بیانیه مستقل فعالین سیاسی، روزنامه نگاران، دانشجویان و جوانان ایرانی خارج از کشور در یادمان کشتار سال ۶۷



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۱ مرداد ۱٣۹۰ -  ۲۲ اوت ۲۰۱۱


هر دور را تسلسلی و پایانی ست. به پایان استبداد چشم می دوزیم!
بیانیه مستقل فعالین سیاسی ، روزنامه نگاران، دانشجویان و جوانان ایرانی خارج از کشور در یادمان کشتار سال ۶۷

آن که چون غنچه ورق در ورق خون می بست
شعله زد در شفق و خون، شرف خاور شد
آن دلاور که قفس با گل خون می آراست
لبش آتش زنه آمد سخن اش آذر شد

شاید امروز دیگر به یمن جامعه شفاف رسانه‌ای و خبرنگاری و خبرگزاری‌های به شدت پرسرعت که با استفاده از انواع و اقسام وسایل دیجیتال و الکترونیک صورت می‌گیرد، حرکتی در گوشه‌ای از جهان نمانده باشد و یا به ندرت پیدا شود که از چشمان تیزبین عقاب‌های رسانه دور بماند. حالا رسانه‌ها چه بازتاب می دهند معلوم و مسلم است.

به یمن حضور همین ابزارآلات و با تلاش‌های فراوان کنش‌گران و خانواده‌های قربانیان، مساله " کشتار زندانیان سیاسی ایران" در دهه شصت و به خصوص"کشتار دسته جمعی آنان" در تابستان و پاییز ۱٣۶۷" و روند دادخواهی آن با وجود تمام اعمال غیر انسانی و فشارهایی که طبقه حاکم در ایران اعمال کرده است، تا حد امکان به گوش نهادهای جهانی و مردم جهان رسیده است.

اگر چه حاکمین در ایران با استفاده از همین ابزارآلات جهت تحمیق طبقات مردمی و تحمیل خطی تاریخ به شکل پیشینیان، تلاش می‌ورزند تا تاریخ را به عنوان روایت پیروزمندی‌های‌شان در میان اذهان نهادینه کنند و جز آن را به ورطه سانسور و نابودی و یا پنهان‌کاری بکشانند. اگر چه می خواهند " انقلاب شکوهمند اسلامی" شان را به عنوان مرکزیت تاریخ و تمام روایت‌های ایستادگی جامعه و مردم تحت ستم را در قالب این ظفرمندی‌شان مصادره و خط بطلان بر وجود روایت دیگر بکشند، یا به حاشیه‌های دور برانند و اگرچه هیچ‌گاه موفق نبوده‌اند. اما دست از این عمل جنایتکارانه برنداشته و نشُسته‌اند.

اینان انگار به فراموشی سپرده اند که مردم تحت ستم نیز، امروز به مدد همان رسانه‌ها و مبارزات‌شان، روایت خود را از تاریخ می نگارند و تاریخ خود را می‌سازند و چیزی را یارای ایستادن در برابر این عمل نیست. از جمله این تاریخ سازان و روایت‌گرانِ تاریخ ستم دیدگان، مادران و خانواده های زندانیان سیاسی‌ای هستند که در پاک سازی و نسل کشی سیاسی دهه شصت و کشتار دسته جمعی سال ۱٣۶۷ توسط حکومت ایران نابود و از صحنه سیاسی پاک شدند و آنان که از این قافله مرگ نجات یافتند.

روایت شکنجه‌ها و شلاق‌ها و قساوت‌ها، روایت قطع شدن یک‌باره تمام ارتباطات با بیرون و ملاقات‌ها و بعد روایت دادگاه‌های چند دقیقه‌ای و معمولا با یک سئوال و یک جواب و بدون هیچ‌گونه حق دفاع و وکیل، حتا برای برخی که مدت حکم زندان‌شان به پایان رسیده بود؛ با حکم قطعی و لازم الاجرای اعدام بدون حق اعتراض،;کمیته های سه نفره مرگ ، روایت تجاوز به دختران، پیش از اعدام(برای این که به زعم ایدئولوژی حاکمین به بهشت نروند)، و روایت گورهای دسته جمعی در دو کانال بزرگ و بدون هیچ گونه حق مراسم و یا حتا نام و نشانی در جایی که امروز گلزار خاوران می نامند و روایت ناپدید شدگان که هنوز هم چشم های مادرانی را که تاب آورده اند به در دوخته است و ادامه همه این قساوت و کشتار در قالب اعدام، قتل‌های زنجیره‌ای و کشتارها و سرکوب‌های دیگر تا امروز در برابر روایت مسلط ایستادگی می کند و شانه به شانه می رود تا هنگامه‌ دادرسی و روز رستاخیز مردم را دریابد. روایتی که کاملا قرار بود پنهان بماند و هنوز گوشه‌های پنهانی هم دارد.

یک روز اگر می توانستند دلایل کناره‌گیری منتطری از نیابت رهبری و جریان اعدام‌ها را وارونه جلوه داده و انکار کنند، امروز اما برخی از اعضای طبقه حاکم نیز در برابر این مقاومت تسلیم شده‌اند و در منابع مختلف به این کشتار داخلی و پاک سازی سیاسی اعتراف می کنند، باز اما آمران و عاملان آن که مرکب از هیئت حاکمه وقت بوده‌اند از روشن کردن آن سرباز می زنند و از زیر مسئولیت‌اش شانه خالی می‌کنند و به هم پاس می‌دهند و در نهایت دلیل عمده این جنایت را حمله مجاهدین به همراه ارتش عراق به ایران می‌شمرند و غافل می شوند که به شهادت برخی از بازماندگان زندانی ۶۷، اعدام زندانیان در اوین و گوهردشت از ۵/۵/۶۷ آغاز شد.اما تلویزیون ها را در جمعه ۷/۵/۶۷ از بندها جمع آوری کردند، روزنامه ها قطع شد و کلیه ی ملاقات ها از ٨/۵/۶۷ لغو گردید.به همین دلیل ٨/۵/۶۷ را شاید بتوان به عنوان آغاز قتل عام زندانیان معین کرد و فراموش می کنند که اعدام مجاهدین تا ۲۵/۵/۶۷ ادامه یافت و تازه پس از آن از ۵ شهریور اعدام مارکسیست‌ها را آغاز کردند.

امروز در برابر این جنایت، بازماندگان طبقه حاکم سعی می‌کنند که بار این جنایت را تنها بر دوش خمینی بگذارند که البته دستور اصلی کشتار را هم صادر کرده است و اما باز فراموش می‌کنند که در دهه اول انقلاب به طور مرتب جلسه سران قوا با شرکت علی خامنه‌ای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، میر‌حسین موسوی و احمد خمینی تشکیل می گردید و تصمیمات اصلی ادراه کشور در این جلسات اتخاذ می‌شد و حتا فراموش می‌کنند که از این جنایت خبر داشته‌اند و مصاحبه‌های تلویزیونی و رادیویی‌شان را به یاد نمی‌آورند و حتا لیست‌هایی را که مرتب از رادیو و تلویزیون از نام‌های اعدامیان در دهه شصت خوانده می‌شد را در راستای همان تاریخ پیروزمندان سو می‌دهند. در نهایت که توان ایستادگی در برابر موج دادخواهی مردمی را ندارند به گفتمان بخشش روی می‌آورند بدون این‌که دست از این بازی خون‌آلود بشویند و ذره ای گوشه‌های نامعلوم آن جنایات را روشن کنند. همین است که ما تا روشن نشدن تمام زوایای این جنایات و محاکمه نشدن آمران و عاملان‌اش به همراه خانواده‌ها فریاد بر می‌آوریم که نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم.

آن چه اما در روند مسیر دادخواهی تا امروز گذشته است نیز خبر از همدستی جامعه بین‌الملل و سکوتش در برابر این جنایات عظیم می‌دهد که به درستی و بر طبق همان قوانین بین المللی مصداق جنایت علیه بشریت است.

"کشتار داخلی" که خود به معنای قتل عام‌ها و کشتارهای درون مرزی یک کشور تحت لوای مبارزات سیاسی، به عنوان نوعی از نسل‌کشی که توسط ارکان و دولت های کشورهایی که توان برخورد منطقی با مخالفین‌شان را نداشته و ندارند و برای خارج کردن آن ها از صحنه سیاست دست به حذف فیزیکی‌شان می زنند در قوانین بین المللی حاکمین بر جهان تعریف و قابل مجازات است.

هم چنین در همان قوانین" پاک سازی سیاسی" گروه های عقیدتی، سیاسی، دینی، نژادی و قومی توسط دولت‌های حاکم و یا به هر شکل اسپانسر شدن حاکمان برای این مساله نیز از همین دست است و قابلیت اعلام جرم در محاکم بین المللی را برای ستم‌دیدگان محفوظ می‌دارد. از آن جمله اشارات می‌توان به روند شکل‌گیری دادگاه بین‌المللی لاهه و معاهدات مربوط به آن نگاهی انداخت که امروز به یمن رسانه ها بر همگان قابل دسترسی است.
(به نقل از قوانین بین الملل، اعلام جرم ِ"جنایت علیه بشریت" می‌بایست یکی از مورد‌های زیر را در خود داشته باشد و این موضوع زمانی مصداق می‌یابد که مربوط به یک حمله سازماندهی شده و سرتاسری برعلیه هر کدام از شهروندان یک جمعیت باشد، با در نظر داشتن مفاهیم نوع حمله‌ای که به آنها صورت گرفته‌است :کشتار، نابودی گروهی، به بردگی بردن، تبعید و یا کوچاندن اجبار جمعیت، زندانی یا دیگر ابزارهای جلوگیری کننده از گسترش آزادگی با ابزارهای قانون اساسی و یا دیگر قوانین یک کشور، شکنجه ،هتک حرمت از زنان، بردگی جنسی، فحشا اجباری، بارداری اجباری، سترون کردن اجباری و یا هر راه دیگر آزار جنسی، آزار و ارعاب علیه هر گروه سیاسی شناخته شده، نژادی، ملیتی، فرهنگی، مذهبی که بنا بر بند شماره ۳ مورد تذکر قرار گرفته‌است و یا دیگر زمینه‌ها که به صورت جهانی مصداق این بند طلقی می‌شوند باشد، حذف محیطی و یا فیزیکی اجباری افراد از صحنه‌های سیاسی، نژادپرستی و تبعیض نژادی ، دیگر اعمال غیر انسانی که منجر به صدمات و لطمات غیر قابل جبران و جدی بر جسم، ذهن و یا سلامتی افراد گردد)

آری، کشتار دسته جمعی قریب به ۵۰۰۰ نفر ( که احتمال بیشتر بودن آن می رود)در تابستان و پاییز ۱٣۶۷ و کشتار هزاران نفر در دهه شصت و تمام مصادیق جنایت علیه بشریت تا امروز در ایران اسلامی هنوز هم به وقوع می پیوندد و مدارک و اسناد آن هم به جهان مخابره می‌شود.

طبقه حاکم در ایران به طول دوران حکومت‌اش مشغول پاک‌سازی سیاسی و کشتار داخلی و صدور ترور به خارج از مرزهایش بوده است و از طریق جنایت علیه بشریت به پاکسازی سیاسی مخالفین‌اش دست زده است و سکوت جهان و دادگاه‌های بین المللی در برابر آن نشانی جز چشم پوشی و تایید آن نیست و این جاست که کشورهای غربی علی‌رغم ژست های‌شان و قانون های‌شان منافع اقتصادی و سیاسی‌شان را ترجیح می‌دهند و خود به عنوان حامیان در سایه جنایت می‌نشینند.

ما جمعی از فعالین سیاسی، جوانان و دانشجویان ایرانی خارج کشور، این فاجعه بزرگ و نسل کشی سیاسی را محکوم کرده و یاد خاطره جان فشانان اش را گرامی داشته و در راه آرمان های بلندشان دوباره اعلام ایستادگی می کنیم و همه فعالین سیاسی، دانشجویان و جوانان ایرانی در هر کجای جهان را فرا می خوانیم تا به حد توان و به هر شکل که امکان دارد، در اعلام محکومیت این فاجعه بکوشند و سدی باشند بر روایت گری تاریخ وارونه توسط ظفرمندان.

باشد تا روزی که همراه با طوفان خشم توده های مردم اسناد این جنایات را از تاریکخانه ها به در آریم و به دادگاه های مردمی بسپاریم و شرمساری بزرگ سکوت کنندگان را در میان مردم پیروز به تماشا بنشینیم که هر دور را تسلسلی و پایانی ست. به پایان استبداد چشم می دوزیم.

نهادها:
تحریریه سایت خبری سیاسی اشتراک
سازمان دگرباشان جنسی ایرانی - ایرکو
سازمان خهبات کردستان ایران
کانون ایران آزاد
کانون دفاع از حقوق بشر،آزادی و دمکراسی
وبلاگ اشتراک


افراد:
آراز فنی-پژوهشگر و کنشگر حقوق بشر
آرام ملکشا-فعال حقوق بشر
آرش کیا-فعال سیاسی
آرمان افراسیابی-تکنیسین کامپیوتر
آریز اندریاری-روزنامه‌ نگار
آزاد کوردی-روزنامه‌نگار
آناهیتا حسینی- نویسنده، فعال سیاسی
آناهیتا رحمانی-فعال زنان
آیدا قجر -روزنامه نگار
احمد باطبی-فعال حقوق بشر
اختر فاضلی -مارکسیست- زندانی سیاسی سابق
اکبر اغراقی-فعال سیاسی
البرز جواهری لنگرودی -دانشجو
البرز دماوندی -فعال حقوق بشر
امجد حسین پناهی -فعال سیاسی و حقوق بشر
امیر سلیمی ها-فعال دانشجویی
امیرحسین میرابیان-فعال دانشجویی
امیرمحسن محمدی-روزنامه نگار آزاد، فعال دانشجویی
امین حصوری-فعال سیاسی
بهار فرامرز- فعال سیاسی
بهروز سورن-کوشنده سیاسی
بهمن جهان وطن-فعال دانشجویی
بهمن مرادیان پی-روزنامه نگار ، فعال سیاسی و حقوق بشر
بهنام وفا سرشت-فعال سیاسی
بیتا آریان-فعال سیاسی
پرویز قاضی سعید-روزنامه نگار نو اندیش
پریسا نصرآبادی-فعال کمونیست
پژمان رحیمی-فعال سیاسی
پژهان مختاری-فعال حقوق بشر
پگاه احمدی -شاعر، مترجم، پژوهشگر
پویا عزیزی-شاعر، روزنامه نگار، فعال سیاسی
پیمان فاضلی-فعال دانشجویی
تیکا کلاکی-فعال کارگری
حسین صفا-فعال سیاسی
حمید خندان-فعال سیاسی
حمید( حسین علی) قربامی(محکوم به مرگ)-فعال سوسیالیست کارگری
داود آزادفر-روزنامه نگار وفعال حقوق بشر
داوود باقری-فعال سیاسی
رحمان جوانمردی-حامی حقوق بشر، فعال رسانه‌ای
رضا بخشی-فعال سیاسی
زینت میرهاشمی-فعال کارگری
ژیلا گل عنبر-روزنامه نگار
ژیلا مکوندی-فعال اجتماعی
سارا لاریجانی-فعال دانشجویی
ساقی قهرمان- فعال حقوق بشر (حقوق بشری دگرباشان جنسی )
سام کاظمی-اکتیویست
ستاره الیاسی-فعال دانشجویی
سعید رحیمی-فعال سیاسی
سعید زنده دل ( حسن اردین)-فعال سیاسی
سما شاملو-فعال دانشجویی
سوسن شهبازی-فعال کارگری و حامی‌ حقوق بشر
سوسن محمدخانی غیاثوند-روزنامه نگار
سهیلا لیندهورست-فعال سیاسی
سیمین روزگرد-فعال سیاسی
شراره رضایی- فعال زنان و کودکان
شقایق زعفری-نویسنده و شاعر
شکوفه منتظری-فعال چپ- ژورنالیست
شهاب سیروان-فعال سیاسی چپ
شهرام بجفی-فعال سیاسی و کارگری
شهره حقیقت -عکاس خبرنگار سیاسی
شهلا باور-فعال حقوق بشر
شهلا بهاردوست-فعال سیاسی
شهناز بیات-فعال حقوق بشر
شیدا جهان بین (ترانه آزادی) -روزنامه نگار
صبا جدی-فعال سیاسی
صبا واصفی-فعال حقوق بشر
صبری نجفی-فعال حقوق زنان و حقوق بشر
صفورا الیاسی-فعال دانشجویی
عابد رضایی-اتحاد سوسیالیستی کارگری - فعال سیاسی و هنر انقلابی
عارف نادری-فعال سیاسی و روزنامه نگار
عباس مظاهری-فعال سیاسی، زندانی سیاسی پیشین
علی بهرامی- سازمان خهبات کردستان ایران-فعال سیاسی
علی فروزنده-فعال سیاسی
فاطمه رضایی-فعال حقوق بشر
فرح شیلاندری-فعال زنان
فرشاد محمدی-فعال دانشجویی
فرشته فراهانی-فعال سیاسی و زنان
فرشید فریدونی-پژوهش گر علوم سیاسی
فرناز معیریان-فعال سیاسی - اجتماعی
فرهاد حاجی میرزایی -فعال سیاسی
فریبا امیرخیزی-فعال سیاسی چپ و زنان
کیوان شفیعی-معترض مارکسیست
گلاویژ رستمی -فعال سیاسی
گلناز غبرایی لنگرودی-فعال حقوق بشر
لیلا سعادتی-روزنامه نگار
لیلا عبداوه-فعال سیاسی
محمد امیرانی-سوسیالیست
محمد زمانی-روزنامه نگار و فعال سیاسی
مرسده هاشمی-فعال اجتماعی
مریم حکمت شعار-فعال حقوق بشر
مزدک طوسی نژاد-فعال سیاسی
معصومه نورزاد آبکنار-فعال سیاسی
منوجهر فاضل-فعال سیاسی
مهدی امیزش-فعال حقوق کودکان
مهرداد باران -موسیقیدان
میلا مسافر-فعال سیاسی
مینا خانی-رقصنده
مینا لبادی -فعال سیاسی ، همسر اعدامی علی اصغر ضیغمی تابستان ۶۷
ندا فرخ - فعال حقوق بشر
نرگس عظیمی-دانشجو
نوید محبی-فعال مدنی
نیلوفر گلسرخی-فعال زنان
هادی جواهری لنگرودی-فعال حقوق بشر
هادی رحیمی- فعال سیاسی
هژیر پلاسچی-فعال سیاسی
هما پنداشته-فعال سیاسی
هوشنگ دیناروند-فعال سیاسی
وحید ولی زاده-نویسنده
وریا صدرپور-فعال سیاسی
یاور خسروشاهی-فعال سیاسی - اجتماعی