خامنه ای یا احمدی نژاد، کدام یک اشتباهی آمده اند؟ - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : یکی از معتقدان به جبهه ی متحد ضد دیکتاتوری

عنوان : دو پیشنهاد به دوستان سایت کلمه
ضمن سلام به «میرحسین رهنورد»، و « اخبار روز» و همه ی همراهان و یاران جنبش:
من به سایت کلمه، پیشنهاد می کنم که یا به نام خودش (مثلاً به نام گروه تحلیل سیاسی) چیزی ننویسد و یا قبل از انتشار چنین چیز های رسمی یی، چندین بار با چندین نفر از افرادِ دارای نقطه نظر های مختلف (مثل همان نویسندگان مختلف سایت) مشورت کند.
شخصاً ترجیح می دهم که این سایت، حد اقل در زمان غیاب مهندس موسوی، از هر گونه موضع گیری رسمی اجتناب کند. چون به هر حال، این سایت را بیشتر افراد به عنوان نزدیک ترین سایت به مهندس موسوی می دانند؛ و این، شرط امانت داری نیست که در غیاب آن همراه عزیز جنبش، موضع گیری های رسمی یی منتشر شوند که خیلی ها به حساب او بگذارندشان.
از دوستان سایت کلمه، خواهش می کنم که به این دو پیشنهاد، مخصوصاً پیشنهاد دوم من بیشتر توجه کنند.
بگذاریم که این جنبش، همانطور که «میرحسین»، و «رهنورد»، و کروبی، بار ها بر آن تآکید کرده اند رنگین کمانی بماند، اگر چه نام آن، «جنبش سبز» نهاده شده است.
اینطور برای همه بهتر خواهدبود.
و اینطور، بهتر خواهیم توانست بر نقاط مشترکمان با همدیگر در برابر دیکتاتور و دیکتاتوری متمرکز شویم.
٣۹۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۰       

    از : اخبار روز

عنوان : به «میرحسین رهنورد»
ممنون از اظهارنظر شما. آن چه شما نقل کرده اید، تماما مقالاتی از نویسندگان مختلف سایت کلمه است. طبیعی است که نویسندگان مختلف نظرات مختلفی داشته باشند که می تواند نظر رسمی سایت باشد یا نباشد. آن چه در یادداشت سیاسی اخبار روز مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است، با امضای «گروه سیاسی» کلمه است، که طبیعتا موضع رسمی این سایت تلقی می شود.
پیروز باشید
٣۹۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۰       

    از : میرحسین رهنورد

عنوان : لطفن با دقت بیشتر سایت کلمه را بخوانید
با سلام متاسفم که در خواندن سایت کلمه دقت لازم را ندارید.در زیر بخشی های از مقالات اخیر سایت کلمه را برایتان نقل می کنم که تا برایتان مشخص گردد که سایت کلمه از مخالفین سرسخت خامنه ای و به هیچ عنوان حاضر به سازش با خامنه ای نیست چون همه مشکلات را در نهایت زیر سر خامنه ای می داند

سایت کلمه،نزدیکترین حلقه فکری به موسوی،از دعوای احمدی نژاد با رهبری با این ایه از قران سخن می گوید."اللهم اشغل الظالمین بالظالمین".
در میان سکوت "اصلاح طلبان رفتاری"سایت کلمه از جنایت حاکمیت در روز عاشواری ۸۸ چنین سخن می گوید:
"اگر افکار عمومی، رفتار حکومت در عاشورای ۸۸ را با رفتار حکومت در عاشورای ۵۷ مقایسه کرد، کسی نباید ناراحت شود. اگر کسی رفتار شاه با معترضان انقلابی را با رفتار حاکمیت فعلی با معترضان اصلاح‌طلب مقایسه کرد و آهی حاکی از پسرفت و بلکه انحطاط کشید، مدافعان عملکرد فعلی نباید دلخور شوند؛ این سنت تاریخ است...چیزی نگذشته از روزهایی که به نسل جوان آموخته می‌شد انتفاضه فلسطینیان، چیزی از جنس قیام خون علیه شمشیر است و «انقلاب سنگ» نماد مظلومیت مردمی است که ابزاری جز آن برای رویارویی با سلاح گرم اسرائیلی‌ها ندارند. جمهوری اسلامی به جوانان خود آموخته بود که وقتی دولت سرکوبگر اسرائیل، پاسخ سنگ را با گلوله می‌دهد، ظالمانه‌ترین کار ممکن را مرتکب می‌شود و جنایتی بزرگ‌تر از این ممکن نیست. حال اگر جوانی که چنین آموخته بود، وقتی رفتار مشابه نیروهای پلیس و لباس شخصی را در عاشورای ۸۸ دید، دست به مقایسه زد، آیا باید او را سرزنش کرد؟ یا اگر کسی خودروی آمریکایی را در تلویزیون جمهوری اسلامی ببیند که معترضان مصری را زیر می‌گیرد، و آن را با خودروی نیروی انتظامی مقایسه کند که در همان عاشورای خونین از روی معترضان رد می‌شود، آیا باید بر چنین مقایسه‌ای و قضاوت ناشی از آن خرده گرفت؟" انانی که فقط در فکر گرم کردن تنور انتخابی هستند و از انتخابات اهرمی برای فشار به حاکمیت استفاده نمی کنند باید بدانند که جنبش سبز هوشیار است و"افکار عمومی، به‌مانند تاریخ، بی‌رحم‌تر از این حرف‌هاست که بخواهد کسی را از قضاوت خود مبرا بدارد."ء
http://www.kaleme.com/۱۳۹۰/۰۴/۰۸/klm-۶۲۴۷۶/

۲انتقاد توامان سایت کلمه از رهبری و احمدی نژاد.کلمه،نزدیکترین حلقه به موسوی هر دو این جریان را فرقه ای میداند و خطرناک."اگر تفکر فرقه ای و فرقه گرایی انحراف و بدعت و خطرناک است همه انواع آن علی القاعده باید انحراف و بدعت و خطرناک باشد. اگر ادعای ظهور و رابطه مستقیم با امام زمان ماهیت فرقه ای دارد و انحراف است که واقعاً هم چنین هست، مطلق کردن یک فرد و اعتقاد به انتصاب او از سوی امام زمان نیز انحرافی است از همان جنس. طی سال های اخیر قرائت و روایتی از ولایت فقیه ترویج و تبلیغ می شود که مصداق کامل و تمام تفکر فرقه ای است و مشابه آن را تنها در فرقه های باطنی حسن صباح و اسماعیلیه می توان سراغ گرفت. قرائت و روایتی که هر روز و ساعت در سخنرانی ها و نوشته ها و منابر جمعه و جماعات و صدا و سیما اندر فضایل آن می شنویم . ادعای انتصاب ولی فقیه از سوی امام زمان، ادعای انحصار ولایت و زعامت در روی زمین در شخص رهبری به تأیید قرآن، ادعای رابطه رهبری با امام زمان، ادعای عصمت انتصابی برای رهبری، ادعای این که رهبری سید خراسانی است، ادعای یا علی گفتن رهبری به هنگام تولد،… بخشی از معتقدات این فرقه شخص پرست باطنی است. ادعا ها و عقایدی که هرگز تکذیب نشد. در فیلم ظهور نزدیک است که چندی پیش در تیراژ وسیع در سراسر کشور منتشر شد، ادعا شده است در حضور مقام رهبری به ایشان عرض شد که می گویند شما همان سید خراسانی هستید و ایشان فقط لبخند زدند اما تکذیب نکردند. این ادعا نه تنها تکذیب نشد بلکه آقای مصباح فرمودند مقام ایشان از سید خراسانی برتر است و مقایسه ایشان با سید خراسانی جفای به حضرت آقا است. آقای سعیدی امام جمعه منصوب ایشان در قم مدعی شد که رهبری به هنگام تولد و بیرون آمدن ازشکم مادر، گفته است یا علی و قابله جواب داده علی یارت ، اما این کرامت که کاملاً شبیه کرامت بافی های فرقه های باطنی برای امام و قائد خویش است، نیز به رغم این که در سطحی وسیع انتشار یافت و شنیده شد، هرگز تکذیب نشد. در این تفکر فرقه ای رهبری چنان مقدس و متفاوت از انسان های دیگر می شود که اگر هر فرد و نهاد دیگری از جمله مرجعیت و روحانیت با او در تقابل قرار گیرد، نفی و هتک و تخطئه و حذف او جایز شمرده می شود، جای پای ایشان به هنگام ورود به یک استان را قدم گاه می سازند و به محل زیارت تبدیل می کنند. این روزها هم شاهد آن هستیم که پس از گذشت سی سال در سالگرد سوء قصد به ایشان، به یاد برگزاری مراسم شکرانه افتاده اند و در صدا و سیما بارها و بارها ادعا می کنند که خداوند ایشان را از آن سوء قصد نجات داد و برای آینده اسلام و ذخیره کرد تا زمام رهبری را برعهده گیرند…. حال سوال ما از آقای ذوالنور این است اگر تفکر فرقه ای خطرناک و بدعت است. کدامیک از این دو تفکر بدعت آمیز تر و به حال انقلاب و نظام خطرناک تر است،فرقه ای که به بهانه رابطه با امام معصوم ولایت فقیه و روحانیت را بی اعتبار میکند یا فرقه ای که به بهانه ولایت فقیه مرجعیت و روحانیت را نفی و بی اعتبار می کند. فرقه ای که ادعای رابطه با امام زمان می کند یا فرقه ای که یک انسان را مقدس می کند و به جای امام زمان و بلکه به جای خدا می نشاند؟ بهتر است برای یافتن پاسخ این سئوال ها در انتظار توضیح آقای ذوالنور بمانیم."ء
http://www.kaleme.com/۱۳۹۰/۰۴/۰۸/klm-۶۳۵۹۰/

۳این همه بخشی از سرمقاله دیگر کلمه
"همیشه رهبری تاکید داشتند که وصیت‌نامه امام خمینی راهنمای حرکت نظام است و باید مبنا قرار گیرد. آیا باور کردنی است که خودشان اولین کسی باشند که این وصیت را نادیده بگیرند و با این روش، به کشور آسیب برسانند؟"

انصافن یک بار دیگه این بخش از مقاله کلمه رو بخونید
"نفرتی که رئیس دولت دهم و یارانش در میان بخش وسیعی از اقشار جامعه ایجاد کرده موجب شده است تا برخی افراد از روند حذف او و یارانش شادمان باشند و عنوان جریان انحرافی را برای این مجموعه بپذیرند و اقدام کانون قدرت را در حذف مجموعه ای که سزاوار چنین فرجامی است، تأیید کنند، در حالی که ام الفساد و بزرگترین انحراف، خود استبداد است و جهل خرافه و انحراف، همچون ستم و سرکوب زاییده و معلول آن است...سئوال این است که این جهل وخرافه و انحراف چگونه و در چه شرایطی رشد کرد. آیا جز این است که استبداد حاکم خود عامل اصلی و مسول رشد این جریان بوده است؟ آیا جز این است که استبداد حاکم طی شش سال گذشته از این جریان حمایتی غیر مشروط می کرد و نه تنها چشم به روی این جهل و خرافه می بست، بلکه دستگاه های تبلیغاتی خود را در خدمت حمایت و تأیید آن بسیج می کرد؟..ایا جز این است که استبداد حاکم هر انتقاد و مخالفتی علیه دولت را انتقاد و مخالفت با انقلاب و توطئه امریکا معرفی می کرد؟ آیا جز این است که استبداد حاکم انتقاد از خرافه پروری و عوام گرایی دولت را علناً و صریحاً نسبت های ناروا و زشت به رئیس محترم دولت اعلام می کرد؟..استبداد برخلاف آن چه این روزها تبلیغ می کند با هر جهل و خرافه ای مخالف نیست. او شش سال تمام از همین جهل خرافه حمایت کرد و درجریان انتخابات به صراحت شکست این جریان را شکست خود ارزیابی کرد و به همین دلیل درحمایت از ادامه حاکمیت این خرافه پرستان آراء ملت را به مصادره برد و خون معترضان را برزمین ریخت و هزاران تن را به زندان افکند.علت حمایت نامشروط آن نبود که از ادعاهای هاله نور و مدیریت امام زمان و … بی اطلاع بود، بلکه علت این بود که آن جهل و خرافه و عقاید فرقه ای در آن زمان نه تنها با استبداد مطلقه حاکم تعارضی نداشت بلکه در خدمت بسط قدرت و تحکیم موقعیت آن عمل می کرد. تنها زمانی این جریان انحرافی و خطرناک و ضد دین معرفی و تبلیغ شد که که دیگر منافع و اهدافی متفاوت با اراده مطلقه را نیز در دستور کار خود قرار داد.

بنابراین مشکل این کشور استبداد است نه جریان انحرافی، این جریان معلول و زائده‍ی استبداد است و نه پدیده ای مستقل از آن. از این رو با حذف این جریان هیچ مشکلی از کشور حل نخواهد شد. بلکه باید در آینده منتظر شکافی دیگر، بحرانی دیگر و حذف بخشی دیگر از ارادتمندان امروز باشیم ، زیرا استبداد همه را مطیع و گوش به فرمان و مجری اوامر می خواهد و وجود هیچ شخصیت و محدوده قدرت مستقل از خود را برنمی تابد. راز بحران و اختلاف و ستیز مستمر و دائمی در عرصه مدیریت و سیاست کشور را باید در همین نکته کلیدی جستجو کرد."
http://www.kaleme.com/۱۳۹۰/۰۴/۱۴/klm-۶۳۷۰۰/

اقای عزیز یعنی شما مصداق کلمه استبداد تو این مقاله نمیشید؟؟؟حتی در یک جا از کلمه او برای خطاب قرار دادن استبداد استفاده کرده است.من نصف شما سن دارم و تجربه سیاسی.اگر به قیاس احمدی نژاد با بنی صدر نقد دارین(که به نظرم قیاس اشتباهی هست)چرا اظهار نظرهای غلط در پیرامون این نقددرستتان در مقاله تان می نویسید
سبز باشید و استوار
٣۹۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۰       

    از : هادی قدسی

عنوان : جواب به "یکی از آشنایان افکار و رفتارهای آقای بنی صدر"
هم وطن گرامی، شما از "برخورد حذفی" با "دیگران" آقای بنی صدر و بعضی هواداران و از جمله من، با آقایان کروبی و موسوی نوشته اید. نمی دانم منظور شما از "حذف" چیست؟ اما به دلیل این که در محدوده سیاست قرار داریم، احتمال زیاد می رود منظور شما حذف از صحنه "قدرت" باشد. اگر چنین است، اشتباه می فرمائید زیرا تفکری را که با آن آشنائی دارید، سعی براین دارد که خارج از روابط قوا، فکر و رفتار کند. واقع امر این است که این جریان با هیچ کس از جمله آقایان خمینی، خامنه ای، احمدی نژاد، موسوی، کروبی و... خصومتی شخصی نداشته و ندارد.
می گویند در قدیم شخصی بوده که بینی اش خارج از حد بزرگ بوده است. روزی این شخص نزد حاکم شکایت می کند که مردم به دلیل بینی بزرگش اورا اذیت می کنند و مرتب به بینی اش ضربه می زنند. حاکم شخصی را مامور می کند تا آن مرد را تعقیب کند و ببیند چه کسانی برایش مزاحمت ایجاد می کنند. مامور در بازگشت از ماموریتش به حاکم گزاش می کند که هیچ کس قصد آزار او را ندارد و دلیل برخورد غیر عمدی مردم با بینی آن مرد، بزرگی از حد بینی خودش می باشد.
انتقاداتی که از آقایان می شود مگر خارج از بینش و نظریه ایشان است؟ انتقاد از یک نظر و روش را "حذف دیگران " نمی گویند. برعکس آن، دعوت "دیگران" به رها کردن استبداد و خود سری، ووارد شدن به جریان آزادی خواهی و مردم سالاری می باشد که نقطه مقابل "حذف" است. امیدوارم اصلاح طلبانی که به قول شما کم ظرفیت هستند، ظرفیتشان را بالا ببرند و به جریان مردم سالاری بپیوندند.
٣۹۱۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۰       

    از : کریم آق موچول

عنوان : کریم آق موچول
تحلیل جالبی است که من به سهم خود هم از آن بهره بردم و هم با بخش اعظم آن موافقم. تنها تفاوت ما شاید در دیدگاه هایمان باشد، که این مورد نیز به جای خود محل بحث و تبادل نظر است. من به شخصه مذهبی هستم و در حد و اندازه ی خودم هم مطالعاتی کرده ام. من بر این اعتقادم که نظام ستمگر حاکم بر ایران نه نشانه ای از اسلام دارد، که معیار و ملاکش به اعتقاد اینجانب حکومت ۴ ساله و سه ماهه ی مولایم علی ع است و نه بارقه ای از دمکراسی و مردم سالاری را در مخیله ی خود می گنجاند، چه برسد به اینکه به فکر اجرای آن باشد. من معتقدم ما با هر دین و اعتقادی که داریم، اگر حول محور ایران و آبادانی و پیشرفت کشورمان مشترک باشیم و ایرانی بودن خود را پاس بداریم و به آن افتخار کنیم، باید در جهت ایجاد حکومتی مردم سالار که حقیقتا از رأی مردم برآید و در قانون اساسی با الزامات جدی رعایت این مورد بنیادین تأکید شود، تلاش کنیم، در غیر این صورت اگر محور مشترکی ما را به هم وصل نکند، بجای حکومت جبار حاکم بر ایران همواره به جان هم خواهیم افتاد. اگر من نوعی بخواهم از هم اکنون یا از فردای سرنگون شدن این نظام منحط تنها عقیده ی خودم را ملاک قرار دهم، حال این عقیده دینی یا آتئیستی باشد، فطعا از چاله به چاه خواهیم افتاد و مهمتر از آن چون همواره متشتت باقی می مانیم، نظام منحط حاکم از این امر سوء استفاده کرده و همچنان بر ما و فرزندانمان حکمرانی خواهد کرد. امیدوارم همگی ایران دوستان، با هر عقیده و مرامی، در جهت رشد و تعالی کشور عزیزمان و با حفظ اعتقاد خویش و در ضمن آن احترام به حقوق و عقاید دیگران تلاش کنند تا با سرنگون ساختن بساط مفتخوری از خدا بی خبران دین فروش کشورمان را سرافراز کنیم. خدا نگهدار
٣۹۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : تا انتظار ما از یک آزدیخواه و ملی‌ چه باشد !
انتظارات ما از افراد و سازمانها باید به اندازه پایگاه طبقاتی و تعلقات سیاسی آنها باشد و نه‌ بر مبنای تفکرات نامحدود ما ! آقای بنی صدر وظیفه‌ای را انجام داد که در ظرفیت خود داشت و بخوبی هم انجام داد اگر دست خمینی را بوسید شهامت ایستادن در مقابل او را هم داشت که دیگران این شهامت را نداشتند و ندارند ! دکتر مصدق هم دست شاه را بوسید ولی‌ از ملی‌ و آزدیخواه بودن او چیزی نکاست ! از زمان انقلاب بهمن ۵۷ تا برکناری آقای بنی‌صدر ایران یکی از آزادترین کشور‌های جهان در عرصه سیاسی اجتماعی و مطبوعاتی بود و تلاش آقای بنی‌صدر در جهت حفظ دستاوردهای انقلاب و سپر حفاظتی بزرگی‌ در برابر هجوم بربریت و قرون وسطایی سپاهیان ولایت فقیه در برابر این دستاورد‌ها بود.همه میداند که پس از برکناری او چه جهنمی از اختناق در سراسر ایران پیاده شد...
٣۹۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : دست بوس خمینی شده دموکرات و آزادی خواه
بنی صدر در یک انتخابات کاملن ارتجائی شرکت کرد که بر پایه آپارتهای جنسی بوده و زنان ایرانی حق انتخاب شدن نداشتند.
کدام آدم دموکرات و آزادی خوا ه در چنین انتخابی شرکت میکند؟ تازه شمارش رای ها هم از همان دوران قلابی بوده و از کنترل مردم خارج بوده. اینم مثل آن آمار دروغین ۲۲ میلیون رای به خاتمی و یا ۲۴ میلیونی به احمدی نژاد می ماند. شما ها چرا اینقدر ساده و سطحی فکر میکند؟
بنی صدر در پاریس جزو باند مافیائی خمینی بوده. بنی صدر و دو نفر دیگر خمینی را بعنوان یک آدم دموکرات و آزادی خواه به جهان غرب قالب کردند. حتی اعلان کردند کمونیستها هم در ایران آزادی بیان دارند. جهان غرب از طریق بنی صدر از وجود خمینی مطلعه شد. این شیوه زحمات ایشان برای ساختن حکومت توحش اسلامی بوده و بس. دعوای ایشان در درون حکومت برای قدرت بیشتر ربطی به مردم فقیر آن دوران نداشت. خیلی متاسفم برای چند تا طرفداران پرو پا شکسته بنی صدر که تند تند کمنت می نویسند.
٣۹۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۰       

    از : جمال

عنوان : وقتی اختلاف عقیده ودر پس آن، کینه فضای ذهن را محدود میکند
با سلام ، وقتی اختلاف عقیده از حد خود عبور کند و به مرز کینه برسد فضای ذهن هم بسته میشود و چشم حقیقت بین را بر حقیقت می پوشاند. خانم و یا آقای فرزانه گرامی،مسئله دفاع از آقای بنی صدر ،مسئله دفاع از شخص نیست. دفاع از شخصیت اولین منتخب مردم ایران است و اینکه مردم علیرغم ادعای برخی از نخبگان و به خصوص ولایتمداران صغیر نیستند و درست تشخیص میدهند.دفاع از رای مردم و ولایت آنها در مقابل رای فقیه و ولایت مطلقه اوست. امید دارم که مطالبی که شما ،در یاد داشت خود بدان اشاره کرده اید از روی بی اطلاعی است و نه از کینه ناشی از اختلاف عقیده . بدین منظور به خاطر شما می آورم که آقای بنی صدر از همان ابتدا، با فشاری که از سوی مذهبیون به نیمی از جامعه یعنی زنان وارد می آمد مخالف بود و این امر در حضور مرحوم مهندس بازرگان موضوع اختلاف و بحث آقای بنی صدر با آقای خمینی شد .او در مقام اعتراض به آقای خمینی که در پاریس گفته بود زنان در پوشش آزادند و در ایران خلاف آن را انجام داد گفت این روش ماکیاول است و برازنده یک مرجع تقلید نیست( کتاب خاطرات).در مورد دروغ نخ نمای اشعه موی زن نیز میتوانید به برنامه پارازیت شماره ۱۱ ،(۲۴ ژوئن) از صدای آمریکا مراجعه نمائید. اما در مورد جنگ خود آقای بنی صدر،در مقام فرماندهی کل قوا،کار بازسازی ارتش را با دموکراتیزه کردن آن شروع کرد و خود او در سخنانی که برای نظامیان داشت گفت،من نظامی نیستم و از فن نظامیگری اطلاع ندارم وتنها میتوانم فضا را برای شما امن کنم تا شما به کار باز سازی ارتش بپردازید ،تا هنگامی هم که بود با تمام قوا از ارتش در مقابل تهاجمات مخالفین از جمله سران حزب جمهوری اسلامی دفاع کرد،همین امر باعث نجات ایران شد . قدر دانی فرماندهان عالیرتبه قوای سه گانه،پس از به اصطلاح بر کناری او از فرماندهی کل قوا که در کنفرانس مطبوعاتی از او به عمل آوردند گواه این ادعاست ،شما میتوانید با جستجو در اینتر نت به این مصاحبه دسترسی بیابید.او در باب کراوات چنین سخنی نگفته است، بسیاری از همکاران و نزدیکان او کراوات میزدند و خود او نیز در جوانی کراوات میزده است( عکس او موجود است) فکر نمیکنید چگونه ممکن است با چنین سخنی به بخش عظیمی از مردم ایران از جمله دوستان خودش توهین بکند؟ این عاقلانه است و میشود چنین ادعایی را عاقلانه پذیرفت؟ این اولین بار است که لا اقل من،این سخن را میشنوم و میخوانم مستند شما چیست؟شما حق دارید اختلاف داشته باشید و معترض اما این اعتراض سنجیده و با منطق باشد بهتر نیست؟
٣۹۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۰       

    از : فرزانه

عنوان : اصل مطلب فراموش شد!
متاسفانه اصل مطلب بوسیله دوستان در اینجا کاملا به فراموشی سپرده شده است و بر محور بنی صدر به چرخش درآمده است. حال که اینهمه از بنی صدر تحسین شده است، لازم دیدم به دوستان یاداوری کنم که موضع بنی صدر در مورد زنان اصلا جالب نبود. در سال ۵۷ وقتی زنان سه روز بر علیه حجاب و رفتار زن ستیز تظاهرات کردند، بنی صدر کجا بود و چرا از انها حمایت نکرد؟ اگر او ازادیخواه بود، باید از این زنان حمایت می کرد وگرنه او چگونه ازادیخواهی بود که نصف جامعه را که زن است بکلی فراموش کرد!

بنی صدر ارتشی نبود که نقشی در عملیات جنگی داشته باشد. باقیمانده ارتش ایران بود که بزرگترین نقش را در باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته بازی کرد و جنگ را بخاک دشمن برد و نه بنی صدر.

تشعشع حتی یک تار موی زن، مرد را تحریک می کند را هم یادتان نرود با اینکه او انکار می کند چون می داند که چگونه این مطلب ازادیخواه بودن او را بطور جدی بزیر سئوال می برد.

"کراوات دم خر است." هم از حرفهای بنی صدر است که من هرگز فراموش نمی کنم، شما چطور دوستان؟

یادداشت سیاسی خوبی است که ایکاش نظرات دوستان را در مورد آن می بود تا درباره بنی صدر.

با تشکر از اخبار روز
٣۹۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : یکی از آشنایان با افکار و رفتار های آقای بنی صدر

عنوان : تضاد های درون خلقی به نفع هیچ کس نیست
آقای هادی قدسی عزیز! من با شما موافقم که آقای بنی صدر در مجموع فردی است شرافتمند و طرفدار آزادی.
اما اگر اجازه بدهید باید بگویم که ایشان در نوشته ها و گفتارهایشان بار ها از «برخورد حذفی» با دیگران انتقاد کرده اند، ولی متاسفانه در حال حاضر که شاید بیش از همیشه به ایشان نیاز باشد، بدون آن که خودشان خواسته باشند، به طور مستقیم و یا از طریق هوادارانی مثل شما به برخورد حذفی با موسوی و کروبی پرداخته اند.
نمونه خیلی ساده اش را هم در همین چند خط کامنت شما می بینیم که در حالی که آقایان موسوی و کروبی، حتی یک قدم هم از خواست های خودشان عقب نشینی نکرده اند و پیشروی هم کرده اند، و بر خلاف ادعای نادرست شما دقیقا در «عمل»، بر عکس بعضی «حرف» ها که در مورد امام راحل می گویند با مردم و جنبش موجود همراهی کرده اند و می کنند، تلاش نافرجام در تخریب آن ها دارید.

طبیعی است که این رفتار های غیر قابل توجیه آقای بنی صد، توسط خودشان و هوادارانی مثل شما، در بعضی از افراد کم ظرفیت در جناح «اصلاح طلبان» منجر به عکس العمل های غلط و ناشایسته ای از این نوع می شود که دوستان سایت اخبار روز به درستی مورد اشاره قرار داده اند.

من نه سخنگوی این دوستان هستم، و نه در همه زمینه ها همفکرشان. اما شخصاً فکر نمی کنم آوردن اصطلاح «عصر طلایی امام» در این نوشته شان همانی باشد که دشمنان موسوی می گویند.
حدس من این است که این دوستان منظورشان این است که آنچه بعضی اصلاح طلبان کم ظرفیت انجام می دهند بهانه بیشتری به دست کسانی می دهد که می خواهند تعلق خاطر موسوی به خمینی و حرف ناشایسته «عصر طلایی امام» را بهانه ای برای حذف او کنند، و در این راه از اصلاح طلبان پیمان گسل هم استفاده می کنند.
البته این نظر من است، و نظر مسئولان اخبار روز را نمی دانم. من روی برداشت خودم از عملکرد این سایت بعداز شروع جنبش ۲۲ خرداد این قضاوت را کردم.
با آرزو های خوب برای آقای بنی صدر و دوستداران و هواداران ایشان
٣۹۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : البرز سرکش

عنوان : آیا بنی صدر همان هیولایی می باشد که رژیم ترسیم کرده و می کند؟
الان مدتهاست که رادیو زمانه به انتشار " تحقیقی" در مورد بنی صدر در بعد از انقلاب است. نویسنده با اسم مستعار سحاب سپهری از بنی صدر چهره ای دروغگو، فرصت طلب و قدرت طلب تحویل مردم می دهد. به بیان دیگر همان دروغهای رژیم را که طی سی سال مکرر تکرار شده است در بسته بندی تازه ای تحویل مردم می دهد. وقتی نوشته با دقت بیشتر ی خوانده می شود انسان متوجه می شود که به احتمال بسیار زیاد کار تیمی می باشد در وزارت اطلاعات ایران و اینکه از اسم مستعار هم استفاده می کنند به این علت است که اگر اسم واقعی خود را منتشر کنند، به سرعت ردیابی خواهند شد و البته این ردیابی از وزرات اطلاعات در خواهد آورد.
حال سوال اینست که علت اینکه رژیم اینهمه نیرو و سرمایه خرج می کند تا از بنی صدر چنین هیولایی بسازد چیست؟ ( البته این هم از بی اخلاقی رادیو زمانه است که کسی با اسم مستعار به شخص دیگری بدترین تهمتها را بزند و شخص مورد حمله واقع شده حق ندارد بداند که این حملات را چه کسی انجام می دهد. در اینمورد من فکر کنم که رادیو زمانه مسئولیت قانونی دارد.) آیا رژیم درست می گوید و بنی صدر چنین هیولای تشنه قدرتی بوده است که به همین علت با خمینی در افتاد و یا اینکه رژیم از ظهور و اوج تدریجی بنی صدر به وحشت افتاده است و به همین علت کوشش در ترور شخصیت او را ارجحیت بخشیده است؟
دیگر اینکه سوال اینست که ما از اول می دانستیم که حلقه ضعیف جنبش سبز در رهبری سمبلیک آن و تله گفتمان اصلاح طلبی می باشد. حال روز بروز بیشتر نسل جوان متوجه می شود که چه فریبی خورده است و در پی یافتن گفتمان جانشین و سخنگویی که بیانگر این گفتمان است می باشد. البته بطور طبیعی خط استقلال و آزادی و سخنگویی بنی صدر در انتهای این کوشش برای یافتن شکستن بن بست جنبش وجود دارد. و این در حالی می باشد که بنی صدر بارها و بارها خاطر نشان کرده است که هیچ مسئولیت اجرایی را بر عهده نخواهد گرفت و حداکثر اینست که برای مدت شش ماه در دوران گذار و جانشین کردن رژیم مردمسالار جدید، نقشی را که مردم بر عهده او بگذارند خواهد پذیرفت.
حال سوال من اینست که آیا تجریه بیش از ۶۰ سال مبارزه بنی صدر به ما نشان نداده است که هم به آزادی وفادار است و هم اینکه به عهد خود وفا می کند؟ اگر بر این باور هستیم، من نظرم ایست که با هم همراه شویم و سخنگو و سخنگویانی چون بنی صدر را به جامعه معرفی کنیم، تا نسل جوان از طریق آنها، آینده آزاد را آینده مطمئنی ببیند و ترسش از انقلاب کردن بریزد. به نظر من برای انجام این کار لازم نیست که حتما مسلمان باشیم یا سوسیالیسم و یا ملی گرا و یا ملغمه ای از اینها. فقط باید به آزادی و استقلال وطن باور داشته باشیم. بعد خود مردم در انتخاباتی آزاد تصمیم خود را در مورد نوع حکومت و دولت و سیستم اقتصادی و..و خواهند گرفت. تنها وظیفه ما این می باشد که آزادیها را پاس بداریم و نگذاریم که به هیچ دلیلی و بهانه ای سانسور بر جامعه تحمیل شود. یادمان باشد که در دو هفته آخر ریاست جمهوری بنی صدر خمینی از او خواسته بود تا هشت حزب را محکوم کند تا هم او را رئیس جمهور نگه دارد و نخست وزیر دلخواه او را بپذیرد. ولی و در حالیکه اکثریت این هشت گروه بشدت بر ضد بنی صدر بودند ( مانند حزب توده و سازمان فداییان خلق.) بنی صدر نقض آزادیها را در عوض قدرت بیشتر نپذیرفت.
٣٨۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : هادی قدسی

عنوان : از ذهنیت گرائی درآئیم
مقاله ای متین و به جا می باشد. لازم دیدم به هم وطنی که با نام حشمت سعی می کند از نویسنده خرده گیری کند که چرا "سنگ بنی صدر را به سینه می زند" در حالی که "چپ" است، اولا یادآوری کنم که بیشترین طرف داران بنی صدر از جریان های مختلف چپ ها هستند. در ثانی خاطر نشان کنم که نویسنده سنگ بنی صدر را به سینه نزده، بلکه از منتخب مردم سخن گفته است. این یک واقعیت تاریخی و سرنوشت ساز می باشد که او تنها ایرانی ای است که با رای قاطع و مستقیم مردم انتخاب شده است، حال شما را خوش نیاید حق شمااست. ومهم تراز این انتخاب تاریخی، عزل تاریخی یا کودتا بر ضد رای مردم بود که توسط طرف داران استبداد دینی و حزب ضددینی توده و اقمارش صورت پذیرفت وایران را به این حال و روز انداخت. می دانیم که یک یا دونفر نمی توانستند این کودتا را به ثمر رسانند. و می دانیم این آقایانی که اکنون سخن (نه عمل) از دمکراسی و حقوق بشر می زنند، ودرعین حال آن دوران را "طلائی" می دانند، همان عملگان کودتا می باشند. نگارش این مقاله یادآوری حقایقی است که شاید از خاطره مردم رفته باشد تا با یادآوری آن بتوان از تکرار فجایع در کشور ستم کشیده مان مانع تراشی کرد.
٣٨۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooieh tabib

عنوان : اگر فکر کنیم وبیگدار به اب نزنیم
انقلاب در سال ۱۳۵۷ ، شورش تقریبا همه ایرانیان ، منجر به سرنگونی دولت بورژوازی کمپرادر ، به رهبری شاه شد. این انقلاب تغییر قدرت سیاسی حاکم ، بدون از بین بردن پایگاه اجتماعی و اقتصادی این قدرت بود. ایرانیان تحت رهبری بورژوازی ملی ، به خصوص بخش سنتی اجتماعی و اقتصادی آن ، موفق به تکمیل فاز اول آزادی ایران شدند. ازاین پس سرنوشت مردم ایران درتهران و نه در واشنگتن تعیین خواهد شد ، (این واقعیتی است که اغلب نادیده گرفته میشوند
به رغم تمام نتایج فاجعه بار دولت جدید برای شرایط اجتماعی و سیاسی ایران ، این واقعیت که جدایی سیاسی کامل دولت جدید از ایالات متحده آمریکا ، از لحاظ تاریخی ، یک گام به جلو بود را نمی توان رد نمود . هرچند تئوری های توطئه زیادی برای تضعیف باور ایرانیان به نتایج فعالیت های سیاسی مردم اختراع شد ه اند ، همه انها ، فاقد ارزش میباشند
این نتایج فاجعه آمیز نبود ند، چرا که مردم تصمیم به برداشتن قدم اول آزادی ایران گرفتند. این نتایج فاجعه آمیز رخ داده اند زیرا مردم از برداشتن قدم دوم بازماندند
تجزیه و تحلیل طبقاتی اشتباه از جامعه توسط جنبش رادیکال در آن زمان یکی دیگر از عوامل تسهیل فاجعه بود بخش بزرگی از این جنبش به اشتباه جنبش اسلامی را به عنوان جنبشی ، به رهبری خرده بورژوازی سنتی درنظرمیگرفت . آنها نتوانستند درک کنند که خرده بورژوازی نمیتواندچیزی رارهبری کند و این صدای متزلزل بورژوازی سنتی ملی است که ازگلوی خرده بورژوازی بیرون میاید . بنابراین آنها هر حرکت ضد آمریکایی اسلام گرایان را ستو ند و حرکات ضددمکراتیک انهارابدید ه اغماض نگریستند
آنها توجه نداشتند. اگر حرکت ضد آمریکا یی نشانی از ماهیت دموکراتیک ندارد ، ضد امپریالیستی نیست. آیا آنها واقعا فکر میکردند که ژنرال های آرژانتین در مبارزه بر علیه بریتانیا ویا قذافی قهرمانان ضد امپریالیسم بودند؟ بالاخره ، انقلاب قرار بود انقلاب دموکراتیک باشد!
بخش عمده دیگری از جنبش رادیکال فریب دموکراسی جعلی بورژوازی ملی مدرن را خورده بود. آنها متوجه نبودند که این شعارها ی مدرنیست ها ، تنها برای به دست آوردن حمایت از مردم و استفاده از پشتیبانی آنها به عنوان کارت برنده در مذاکره با بورژوازی سنتی و حتی ایالات متحده آمریکا بیان شده است. آیا آنها واقعا فکر میکنند که اوباما یا کلینتون که در مورد حقوق بشر در ایران یا لیبی صحبت میکنند ، دموکراتهای واقعی هستند؟ آنها فراموش کرده اند که اگر یک جنبش دموکراتیک جنبش ضد امپریالیستی نباشد ماهیت دموکراتیک ندارد. بالاخره انقلاب قرار بود انقلاب ضد امپریالیستی باشد!
سرانجام ، بقیه جنبش رادیکال هر دو بخش بورژوازی را نیروهای ضد انقلابی در نظر میگرفت ، ، که باید از بین بروند. با این حال اگر هر دو اسلامگرایان و جبهه ملی ضد انقلابی ، بودند پس انقلاب کجا بود؟ بالاخره مردم تحت رهبری شان راهپیمایی میکردند . به این ترتیب ، جنبش علیه شاه تنها یک جنبش فاشیستی قبل از تصرف قدرت بود که در برابر ا ن باید مقاومت کرد پس زنده باد بختیار
. این واقعیت که هر دو بخش بورژوازی نه انقلابی و نه ضد انقلابی بلکه دارای طبیعت دوگانه بو د ند فراموش گردید. این طبیعت متزلزل دوگانه به این معنا نیست که این طبقه و رهبران آنها پیگیرانه اهداف خود را تعقیب نمیکنند بلکه بدان معنی است که این طبقه می خواهد بر خواسته های دموکراتیک مردم محدودیت اعمال کند . آنها حداکثر مقاو مت و تلاش را می خواهند اما فقط برای حداقل ادعا. رویکرد صحیح نه حذف آنها و نه ستایش از حرکت آنها بود. باید تناقض و نفاق آنها به منظور زدودن توهم مردم و فلج کردن این چندگانگی و تعمیق مطالبات دموکراتیک مردم
فاش می شد . این رویکرد باید حتی قبل از خروج شاه از ایران آغاز شده بو د و تعمیق مطالبات دموکراتیکم.
. جالب است که همان اشتباهات دررابطه با جنبش سبز و رهبران آن تکرار میشوند . انقلابی و یا ضد انقلابی مسئله این است ؟ اگر رهبران جنبش سبز عناصر انقلابی هستند ، چطور ممکن است نقش آنها را در موقعیت های کلیدی حکومت غیر دموکراتیک در گذشته و دلتنگی آنها را ا از روزهای اولیه حکومت اسلامی توضیح داد ؟ اگر آنها ضد انقلابی ، بودند ، ماهیت جنبش سبز چه خواهد بود ؟ ، بالاخره آنها نقش کلیدی در این جنبش دارند . آنها پیروان قدیمی همان رهبر انقلاب اسلامی هستند ، که از این دولت گواهی صلاحیت دریافت کرده اند . تفاوت این است که آنها اینبار خارج از حلقه میز گرد شاه آرتور عمل میکنند همین مسئله در مورد مدرنیست هایی چون جبهه ملی یا بنی صدر نیز صادق است.اگر اسلام گرایان با اسلامی کردن شوراها این تنها نهاد دمکراتیک برامده از انقلاب رااز مضمون تهی میکردند مدرنیست ها با تقویت به اصطلاح مدیریت کاردان تیشه به ریشه ان میزدند .بنابراین کسانی چون بنی صدر یا موسوی را نباید براساس رفتار های انها در هنگام دوری از قدرت ارزیابی کر
٣٨۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : جمال

عنوان : چشم پوشی بر حقیقت
با سلام، آقای حشمت گرامی، بر خلاف نظر شما آقای بنی صدر حالا که به زعم شما از قدرت کنار گذاشته شده است نیست که از آزادی ها دفاع میکند. همانطور که به درستی در مقاله قید شده است ،دعوای ایشان با آقای خمینی و اقمارش از راست تا چپ بر سر آزادی ها وتحدید آنها از سوی زورمداران بود.بسیاری از هموطنان چپ که در آن زمان دید خوبی نسبت به آقای بنی صدر نداشتند و از مخالفان او محسوب میشدند حالا متفق القولند که او در دفاع از آزادی، مرام و ایدئولوژی را دخالت نمیداد و از همه دفاع میکرد .حال شما برای حمایت از اصلاح طلبانی که دوران سیاه استبداد را طلایی میدانند چشم بر حقیقت پوشیده اید ،امروز،اما به یمن گسترش وسایل اطلاع رسانی امکان دسترسی به مواضع آن وقت آقای بنی صدر فراهم است و داده ها حاکی از خلاف نظر شماست . شما میتوانید با عقاید ایشان مخالف باشید اما نمیتوانید حقیقت را کتمان کنید. اما عجیب تر از همه نظر شما به رفتار آقای بنی صدر در دوران تجاوز عراق به ایران است او بیشتر اوقات در خط مقدم و در کنار نیروهای مسلح بود و با تمام توان از تمامیت ارضی کشور دفاع کرد. در دوران کوتاه فرماندهی او بیش از ۸۵ درصد اراضی اشغالی آزاد شده بود- میتوانید به کنفرانس مطبوعاتی فرماندهان ارتش که بعد از بر کناری او از فرماندهی کل قوا که در روزنامه ها درج شده و بر روی اینتر نت موجود است مراجعه کنید تا از زبان شهید تیمسار فلاحی این حقیقت را بشنوید - حال منظور شما از حساسیت لازم در دفاع از کشور چیست ،ظاهرا فقط خود شما میدانید.در ضمن هوادار جنبش سبز بدون هواداری از حق حاکمیت مردم بی ارزش است ،هر آنکه سازش با ولایت فقیه آن هم از نوع مطلقه اش را تحت عنوان هواداری از جنبش سبز میپوشاند از قواعد حاکم بر مردمسالاری بی اطلاع است. چپ واقعی در کنار مردم و برای مردم است نه در راه سازش با قدرت حاکم تحت عنوان اصلاح طلبی. احمد آقای گرامی هم اگر به روش و رفتار آقای بنی صدر چه در دوران قبل از ریاست جمهوری و چه در خلال آن و چه بعد از آن نگاهی به دور از تعصب و بی طرفانه می انداختند چنین خطایی مرتکب نمیشدند.با درود بر همه شما
٣٨۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : ما تحمّل ژاپن دومی‌ را در آسیا نداریم‌- کسینجر ....
دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر دوران شکوفایی شورا‌های کارگری در ایران بود و اگر این دوره چند سالی‌ ادامه می داشت , تشکل‌های کارگری همراه با نیروهای
سیاسی تعادل قدرت را در مقابل ولایت فقیه به نفع خود تغیییر میدادند ، این دوره کوتاه دستاورد‌های فراوانی‌ برای مردم ایران داشت...
"در ایران طی نیم قرن گذشته، به جز در دو مقطع یکی در دوران شادروان دکتر محمد مصدق در اداره پر افتخار کشور بمدت ۸۲۰ روز یعنی نزدیک به دوسال و نیم ، بدون نیاز به حتی ریالی پول نفت بااتخاذ سیاست موازنه منفی و کوشش پر ارجش در تشویق صادرات غیر نفتی ایران حتی خشکبار و روده و دامن زدن به تولید داخلی ، و دیگری در دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر ، درآمدهای بودجه کشور بسیار به نفت وابسته بوده است.در بعد از انقلاب آقای بنی صدر نیز در دوران کوتاه حکومتش بمدت یکسال و ۵ ماه وبا وجود اینکه دولت وی درگیر دفاع از میهن در مقابل تجاوز عراق به میهن بود ،با پیروی از سیاست اقتصادی موازنه منفی دکتر مصدق، به انجام امور زیر موفق شد :
◄ تغییر ترکیب بودجه و کاهش هزینه های اداری وافزایش هزینه های سرمایه گذاری
◄کوشش موفق در کاهش میزان واردات و تغییر ترکیب آن بسود واردات کالاهای سرمایه ای
◄همچنین کاهش چشمگیر فاصله درآمد میان شهرنشینان و روستا نشینان
◄افزایش قیمتهای محصولات کشاورزی
◄ تغییر موفق الگوی مصرف خصوصا در بخش دولتی ومبارزه با رانت خواری
◄کاهش حقوق های بالا و افزایش حقوقهای حقوق بگیران جزء و کاهش نسبت پایین ترین حقوق به بالاترین حقوق به میزان یک پنجم در مرتبه اول و در مرتبه دوم ادامه این کاهش
◄همچنین افزایش حداقل دستمزد های کارگران به بیش از سه برابر
◄بخشیدن قرضه دهقانان به نظام بانکی و حذف بهره وامهای کشاورزی
◄همچنین حذف بهره وامهای کوچک صنعتی
◄ و نیز برای اولین بارشاهد تغییر نسبت درآمد و هزینه های خانوارها به نفع افزایش در آمدهای خانوارها بودیم.
◄ اعطای وام مسکن در آن زمان به قیمت ۳۰۰ هزار تومان با وام ۴ درصد هزینه بانکی ، که منجر به خانه دار شدن خیل عظیمی شد که این طرح به خانه های بنی صدری معروف شده بودند..."
(http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=۱۴۰۰۹)
٣٨۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : جوانی دانشجو

عنوان : در پاسخ به الف حشمت/ عنوان : بی گدار به آب نزنید
از قرار دوست ما خود به تحقیق مستقل درباره اتفاقات سالهای ۵۷ تا ۶۰ نپرداخته است و حرفهایی را تکرار می کند که رژیم سی سال است تکرار می کند که سراسر دروغ و جعل است! وی می گوید:
مگر بنی صدر که بود که شما با رویکرد لیبرالی تان سنگ او را به سینه می زنید؟ دوستان محترم اخبار روز، مخالفت با بنی صدر نمی تواند لزوماً زنده کردن دوران طلایی امام تلقی شود.
در پاسخ باید گفت:
بنی صدر مدافع آزادی ها, حقوق انسان, حاکمیت مردم و استقلال ایران بود. درباره بحث آزادی و حقوق انسان چند مستند در کامنت قبلی در پاسخ به دوستی دیگر آوردم اگر نیاز است درباره هریک مستندات دیگری نیز ارائه کنم؟ کار بایسته در آن نوشته ای که مقاله کلمه به آن استناد کرده یعنی سخنرانی خامنه ای در جلسه بررسی عدم کفایت بنی صدر در جلسه سی خرداد ۱۳۶۰ اینستکه اول تحقیق کنند که آیا خامنه ای راست می گفته یا خیر؟ وقتی او بنابر تحقیق من یک به یک دروغ گفته است و مقاله کلمه بدان استناد می کند یعنی کلا مقایسه خطاست. از ریشه ایراد دارد.

اینکه می گویید:
بنی صدر نه تنها در جریان جنگ حساسیت لازم در دفاع از کشور نشان نداد.

از آن دروغهاست! اگر توانستید در این باره سند ارائه کنید با شما وارد بحث مستند می توانم بشوم. حال آنکه من فقط سه سال درباره اتفاقات آن سالها تحقیق کرده ام و بطور قطع و یقین می توانم بگویم که این دروغ را برای اکثریت می توانم مستند رد کنم.
٣٨۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : جوانی دانشجو

عنوان : در پاسخ به احمد/ عنوان : خطای شما
به قول دوستی که آن موقع جوان بود بنی صدر کلمه آزادی از زبانش نمی افتاد و وقتی در سخنرانی ها از آزادی دفاع می کرد توده ای و حزب الهی ها او را لیبرال می خواندند انگار که لیبرال فحش بود!

اینکه دیدگاههای بنی صدر آزادی خواهانه و دور از زورگویی بوده است و مخالف خمینی درباره محدود کردن آزادی ها بود را اسناد شهادت می دهند:

الف- بنی صدر:

۱- دفاع بنی صدر از حقوق انسانی سلطنت طلبها در سال ۵۹: من را به پاسداری منزلت انسانها گماردند. من باید بایستم تا جاییکه می توانم.

http://www.youtube.com/watch?v=rDpWlNgh۱AY


۲- فیلمی که بعد از سی سال منتشر میشود: بنی صدر و آزادی بیان

http://www.youtube.com/watch?v=۶s_RfWRMw۴w


۳- دفاع از آزادی بیان حتی در جبهه ها

http://www.youtube.com/watch?v=۶۱kTsmV۵oW۴

ب-خمینی در مقابل می گوید: ما آزادی نمی خواهیم
http://www.youtube.com/watch?v=wllpUaPIXJk

بعلاوه عکس زیر را:

بنی صدر در ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰: انقلاب می باید به زبان سرخ ما امکان بدهد که سر سبز ما را افراشته نگه دارد

http://www.۴shared.com/photo/tzlh۱۴nd/zabane_sorkh_۰۵۰۲۱۳۶۰_.html

در مقابل دیدگاه خمینی:

امام: ما برای اسلام قیام کردیم و برای اسلام هم تحمل می کنیم!

بسیار گویاست. اگر بعضی ها بخواهند ببینند. بنی صدر با اینکه مسلمان است اصالت را به آزادی می دهد و یکی از هدفهای انقلاب که آزادی بود را به صوت بالا توصیف می کند حال آنکه خمینی برخلاف حرفی که در پاریس زد می گوید ما برای اسلام قیام کردیم!

اینکه حرف بنی صدر را روزنامه بزرگ زده و تیتر کرده است و حرف خمینی را ریز در گوشه ای گذاشته است خود نیز خیلی گویاست!
٣٨۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : قانون اساسی جمهوری اسلامی ، نه اساسیست ، نه جمهوری.
قانون ِاساسی،بدان جهت« اسـاسی» نامیده شد، چون «خواست آزادِملـت»، اساس میباشد، وخواست الله، به کـنارنهاده میشود. ازاین رو،آنچه را «قانون اساسی جمهوری ایران»میخوانند، نفی همان«اسـاس»است،که « بنیادحکومت برپایه خواست آزاد ومتغییرملت باشد.قانون اساسی،بنام ملت وخواستِ آزادِملت،شروع میشود، وبرضد گذاردن«بسم الله الرحمن الرحیم»برفرازآنست،که اساس را که همان«خواست آزادملت»است،نفی میکند
٣٨۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : تا کی تنها یک سوال

عنوان : فکر کنید
امیدوارم تمام کسانی که از قبال رژیم اسلامی به مال و منال نرسیده اند و تنها و تنها غم مردم روزانه سرکوب شده و لگد مال شده را میخورند، یک بار برای همیشه جشمانشان را آنقدر باز کنند که پلک ها قادر نباشند دوباره بهم برسند و اندیشه و مغز آنقدر باز شود تا جای هیچ خرافاتی در آن نباشد تا، بلی تا دنیا، دنیا گول شعبده بازی و معرکه گیری تمامی جناح رژیم که از بیخ و بن یکی هستند را نخورند و دنبال نخود سیاهی که رژیم یک روز با نقاب اصلاح طلب، یک روز با نقاب خط امام، اصولگرا، و..... برای آنها روزانه درست میکند، نروند. کسی که بعد از ۳۲ سال هنوز نتوانسته متوجه شود که ابدا هیج تفاوتی بین افراد رژیم نیست، تا دهها هزار سال دیگر هم نخواهد فهمید.
٣٨۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : الف حشمت

عنوان : بی گدار به آب نزنید
دوستان محترم اخبار روز، مخالفت با بنی صدر نمی تواند لزوماً زنده کردن دوران طلایی امام تلقی شود. مگر بنی صدر که بود که شما با رویکرد لیبرالی تان سنگ او را به سینه می زنید؟ شما که خود را هنوز نیروی چپ می دانید! بنی صدر نه تنها در جریان جنگ حساسیت لازم در دفاع از کشور نشان نداد، بلکه در برخورد با چپ، بسیار ضد چپ هم بود. او حتا با مهندس بازرگان هم فاصله زیادی داشت. بنی صدر حالا که از قدرت کنار زده شد را با آن زمان مقایسه نکنید. مهم تر از این، اکنون رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبان زیر فشار سنگین محافظه کاران رنگارنگ هستند. شما چرا در برخورد به این مسایل شرایط را در نظر نمی گیرید؟ واقعا این جای تاسف دارد که شما خود را هوادار سبز بدانید ولی با چنین زبان تندی و ان هم در چنین زمان نامناسبی این موضوع را چنین برجسته کنید. به اعتقاد من افرادی چون تاج زاده از کار کشته ترین و شجاع ترین و مطلع ترین تان سرترند. از خط بی بی سی فارسی دوری کنید و با آبروی چپ بازی نکیند. لطفاً
٣٨۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : احمد

عنوان : خطای شما
خطای شما هم در قالب کردن بنی صدرِ دورانِ امام به عنوان "آزادیخواه" به خوانندگان است.
٣٨۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰