صفحه شطرنج اسد فقط با فیل و سرباز


اردشیر زارعی قنواتی


• به هر حال سوریه در مسیری گام برمی دارد که آینده آن به هیچ وجه از قبل قابل پیش بینی نبوده و چه در صف نظام مستقر و چه در صف اپوزیسیون آن نمی توان بر روی هیچ اسب برنده یی شرط بست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۰ شهريور ۱٣۹۰ -  ۱ سپتامبر ۲۰۱۱


خیزش ها و قیام های رخ داده در جهان عرب هر چند که از قبل قابل پیش بینی نبوده است اما سیر تحولات نشان می دهد که توفان تغییر در بسیاری از کشورهای منطقه وزیدن گرفته است. این تحولات ماحصل انباشت یک قرن مطالبات به تعویق افتاده ملت ها و عدم تحقق مدرنیزاسیون در بطن شکاف های طبقاتی است که در قالب حکومت های خودکامه فردی، خانوادگی و تشکیلاتی نمود می یابد. این واقعیت تاریخی زمانی که با چینش های ژئوپلتیک و اهداف مستقیم و غیرمستقیم نیروهای بیرونی تلاقی می کند یک تصویر خاکستری از محیط بحران ترسیم می شود که خط فرضی بین اصلاحات و انقلاب، اهداف ملی و اهداف خارجی، دمکراسی و واپسگرایی و مهم تر از همه تغییرات دمکراتیک با تغییرات شبه دمکراتیک را مخدوش خواهد کرد. در تمامی محیط های بحران عربی این دوگانگی به صورت داتی وجود دارد با این تفاوت که در بعضی، تغییرات مثبت موقعیت "آلترناتیوی" خود را ثبات می بخشند و در بعضی دیگر جرقه های ضددیکتاتوری آغازین در فضای پسینی جنگ داخلی و خشونت های کور موجب ظهور فضای خاکستری شده است. سوریه یکی از کشورهایی است که در جریان خیزش های عربی بعد از تونس، مصر، یمن، مراکش، بحرین و لیبی درگیر اعتراضات مردمی نسبت به حاکمیت خاندان اسد گردید و برخلاف تصور "بشار اسد" رئیس جمهوری این کشور که سوریه را از این موج مصون می دید، خیلی زود اعتراضات پراکنده ی آن به سطح وسیع ملی رسید. حاکمیت سیاسی دمشق که در ابتدا پتانسیل اصلاحات و مدیریت بحران را داشت به واسطه ی نشنیدن صدای مردم از سوی گروه حاکم و هم چنین منافع متفاوت گروهبندی های منطقه یی و فرامنطقه یی خود را دچار بن بستی کرد که راه برون رفت از آن هم اکنون بسیار سخت و بعید می نماید. نظام سیاسی سوریه دچار یک اشتباه محاسبه و توهم در شناخت ماهیت جنبش های عربی گردید که به همین دلیل زمانی که موج های توفان به سواحل آن رسید به جای اقدامات پیشگیرانه با مشت آهنین به جنگ موج های برآمده از توفان عربی رفت. آقای اسد بهترین زمان برای اصلاحات و "مصالحه نرم" با موج اعتراضات را به جهت تردید در شناخت تحولات و چگونگی پاسخگویی به آن را از دست داد و پس از آن به تبع شدت گرفتن اعتراضات "مقابله سخت" را در پیش گرفت که هر چه زمان می گذرد نظام سیاسی حاکم را در چنبره خود بیشتر گرفتار می کند.
پیچیدگی شرایط سوریه در حالت دوگانه پوزیسیون و اپوزیسیون نسبت به دیگر کشورهای عربی هرگز قابل مقایسه نیست چرا که موقعیت ژئوپلتیک این کشور در منطقه یک پیوند مجموعه یی با دیگر بحران های سنتی خاص پیرامونی را رقم زده است. جنبش ضددیکتاتوری در سوریه تا به امروز به واسطه سرکوب خشن و ظهور گروه های سلفی مسلح، در دو سوی ماجرا موجب تلفات حدود ۲۰۰۰ نفری شده است که گفته می شود بیش از ٣۵۰ تن از آنان عضو نیروهای امنیتی و ارتش سوریه بوده اند. از آنجا که موجودیت خاندان اسد تا به امروز استفاده مطلوب از شکاف های منطقه یی و بازی های دوطرفه بر موج این شکاف ها بوده است با توجه به انزوای آن در بین کشورهای غربی و منطقه عربی، هم اینک بزرگ ترین برگ برنده ناسیونالیسم اسدی تا حدود زیادی به یک برگ سوخته تبدیل شده است. هم چنین گذشت زمان نیز نه تنها از دامنه شورش ها و اعتراضات نکاسته است که تقریبا می توان ادعا کرد که "موج های کوتاه" اولیه هم اکنون به صورت روتین تبدیل به "موج های بلند" گردیده است که با بسته شدن درهای اصلاحات ساختاری موضوع "بود" و "نبود" برای دولت حاکم و معترضان به یک امر محتوم تبدیل شده است. برخورد سخت با موج های اعتراضی به خصوص در آنجا که به گستره ملی می رسد هرگز جواب مناسبی برای حل بحران نبوده است و تجربه سوریه نیز این را به درستی نشان می دهد. متاسفانه بشار اسد هم اکنون در بازی شطرنج سوریه تنها با فیل و سرباز بازی می کند و تنها با استفاده از این دو مهره می خواهد جلوی "کیش و مات" شدن خود را بگیرد در صورتی که این امر محال بوده و تنها بر قاعده ی بر هم زدن بازی می تواند توجیه سلبی داشته باشد. اما اسد در حوزه بیرونی از برگ هایی برخوردار است که تا حدود زیادی وی را از دخالت خارجی هم چون مورد لیبی مصون نگه می دارد. این رژیم بیش از ۴۰ سال است که با تمام جنگ های تبلیغاتی با اسرائیل، در مرزهای مشترک با این کشور یک ثبات عینی ایجاد کرده است و بر هم خوردن این معادله به جهت نامشخص بودن نظام جایگزین و نقش پر رنگ اسلامگرایان و سلفی ها در آینده می تواند برای نظام جهانی پر هزینه تلقی شود. نقش سوریه در ثبات سیاسی – اجتماعی لبنان و موازنه نیروهای موجود در این کشور غیرقابل انکار بوده و دخالت مستقیم غرب و یا کشورهای عربی به رهبری عربستان به طور هم زمان سوریه، لبنان و اسرائیل را درگیر جنگ های داخلی و جنگ های منطقه یی خواهد کرد. هر چند که بالاخره در ۴ اوت شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت رژیم سوریه بیانیه یی را تصویب کرد اما در پی اختلاف نظر بین روسیه، چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی با کشورهای غربی نسبت به نقض قطعنامه ۱۹۷٣ در خصوص لیبی توسط ناتو، به نظر نمی رسد که چک سفید برای دخالت بین المللی در این کشور به امضای اعضای شورای امنیت برسد. به هر حال سوریه در مسیری گام برمی دارد که آینده آن به هیچ وجه از قبل قابل پیش بینی نبوده و چه در صف نظام مستقر و چه در صف اپوزیسیون آن نمی توان بر روی هیچ اسب برنده یی شرط بست.