معرفی رمان و سرگذشت دختری یهودی ایرانی به زبان فرانسه ـ مژگان کاهن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۶ مرداد ۱٣۹۰ -  ۷ اوت ۲۰۱۱


معرفی رمان و سرگذشت دختری یهودی ایرانی به زبان فرانسه ـ مژگان کاهن انتشارات هارماتان فرانسه
عکس روی جلد: اختر قاسمی طراحی: همایون فاتح

بخشی از کتاب به زبان فارسی: لحظه ی بوسه ها در خلسه بودم و در دنیای عشق های افسانه ای بسر می بردم. ولی یک لحظه، چیزهای دیگری در بدنم بیدار شده بود که دیگر به لب هایم خلاصه نمی شد. حس های دیگری در بدنم بیدار شده بودند که بیش از این حضورشان را گاهی در خلوتم و در تنهایی نیمه شب ها و با تماس نرمی ملافه ها با بدنم تجربه کرده بودم. آغوش او مرا برای اولین بار با هیجان مردی که خیال تسخیر جسمت را در خود بارور می کند، آشنا کرده بود. نه، چیزی فرای آشنایی بود. بدنم در آرزوی تجربه ی گرمای حضورش در درونم بود. تنها لحظه ای به خودم آمده بودم و گریخته بودم. می دانم اگر بوسه های زیبایش چیز دیگری را در من بیدار نکرده بودند، الان اینقدر از خودم بدم نمی آمد. فکر اینکه تمام این تجربه ها با مردی بوده است که به من تعلق نداشته است و دنیایش با دنیایم فرسنگ ها فاصله دارد حالم را بدتر می کند. از بچه گی هم می دانستی که به مردهای غیر یهودی نباید نزدیک شوی. تو قادر بودی با این کارت تمام نظم خلقت رابهم بزنی و حالا تو نظم خلقت را بهم زده بودی. لحظه ای این فکر از ذهنت عبور می کند: کدام نظم؟ کدام گناه؟ مگر نه این است که همه ی ایمانم را یک روز بردم و در جایی دفنش کردم؟ اگر او از جنس دیگری است و من از تباری دیگر، چه چیز اینقدر آرزوی در آغوش او فرو رفتن را در من بیدار کرده بود؟ کبوتر ها هیچ وقت سراغ بازها نمی روند. مرغ های عشق، عاشق گنجشک های کوچه گرد نمی شوند و اسب ها از کنار گوزن ها بی تفاوت عبور می کنند. ولی چشمان پژمان برای من، آشناترین آشناها هستند و بوی بدنش چنان در تخیلم حک شده که گویی در همان زمان آفرینشم، در عمیق ترین بخش های وجودم آن را بعاریت گذاشته اند. کافی است دستانم را بگیرد تا تمام این حرف هایی که سال ها شنیده ام، از ذهنم محو شوند. ولی اینبار دوباره ظاهر شده اند و تمام تئوری هایم را بهم زده اند...

لینک انتشارات و خرید کتاب
www.editions-harmattan.fr