نگاهی به دلایل
هجوم گسترده اصلاح طلبان حکومتی به انجمنهای اسلامی دانشجویان


علی نیکونسبتی


• اکنون نوبت اصلاح طلبان است که ثابت نمایند تغییر رفتار و گفتارشان تنها برای کسب قدرت نبوده است و تساهل و تسامح نتیجه تفکر بوده است نه یک شعار انتخاباتی. دانشجویان در سال گذشته با تمام هزینه هایی که دادند همچنان در راه خود ثابت قدم ماندند تا به دیگران بیاموزند مبارزه یعنی ایستادگی تا آخر و این نکته ای است که اصلاح طلبان حکومتی آن را باور ندارند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ تير ۱٣٨۵ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۰۶


چندی است که خیل کثیری از اصلاح طلبان حکومتی سابق که اکنون از قدرت نیز اخراج گردیده اند تهاجم گسترده ای را بر علیه انجمنهای اسلامی دانشجویان آغاز نموده اند تهاجمی که از نوشتن مقاله و سخنرانی   تا دخالت در امور داخلی انجمنها را شامل می شودواقعیت این است که این تقابل میان دانشجویان و سیاستمداران برای اولین بار نیست که به وقوع می پیوندد و بی شک آخرین نمونه آن نیز نخواهدلذا شناخت دلایل این تهاجم خالی ازلطف نخواهد بود .
اکثر نقدهایی که از سوی این اخراج شدگان از قدرت   صورت می گیرد را می توان معطوف به   بحث هویت اسلامی   در انجمنهای اسلامی   دانشجویان دانست که از موسوس خوئینی ها تا مشارکتی ها از آن یاد می کنند .
در کشوری که اسلام یکی از ارکان اصلی فرهنگیش را تشکیل می دهد بحث مسلمان بودن فعالان عرصه   سیاسی و اجتماعی سابقه طولانی داد وادعا اردتداد و بی دینی از جمله اقداماتی   است که مستبدان جهت خاموش کردن صدای مخالفان به آن متوسل می شوند.از سید جمال الدین اسد آبادی تا بسیاری از فعالان کنونی   به بی   دینی محکوم گشته اند   و بسیاری از مستبدین در سالهای گذشته کوشیده اند با متهم کردن مخالفان خود به بی دینی از نفوذ آنان در میان توده مردم جلوگیری نمایندوزمینه سرکوب آنهارا فراه آورند.محمد علی شاه هنگامی که خویش را در برابر مشروطه خواهان ناتوان دید علم مشروعه خواهی برداشت و داد دفاع از اسلام سرداد واین روال همچنان ادامه داشت تا جایی که محمددرضا شاه نیز در روزهای پایانی حکومت خویش مخالفان را بی دین و خودرا نظر کرده معصومین   می   خواند و در ۲۷ سال گذشته نیز عملا سکولار ولائیک به یک فحش تبدیل گشته است که به فراخ حال گروههای سیاسی ازآن بهره می برند .
اما دراین میان یک سوال اصولا بی پاسخ می ماند که منظوراز اسلام چیست ومولفه های عمل اسلامی چیست؟
این سوال جاودانی است که نمی توان پاسخی برای آن یافت که مورد قبول همگان باشدواتفاقا این مساله تنها مساله انجمنهای اسلامی نیز   نمی باشد درکشوری که به نام دین حکومت می شود این سوال محل نزاع فراوان بوده و خواهد بودجالب این که بسیاری از منتقدین انجمنهای اسلامی خود به همین اتهام رد صلاحیت گردیدند و بانگ برآوردند که به آنها تهمت زده شده است و اکنون همانها انگشت اتهام را به سوی اعضا انجمنهای اسلامی نشانه رفته اند. وجالب   تر این که همین اصلاح طلبان نیز در پاسخ به این سوال کدام اسلام   راهی پر فراز و نشیب را پیموده اند .
 
اصلاح طلبان با/بر/در/اخراج از قدرت:
بسیاری از تحصیل کردگان اوایل انقلاب اعضا انجمن اسلامی را به یاد می آورند که از کفش سفید خانمها تا نوارموسیقی شجریان را ازمصادیق بی دینی می دانستند انجمنهای اسلامی در آن دوران جز گروهی بودند که خود را چپ مسلمان می دانستند و از سعید حجاریان تا موسوی خوئینی ومیردامادی و بهزاد نبوی را دربرمی گرفت.اینان در سر خیال صدور انقلاب را می پروراندند خواهان ادامه جنگ تا نابودی دشمن بودند و اگر سکان رهبری جامعه را بهطور کامل در دست داشتند جنگ هزاران سال دیگر ادامه می افت تا یا ایران نابود شود یا کل مردم جهان مسلمان گردند و به بهشت بروند.   افرادی که فتح سفارت امریکا را تکلیف شرعی خواندند و مخالفان این عمل را طرفداران امپریالیسم و اسلام التقاطی نامیدند و اکنون از پس هزاران هزینه ای که این اعمال به کشور وارد نموده است   به آن می نگرند .
اما این با قدرت بودن زیاد   پابرجا نماند مرگ رهبر انقلاب ،خستگی مردم   ازجنگ و تندروی این چپهای اسلامی   در کنار رد صلاحیت عناصر سرشناس این جریان در انتخابات مجلس چهارم بسیاری از این افراد را به بر قدرتان تبدیل نمود و در   دوران سازندگی   اینان عملا به منتقدان سرسخت هاشمی تبدیل گشتند.اما این پایان ماجرا نبود به تدریج آثار دگرگونی در اندیشه این بنیادگراین اسلامی هویدا گشت و با شعار تساهل و تسامح و اصلاحات بازگشتند و این بار خود قدرت را در دست گرفتند و عملا در قدرت قرارگرفتند.واما اکنون از پس هشت سال در قدرت بودن این بار از قدرت اخراج شدند و این بار نه دیگر از یکپارچگی قبلی دربین آنها خبری است و نه دیگر امیدی اقبالی از سوی مردم به آنها   می رود .
اکنون می شود باردیگر سوال بالا را از خود اصلاح طلبان پرسید که از کدام اسلام دم می زنید؟اسلام دهه   شصت یا تساهل وتصامح دهه هفتاد یا این باز نیز بادرور شدن از قدرت اسلام دیگری در نظرتان آمده است .
برای پاسخ به سوال فوق راهی دگر را نیز میتوان پیمود و آن بررسی علل انتقادات وارده به انجمنهای اسلامی است .در کل   می توان علل زیر را برای این انتقادات بر شمرد .
 
۱-   تغییر رفتاراعضا انجمنهای اسلامی دانشجویان:
آقای احمد شیرزاد در قسمتی از مقاله خود می نویسند «چگونه می توان پذیرفت که دانشجویی که نه در تفکر و نه در عمل روزمره خود کمترین پایبندی به تفکر و رفتار دینی ندارد، به دلیل ضرورت مبارزه سیاسی نام و عنوان انجمن اسلامی را با خود یدک کشد.» ایشان در حالی این مطلب را بیان می نمایندکه خود ازارائه هر ملاکی در زمینه دینداری افراد عاجز می باشد و مانند سایر منتفدین دلیلی برای این حرف خویش ارائه نمی نمایند ضمن این که جای این سوال را نیز باقی می گذارند چرا تمامی این منتقدین پس از اخراج از قدرت به یاد این مساله افتاده اند واقعیت این است که رفتارردانشجویان انجمنی درعمل و اعتقاد به مسائل دینی   تفاوت چندانی نکرده است بلکه آنچه تفاوت جدی کرده است فاصله گرفتن آنان ازاصلاح طلبان و انتقاد به رفتار آنها می باشد. لذا باید علل این انتقادات را در جای دیگری جست.
 
۲- انتقاد دانشجویان از اصلاح طلبان:
ریشه بسیاری از این انتقادات را باید درفاصله گرفتن دانشجویان از اصلاح طلبان حکومتی دانست.اختلافاتی که به قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری باز می گردد.واقعیت این است که   کسب صندلیهای قوه مجریه و کرسیهای مجلس اصلاح طلبان حکومتی   را   دل خوش کرده بودو عملا اصلاح طلبان   رابه   عافیت طلبان   بدل نموده بود تا جایی که در برابر هر تهاجم رقیب تنها عقب نشینی می نمودند عقب نشینی هایی که نه قانون مطبوعات پایان آن بود ونه   ۱٨تیر و نه برگزاری انتخابات مجلس هفتم   و آن هنگام که دانشجویان فریاد برآورند که اگر شما اصلاح طلب هستید اصلاح طلبیتان کو آنان کوشیدند   سمند وحقوق   خویش را از مجلس و دولت بگیرند و صدای دانشجویان را ساکت نمایندو درسایه این نگرش بود که دفتر تحکیم وحدت در دولت اصلاحات دو شقه شد و آقایان   اصلاح طلب نیز در به   وجود آمدن طیف شیراز کوشش نمود تا جایی که مجوز نشست طیف شیراز به کمک آقای بهزاد نبوی در دانشگاه ساری گرفته شد و مزروعی ازمشارکت و نبوی از سازمان مجاهدین سخنران   جمع آنان گشتند آنهم در حالی که بیش   از نود درصد انجمنهای اسلامی حمایت خویش از طیف علامه را اعلام نموده بودند.. هر چند   این   قهقه   اصلاح طلبان نیزپس از این حمله بر علیه دانشجویان   دوام چندانی نیاورد و اصلاح طلبان حکومتی به چنان وضعی افتادند که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری شیخ اصلاحات داد از ناسالم بودن انتخاباتی سر داد که اصلاح طلبان مجری آن بودند.اصلاح طلبان حکومتی باختند و باخت آنان نه به دلیل این که دانشجویان آن را رها کردند بلکه به آن دلیل بودکه اصلاح طلبان حکومتی فراموش کرده بودن برای پیروزی به چیزی غیر از بازیهای زبانی نیاز دارند و آن هنگام که تحکیمی ها فریاد برآوردند که ساختار حقوقی را اصلاح نمایید کوشیدند آنان را ساکت   نمایندتا همچنان به لفاضی های خویش ادامه دهند و یک روز از آرامش فعال گفتند و روز دگر از چانه زنی .
 
٣-   تغییر ایدئولوژی اصلاح طلبان:
رفتار اصلاح طلبان در کوبیدن بر طبل تغییر ایدئولوژی دانشجویان را می توان به نوعی فرار به جلو نیز دانست.همانطور که گفته شد اصلاح طلبان در خلال دوران سازندگی به تغییری شگرف در گفتارو اعمال خویش پرداختند و با شعار تساهل و تسامح به میدان آمدند ولی انگار این تنها تغییر آنها نبودو قرار است هر جابجایی در قدرتی تغییر رفتاررو گفتار و اعتقادات آنها رانیز به همراه داشته باشد. در فردای انتخابات   ریاست جمهوری    سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از زیر بار تشکیل جبهه حقوق بشر شانه خالی نمود و سعید حجاریان نیز از ائتلاف با موتلفه سخن راند و معین هنوز درالفبای تشکیل جبهه دموکراسی خواهی بدون یاوران انتخاباتیش گیر کرده است مدتها است که اصلاح طلبان حکومتی تنها به نفد تندورها می پردازند و از هرگونه نقد دیگر پرهیز می نمایند. اصلاح طلبان حکومتی برای این که به انتقاد دانشجویان دچار نشوند به تهاجم پرداخته اند که این تغییر ایدئولوژی کمتربه چشم بیاید .
. در واقع آنچه اصلاح طلبان حکومتی چند سالی از آن به عنوان تغییر ایدئولوژی دانشجویان یاد می کنند سوال دانشجویان انجمنی ا ست که از آنان پرسیده اند :شما گفتید اصلاح طلبید پس اصلاح طلبیتان کو ؟ و این باردانشجویان انجمنی در عمل اسلامی را می جویند که در آن جمع میان اسلام و دموکراسی،اسلام و حقوق بشر ممکن باشد ودر پی حل معادله ای هستند   که   اصلاح طلبان حکومتی نشان دادند فقط تفریق آن را بلد   هستندو در این تفریق بد اخلاقی نیز می نمایند. اصلاح طلبانی که   همچنان از تاریخ نمی آموزند و الا فریاد بر نمی آوردند که شخص یا مسلمان است یا دموکرات وطرفدار حقوق بشرزیرا اگر این فریادها اثری داشت شاه که جمع میان مبارزه و اسلام رانشدنی می دانست همچنان بر مسند حکومت بود. همانطور که نیاموختند عقب نشنی به پیروزی نمی انجامد   و از قدرت اخراج شدنداخراج شدنی که به بلندتر شدن   طبل حمله به دیگران افزوده است و   می رود که کم شنوایی شدید این   بازندگان را به ناشنوایی بدل کند.به هرحال دانشجویان اکنون در حال تلاش برای ارائه اسلامی هستند که با آن جمع میان اسلامی ودموکراسی و   حقوق بشر ممکن باشد همانگونه که زمانی دانشجویان سعی می نمودند جمع میان اسلام و مبارزه را ممکن سازند ودر این راه بی شک فراز و نشیبهای فراوانی را در پیش خواهند داشت که کوچکترین آن این حملات است و دانشجویان نشان داده اند که قصد عقب نشینی ندارنددو هنوز جمع میان اسلام و حقوق بشر و دموکراسی را ممکن می دانند .
دانشجویان انجمنهای اسلامی اکنون بر خود می بالند که درخلال این سالها و با وجود پرداخت هزینه فراوان در   پی ارائه اسلامی بوده اند   که دایره آن چنان وسیع است که لازم نیست مانند چپهای اسلامی دهه شصت انقلاب فرهنگی به راه بیندازند و برای هزاران نفر پرونده سازی نمایند و آنها را از دانشگاه اخراج نمایند لازم نیست بر طبل جنگ بکوبند و سرمایه های کشور را بر باد دهند و خوشحالند که مانند بسیاری از منتقدانشان اعمالی ندارند که مجبور به توجیه آن باشند.واکنون این دانشجویان اصلاح طلبان حکومتی را از تغییر ایدئوژی دیگر و بازگشت به دهه شصت باز می دارند تا جلوی تحمیل هزینه ای دیگر به کشور را بگیرند. اکنون نوبت اصلاح طلبان است که ثابت نمایند تغییر رفتار و گفتارشان تنها برای کسب قدرت نبوده است و تساهل و تسامح نتیجه تفکر بوده است نه یک شعار انتخاباتی. دانشجویان در سال گذشته با تمام هزینه هایی که دادند همچنان در راه خود ثابت قدم ماندند تا به دیگران بیاموزند مبارزه یعنی ایستادگی تا آخر و این نکته ای است که اصلاح طلبان حکومتی آن را باور ندارند.
                                                    
* عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت