کودکان کار طول عمر نرمالی ندارند
گزارشی از کودکان کار و خیابان در مرکز «آقتپه» کرج
•
بچههای کار و خیابان در سن پایین یا میمیرند یا با انواع مریضی زنده میمانند. آنها از همان سالهای اول عمر خود تلاش برای زندگی را تجربه میکنند و اغلب هم در مواجهه با خیابان و عوارض مرتبط با آن طول عمر کوتاهی دارند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٨ شهريور ۱٣۹۰ -
۹ سپتامبر ۲۰۱۱
"بچههای کار و خیابان در سن پایین یا میمیرند یا با انواع مریضی زنده میمانند. آنها از همان سالهای اول عمر خود تلاش برای زندگی را تجربه میکنند و اغلب هم در مواجهه با خیابان و عوارض مرتبط با آن طول عمر کوتاهی دارند."
اینها صحبتهای کارشناس کودکان کار و خیابان سازمان بهزیستی است.
شاید از نظر خیلیها حق ادامه زندگی، بهرهمندی از خدمات پزشکی و یا خیلی سادهتر مراجعه به پزشک در هنگام بیماری از جمله حقوق طبیعی هر انسانی است اما کودکان کار و خیابان از این حقوق هم همانند سایر امکانات و تسهیلات جامعه بیبهره هستند.
به گزارش ایسنا برای پی بردن به کیفیت زندگی این بچهها، وضعیت سلامتی و میزان ساعت کاریشان و بسیاری مسایل مرتبط دیگر با یکی از اعضای هیات مدیره انجمن حامیان کودکان کار و خیابان و کارشناس مسوول طرح کودکان کار و خیابان سازمان بهزیستی راهی یکی از مراکز انجمن حامیان کودکان کار وخیابان در «آقتپه» مهرشهر کرج شدیم.
روی سردر سه خانهای که کنار هم به عنوان مرکز آموزش قرار گرفته بودند، تابلوهایی با عنوان « در خانه مهر است که باز است هنوز» نصب شده بود. حیاط کوچک ساختمان پر از بچههایی است که با شوق آمدهاند تا زندگیهای خاکستریشان را به امید گره بزنند، شاید کمی رنگ بگیرد.
روبروی درب ورودی، دو راهروی کوتاه قرار دارد که هر کدام تازهواردان را به مجتمع کلاسی که در سه کلاس نقلی خلاصه میشود و دفتر و کلاس آرایشگری و کامپیوتر میرسانند.
مهرجویان خانه مهر را اغلب فرزندان پناهجویان افغان تشکیل دادهاند، اکثر آنها از آموزش بیبهره هستند و خاطره مراجعه به هیچ پزشکی را در ذهن ندارند. دوبار در سال از انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان لباس و کفش دریافت میکنند، گاهی هم سبد تغذیهای میگیرند و اگر مشکل پزشکی حادی پیدا کنند مسوولان خانه مهر فکری برایشان میکنند و مرهمی برای دردهایشان میاندیشند.
کلاسهای کامپیوتر، تندخوانی، زبان و آرایشگری در حال برگزاری است. زنگ تفریح به صدا درمیآید وارد کلاس میشوم، میپرسم بچهها کی اینجا کار میکنه؟ هیچکس جوابی نمیدهد. از کلاس که خارج میشوم دخترک چشمعسلی سبزهرو و بلندقدی دنبالم میآید و به آرامی میگوید: خانم من کار میکنم.
اسمش «مسعوده» است، ۱۴ سال دارد و کلاس پنجم ابتدایی است. سه سال است که در یک کارگاه منجقدوزی مشغول است و در ازای هر منجقدوزی ٣۰۰ تومان میگیرد. از کارش راضی است و دوست ندارد به افغانستان برگردد و وقتی میپرسم چرا؟ میگوید: چون کار دارم.
مشغول صحبت هستیم که «خلیل» پشت سر هم میگوید:" خانوم انگشتاشو ببین، انگشتاشو ببین" و مسعوده خجالتزده سعی در پنهان کردن نوک انگشتهایش دارد و من هم به روی خودم نمیآورم که سر انگشت تقریبا پوستی ندارد و تمام پوست انگشتهایش از بین رفته و آش و لاش سوزن منجقدوزی است.
خودش خوب میشود
وارد حیاط میشوم، بچهها از کوچک و بزرگ، پسر و دختر، با لباسهای رنگ وارنگ اما رنگ و رو رفته در حیاط منتظر شروع کلاسهایشان هستند.
برخیها لباسهای یک شکل دارند و اتوکشیده و تمیز که همان لباسهای اهدایی موسسه است و برخی دیگر هم روپوش و لباسهایشان رنگورو رفته و خاکی است و به جای کیف ساک پلاستیکی به دست و به جای کفش دمپایی پلاستیکی دارند.
«خلیل» و «صدیق» هم در حیاط منتظرند تا کلاسشان شروع شود و فارغ از همه تلخیهای روزگار از شیطنت غافل نیستند. «خلیل» ۱۲ سال دارد و کلاس سوم دبستان است، تا همین یک ماه پیش از ساعت ۹ صبح تا ۹،۵ شب در دوچرخهسازی کار میکرد و ماهی ٣۰ هزار تومان میگرفت او تا حالا دکتر نرفته است و آخرین باری که مریض شد آبله مرغون گرفته بود و خودش خوب شده بود.
«صدیق» هم ۱۱ ساله است و به کلاس دوم دبستان میرود. به همراه پدرش در مزارع کشاورزی کار میکند. وقتی میپرسم تا حالا دکتر رفتی میگوید:" آره یکبار. وقتی مالاریا گرفته بودم، رفتم!"
در اینجا معادله آشنای «سن و مقطع درسی» به هم خورده است، برخی از بچهها ابتدای نوجوانی کلاس اول و دوم دبستان هستند اما هیچ چیز نمیتواند شوق درس خواندن را از آنها بگیرد حتی عنوان"مهاجرغیرقانونی بودن! "
خجسته حسینپور ـ عضو هیات مدیره موسسه حامیان کار و خیابان ـ با بیان اینکه این موسسه در شش مرکز، کودکان کار و خیابان را تحت پوشش خود قرار داده است، به خبرنگار ایسنا میگوید: مراکز این مجموعه در «آقتپه» به این خاطر که این مناطق یکی از مراکز عمده پخش مواد مخدر و از آسیبپذیرترین مناطق حاشیه کرج است، در حصارک کرج به دلیل فقر زیاد ودر سرآسیاب ملارد به خاطر اجتماع سارقان و خرید و فروش اموال مسروقه قرار گرفتهاند.
وی ادامه میدهد: این مراکز با یک فراخوان کوچک در منطقه شروع به کار میکنند و در آنها امکان تحصیل تا مقطع سوم راهنمایی برای بچههای کار و خیابان که اغلب امکان تحصیل برایشان فراهم نیست، فراهم میشود و کلاسهای تنظیم خانواده، پیشگیری از ایدز و اعتیاد هم برای خانوادههایشان برگزار میشود.
زنگ تفریح به صدا درمیآید و حیات پر میشود از بچههایی که مانند ما بزرگترها حرف میزنند، تکه کلامهای ما را دارند، فرهنگشان فرهنگ ما است، اما امکانات زندگیشان نه!
اغلب کودکان کار و خیابان به بیماریهای گوارشی، پوستی و تنفسی مبتلا هستند
فرانک ایمانی ـ کارشناس مسوول طرح کودکان کار و خیابان سازمان بهزیستی ـ درباره وضعیت سلامتی کودکان کار و خیابان میگوید: کودکان کار و خیابان بیشتر درگیر بیماریهای پوستی، بیماریهای مربوط به دستگاه تنفس، بیماریهای گوارشی و انگلها هستند؛ بیماریهای پوستی مانند گال، شپش، آفتابسوختگی که در صورت استمرار منجر به سرطان و عوامل جبرانناپذیر میشود.
وی ادامه میدهد: دهان و بینی این بچهها به خاطر قد کوتاهشان، زبالهگردی و پرسه زدن در خیابان به عوامل آلوده مانند اگزوز ماشین، ریزگردها و ... نزدیکتر است و این موضوع در مورد کودکانی که در پمپبنزینها مستقر میشوند به خطر روبرو شدن با بخار بنزین تشدید میشود. ضمن اینکه برخی از این بچهها آسم هم دارند.
به گفته وی دستگاه گوارش کودکان کار و خیابان به خاطر عدم دسترسی به غذاهای پاکیزه در معرض انواع آلودگی قرار دارد و این بچهها اغلب از اسهال و یبوست رنج میبرند.
اغلب کودکان کار در معرض خشونتهای جنسی قرار دارند
به گزارش ایسنا، کارشناس مسوول طرح کودکان کار و خیابان سازمان بهزیستی میگوید: این کودکان بیشتر در معرض بیماریهای اپیدمی مانند آنفولانزاهای خاص یا بیماریهای شایع در تابستان هستند و به خاطر سبک زندگیشان در معرض خشونتهای جنسی قرار دارند. همچنین نبود سرپرست مناسب و نارساییهای زندگی آنها را بیشتر در معرض ایدز و هپاتیت قرار میدهد و با توجه به اینکه این بچهها اصول بهداشتی را نمیشناسند در زمینه انواع بیماریها ریسکپذیرتر هستند.
ایمانی با بیان اینکه سوء تغذیه ناشی از فقر غذایی در این کودکان عوارض کوتاه مدت و بلندمدت بر جای میگذارد، عنوان میکند: از جمله عوارض کوتاهمدت کاهش قد و وزن نسبت به سن و پایین آمدن عملکرد سیستم دفاعی بدن است.
وی در ادامه با اشاره به مشاهده کمخونی ناشی از سرب در این کودکان اظهار میکند هنگامی که تعداد وعده غذایی کم باشد بدن این کودکان کمبود آهن خود را با سرب جبران میکنند و این موضوع عوارض جبرانناپذیری در این کودکان برجای میگذارد.
آمار دقیقی درباره بیماریهای کودکان کار وجود ندارد
در مراکز جمعآوری و نگهداری سازمان بهزیستی پزشک وجود ندارد
ایمانی با بیان اینکه آمار دقیقی درباره بیماریهای این کودکان وجود ندارد، میگوید: در مراکز جمعآوری و نگهداری سازمان بهزیستی پزشک وجود ندارد و تنها با ترازو و منحنی قد و وزن بچهها اندازهگیری میشوند اما در صورت مواجه شدن با بچههای مبتلا به بیماری حاد با علائم بارز به مسولان ذیربط معرفی میشوند.
وارد کلاس زبان بچههای اول تا سوم میشوم؛ دختر و پسرها در دو ردیف جداگانه نشستهاند. پسرها پرجنب و جوش هستند و زندگی از خندهها و سرو کلهزدنهایشان میبارد، آنها با لباس های ملوانی به دریابانان کشتی زندگی میمانند که چندان سالم نیست.
دخترها اما آرام نشستهاند و شوق کودکی تنها در چشمهایشان برق میزند. صدای پاشنه کفشهای کوچک و تق قتی که همراه با ریتم آهنگ انگلیسی پابر زمین می کوبند موسیقی دلخوشکنک خنده این بچه هاست.
«بنیامین» لبخند میزند و خودش را روی نیمکت کنار میکشد: "خانم بفرمایید اینجا بنشینید." کنارش مینشینم و شروع به صحبت میکنیم.
۱۰ ساله و کلاساول ابتدایی است. در یک مغازه خیاطی کار میکند پدرش افغانستان است و مادرش باسبزی پاک و خردکردن خرج زندگیشان را درمیآورد. آخرین بار برای واکسن زدن به دکتر رفته و حالا هم دنداندرد دارد، اما دکتر نمیرود و میگوید:" خودش خوب میشود".
«امیر» همنیمکتی «بنیامین» است، ۹ سال دارد و تابستانها همراه پدرش کشاورزی میکند و ساعتی هزار تومان میگیرند. او هم یادش نمیآید آخرین بار کی دکتر رفته است، اما هر وقت مریض میشود مادرش برایش شربت میخرد. مثل آخرین باری که پادرد گرفت اما هر چه شربت خورد خوب نشد و هنوز هم پایش درد دارد.
وارد دفتر میشوم؛ روی دیوار دفتر تکه کاغذیست که در آن نوشته شده "از داوطلبان تدریس عزیز خواهش میشود استفاده از کلماتی مانند بفرمایید ... و سلام کردن، برخاستن و نشستن در هنگام ورود معلم، مودب بودن و غیره را به دانشآموزان آموزش دهند."
اغلب بچهها شغلهای نامناسبی دارند
هر وقت فصل گردو میشود دست تمام بچههایم از کوچک و بزرگ سیاه میشود
معلم بچهها میگوید: بیشتر اوقات سال بچههایم مریض هستند یا ضعف دارند هرگاه هم که بیمار میشوند به خاطر ترس از خانواده کسی را مطلع نمیکنند.
وی ادامه میدهد: اغلب بچهها شغلهای نامناسبی مانند کارکردن در آجرپزی، بلوکسازی و غیره را دارند و اینها غیر از شغلهای فعلی آنان است. مثلا هر وقت فصل گردو میشود دست تمام بچههایم از دختر و پسر و کوچک و بزرگ سیاه میشود.
به حیاط برمیگردم، به راستی این مدرسه نقلی برای این بچههای رنگ پریده با کودکی رنگ و رو رفته چه دلخوشی بزرگی است.
«کاظم» ۱۷ سال دارد و در انجمن آرایشگری را یاد گرفته و تا یک ماه پیش موهای تمام پسرهای انجمن را مجانی اصلاح میکرد. اما از وقتی دستش در دعوا شکست دیگر خبری از اصلاح نیست، دست شکستهای که پدرش درخانه جایش انداخت و گچ گرفت، هرچند که آن هم خوب نشد.
مسوولان خانه مهر با او بحث میکنند که آینده آرایشگریش به دستانش وابسته است و پیگیر درمان دستش باشد و هزینهاش را آنان پرداخت میکنند اما کاظم زیرلب با صدای محزونی میگوید: "وقتی مجوز و مدرک فنی حرفهای نمیدهند اینها چه فایدهای دارد. "
کودکان کار طول عمر نرمالی ندارند
خجسته حسینیپور ـ عضو هیات میدره انجمن حامیان کودکان کار و خیابان ـ با تاکید بر اینکه این بچهها طول عمر نرمالی ندارند، عنوان میکند: کودکان کار و خیابان در کودکی در معرض انواع آسیبها قرار دارند و به خاطر سوء تغذیه هم فعالیت ذهنی برخی از این کودکان ناقص و کند است.
وی در ادامه با بیان اینکه اغلب این بچهها در دوران کودکی به بیماریهای خاصی مبتلا میشوند که قابل درمان نیست، اظهار میکند: اسکلت بدن و ستون فقرات این بچهها به خاطر شرایط نامناسب زندگی و کشیدن بارهای سنگین آسیب دیده است.
بیماریهای روانی کودکان کار و خیابان را تهدید میکند
حسینیپور در عین حال بر بیماریهای جسمی کودکان کار و خیابان در معرض آنها قرار دارند، تاکید میکند که این کودکان را بیماریهای رواین هم تهدید میکند، نرسیدن به حقوق ولیه و تجربه نکردن دنیای خوش کودکی مهمترین آسیب روانی است که تا پایان عمر با این کودکان است.
وی در ادامه میگوید: این بچهها همیشه در حال مقایسه تضادها هستند و از خود میپرسند که چرا من نمیتوانم مانند دیگران زندگی کنم و علائم افسردگی در آنان دیده میشود؛ یا خیلی برونگرا و پرخاشگر یا گوشهگیر ومنزوی هستند.
داستان مسعودههایی که غم نان روی انگشتانشان عیان است اگر چه همین جا تمام نمیشود، اما پیش از آن از خودم میپرسم آیا دست کاظم خوب شدنی است، سرانگشتان مسعوده چطور؟
منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران
|