آب در هاون کوبیدن خامنه ای - فواد محمدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ مرداد ۱٣۹۰ -  ٨ اوت ۲۰۱۱


به دنبال شدت گرفتن اختلافات درون حاکمیت حکومت اسلامی ایران سرانجام چند روز پیش نهاد تازه ای به نام"هیات عالی حل اختلاف وتنظیم روابط قوای سه گانه"درساختارسیاسی ایران شکل گرفت.خامنه ای با استفاده از مکانیزمهای به ظاهر قانونی(به نام اصل۱۱۰قانون اساسی)میخواهد هژمونی وسروری کدخدا منشانه ی خود را برنظامی که پایه هایش به لرزه افتاده دوباره حاکم نماید.رهبرایران با دورویی ازیک سو مسئولان بلند پایه ی نظام را از برافروختن اتش اختلافها بر حذر داشته،از سوی دیگر خود بی توجه به مکانیزم های خود نظام ارگان جدیدی که کاملا تحت کنترل وگوش به فرمان خود باشد را برای پیش برد اهداف وبرنامه های خود تاسیس کرده.
از نشانه های سر بر اوردن دوباره ی اختلافات میتوان به سخنان علی لاریجانی رئیس مجلس اشاره کرد که سیاستهای اشتغالزایی دولت را تلویحا مورد انتقاد قرار داده بود.همچنین احمد توکلی،رئیس مرکز پژوهشهای مجلس نیز احمدی نژاد را متهم کرد که بر خلاف برنامه ی پنجم توسعه،بانک مرکزی را از دادن امار واطلاعات به مردم منع کرده است.احمدی نژاد نیز در مقابل منتقدان برنامه ی دولت برای ایجاد اشتغال را به بی اطلاعی،جوسازی وعوامفریبی متهم کرده است.این سخنان جدا از اختلاف قدیمی دو قوه مجریه ومقننه بر سر ادغام وزارتخانه ها میباشد.
عدم استقبال احمدی نژاد از تشکیل هیات به نحوی که خوش امد گویی را به یکی از مشاورینش در روزنامه ی ایران واگذاشت واستقبال علی لاریجانی از ان.همچنین مخالفت احمدی نژاد با ابقای وزیر اطلاعات ومنتفی شدن جدایی او از رحیم مشایی به نحوی است که خامنه ای را به ضرورت بازنگری وبازگشت از سیاستهای جریان موسوم به انحرافی ترغیب میکند.
خامنه ای برای احیای رهبری فراجناحی خود تصمیم به ایجاد چنین هیاتی گرفته.اما تجربه نشان داده تشکیل چنین هیات های اب در هاون کوبیدن است وخود به بخشی از مشکل تبدیل خواهد شد.همچنان که عباسعلی کدخدایی از اعضای هیات پیشبرد کار را به ان شاالله وحول وقوه ی الهی ارجاع داده.حتی علی اکبر جوانفکر از مشاورین احمدی نژاد درباره ی وجود"شدیدترین اختلافات دو قوه"صحبت کرده وروزنامه ی جمهوری اسلامی نیز نوشته"اختلاف هیچگاه به اندازه ی امروز جدی نبوده".
از دیگر دلایل تشکیل چنین هیاتی از سوی رهبر جمهوری اسلامی،به حاشیه راندن مجمع تشخیص مصلحت نظام ودبیر آن هاشمی رفسنجانی میباشد.همچنین اعلام تشکیل" جبهه ی پایداری" در ۶مرداد شامل نیروهای مدافع محوریت خامنه ای در بلوک قدرت به رهبری مصباح یزدی(که تا چند ماه پیش مدافع احمدی نژاد به شمار میامد)برای حذف جریان انحرافی از حوزه رقابت در انتخابات اینده است.
وجود جبهه ی پایداری،جریان انحرافی وجبهه ی ایستادگی(به نمایندگی محسن رضایی)در میان اصولگرایان.امکان ناپذیر بودن یافتن سازوکاری قانع کننده برای تقسیم سهم ها را در بلوک قدرت نشان میدهد.همچنین نمایانگر نبود اراده مسلط وعامل فصل الخطاب در بین این گروه ها وبرتری داشتن موقعیت گروهی بر مصلحت کلی جریانی است که خیال داشت حاکمیت را یکدست نماید وبا گرته برداری از مدل چینی،روسی حکومتداری(سرکوب سیاسی وتوسعه اقتصادی)بقای نظام را برای مدتی گارانتی نماید.
با تمام این اوصاف شکاف بین روحانیون ونظامیان کت وشلوار پوش حاضر در بلوک قدرت(قشری که خامنه ای گمان میکرد حامیان مطلق ولایت فقیه خواهند بود)رهبر حکومت اسلامی را به این نتیجه رسانده که با رجوع دوباره به سمت قشر روحانی هم اندیش خود(با این برداشت که باید فقط به خودش وهم قشری هایش اعتماد داشته باشد نه کت وشلوار پوشان)و با پشتیبانی روحانیونی همچون هاشمی شاهرودی،احمد جنتی ومصباح یزدی سعی دارد که کسانی از طیف خود را به هرم قدرت برساند.اما تجربه ی روحانیت سالاری تجربه ای شکست خورده است.در مقابل نظامیان کت وشلوار پوش نیز قابل اعتماد نیستند.بنابراین انچه پیش روی ماست سردرگمی سران نظام وآینده ی رو به انحطاط آنهاست.