بحران فراگیر اقتصادی و لابه های رژیم درمانده


محمدحسین یحیایی


• گسترش تحریم ها و تهدید نظامی می تواند رژیم را به کرنش، تمکین و عقب نشینی از سیاست های گذشته مجبور سازد ولی همزمان می تواند اوضاع اقتصادی، شرایط زندگی را برای مردمی که از نعمت ها و رانت های دولتی محروم هستند مشکل سازد. همزمان رژیم را که به جنون قدرت گرفتار است به میلیتاریسم و سرمایه گذاری در نیرو های نظامی _ امنیتی برای پیشگیری از خیزش همگانی تشویق نماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ شهريور ۱٣۹۰ -  ۲۴ اوت ۲۰۱۱


امید به بهبود اوضاع اقتصادی در ایالات متحده و اتحادیه اروپا که از ماه ها پیش انتظار آن می رفت و آرامش نسبی هم در بازار سرمایه و اقتصاد حاکم شده بود بار دیگر به شدت و سرعت فروکش کرد و ارزش سهام در نیویورک، فرانکفورت، توکیو و بازار های عمده جهان سقوط قابل ملاحضه و مهمی را تجربه کرد. ایالات متحده آمریکا بعنوان بزرگترین اقتصاد جهان سرمایه داری با بیش از ۱۴ تریلیون دلار کسری بودجه با شدید ترین بحران اقتصادی و تاریخی خود بعد از بحران ۱۹۲۹ روبرو شده است. تلاش برای نجات بانک های ورشکسته از سوی دولت فدرال هزینه کلانی بر دوش مردم بویژه کارگران و زحمتکشان آمریکا گذاشته، بیکاری و بدهی به بانک ها را افزایش داده است. باراک اباما که با شعار تغییر و بهبود نظام بهداشتی، آموزشی و اجتماعی به میدان آمده بود با کارشنکی اعضای حزب رقیب در سنا و قانونگذاری روبرو شده، با یادآوری آن که در آمریکا حرف اول و آخر را سرمایه و قدرت مالی می زند، مجبور به چشم پوشی از آن سیاست ها شده است. به هر رو بحران اقتصادی آمریکا که یک درجه از اعتبار آن در دنیای اقتصاد کاسته شده، در مدت کوتاهی نتایج خود را در اروپا نمایان ساخت و اقتصاد اروپا را تحت تاثیر خود قرار داد.
اتحادیه اروپا با ۲۷ عضو و ۱۷ کشور عضو در نظام پولی نه تنها با بحران شدید اقتصادی بلکه با بحران ساختاری هم روبرو است. اعضای نظام واحد پولی از یک ظرفیت اقتصادی، تولیدی و بهره وری یکسانی برخوردار نیستند و سیاست مالی و اقتصادی همسویی را پیش نمی برند. بنابرین تلاش بانک مرکزی اروپا در فرانکفورت در یکسان سازی و تعیین نرخ بهره واحد بعلت چندگانگی در اقتصاد، میزان کسری بودجه، تورم، بیکاری و ضعف های دیگر در اقتصاد کشور های عضو جواب نمی دهد. تقویت مالی این کشور ها بسود سرمایه دار ها، دانه درشت ها و بوروکرات ها می شود، فاصله طبقاتی افزایش می یابد، بحران اقتصادی، بیکاری و پیآمد های آن به افسردگی های اجتماعی دامن می زند، در نتیجه به صورت تظاهرات و شورش های خیابانی که گاهی با خشم همراه است خود را نشان می دهد. به نظر می رسد بحران کنونی در آمریکا و اروپا ادامه دار و دامنه دار خواهد بود، دنیای سرمایه داری با بحرانی روبرو شده است که نمی تواند به این سادگی ها و راحتی ها از آن خلاصی یابد. آینده اتحادیه اروپا در پرده ای از ابهام قرار گرفته است. زیرا یونان، اسپانیا، ایتالیا و برخی دیگر نه تنها قادر به پرداخت بدهی و وام های خود نیستند بلکه با انتشار اوراق قرضه رقم بیشتری از اعضای قدرتمند طلب می کنند.
هرچند بحران در شرایط کنونی هنوز همگانی نشده و کشور های عضو بریک( برزیل، روسیه، هند، چین) همراه با ترکیه و آفریقای جنوبی با بیش از ٨ درصد رشد می کنند و بیشترین جمعیت دنیا را درخود دارند و مصرف نفت و گاز در برخی از آنها که متکی به واردات آن هستند، رو به فزونی است ولی باز هم بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا در همین مدت کوتاه به کاهش شدید قیمت نفت در بازار های جهانی انجامید. جمهوری اسلامی ایران که بیش از ٨۰ در صد از درآمد های ارزی آن از صادرات نفت تامین می شود و ۷۰ درصد از بودجه کشور به این درآمد های باد آورده وابسته است در ظاهر خوشحال از این بحران ولی در باطن نگران از آن، به گفتار و رفتار چند پهلو، چند گانه و متضاد خود ادامه داد. خامنه ای نگران از آینده خویش هم به خود ستایی و به پیشرفت های شگرف، بی نظیر و غیر قابل تصور در همه زمینه های صنعتی، تکنولوژی پیشرفته، رشد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی درسایه نظام پرداخت و بهشتی را ترسیم کرد که مردم ایران در آن زندگی می کنند و باید قدر عافیت را بدانند! ! به نظر می رسد رهبر جمهوری اسلامی روزنامه های منتشره در کشور را هم نمی خواند و یا گفته های نمایندگان بی اختیار مجلس هشتم را به ریاست یکی از برادران لاریجانی ذوب شده در ولایت را نمی شنود. موسی الرضا ثروتی عضو کمسیون برنامه و بودجه همراه با برخی دیگر که از اوضاع وخیم و شکننده اقتصادی و اجتماعی آگاهی دارند فریاد می زنند که این دولت که به نظر خامنه ای بهترین دولت از زمان مشروطیت تا کنون است اقنصاد کشور را به پرتگاه سقوط کشانده، در ۴ سال اول برنامه توسعه حدود یک میلیون کمتر از اهداف برنامه، شغل ایجاد کرده، رشد اقتصادی را از حدود ۷ درصد در سال ٨۴ به ۴ درصد در سال ٨٨ تنزل داده است. این در حالی است که نرخ رشد در برنامه چهارم بالای ٨ درصد پیش بینی شده بود، می توان گفت ۶۷ درصد از اهداف برنامه چهارم توسعه محقق نشده است. این بدان معنی است که در هیچ حوزه و بخش اقتصادی پیشرفت و رشد پیش بینی شده حاصل نشده است، شاید در بخش نظامی آنهم با هزینه میلیارد ها دلار پیشرفت هایی در موشک سازی، آموزش های نظامی، گسترش پادگان های نظامی و امنیتی بدست آمده است که هدف نهایی آن پیشبرد سرکوب و پیشگیری از خیزش های مردمی است که جامعه بحران زده هر روز بیشتر به آن نقطه نزدیک می شود.
در دنیای کنونی کمتر کشوری یافت می شود که آمار اقتصادی خود را به نهاد های جهانی گزارش دهد، ولی همین اطلاعات و آمار را از مردم خود پنهان کند. جمهوری اسلامی که سردمداران ریز و درشت آن، آنرا دمکرات ترین کشور دنیا می دانند و برخی از امام جمعه ها، رژیم ولایت فقیه را الگویی برای جهان می دانند، بر این باورند که مردم نیازی به دانستن و آگاهی ندارند. از آن رو بانک مرکزی و مرکز آمار میزان رشد اقتصادی و دیگر ارقام اقتصادی و گاهی اجتماعی را گزارش نمی کنند. در این راستا عادل آذر رئیس مرکز آمار ایران اعلام کرد که قرار است نرخ تورم بصورت عمومی اعلام نشود. این در حالی است که مردم هر روز میزان آن را با دیدن قیمت ها و گاهی با حسرت نگاه کردن و گذشتن از کنار مواد ضروری و مصرفی مشاهده می کنند. علیرضا محجوب نماینده فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی در این رابطه می گوید. امروز بر خلاف گذشته، ناکامی های عشقی دلیل خودکشی نیست، بلکه افزایش هزینه های زندگی و ناکامی های اقتصادی و اجتماعی آمار خود کشی ها را بالا برده است. وی ادامه می دهد، افزایش طلاق، خیانت و مسائل اقتصادی مانند هزینه ها، اجاره بهای مسکن و تورم باعث شده که خود سوزی در بین کارگران ، زحمتکشان و تنگدستان جامعه هر روز افزایش یابد. سازمان پزشگی قانونی اعلام کرده که در سه ماهه نخست امسال بیش از ٨۷۰ نفر خود کشی کرده اند، البته این آماری است که ثبت شده، تعداد زیادی از خود کشی ها بویژه در بین زنان و جوانان مایوس و نا امید به آینده در مناطق دور دست و یا در حاشیه شهر ها گزارش نمی شود. محمد زاهدی اصل، عضو انجمن جامعه شناسی می گوید . آمار بالای خود کشی نشانه نا سالم بودن جامعه، درهم ریختگی سلامت جامعه، وضعیت اقتصادی مردم، افزایش بیکاری و دیگر کمبود ها و بحران های اجتماعی است که دست به دست هم می دهند تا افراد با نا بسامانی های روانی قتل نفس را به زندگی ترجیح دهند.
در این میان تحریم های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و برخی دیگر از کشور های پیشرفته صنعتی که در روز های نخست مورد استفاده و خوشآیند رژیم بود که می توانست سوژه ای برای درشت گویی و دروغپردازی باشد، امروزه آثار مخرب و شوم خود را نشان می دهد. صنایع نفت و گاز که شاهرگ حیاتی اقتصاد کشور است و نیازمند سرمایه و تکنولوزی پیشرفته است در حال افول و عقبگرد به سر می برد. هر روز از میزان تولید نفت و صدور آن کاسته می شود. سپردن این بزرگترین منابع اقتصادی کشور به دست نظامی ها نشانگر نقشه های شومی است که دور از چشم مردم در اتاق فکر نظامی ها و حاکمان تاریک اندیش برای آینده طراحی می شوند. در این میان رفتار های دوگانه و گاهی اوقات چند گانه مقامات رژیم جلب توجه می کند. از یک سو همه سیاست های شکست خورده خود را از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها گرفته تا دیپلوماسی، اعجاز انگیز و موفقیت آمیز می خوانند و از سوی دیگر با عقب نشینی فاحش و مشخص به دلجویی از دیگران می پردازند. دیگر نشانه ای از درشت گویی های پیشین دیده نمی شود. در پی دیدار نیکلای پاتروشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه از تهران، صالحی وزیر امور خارج شتاب زده به مسکو می رود تا با همتای روسی خود سرگئی لاوروف دیدار کند و به او بگوید که از طرح گام به گام او خوشنود و موافق با آن است. و اظهار امیدواری می کند که دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل هم با آن موافقت کنند.
اجرای تحریم ها و گسترش روز افزون آن رژیم را به شدت نگران کرده است، زیرا می داند که پایگاه مردمی در درون ندارد. رژیمی که پشتوانه مردمی در درون کشور نداشته باشد نمی تواند سیاست های دلخواه خود را در بیرون از کشور پیش ببرد. ناتوانی در درون به بیرون انعکاس می یابد. از آن رو محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی در پی درخواست مجلس سنای آمریکا برای تحریم بانک مرکزی ایران ملتمسانه و عاجزانه می گوید. تحریم این بانک غیر اصولی و سیاسی است، نباید این بانک تحریم شود زیرا وابسته به دولت نیست، وابسته به ملت است و نباید ملت ها تحریم شوند. بهمنی یادش می رود که این نهاد در خدمت دولت است و خواسته های دولت را به اجرا در می آورد. کسری بودجه را تامین می کند، شورای پول و اعتبار را به خواست دولت منحل می کند و هیچگونه نظارتی بر ارزش پول ملی و یا عملکرد مالی دولت ندارد. به هر رو آنچه بیش از حد رژیم را نگران کرده، گسترش تحریم ها تا بانک مرکزی است که نظام پولی، صادرات و واردات و داد و ستد با ارز را مختل می کند. در شرایطی که کشور به شدت به درآمد های نفتی وابسته است و با بیش از ۷۰ میلیارد دلار واردات از مواد غذایی گرفته تا بنزین و کالا های مصرفی و سرمایه ای زندگی می کند، این تحریم می تواند زمینه خیزش همگانی را سرعت بخشد. از آن رو رئیس بانک مرکزی و دیگر شرکا با تغییر رفتار و گفتار با عجز و لابه سخن از مردم و پیآمد های تحریم می گویند و ادامه می دهد، اگر تحریم کنند از سوی مردم دنیا سرزنش خواهند شد!
در سایه سیاست های شوم و ویرانگر جمهوری اسلامی، فاصله طبقاتی افزایش می یابد، صنایع ضعیف و عقب مانده در حال نابودی، بیکاری و تورم به سرعت در حال گسترش و بحران ژرفتر و فراگیر تر می شود. نظام برای پیشگیری از خیزش و خشم مردم سیاست و اقتصاد را میلیتاریزه می کند. در این راستا تیم احمدی نژاد با حمایت مستقیم رهبری سیاست های بی پایه و بی اساس خود را با تکیه بر قدرت و سرکوب نظامی ها پیش می برد. گاهی برای تسکین مردم، نمایندگان مجلس هم زبان به انتقاد می گشایند. حمید رضا کاتوزیان رئیس کمسیون انرژی در گفتگو با نشریه روزگاز می گوید. ... نمی توان گدا پروری کرد، پول تو جیبی داد، رفاه ایجاد کرد. لازمه رفاه اشتغال و تولید ثروت است. رویه فعلی بسیار بسیار خطرناک است، اکنون دولت به انحای مختلف پول از بخش های مختلف برداشت می کند تا خرج یارانه ها را در بیآورد نمونه آن هم پولی است که بابت صادرات و فروش نفت دریافت می شود. همه این پول ها صرف یارانه ها می شود و این تبدیل به چاه ویلی شده است که در حال بلعیدن خود کشور است. این در حالی است که احمدی نژاد و تیم طرفدارش از اعجاز و دستآورد های عظیم و بزرگ یارانه های نقدی سخن می گویند. احمدی نژاد خود را ناجی و نماینده از سوی کسی می داند که در سخنرانی ها به آن اشاره می کند و هر روز طرحی را مطرح می سازد. برای کاهش بیکاری در حضور استانداران و وزرای کار و اقتصاد می گوید. روش استاد شاگردی به شیوه قدیم باید احیا شود و وزرای ایشان هم از این روش کهنه و داهیانه استقبال می کنند، شرمنده و خجل از آن می شوند که چرا این اندیشه و روش داهیانه به فکر آنها نرسیده است! مرگز پژوهش های مجلس این گفتار را بی پایه می دانند و می گویند با یک درصد و یا صفر درصد رشد نمی توان کار آفرینی کرد. محمد مهدی پور فاطمی نماینده تنگستان و دشتی می گوید. در استان بوشهر ۹۵ هزار تن در میدان های گاز پارس جنوبی مشغول کار بودند که اکنون به کمتر از ٨ هزار نفر رسیده است. در این میان واحد های تولیدی یکی بعد از دیگری تعطیل می شوند. در این میان حذف یارانه ها از مواد غذایی و آزاد سازی قیمت ها پیآمد های مخربی بر جامعه و سلامتی مردم گذاشته است. روزنامه اعتماد در ۲۱ تیر ماه ۱٣۹۰ در این رابطه می نویسد. سوء تغذیه در کودکان زیر ۶ سال اختلال در رشد جسمی و تکامل مغزی، کاهش هوش یادگیری، افزایش بیماری های پوکی استخوان را سبب می شود و ادامه می دهد. ٣۰ درصد از کودکان گرفتار تغذیه ناکافی( پروتئین، انرژی و ...) و کم خونی هستند. بنابرین جامعه نه تنها از نظر روحی بلکه از نظر جسمی هم دچار مشکلات و امراض گوناگون است. خود ستایی و خود شیفتگی رژیم و بزرگنمایی کار های کوچک نمی تواند واقعیت های تلخ را بپوشاند.
گسترش تحریم ها و تهدید نظامی می تواند رژیم را به کرنش، تمکین و عقب نشینی از سیاست های گذشته مجبور سازد ولی همزمان می تواند اوضاع اقتصادی، شرایط زندگی را برای مردمی که از نعمت ها و رانت های دولتی محروم هستند مشکل سازد. همزمان رژیم را که به جنون قدرت گرفتار است به میلیتاریسم و سرمایه گذاری در نیرو های نظامی _ امنیتی برای پیشگیری از خیزش همگانی تشویق نماید. قدرت گیری نظامی ها در اقتصاد و سیاست در سال های اخیر بویژه بعد از کودتای انتخاباتی نشانگر آن است که نظام هیچگونه پایگاه مردمی در جامعه ندارد و برای حفظ خود به هر ترفند و جنایتی دست می زند. در سایه جمهوری اسلامی و اجرای سیاست های اقتصادی آن جامعه هر روز با بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی جدیدی روبرو می شود. برای برون رفت از بحران بسیار عمیق و رو به گسترش کنونی و رهایی از دیکتاتوری و استبداد دینی، می توان از ظرفیت های داخلی که گسترده و فراوان اند استفاده کرد. جبهه وسیعی از کارگران، زحمتکشان، روشنفکران و دیگر اقشار اجتماعی و نهاد های مدنی می تواند زمینه ساز آن باشد...

محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com