریای خزر از مسیر ایران به خلیج فارس عدم تمدید قرارداد چهار شرکت خارجی، حجم سوآپ نفت خام ایران عملا به صفر رسید و مسوولان وقت وزارت نفت یکی از مهم‌ترین دلایل توقف سوآپ نفت از کشورهای حاشیه دریای خزر را حفظ منافع ملی کشور عنوان کردند.
در این حال در طول یک سال گذشته هر چند امیدواری هایی برای راه اندازی مجدد سواپ نفت و هم چنین افزایش میزان سواپ نفت کشورهای منطقه دریای مازندران از راه ایران در بین کارشناسان وجود داشت، اما واقعیات موجود بیانگر آن است که جدا از تعلیق مداوم عملیات سوآپ نفت ایران، هم‌اکنون تاسیسات موجود در پایانه نفتی نکا(بزرگ‌ترین پایانه نفتی ایران در دریای خزر) شامل مخازن ذخیره‌سازی و شبکه خطوط لوله (با امکان سوآپ روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت برای تحویل به پالایشگاه‌های تهران و تبریز )هم بدون استفاده باقی مانده است امری که همچنان باعث بروز انتقاداتی از این رویکرد مقامات کشور شده است.
آنچه مشخص است در واقع با توجه به پتانسیل های جغرافیایی ایران بی شک سواپ نفت دریای مازندران از راه کشور ما نه تنها منافع اقتصادی زیادی داشته و خواهد داشت بلکه منافع سیاسی بسیاری نیز برای کشور دارد.
در این بین هر چند موانعی همچون عدم خرید نفت صادراتی ایران در خلیج فارس به عنوان یکی از دلایل توقف سوآپ نفت از دریای خزر به همراه دیگر دلایل این امر نام برده شده است، اما باید توجه داشت مقامات سیاسی و اقتصادی کشور می توانند در سایه رایزنی های سیاسی و دیپلماتیک از این ظرفیت بدون استفاده کشور در راه منافع ملی کشور بهره برند.
گذشته از این نیز باید توجه داشت مقامات مسئول باید در کنار ارائه پاسخی روشن درباره زمان از سرگیری این تجارت سودآور مانع از هدر رفتن سرمایه گذاری های انجام شده قبلی (از جمله بندر نفتی نکا) شوند و در کنار این نیز مانع از هدر رفتن فرصت هایی از این دست و دور ماندن ایران از بازار ترانزیت مواد هیدرو کربنی در منطقه شوند.

مردمسالاری: «نبرد بی پایان آگاهی و جهالت»
«نبرد بی پایان آگاهی و جهالت» عنوان سرمقاله روزنامه مردمسالاری به قلم علی ودایع است که در آن می خوانید:
بی شک پیامبر گرامی اسلام بزرگترین پیامبر دینی جهان است که توانست قلوب بسیاری را در جهان تسخیر کند. حضرت محمد(ص) پس از ۴۰ سال طی طریق الی الله در چنین روزهایی از سوی خداوند برای هدایت انسان ها مبعوث شد; بعث به معنای برانگیخته شدن برای انجام مسوولیت است; حضرت محمد برای هدایت انسان ها آن هم در قلب جاهل ترین جامعه آن زمان بشریت برگزیده شد.
از نخستین لحظه دعوت آشکار، انواع فشارها و تهمت های ناروا به ایشان وارد شد و آنانی که قدرت و ثروت اندوزی را در جهالت عرب می دیدند لب به اعتراض گشودند; سران قبایل پیامبر را به استهزا» می گرفتند و برگزیده خدا را مورد سخره قرار می دادند سپس به ایشان برچسب زدند که پیامبر مسلمانان ساحر است و مطالب قرآن اشعاری بیش نیست اما پیامبر اسلام با توکل به خدای یگانه تمام مصائب را به جان خرید و در مقابل شماتت ها ایستاد. ایشان با کلا م نافذ و رافت کم نظیر با مخالفان خود به مباحثه پرداخت و آنان را جذب سیمای دلربای اسلام حقیقی کرد.
۲۷ رجب روزی بود که خداوند حجت را بر انسان ها تمام کرد تا آنها بیاموزند چگونه آزاد بودن را. برای پرستش خداوند و پایه گذاری جامعه صالح به دور از ظلم و خطاهای بشری که نتیجه آن، هم در این دنیا و هم در آخرتی که صالحان باوردارند لمس شود; اگر چه کافران همواره وجود دنیایی دیگر را منکر می شوند اما خداوند در قرآن کریم بارها و بارها به مردم متذکر می شود که آنها نتیجه اعمالشان حتی به اندازه سرسوزن را خواهند دید.
ویلیام مایر بریتانیایی می نویسد «از صفات محمد(ص) که سزاوار همه گونه تقدیر است احترامی است که درباره یاران خود، حتی پایین ترین آنها معمول داشته است. مهربانی و انسانیت، جود و بخشش در وجودش ریشه داشت و موجب شدت علاقه و محبت اطرافیانش شده بود.
او هرگز جز برای رضای خدا و در راه او به احدی زیان نرساند.» با ایستادگی حضرت محمد(ص) و یارانش; دین اسلام رو به گسترش نهاد.
بهره کشان که آزادگی را آتش بر کاخ های زرین خودمی دیدند دست به شمشیر بردند و جنگ هایی چند، همچون بدر، خندق، خیبر و... پیش آوردند.
آنها گرچه از لحاظ دنیوی از لشکر اسلام پیش بودند اما خداوند مسلمانان را بشارت پیروزی داده بود و اتحاد دل های مسلمین، کفار را به زانو درآورد و حکومت اسلامی توسط حضرت محمد(ص) پایه گذاری شد. بنیانگذاری حکومت اسلامی توسط حضرت محمد(ص) اتمام کار نبود.
در بین مسلمین گروهی بودند که از هر سخن پیامبر سخیف ترین برداشت را می کردند و همین گروه خشونت هایی را به نام اسلام و مسلمانی انجام دادند که مورد شماتت پیامبر قرار داشتند.
این گروه همان هایی بودند که سلمان را به دلیل پارسی بودن طرد می کردند و مسجد ضرار را علی رغم مخالفت پیامبر ساختند.
این گروه پس از رحلت حضرت رسول اکرم قدرت جاهلی خود را به صورت نسبی باز یافتند و سعی بر تحریف قوانین اسلا م داشتند که خوشبختانه وعده الهی برای جلوگیری از تحریف دین مبین اسلا م محقق شد و اسلا م توسط صالحین مسلمان حفظ شد.
البته در این بین خون هزاران هزار مسلمان واقعی ریخته شد; امام علی(ع) و فرزندان ایشان مورد ظلم این جماعت جاهلی قرار گرفتند اما مقاومت شاگردان واقعی پیامبر و پیروان راه حق تعالی آن قدر محکم بود که دین اسلام سینه به سینه تا امروز حفظ شده است و شیعیان انتظار آمدن دوازدهمین امام(عج) را می کشند که مصلح نهایی جهان خواهد بود.
امروز دیگر بحث شیعه وسنی شاید همانند جنگ این دو گروه مطرح نیست و لزوم اتحاد این دو گروه بزرگ مسلمانان بر کسی پوشیده نیست.
اما سلسله منحرفان جاهلیت که ریشه در بینش قابیل برای رسیدن به نیات شوم خود دارند نه تنها هرگز از تفکرات شوم و ابلیس گونه خسته نمی شوند بلکه برراه سیاه خود ایستادگی می کنند.
امروز با گذشت ۱۴ قرن و اندی تعاریف خشک و خشن سلفی و وهابیت که با دست های پنهان دشمنان اسلا م واقعی حمایت می شوند، بزرگترین جنایات را مرتکب می شوند.
القاعده و طالبان به همراه تمام فرزندان شومی که در سراسر جهان همچون قارچ گسترش می یابند با عملیات های خشونتآمیز که مشخص نیست براساس کدام مستمسک اسلا می اجرایی می شود اما ابن تیمیه را مراد خویش می بینند و جان انسان های بی گناه را می ستانند.
شیعیان هم در این بین از گزند جریان های انحرافی در امان نبوده اند! نکته جالب اینجاست که با وقوع انقلا ب صنعتی این ضربات شدیدتر شده است.
بهائیت، بابیت، حجتیه و چندین و چند فرقه منحرف دیگر که سعی بر گسترش چتر جهالت در دنیای شیعه و به خصوص ایران اسلا می داشته اند گروهی از شیعیان مشتاق را منحرف کردند.
نکته ای که حائز اهمیت است توجه جریانات انحرافی به نیازهای روز جامعه است که خود را سوار بر آن برای چپاول دارایی های جامعه آماده می کنند.
امروز، و در چنین شرایطی برای مقابله با هجمه حملا تی که متوجه اسلا م و شیعه حقیقی شده است نیاز به معرفی و شرح و بسط معارف اسلا می به خوبی لمس می شود.

ابتکار: «دو دوی» سیاسی و دومینوی گرانی!
«دو دوی» سیاسی و دومینوی گرانی! سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سیدعلی محقق است که در آن می خوانید:
فصل تابستان و اوج‌گیری گرمای هوا با موج تازه‌ای از گرانی در بازار و اختلاف در سیاست و حوادث تلخ اجتماعی در جامعه همراه و هم‌داستان شده است تا بار دیگر آستانه تحمل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایرانیان در ظل آفتاب داغ تابستانی یک‌جا به آزمون گذاشته شود.
طی هفته‌ای که گذشت، هم‌زمان با افزایش ‌تا‌درصدی دمای هوا، کرایه‌های انواع وسایل حمل‌ونقل عمومی از ۱۵تا٣۰درصد افزایش داده شد. قیمت انواع خودرو و وسایل خانگی به‌یکباره از ۵ تا۱۰درصد بالا کشیده شد. انواع مواد غذایی علی‌الخصوص لبنیات، افزایش‌های ۱۰تا۲۰درصدی را تجربه کرد.
حکایت ارقام نجومی قبوض آب، برق، گاز و پول شارژ ساختمان‌ها هم که دیگر فصل سرد و گرم نمی‌شناسد و هزینه‌های سرسام‌آور این قبوض هر ماهه روی هم انبار و روی سر خانوارها آوار می‌شود.
تجربه شش‌ماهه پس از اجرایی‌شدن طرح هدفمندی یارانه‌ها و به بیان بهتر، آزادسازی قیمت‌ها نشان داده که دیگر چندان نمی‌توان به آمارهای رسمی مراجع دولتی درخصوص نرخ تورم اعتماد کرد و داستان افزایش قیمت‌ها در سال داستان فرازهای بی‌فرود است.
در روزهای گذشته، پس‌لرزه‌های ناشی از به‌هم‌ریختگی بازار سکه و ارز و افزایش ۱۰درصدی نرخ رسمی دلار در ماه گذشته، به‌تدریج اثرات تورمی خود را بر نظام تولید و توزیع انواع کالاهای صنعتی داخلی و وارداتی تحمیل کرده و بر گرده مصرف‌کنندگان نشانده است.
قطعه‌سازان و واردکنندگان و خودروسازان، دست‌به‌دست هم دادند تا بخشی از دومینوی گرانی به‌سرعت برق، خود را از گمرک‌ها به جاده مخصوص کرج و از آنجا به پشت درِ منازل مردم برساند.
در همین مدت، شهروندان ایرانی هر روز که راهی کار و بازار می‌شدند، با خبر ناگوار گران‌شدن یک یا چند قلم دیگر موادغذایی به خانه برمی‌گشتند.
روزنامه‌ها پر شد از تکذیبیه‌های مسئولان بازرگانی؛ اما فاکتورهای خرید دروغ نمی‌گفتند. واقعیت مسلّم اینکه بازار عنان از کف داده و اعتراف رسمی به گرانی را گریزی نبود.
گاه اما از تریبون‌های دولتی گرانی به اقدام خودسرانه تولیدکنندگان و فروشندگان منتسب شد و گه‌گاه به افزایش نرخ‌های جهانی.
روند افزایشی قیمت موادغذایی اما آن‌قدر ادامه یافت که همه‌چیز شکل رسمی گرفت. یارانه شیر حذف شد. افزایش رسمی قیمت محصولات لبنی به تأیید دولت رسید و شاخه دیگری از دومینوی گرانی مصوبه دولتی به‌ دست، در کارخانجات و بازارهای موادغذایی گشت و گشت و گشت تا خود را به درِ منازل مردم رساند.
دراین‌بین اما به فاصله کمتر از سه ماه از آخرین افزایش قیمت کرایه‌ها، متولیان امور حمل‌ونقل عمومی شاخه جدیدی از دومینوی گرانی را در شلوغی ترافیک شهر و سیاست کلید زدند.
درحالی‌که از سال گذشته به این طرف، افزایش قیمت جدیدی در نرخ حامل‌های انرژی صورت نگرفته است، تاکسی ‌رانان‌، اتوبوس‌رانان، متروداران و شوراهای شهر در خلای حضور موثر دولتی‌ها و بی‌عملی اعضای ستادهای هدفمندی یارانه‌ها و مدیریت حمل‌ونقل و سوخت کشور، به گرانی لجام‌گسیخته تازه‌ای در سیستم حمل‌ونقل چراغ سبز نشان دادند تا کرایه ۵۰۰تومانی مسیری کوتاه در پایتخت، به ۷۰۰تومان بالغ شود و تاکسی‌های خطی و غیرخطی به کمتر از اسکناس‌های سبز تومانی راضی نشوند.
در این میانه افزایش بی‌حساب اجاره مسکن نیز قوز بالاقوز گردید. همه‌ساله در چنین روزهایی که بهار و خرداد و سال تحصیلی مدارس و دانشگاه‌ها هم‌زمان به پایان می‌رسد، فصل جابه‌جایی و مصائب جدید مستأجران آغاز می‌شود.
شوربختانه صاحبان مسکن و بنگاه‌های املاک امسال سرسخت‌تر از هر سال دور تازه‌ای از افزایش قیمت اجاره مسکن را کلید زدند تا مسکن هم از سایر حوزه‌های اقتصادی کشور عقب نماند.
بله، درحالی‌که پاستور در پریشانی پس از یک دعوای پیچیده خانگی یا شاید هم در خواب ناز پس از یک قهر و آشتی اصولگرایانه است و بهارستان‌نشینان نیز اقتصاد بیمار کشور را به حال خود رها کرده و به «دو دو»کردن سیاسی مشغولند، دومینوی تورم از هر طرف راه خود را به‌سمت منازل ایرانیان باز کرده است.
به عبارت دیگر طی دو ماه گذشته، اختلافات سیاسی حادث‌شده و مشغله‌های غیراقتصادی تحمیل‌شده به دولت و مجلس، به بی‌انگیزگی احتمالی مدیران ارشد، بلاتکلیف‌ماندن ادغام‌ها، بی‌وزیرماندن یک‌چهارم وزارتخانه‌ها و بی‌رمقی و انفعال در جلسات ستادهای مهم اقتصادی کشور دامن زده است.
این وضعیت باعث شده که ناخواسته اقتصاد بیمار کشور در دوره نقاهت و بهبود پس از جراحی بزرگ (اجرای هدفمندی یارانه‌ها) به فراموشی سپرده شود و تورم از سر و کول بازار و شهروندان ایرانی بالا برود.

تهران امروز:«افزایش توان موشکی ایران تغییر در موازنه قوا»
«افزایش توان موشکی ایران تغییر در موازنه قوا» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم میرمحمد عزیزی است که در آن می خوانید:
سال‌ها پیش در اوایل دهه هفتاد هنگامی که ایران نخستین نسل موشک‌های دوربرد بالستیک خود را آزمایش می‌کرد، «فیگارو» یک نشریه فرانسوی به تمسخر نوشت: «ایران به جای موشک‌های واقعی آبگرمکن به هوا می‌فرستد!» آن مطالب پرطعنه اکنون جای خود را به ترسی عمیق برای دشمنان انقلاب داده به طوری که در جریان رزمایش موشکی پیامبر اعظم (ص) که طی آن انواع موشک‌های بالستیک میان‌برد و دوربرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، کشورهای غربی و هم‌پیمان منطقه‌ای اسرائیل دریافته‌اند که عمق استراتژیک سرزمین‌های اشغالی فلسطین و پایگاه‌های هوایی، دریایی و زمینی قدرت‌های غربی تا شعاع دو هزار کیلومتری در معرض تهدید جدی و ناگهانی موشک‌های ایرانی قرار دارد.
امروز دیگر نه‌تنها از آن تسخر زدن‌ها خبری نیست بلکه «طال‌عنبار» رئیس مرکز مطالعات هوا ـ فضای رژیم اشغالگر اسرائیل موسوم به «فیشر» ضمن اعتراف به قدرت بالای توان موشک‌های بالستیک ایران، اذعان می‌کند که این موشک‌ها به گونه‌ای حمل یا نگهداری می‌شوند که از دیدرس دشمن پنهان مانده‌اند. خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس نیز خبر داده است که ایران سیلوهای موشکی زیرزمینی فراوانی دارد.
شبکه خبری آمریکایی سی‌ان‌ان نیز گزارش می‌دهد که دور جدیدی از رزمایش‌های موشکی ایران آغاز شده است. این در حالی است که پایگاه خبری نیوزمکس اعتراف می‌کند که ایران گام‌های بزرگی در برنامه‌های موشکی خود برداشته است. اگر بخواهیم واکنش رسانه‌های جهانی را برشماریم، چندان فراوانند که از سخن اصلی دور خواهیم افتاد. درباره رزمایش موشکی اخیر تاکید بر چند نکته مهم ضروری به نظر می‌رسد.
۱ـ ایران نه تنها در تولید موشک‌های میان‌برد و دوربرد بالستیک به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته است بلکه فن‌آوری به کار رفته نیز کاملا بومی بوده و از این بابت هیچ‌گونه وابستگی تکنولوژیک به هیچ کشوری وجود ندارد.
۲ - اگر دشمن سایه به سایه در کرانه‌ها و مرزهای جمهوری اسلامی ایران به ملت و نظام اسلامی ما چنگ ودندان نشان می‌دهد از اینک به بعد می‌باید در هراس از تهدیدات استراتژیکی باشد که معادلات ژئوپلتیک منطقه را تحت تاثیر قرار داده و می‌دهد.توان نظامی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک توان بازدارنده، مانع از تهدیدات تبلیغاتی و روانی دشمن بر ملت‌های مسلمان منطقه شده و می‌شود.
٣ - هرگونه افزایش توان استراتژیک ایران در زمینه تولید سلاح‌ها و تجهیزات دفاعی به ویژه موشک‌های بالستیک میان‌برد و دوربرد به عنوان عامل پشتیبانی روانی ملت‌های مسلمان منطقه عمل می‌کند و چه‌بسا در خیزش بلندتر موج بیداری اسلامی اثری انکارناپذیر بگذارد.
گرچه رزمایش پیامبر اعظم (ص) موجب شگفتی بسیاری از دشمنان ایران و اسلام ازجمله رژیم غاصب اسرائیل شده اما هنوز شگفتی‌های بسیاری مانده است که در زمان مناسب ظهور و بروز خواهند کرد.

دنیای اقتصاد: «نمایندگی مجلس و فضیلت دانش»
«نمایندگی مجلس و فضیلت دانش» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می خوانید:
نمایندگان مجلس این روزها در حال اصلاح قانون انتخابات هستند و یکی از مباحث آنها مربوط به میزان تحصیلات داوطلبان نمایندگی است.گروهی می‌گویند داوطلبان باید مدرک فوق‌لیسانس یا بالاتر داشته باشند و دیگران می‌گویند لیسانس یا کمتر هم برای ایفای وظیفه نمایندگی کفایت می‌کند.
طرفین این مباحثه دلایل پرقدرتی هم اقامه می‌کنند. طرفداران افزایش درجه مدرک تحصیلی معتقدند، نمایندگان هرچه باسوادتر باشند، مسائل کشور را بهتر می‌شناسند و تصمیم‌های درست‌تری می‌گیرند.
مخالفان نیز اینگونه استدلال می‌کنند که بین دانش افراد و مدرک تحصیلی آنان نسبت مستقیم و قطعی نیست، چه بسا کسانی مدرک تحصیلی دانشگاهی نداشته باشند، اما دانش و فهم ‌آنها در مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از دارندگان مدارک تحصیلی، بیشتر باشد.
داوری درباره درستی یا نادرستی استدلال‌های طرفین مباحثه تقریبا ناممکن است؛ زیرا هر دو دسته استدلال، حاوی مصادیق پرشمار از نوع صادق و کاذب است.
یعنی اینکه درس خوانده‌های بی‌دانش و درس نخوانده‌های فرهیخته در همه جای جهان از جمله در ایران، پرشمارند.
پس چه باید کرد؟ حال که قانون برگزاری انتخابات مجلس در حال بازنگری است، مناسب‌ترین زمان برای پاسخ دادن به این پرسش است.
واقعیت این است که در همه جای جهان، مجالس نماینده و برآیند فهم سیاسی - اجتماعی و بازتاب شور اجتماعی و عواطف توده‌ها هستند و برعکس آن دولت‌ها نتیجه انتخاب‌های مصلحت‌اندیشانه و بازتاب شعور سیاسی نظم مستقر هستند.
علت این وضع روشن است: نمایندگان از نواحی و مناطق راهی مجالس می‌شوند و رای‌دهندگان، در وهله نخست به منافع محلی خود می‌اندیشند و مصالح ملی را در پرتو مصالح منطقه‌ای تعریف می‌کنند، اما رای‌دهندگان به رییس‌جمهور در انتخاب خود اول به مصالح ملی نظر دارند و مصالح منطقه‌ای خود را در انتخاب ملی متجلی می‌بینند حتی در نظام‌های پارلمانی که روسای دولت (رییس‌جمهور و نخست‌وزیر) توسط مجلس انتخاب می‌شوند، وضع همین‌گونه است.
یعنی شور اجتماعی و مصالح منطقه‌ای نمایندگان، هنگام انتخاب روسای دولت، خصلت ملی و سیمای شعور سیاسی معطوف به نظم مستقر را به خود می‌گیرد بنابراین، روش معقول‌تر از منازعه بر سر مدرک تحصیلی نمایندگان این است که سازوکارهایی مطمئن‌تر برای تلفیق شور اجتماعی توده‌ها و نماینده این شور (مجلس) و شعور سیاسی و نماینده آن (دولت) در انتخابات تعبیه شود.
کارآترین ابزاری که بشر تاکنون برای چنین تلفیقی ابداع کرده است، نظام حزبی است. حزب سیاسی در مرحله اول که می‌خواهد نظر رای‌دهندگان را جلب کند از جنس مجلس و نماینده شور اجتماعی است اما هنگامی که نمایندگان احزاب به مجلس راه می‌یابند، خصلتی مانند دولت پیدا می‌کنند و نماینده شعور سیاسی می‌شوند.
اقتضای چنین رقابتی این است که احزاب سیاسی، نامزدهای خود را از میان آگاه‌ترین و تواناترین افراد جامعه انتخاب کنند.
این افراد آگاه و توانا چه دارای مدرک تحصیلی بالا باشند و چه نباشند، بار مسوولیت آنها به دوش احزاب سیاسی قرار می‌گیرد و بازار عرضه و تقاضای سیاست، یعنی انتخابات، پاداش و کیفر اعمال آنان را می‌دهد.
اگر احزاب نمایندگان مناسبی به مجلس فرستاده باشند، بهره بیشتری می‌برند و اگر انتخاب‌های نادرستی کرده باشند در انتخابات بعدی مجازات می‌شوند.
تماس نزدیک احزاب سیاسی با رای‌دهندگان، این فرصت را در اختیارشان می‌گذارد که عیار دانش را بشناسند و لزوما به مدرک تحصیلی بسنده نکنند.
چنین کاری، نظام سیاسی را از قبول مسوولیتی که ذاتی آن نیست، یعنی تعیین میزان دانش نمایندگان، خلاص می‌کند و در عین حال به همه افراد جامعه فرصت می‌دهد که از حق مندرج در بند نهم اصل سوم قانون اساسی، یعنی زندگی در فضای بی‌تبعیض استفاده کنند.


منبع: جام جم آنلاین