پاسخی به منتقدین - رضا رخشان

نظرات دیگران
  
    از : مسعود محمدی

عنوان : درود بر رضا رخشان
آقای رخشان
من ِ چپِ آزاد اندیش خارج نشین با نظر شما موافقم. عده ای تفاوت حزب و سندیکا و تشکل های دیگر و وظایف آنها را نمی دانند یا نمی خواهند بدانند. انقلابی گری از نظر اینها یعنی فحش آب دار به رژیم دادن. هر هفته و هر روز هم مقادیری لفاظی و فحاشی می کنند و خوش هستند که وظیفه انقلابی شان را انجام داده اند. روش ۲ سندیکای شرکت واحد و هفت تپه درست است. وقتتان و نیرویتان را برای جواب دادن به این حرفها تلف نکنید. جواب شما زمانی برای برای انقلابیون دروغین تفاوت خواهد کرد که به عضویت حزب یا سازمان آنها در آیید یا در هر نوشته چند تا شعار سرنگون باد و مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی بدهید و به جای سازماندهی کارگران دایم در زندان به سر ببرید. در آن صورت برایشان شهید! محسوب می شوید و دفاع از شما واجب است؛ چه باک که سندیکایی در کار نباشد. به روال خودتان پیش بروید و کارگران دیگر را هم تشویق به تشکیل ستدیکا کنید. حالا خواهید دید که چند تا فحش هم نثار من خواهد شد.
٣٨٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : کارگر
من نه تنها کارگر نیستم بلکه معنی کارگر را هم دیگر نمیدانم. این مقاله ای در باره زندگی کارگران در ناحیه ای از ایران و چیزی به نام سندیکاست
و این لابد باید برای کارگران و هواداران آنها مهم باشد. اما دریغ از دو خط کامنت در تایید و یا رد و یا انتقاد به نوشته از جانب طرفداران پرولتاریا که صفحات را در باره تئوری پرولتاریا و پرستاران و آموزگاران و حقوق بگیران سیاه میکنند. کم کم در این شک افتاده ام که شاید منظور از کارگر، خوک کاپیتالیست باشد که به قول اینها حتی با چوب ده متری هم نباید آنرا لمس کرد. چه میدانم.
٣٨۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۰