کمی به خود آییم، فردا خیلی دیر است


جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران در داخل کشور


• برای ماندگاری در تاریخ باید نگاه ها را به افق روشن آینده بدوزیم و با درس گرفتن و بررسی عملکرد گذشته و به همراهی توده ها صعودی پرافتخار به شکوه فردا را نظاره گر باشیم. امروز جنبش چپ نیازمند هدایت دمکراتیک است و تنها نقاط مشترک است که می تواند چهره ای روشن دراذهان توده ها برای امید به فردا را ترسیم نماید و بر پراکندگی درمیان جنبش چپ فایق آید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۱ مرداد ۱٣۹۰ -  ۱۲ اوت ۲۰۱۱


من و تو ساقه یک ریشه هستیم
نهال نازک یک بیشه هستیم
جداییمان چه به بار آورد ؟ بنگر :
شکسته از دم یک تیشه هستیم
(سیاوش کسرایی)


         برای همه کسانی که دغدغه ایران و آزادی آن را دارند ، توسعه و تعمیق ارزشها در عرصه مبارزه نیز از دیدگاهشان دارای اهمیت بالایی است و آن را به عنوان یک سیستم مورد توجه قرار می دهند . این تلقی مستلزم نگاهی عمیق به شیوه های مبارزاتی است و عدم نگرش سیستماتیک به مبارزه عامل آشفتگی و به هم ریختگی و عدم وحدت جنبش مبارزاتی بخصوص جنبش چپ می باشد . به همین دلیل برای تعالی فرهنگ درست مبارزه و نیل به اهداف آرمانی و همسو شدن با جامعه باید برنامه ای جامع با چشم انداز درست تهیه گردد. اگر شناخت آرمانهای مبارزاتی در قدم اول باشد، کمی سازی و تبدیل آرمانها در قدم دوم قرار می گیرد که در حال حاضر یکی از مبرم ترین نیاز برنامه ریزی مبارزاتی است و اینجاست که نیاز به یک مهندسی مبارزه به عنوان یک مسیر باید طراحی و تدوین گردد، مسیری برای توسعه همه جانبه، توسعه ای که باید رنگ و بوی تکامل و به روز شدن از آن متصاعد گردد. تدوین مهندسی مبارزه برای جنبش چپ راهی برای خروج از وضع موجود و نیل به اهدافی از درون برای آرمانهای عینی و ملموس.
       سالها تجربه نشان می دهد که جنبش چپ در پی انشعابهای گوناگون و غیر میسر در مسیری مخوف و مشوش قدم نهاد که باعث گردید از اهداف آرمانی خود دور بماند و از سویی راه را بر هر گونه ارزیابی و نقد اصولی ببندد و به نوعی دچار پدیده دوری از حقایق موجود جامعه ایران گردد و با تحلیل های آبکی و عدم برنامه درست مبارزاتی در چرخه باطل پیله بافی به دور خود و جدایی و دوری از توده ها گرفتار آید. جنبش چپ در ابتدای انقلاب دچار بیماری چپ روی کودکانه بود که بدون اینکه شناختی از شرایط عینی و ذهنی جامعه داشته باشد یک شبه می خواست جامعه سنتی ایران را متحول نماید اما شرایط در حال طی پروسه خود بود و جنبش چپ را متوجه این نمود که به همین راحتی که متصور می شد نیست. بحث های ساختاری و نهادی وجود داشت که اول باید تکلیف خود را با آن مشخص کرد چرا که جنبش هنوز جایگاه خود را در بین توده ها را نشناخته و همین امر باعث شد روش های ابزاری برای نیل به مقاصد را نشناسد.
       نباید فراموش کرد مقوله فرهنگ مبارزه و شناخت ابزار آن در جامعه امروز ایران بسیار پیچیده است و برای وارد شدن به این مقوله ابتدا باید در پی آسیب شناسی فرهنگ مبارزه درطی سه دهه انقلاب و بیش از نیم قرن جنبش مبارزاتی چپ بود و در اولین قدم باید نقطه آسیب را در با نگرشی دقیق در جایگاه هدف گذاری قرار داد، یعنی از توسعه مبارزه و سرنگونی نظام حاکم وقتی سخن به به میان می آید، جنبش چپ باید مشخص کند دنبال چه اهدافی بوده و می باشد و اگر بین هدف و آرمان تفاوت قائل شد می توان به خوبی به نقطه آسیب اشاره کرد. در جامعه ایران آرمانهای والایی وجود دارد و مردمان این دیار مردمانی آرمان خواه هستند، اما آیا جنبش چپ توانسته این آرمانها را به هدف تبدیل نماید؟‌ آیا جنبش چپ نگرشی هدفمند به این آرمانها داشته است؟ در پاسخ به این پرسشها و سئوالات از این دست تنها نتیجه منفی به دست می آید چرا که سازمانها و احزاب چپ در خارج از کشور و در آرامش و تیب خاطر اقدام به برپایی جلسات، کنگره ها و نشست های دارای شماره و نامهای آنچنانی می نمایند بدون اینکه هر گونه ضمانت اجرایی و تاثیری در حرکتها و جریانات مقطع ای در داخل کشور را داشته باشند. و اساسا معلوم نیست این نشستها و کنگره ها به چه دلیل و منظوری برگزار می شود؟ با کمال تاسف جنبش چپ موجود در آن سوی مرزهای ایران هنوز در بعد معنایی آرمان مبارزه باقی مانده است. از دهه شصت به بعد سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و حزب توده ایران گامهایی را برای وحدت برداشتند که متاسفانه راه به جایی نبرد و اکنون نیز چند سالی است که باز هم آرمان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)‌ و چند سازمان چپ مطرح دیگر در خارج از کشور دستیابی به اتحاد و یکدسته شدن است اما هنوز به سمت تعین این هدف ملموس حرکتی عملی انجام نپذیرفته است و تنها در حد چندین جلسه و طرح در کنگره های مختلف باقی مانده است و هنوز معلوم نیست این وحدت کی و برای چه منظوری باید انجام پذیرد؟
       مشکل اساسی جنبش چپ در بعد معنایی به اینجا برمی گردد که چشم انداز نباید به عنوان آرمان تداعی گردد. هر ساختار مجموعه ای از سازوکارهای سخت افزاری و نرم افزاری است که دستیابی به آن چشم انداز، آرمان و هدف را میسر می کند. همه ابعاد معنایی و ساختاری، کالبدی و محتوایی در دل یک محیط قرار دارند که به عنوان یک بستر عمل می کنند و حالت احاطه کنندگی و در بر گیرندگی دارد. حال این سئوال طرح می شود که محیط ما در طی این سه دهه کدام محیط بوده است؟‌ اگر محیط های ااقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی را در طی این سه دهه تعریف کنیم جنبش چپ در این سه دهه در کدام یک از این محیط ها توانسته فعال و تاثیر گذار باشد؟ جنبش چپ تاکنون در امر آموزش جنبش های کارگری، دانشجویی، زنان، جوانان و... و تربیت نیروی انسانی و کارآمد و فعالیت کمونیستی که عامل ماندگاری جنبش چپ را در بین توده ها تضمین می کند قدم برداشته است که اگر امروز بخواهیم دست به کاری بزرگ بزنیم دستمان خالی باشد؟ در کنار موارد ذکر شده فقدان یک برنامه منسجم ضرورت طرح سیستم مبارزاتی را ایجاب می کند. در طی سه دهه جنبش چپ یک برنامه درست که متناسب با اهداف باشد را نداشته است، وقتی به سراغ برنامه های ارائه شده از سوی سازمانها و احزاب چپ می رویم، خیلی آشکار و عیان دیده می شود که نظم و انسجام دقیق و کارشناسی و دارای ضمانت اجرایی وجود ندارد علت آن فقدان هدفی مشخص و طراحی شده است. در حال حاضر در خارج از مرزهای ایران سازمانها و احزاب چپ متعدی وجود دارد اما کدامیک از این سازمانها و احزاب در رشد، جریان سازی و متشکل نمودن توده ها گام برداشته و موثر بوده اند؟ اینجاست که اساسی ترین کارکرد مبارزه سیستماتیک و هدفمند به ما می نمایاند که شکاف بین آرمان و هدف باعث شده است که جنبش چپ نتواند جایگاه واقعی خود را در بین توده ها پدید آورد و اگر جنبش می خواهد رشدی به قاعده و درست در بین توده ها داشته باشد نیاز است فاصله این شکاف را کاهش داد و لازمه کاهش این شکاف تعریفی دقیق و درست از ارزش هایمان داشته باشیم، باورهایمان را دوباره تعریف کنیم و سپس آن را مدیریت و به جامعه ایران تزریق نمود. بنابر این نباید فراموش کرد فرهنگ مبارزه یک پروسه است نه یک پروژه. اختیار، نوآوری، فعالیت،‌ تحمل و ... همه باعث می گردد جنبش چپ توده ای گردد.
       برای ماندگاری در تاریخ باید نگاه ها را به افق روشن آینده بدوزیم و با درس گرفتن و بررسی عملکرد گذشته و به همراهی توده ها صعودی پرافتخار به شکوه فردا را نظاره گر باشیم. امروز جنبش چپ نیازمند هدایت دمکراتیک است و تنها نقاط مشترک است که می تواند چهره ای روشن دراذهان توده ها برای امید به فردا را ترسیم نماید و بر پراکندگی درمیان جنبش چپ فایق آید.

زند باد سوسیالیسم – زنده باد اتحاد
جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران داخل کشور