تروریست تراشی جمهوری اسلامی
ناصر پیروتی
•
در واقع تعریف مبانی تروریسم از رویکرد جمهوری اسلامی دامنهای نه چندان وسیع دارد و به گرد سرکوب مخالفان میچرخد. جمهوری اسلامی همیشه سعی بر آن داشته که از نیروهای مخالفش مشروعیت زدایی کند و برای این نیروها هویتی خشونت ورز و غیرمردمی دست و پا کند و معترضان و منتقدانش را تروریست بنامد. از جملهی این نیروها، احزاب و جریانهای سیاسی کرد مخالف این نظام بودهاند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ مرداد ۱٣۹۰ -
۴ اوت ۲۰۱۱
هر چند تروریسم به عنوان معضلی جهانی اکنون ابعاد وسیعی یافته و تعاریف مختلفی از آن ارائه میشود، اما در کل شاید از دو نوع تروریسم واقعی و تروریسم پنداری خارج نباشد. تروریسم واقعی شفاف و ثابت است و در تعریفی بسیار کلی به هر گونه عملکرد همراه با خشونت یا اقدام تهدید آمیزی اطلاق میشود که با هدف ترساندن یا آسیب رسانی انجام میشود. اما در مقابل، تروریسم پنداری تعریفی ناپایدار، مبهم و منفعت محورانه دارد. خاستگاه اصلی تروریسم پنداری حکومتهای دیکتاتوری و نظامهای سیاسی فاقد مشروعیت مردمی است. در واقع تنها حکومتهای نامشروع در صدد تحریف تعریف واقعی تروریسم و تروریسم تراشی هستند و آن هم به دلیل سادهی مقابله با نیروهای مخالف. حسنی مبارک برای جلب حمایتهای جهانی و مصرف داخلی مخالفانش را تروریست خواند، گرچه نتیجهای در پی نداشت و از حکومت به قفس عدالت در محکمه کشیده شد. دیکتاتورهای لیبی، سوریه و یمن نیز این روال را در پیش گرفتهاند، اما احتمالا مردم معترض در این کشورها نیز صلاح خود را به سلاح دیکتاورها باج نمیدهند.
جمهوری اسلامی نیز گرچه خود سرآمد تروریسم دولتی و انگشت نمای حمایت از گروههای تروریستی است، داعیهی مبارزه با تروریسم را دارد. اما این ماهیت تروریستی چه تعریفی از ترور دارد و چگونه به تروریست مینگرد؟
در واقع تعریف مبانی تروریسم از رویکرد جمهوری اسلامی دامنهای نه چندان وسیع دارد و به گرد سرکوب مخالفان میچرخد. جمهوری اسلامی همیشه سعی بر آن داشته که از نیروهای مخالفش مشروعیت زدایی کند و برای این نیروها هویتی خشونت ورز و غیرمردمی دست و پا کند و معترضان و منتقدانش را تروریست بنامد. از جملهی این نیروها، احزاب و جریانهای سیاسی کرد مخالف این نظام بودهاند.
احزاب و جریانهای سیاسی کردستان همواره از سوی جمهوری اسلامی به انجام اقدامات تروریستی متهم شدهاند. اتهامی که همواره با شدت تکذیب شده و واقعیتها نیز خلاف آن را ثابت کرده است. بنا بر معیارهای مشخص و مستند، تشخیص این احزاب بهعنوان گروهی تروریستی بیشتر از نوع تروریسم پنداری میباشد و تنها به پندار جمهوری اسلامی آنها تروریستند. چرا که تا کنون عملیاتی تروریستی مرتکب نشدهاند و با رویهای دمکراتیک و مسالمت جویانه در راستای احقاق حقوق کردها و برقراری دمکراسی و آزادی در ایران تلاش میکنند. به صلح و آشتی پایدار ایمان دارند و بارها اعلام کردهاند که در صورت اجازهی فعالیت سیاسی سلاح بر زمین میگذارند. نسبت تروریستی دادن به احزاب و جریانهای سیاسی کردستان، نه به خاطر اقداماتشان بلکه به دلیل مخالفتشان است.
جمهوری اسلامی خود نمونهی بارز تروریسم واقعی است. انواع سرکوب و ایجاد وحشت در میان مردم برای احراز و یا حفظ قدرت و یا وصول به اهداف سیاسی، اقدامی تروریستی است که جمهوری اسلامی بر آن به سستی استوار است. این سیستم جمهوری اسلامی است که برای حفظ قدرتش مردم را تهدید، شکنجه، زندان و اعدام میکند. بازداشتهای غیر قانونی و شکنجه و قتل، استفاده از ابزارهایی همچون نیروهای نظامی و دادگاههای فرمایشی و غیر قانونی و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و یا گروهها و باندهای غیر رسمی طرفدار حکومت از مصادیق بارز و روشن تروریسم هستند که بازهم جمهوری اسلامی در انجام اینگونه اقدامات دست بالایی دارد. عملکرد دستگاههای مخوف امنیتی و اطلاعاتی این رژیم تهدیدی برای امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم بهشمار میآیند.
جمهوری اسلامی مدتهاست که اقدامات خشونت آمیز و تروریستی در کردستان را به احزاب نسبت میدهد، این امر اتفاقی نیست. البته در دیگر مناطق نیز وضعیت به همین منوال بوده و هر گاه مخالفتی صورت گرفته قبای تروریستی به تنش دوخته است. در واقع جمهوری اسلامی به تروریستی جلوه دادن فعالیت گروههای مخالف که برای تحقق دمکراسی، آزادی و حقوق ملی فعالیت میکنند، نیاز دارد. نیازی که یا بحرانهای مشروعیتی، شکافهای مدیریتی، اختلافات درون حکومتی و شکستهای سیاسیاش در تحولات منطقهای را به وسیلهی آن وصله کند و یا بهانهای برای شدت سرکوب و معضل آفرینی به دستش دهد. نیروهای مختلف و متنوع مخالف باید به صورت اصولی با تلاشهای تروریست تراشانهی جمهوری اسلامی مقابله کنند. اکنون نیز که بهانهاش برای علت حملات وسیع نظامی به مناطق مرزی کردستان عراق، را حضور پژاک اعلام کرده، نباید ساکت بود. این مسئله تنها محدود به کردستان نبوده و در آینده نیز بهصورت وسیعتر دامن دیگر مناطق و جریانها را نیز خواهد گرفت. حملاتی که به نظامی شدن بیشتر منطقه و وارد آمدن خسارات فراوان جانی و مالی به ساکنان مناطق مرزی کشوری دیگر منجر شده، در هر نوع خود محکوم است. حکومت نباید در جهت دهی به افکار عمومی یکه تاز باشد و روشن نمودن مردم در نقاط مختلف ایران به تنهایی از عهدهی مردم و جریانات سیاسی کردستان بر نمیآید و خنثی سازی کامل آن با همکاری دیگر نیروهای اپوزیسیون ممکن خواهد بود. سکوت نیروهای مخالف غیر کرد نسبت به این حملات میتواند به صورت غیر مستقیم در وسعت گرفتن آن موثر باشد و بر روند اعتماد سازی در راستای اتحاد مبارزاتی نیروهای مخالف نیز خدشه وارد میکند.
ناصر پیروتی
۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|