با آفتاب می آید


اکبر ایل بیگی


• با آفتاب می آید
و روی سبزه های پشت ساحل
چون گل می شکفد
من یک  تن با او فاصله دارم  ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ تير ۱٣٨۵ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۰۶


 
با آفتاب می آید
و روی سبزه های پشت ساحل
چون گل می شکفد
من یک  تن با او فاصله دارم 
او اما مرا نمی شناسد .
 
شاید من نیستم
یا شاید خواب
یا او را در خیال می بینم
با گیسوانی بافته
و چشم هایی که سیر نمی شوم
از تماشایش .
 
و شاید   
زندان ها
دارها افسانه بوده است
و سقوط من
در دره ی عزا .
 
او حالا اینجا
میان سبزه ها شکفته است .