از : سهرابی
عنوان : به جناب شاکری
میتوانید در مورد قسمت آخر پیام خود توضح بیشتری بدهید؟ به نظر میرسد که سرکار بعد از مشاهده نتایج مهلک سیاستهای حمایتی از حکومت ارتجاعی، هنوز قائل به ظرفیتهایی برای شکوفایی حکومت در آن دوران و احتمالا در حال حال حاظر هستید. کدام نیروهای چپ مانع شکوفایی رژیم اسلامی شدند؟
۴۰٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : نه به نیابت از سوی خانم خیرابی!
با رضا سالاری عزیز!
اگر منظورتان مائیم ، "ما" فقط ضدامپریالیست نیستیم ، "از جمله " ضدامپریالیست هستیم!
۱- نادیده نمی گیریم . مقاومت و مبارزه "ما" در میان مردم و اصرار بر حل تضادهایی که نظام برآمده از انقلاب ، مکلف به حل شان بود (و حل نکرده بود) "جنبش اصلاحات " را به وجودآورد. بخشی از "بالایی" ها همراهش شدند و با امکاناتی که داشتند مردم را به صحنه آوردند! به این ترتیب آن "قدرت" قاهری که با استفاده از اعتماد و سطح آگاهی روز مردم در زمان انقلاب ، خلاء قدرت را پرکرده بود، ترک برداشت! این ترک ترمیم ناشدنی است و تا رفع موانع اصلی توسعه دمکراتیک جامعه ی ایران تداوم خواهد یافت! تا شکست آن قدرت قاهر و برآمدن قدرت نو!
۲- اولا همدری و همراهی "ما" با مردم و جنبش آنان ، استراتژیک است و نه تاکتیکی ! ثانیا این همراهی و همدردی در هر روز این یکصدسال اخیر ادامه داشته و هرگز به آرمان دوردست شکست امپریالیسم حواله نشده است! آنهایی شانه از بار مسئولیت خالی می کنند که بدون اعتنا به شرایط عینی ایران و تناسب قوای نیروهای سیاسی در این سی و سه سال خیال پردازی کرده اند! از کودتای نوژه تا فروغ جاویدان و طرح های کمدی کلاسیک مثل هخا و اسب تروا!
۳- اگر امپریالیسم را ساخته و پرداخته ذهن "ما " می دانید ، به ویژه اگر در آمریکا زندگی می کنید ، کافیست که آن دولت را با دولت موعود اعلامیه ای استقلال و آرمان های امثال جرج واشنگنتن و ابراهام لینکلن، مقایسه کنید! "ما" بشارت "بهشت"ی را نمی دهیم، اما عمیقا اعتقاد داریم که با رهایی انسان از "زندگی سگی" فراهم شده در دوران امپریالیسم ، شرایط بهتری برای یک زندگی انسانی فراهم خواهد آمد. شرایطی که در آن ، انسان ناچار نباشد که برای تامین ضرورت های تن ، جان را بکلی فراموش کند! اگر موسی ، مسیح و محمد فقط بهشت را "بشارت" می دادند، ما "راهکارها " را بشارت می دهیم . روزی که مردم این "راهکارها" را بپذیرند و به کار بگیرند اگرچه نامعین است اما چندان دور نیست .
اما در مورد آن تولید خوشبختی آور (که چقدر احساسات برانگیز است !) تاوقتی که انسان برای حفظ یک "زندگی سگی" ، نیروی کارش را به همنوع می فروشد و توسط انسانی دیگر استثمار می شود ، از کدام ت"تولید خوشبختی آور" می توان حرف زد ؟ برای تفریح هم که شده همین امشب فیلم عصرجدید چارلی چاپلین را از ویدئو آژانس محله تان کرایه و تماشا کنید!
۴- کاملا حق باشماست و در این مورد هم نظریم . اما بگذارید "کار و تولید آزاد" را به ارکان آن تجزیه کنیم . " کار" آزاد (که البته با کار و کاسبی آزاد رایج در ایران فرق دارد) بسیار فرخنده است . "کار"اگر آزاد بود که غمی نبود! همه ی اندوه "ما" از آن است که " کار" ازاد نیست . ببینید در همین دنیای آزادی که آقایان سرمایه در بوقش می دمند ، هزار و یک بند به پای نیروی کار می بندند که آزاد نباشد و جا به جا نشود! فقط نگاه کنید به هزار ویک ماده و بند و نبصره که برای ممانعت از صدور نیروی "کار" ترشیده اند و هزار و یک ماده و بند و تبصره که برای آزادی و سهولت "سرمایه " هر روز می تراشند!
اما آن "تولید" آزاد! اتفاقا یکی از صفات سرمایه در دوران امپریالیسم همین ناآزادی تولید است و همین موجب اسارت و بندگی شده است ! "ما" می خواهیم که "تولید" از اسارت منافع شخصی آقایان سرمایه (انحصارات بزرگ)آزاد شود و به خدمت "نیاز" تمام شهروندان درآید!
و اما مقایسه با دوران برده داری ! من هروقت که از دوستی در آمریکا یا کانادا می خواهم که مدتی مرخصی بگیرد و بیاید ایران (یا جایی دیگر) تا "کمی حال کنیم" ، پاسخی می شنوم که چیزی جز نظام برده داری به ذهنم متبادر نمی شود! خلاصه اش کردم!
با کمالی عزیز!
حتی اگر همین حالا اتحادشوروی یا آلمان شرقی وجود داشت ، انتخاب آمریکا برای زندگی توسط یک کمونیست ایرانی به نتیجه ای که کمالی عزیز دنبالش است منجر نمی شد! این رویکردها عامیانه است ! اما مقایسه اقمار امپریالیسم آمریکا و اقمار اتحادشوروی سابق! اگرچه این بحث ها مربوط به گذشته است اما همیشه این مثال می تواند کاربرد داشته باشد که مقایسه ی " آن " دو مثل مقایسه دو دونده است که یکی از مدت ها قبل استارت زده و در وسطهای پیست است و دیگری تازه وارد رقابت شده ! کمالی عزیز را ارجاع می دهم به برخی شاخص های اقتصادی روسیه و آمریکا در پایان جنگ جهانی اول و همین شاخص ها در پایان جنگ جهانی دوم . اصلا "انباشت سرمایه " در این دو کشور در همین دو مقطع تاریخی قابل مقایسه با هم است که تبعات اقتصادی اش قابل مقایسه باشد؟ به نظرم یک اشتباه بزرگ مدیران اتحادشوروی ، افتادن در دام این "مقایسه " بود! برای رقابت با آمریکا و پیشی گرفتن از آن در یک دوران کوتاه ، هزینه ای لازم بود که اتحادشوروی موفق به پرداختش نمی شد ونشد!
با علیخانی عزیز!
اول : حق با شماست "برای نو شدن باید آموخت و بکار بست" .بگذارید یک سوال صریح از شما بکنم . غیر از تکرار آنچه که از سی و سه سال قبل می دانسته اید ، در این سی و سه سال چه چیز تازه ای آموخته و ترویج کرده اید؟
بعد: "شکوفائی جمهوری اسلامی" ، واقعا ممکن بود اگر نیروهای ارتجاعی و متحدین شان در نیروهای چپ با سیاست های امپریالیسم آمریکا همگرایی نمی کردند! نگران ابدی بودن آن داغ ننگ در جهانی که هیچ چیز آن ابدی نیست هم نباشید!
۴۰۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۰
|
از : علیخانی
عنوان : برای نو شدن باید آموخت و بکار بست
خانم خیرابی عزیز، نقدتان می نمایاند که از سیاستهای ۶۲ - ۵۹ دو جریان عمده ی چپ ایران (حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت") هیچ نیاموخته اید. آنچه این دو جریان را به ورطه ی هولناک "شکوفائی جمهوری اسلامی" کشاند و بر پیشانی ی سیاستگذاران این دو جریان داغ ننگ ابدی کوبید، همین تنظیم استراتژی و تاکتیک بر اساس "مبارزه بر ضد امپریالیسم" بود که خانم احمدی خراسانی تأکید دارند، اگر بر این مبنا برنامه خویش را تنظیم نمائیم، خود را از بسیاری امکانات یاری دهنده در مبارزه محروم ساخته ایم (نقل به مفهوم). در ثانی مگر از نقطه نظر "سوسیالیسم سربازخانه ای" تمامی ی این مواهب، که بحث خانم احمدی خراسانی بر روی آنها متمرکز است، کلا ً "بورژوایی" نیست؟ پس تکلیف ایشان مشخص است و چون کائوتسکی "مرتد" است. اینطور نیست؟
۴۰۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۰
|
از : کمالی
عنوان : جواب خانم خیرابی به نوشین احمدی
آلترناتیو شما برای همسو نشدن با امپریالیسم چیست؟؟؟؟ تا از این تفکرات ایده آلیستی که تاریخ مصرف آن مدتهاست گذشته است بیرون نیاییم و واقعیت را نبینیم چیزی تغییر نخواهد کرد. امپریالیسم آمریکا در آلمان غربی، کره جنوبی، ژاپن و....... اعمال قدرت کرد. کافی است این کشورها رو با آلمان شرقی (قبل از برداشتن دیوار)، کره شمالی، کوبا و..... مقایسه کنید. و خانم خیرابی دوست دارم بدانم شما در کدام کشور زندگی خود را میگذرانید ؟؟؟
۴۰۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : کار و تولید آزاد و احساس مسئولیت فردی و اجتماعی برابر است با شادی و خوشبختی
به تندروان تز آرمانگرای فقط ضد امپریالیست
۱. چرا نقش خودرا در تأثیر بر دیگران و بر کشور و جنبش مردم خود نادیده میگیرید؟
۲. چرا همدردی و همراهی مقطعی و تاکتیکی با مردم و جنبش آنان را به آرمان دوردست شکست امپریالیزم جهانی حواله میدهید و از بار مسئولیت امروزتان شانه خالی میکنید؟
۳. چرا فقط میخواهید موسی، مسیح و محمد و پیامبر مردم باشید و فقط بشارت دهید و و بجای تولید خوشبختی آور، فقط به امر به معروف و نهی از منکر موعظه کنید و مردم را از شیطان امپریالیست ساخته و پرداخته ذهنتان بترسانید و به روزی نامعین در روز قیامت خودتان به بهشتی خیالی عاری از امپریالسیم جهانی بشارت دهید!
۴. کار و تولید آزاد و احساس مسئولیت فردی و اجتماعی برابر است با شادی و خوشبختی − برعکس اسارت و بندگی یعنی افسردگی و غم و بدبختی − چگونه امروز زمان ما را با دوران برده داری مقایسه میکنید و نتیجه میگیرید هیچ تفاوتی با هم ندارند! − ریشه اینهمه افسردگی و پریشان حالی و پریشان روانی و ناامیدی را در چه میبینید؟
۴۰۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : زندگی کنونی ما با دوران برده دارای و یا فئودالی چه تفاوت فاحشی دارد ؟
با درود به خانم خیرابی; جای تاسف است که مقاله و نقد شما مورد انتقاد قرار میگیرد ولی متأسفانه جای تعجبی هم ندارد ! هنوز جوانان ما از استفاده کلمه "امپریالیسم" ناخشنود میشوند،انگار که ما در تنها جزیره جهان قرار گرفته ایم و کسی کاری بما ندارد و اگر هم دیگرانی باشند ، ما با آنها کاری نداشته باشیم آنها با ما کاری ندارند ! متأسفانه باید گفت این ما نیستیم که برای حال و آینده خود تصمیم میگیریم این دیگرانند که هر آشی خواستند برای ما می پزند و میگویند : همین هست که هست، یعنی آش کشگ خاله،"بخوری پاته نخوری پاته" ! حال این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت بستگی به جنبشهای آزادیبخش و انقلابهای مردمی جهان دارد.جنبش بردگان برده دارای را از بین برد،جنبشهای دهقانی فئودالیسم را دگرگون کرد و جنبشهای ضد امپریالیستی انسانها را از یوغ سرمایه داری آزاد خواهد کرد ! میدانم که جمله آخر را بعنوان شعار برداشت میکنید ولی سئوال من از شما این است که زندگی کنونی ما با دوران برده دارای و یا فئودالی چه تفاوت فاحشی دارد ؟ روزی دو شیفت کار کردن ،چند نفر از خانواده مجبور به کار کردن بودن و همیشه محتاج و بدهکار،... این سرنوشت میلیاردها مردم زحمتکش جهان است و این وضعیت روز به روز هم برای بیش از ۹۰ درصد مردم جهان بد تر و بد تر میشود ! این نوع زندگی اسارت نیست ؟ ما اسیر چه کسانی هستیم ؟ قسمت دوم و سوم این فیلم جالب خواهد بود. zeitgeistmovie
۴۰۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : اگر تا به حال نبوده، بعداً هم به احتمال زیاد نخواهد بود!
تا به کی شعارهای هیجانی و غیرعقلانی بدون منطق و استدلال علمی؟
۱. مگر شعار و مشکل اصلی مردم ایران در زمان انقلاب مشروطیت، امپریالیسم خونخوار جهانی بود؟، یا رهایی از یوغ استبداد ایل قاجار بود به امید یافتن آزادی شهروندی و اجتماعی انسان عصر مدرن بفهوم اروپایی آن زمان؟
۲. مگر شعار و مشکل اصلی مردم ایران در زمان قیام ۲۸ مرداد ۳۲، امپریالیسم خونخوار جهانی بود؟، یا رهایی از یوغ استبداد خانواده های مشروطه ستیز بورژوازی وابسته سلطنتی پهلوی و شرکاء، به امید استقرار نظام مشروطه از کف ربوده شده همراه با استقلال کشور و تأمین و نهادینه کردن حقوق ملی؟
۳. مگر شعار و مشکل اصلی مردم ایران در زمان انقلاب آخوندی ۲۲ بهمن، امپریالیسم خونخوار جهانی بود؟، یا رهایی از یوغ استبداد خانواده های مشروطه ستیز بورژوازی وابسته سلطنتی پهلوی و شرکاء، به امید استقرار نظامی عدالت گستر و حامی محرومان همراه با استقلال کشور و تأمین و نهادینه کردن اصل آزادی ملی و اجتماعی آحاد مردم؟
۴. مگر شعار و مشکل اصلی مردم ایران در زمان جنبش ضد تبعیضی خرداد ۸۸، امپریالیسم خونخوار جهانی بود؟، یا رهایی از یوغ استبداد دینی ولایتمداری آخوند سالاری متعصب متهجر ارتجاعی، به امید گرفتن حق آزاد انتخاب، استقرار آزادی افراد، رفع تبعیض، و احترام به حقوق شهروندی، فردی، و اجتماعی انسان عرفی مدرن؟
اگر تا به حال این نبوده، پس چه بوده، پس چه هست و چه خواهد بود؟ اگر تا به حال این نبوده، بعداً هم به احتمال زیاد نخواهد بود!
۴۰۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۰
|
از : ....
عنوان : حکومت ایران مسئول اصلی است
حکومت ایران مسئول اصلی خطرات وارده به مردم و کشور ایران است. سردمداران جمهوری اسلامی با سیاستهای نابخردانه و سرکوبگرانه که فقط برای حفظ قدرت نظام استبدادی و غارت ثروت ملی است، زمینه را برای دخالت و تهاجم دولتهای خارجی فراهم میکنند.
۴۰۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۰
|
از : bahrami
عنوان : ازموده را ازمودن خطاست
حضور خانم خیرابی
فرموده اید که«چطور چشم خود را به روی این همه درد می بندید؟ پس این ها همه اگر نتیجه نظام امپریالیستی نیست از چیست؟ »ببخشید خانم بعنوان یکی از ساکنان سابق ایران و کسی که از نزدیک شاهد جنایات بیشمار توسط سربازان گمنام و نام اشنای امروز بازار مکاره سیاست ایران حاضرم در هر مکانی شهادت بدهم که از هنگام شروع قتل عامها یعنی از فردای ۲۲ بهمن من شاهد حضور و یا خط دادن امریکاییها به برادران نخانده ملای خودمان نبودم قطع دست و پا و سنگسار و دیه و شلاق زدن و تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام و تجاوز به افراد خانواده زندانی در حضور او برای اعتراف گیری و اویزان کردن دبه اب به پای زن زندانی حامله و قتل عام سال ۶۰ و اسیرکشی سال ۶۷ وترورهای داخل و خارج کشور و کهریزک و ....هم تقصیر امریکا بود؟سوال فرموده اید که -۱-- خانم احمدی خراسانی لطفاً دست از کلی گویی بردارید و بفرمائید منظور شما از تجربیات تلخ حاصل از انقلاب های ضداستعماری چیست و کدام کشورها مورد نظر شماست؟خانم خیرابی شاید ایشان معذوریاتی در نام بردن دارند اما من برایتان نام میبرم-لیبی-عراق-سوریه-یمن-اتیوپی-افغانستان-ویتنام-کامبوج-زئیر-......کوبا..نیکاراگوه..و سنگینترین تجربه دشمنی بامظاهر تمدن انسان,بله منظورم انقلاب ایران است . شاید اقامت طولانی این بانوی مبارز در دنیای ازاد باعث فراموش کردن بعضی از واقعیات شده و شاید این امکانات و زندگی انسانی در پناه دمکراسی در این جوامع را حاصل تلاشهای مدافعین افکار خودتان میدانید ؟ !زور زدن برای شکوفا کردن دیروز این ادم خاران و افتخار به ضد امپریالیست بودن ملایان - قبول کردن حضرات کمونیست مستقل و تابع شوروی رهبری یک ملای متحجر را امیدوارم فراموش نفرموده باشید...فرموه اید-۲--« تاریخ، اصلاً زندگی محل تجربه و یادگیری است و هر نسل ملهم از تجربه نسل های قبل از خود بعلاوه بهره گیری از تحولات و پیش رفت های زمان خود است که کامل می شود باید یادآور شوم که تأکید روی جوانان خود ترفندیست برای گسست نسل ها و سوء استفاده از این گسست.» خانم محترم اگر شعارهای شما را جدا کنیم , مثلا شما بانوی گرامی امکان دارد توضیح دهید که مبارزین چپ ما و سر کار خانم محترم از تجربیات واقعا موجود عملکرد ملاها در بوجود اوردن جنگ با روسیه تزاری و قرارداد گلستان و ترکمان چای و ملاها و مشروطه و یا دلیل بوجود اوردن شلوغی سال ۱۳۴۲و نتایج ۳۲ حاکمیت -ج-ا-چه تجربیاتی اندوخته اند و یا اندوخته اید؟و اما راجع به اشاره به تمرد جوانان در دنباله روی کورکورانه از احزاب و بخصوص چپ ترفند نیست فراموش نکنید در دنیای حاکمیت اینترنت اگر شما بخاهید میتوانید در عرض چند دقیقه به پوچ بودن شعارها و دروغ بودن روایات مجهول از حقیقت پی ببرید .
باز فرموده اید«ایشان تجاوز ناتو، حامی و پشتیبان به اصطلاح «منافع ملی.....»در ادامه رژیم قذافی را رژیم بر امده از دل انقلابهای ملی و رهایی بخش نامیده اید. خوب وقتی انسان واقعیات را ببیند و باز هم شعارهای تاریخ منقضی شده اردوگاه واقعا مفقود را تکرار کند چه باید گفت؟خانم محترم این رفتارهای بیمار گونه صدام و قذافی بود که بهانه تجاوز را محیا کرد و بزودی نوبت اسد و ایران هم میرسد و شما بجای محکوم کردن این رژیمهای جانی که بی مهابا شهروندان خودشان را میکشند و کهریزکی میکنند گلایه از غرب و امریکا میکنید؟مثلی معروف داریم که میگوید« خانه ات را مرتب نگه دار همسایه رادزد نکن.عملکرد بیمارگونه جمهوری ملایان و بی مسولیتی سیاسیون ما با سکوت در مقابل ملایان میرود تا کشور را بنابودی بکشد و شمایان هنوز به شعارهایتان دلخوشید!از جنگ لیبی احساس نارضایتی کردید حال سوال اینجاست اگر این سرهنگ دیوانه حداقل ازادیها را در اختیار مردمش قرار داده بود باز هم این جریانات را شاهد بودیم؟از ترکیب شورای انقلابیون لیبی ناراضی هستید بنظر شما کی مقصر است؟چطور در مورد سرکار امدن خمینی (شاه)مقصر است و لی در مورد لیبی غرب؟شما در هرکجا که امکان بیابید سعی در کتمان حقایق دارید مثلا«در این که قذافی دیکتاتوری خشن و جدیداً هم روی کرده به آمریکا و متحدانش بود، شکی نیست، »خانم جان برای دهه ها از اقمار شوروی بود جزء پروژه [راه رشد]امیدوارم فراموش نکرده باشید و بنا به امار دهها کودتا و حرکت اعتراضی بوسیله{ کی-جی-بی}کشف و به او گزارش شد .ترکیب رهبریت این شورش باید برای ما بیدارباش باشد که بجای شعارهای صد من یک غاز باید دست بوجود اوردن تشکل بزنیم برای اینده ایران والا کسانی را که میخاهند سوار بر موج اعتراضات میکنند و رهبران شعار هم بروند شعار بدهند.شما بدجوری از ترکیب شورای انتقال قدرت در لیبی هراسانید !چرا ؟حال ببینیم این ترکیب ترسناک چیست؟(* القاعده، سلطنت طلبان و مقامات سابق حکومت لیبی *) این است دلیل ترس شما خانم محترم ؟لازم میدانم یاداوری کنم نحله فکری که شما تبلیغ میکنید بمدت ۳۲ است سعی در شکوفا کردن ادم خورانی بنام جمهوری اسلامی دارد, امیدوارم فراموش نکرده باشید که ملایان ایران پدرخانده معنوی تمام اینهایند.و مقامات سابق رژیم چطور در مورد ایران وقتی بدلیلی یکی از ادم خاران راه را بهردلیلی بسوی غرب کج میکند در کمپ حضرات سورچرانیست در عرض ارادت و ....اما در مورد لیبی !!!خانم جان قدیمیها گفته اند هیچ گربه ای در راه خدا موش نمیگیرد مگر گرسنه اش شود!حال نمیدانم شما چرا هی تکرار میکنید که دیدید غرب نمیخاست کمک بکند؟ اگر جانورانی مثل صدام و مبارک و خمینی و قذافی.... و توجیح گران داخلی وحامیان خارجی انها نباشند غریبه ها چطور میتوانند سوءاستفاده بکنند؟خانم محترم در مورد جنبش زنان هم فرمایشاتی فرموده بودید حال سوال من بعد از خواندن نظرتان در مورد چگونگی تشکل زنان این است که این گوی و این میدان «گر تو بهتر میزنی بستان بزن»شعار دادن و گفتن که لنگش کن سالهاست که دیگر مشتری ندارد...باز هم فراموش کردید که این قلم خانم خراسانی نیست که مملکت را به لبه پرتگاه و نیستی سوق میدهد بلکه سکوت اشخاصی با جهان بینی شما در مذمت نکردن سردمداران ج-ا است که اتش جنگ را شعله ور میکند.متاسفانه باید اعتراف کرد در سه کشور (افغانستان-عراق-لیبی)کمونیستها با مماشات کردن و چشم بستن بر واقعیات به یکی از متهمین این فاجعه تبدیل شده اند حال با داشتن این تجارب (باید دید چپ ایران میتواند منافع ملی را ارجح بداند بر شعارهای رنگ باخته)؟ یا باز هم نرود میخ اهنین بر سنگ؟ در پایان باز هم فراموش کردید که خانم خراسانی دارای قدرت اجرایی نیستند و متاسفانه سوالی را مطرح کردید که فقط باید گفت ابولعجب!فرموده اید«آیا در میانه آتش و خون عزیزانتان باز هم دم از «غلیظ» و «رقیق» خواهید زد؟! خانم عزیز شمایان سالها توجیح گران جنایات خمینی بودید و اخ هم نگفتید و حال بجای پاسخ به اعتراضات ایشان با شانتاژ سعی در ساکت کردن او دارید ؟اگر قرار بر داشتن عذاب وجدان باشد کافیست به اطراف خودتان نگاه کنید و توجیحات ۳۲ ساله را مروری دیگر بار .
۴۰۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۰
|
از : پویان ارس
عنوان : عصبیت ایدئولوژیک نئولیبرالی
جناب سعید
اینهمه عصبیت برای چیست؟ هر کس مثل شما نیندیشید شایسته تحقیر و عقوبت است؟ این را بدانید و آگاه باشید من بعنوان یک ایرانی که شما سنگش را به سینه میزنید هم ان مقاله را خواندم و هم این را و استدلال ناهید خیرابی را قانع کننده تر یافتم. گویا قرار بر این است هر کسی که اسطوره های ایدئولوژیک جریان غالب نظام جهانی را نپذیرد گرفتار حذف باشد.
این رفتار شما در تحقیر یک نقد به نوشته ای که گمان کرده اید با الگوهای رایج در آنچه حقیقت انگاشته میشود جز این که ناشی از برداشتی ایدئولوژیک در خود حق پنداری باورهایتان بدون هیچ استدلالی باشد دلیل دیگری ندارد.
کمی به دیگران هم حق بدهید که بتوانند آرایشان را بدون ترس از عقوبت حذف بیان کنند.
۴۰۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : مقابله با امپریالیسم به سبک جنبش ملی اسلامی
حنبش ملی اسلامی سالهاست که فریاد ضد "امپریالیستی" سر می دهد. این فریاد سرمایه وطنی است که چون نمی توانست در بازار جهانی رقابت کند، خواهان سهم بیشتر سیاسی در وطن بود. جناحهایی از این جنبش که به قدرت رسیدند و به پولهای باد اورده، دیگر نیازی به این مبارزه "ضد امپریالیستی" نمی بینند. مبارزه "ضد امپریالیستی" در سطح سیاسی در غرب زدگی ال احمد یا در نوشته های شریعتی و بعد در سخنرانی های ضد غربی خمینی تیوریزه میشد. امروز نیز بخشی که فهمیده است که در عصر جهانی شدن سرمایه نمیتوان بدون داخل شدن به بازار جهانی رشد کرد، برای صندوق جهانی پول، ارگانهای جهانی سرمایه صف کشیده و روزی نیست که از دست انها جایزه ای دریافت نکند. عده ای دیگر که هنوز در همان حال و هوای قدیم هستند، به خیال خودشان میتوان با "امپریالیستها" مبارزه کرد و حق ویژه برای سرمایه وطنی گرفت. اما مبارزه با سرمایه امپریالیستی کار اینها نبوده و نیست. سرمایه در ایران (تمام جناحهایش) از قبل مافوق سود به نرخ های سود بالا دسترسی دارد و برای حفظ و باز تولید ان همیشه به یک دیکتاتوری نیازمند است. بخشهایی از این سرمایه که رژیم جمهوری اسلامی را سد توسعه و بسط سرمایه خود می بیینند در طیفی از جنبش اصلاح طلب تا سرنگونی طلب جمع شده اند. اصلاح طلبان ان می خواهند رژیم را به صورت مطلوب در بیاورند بدون اینکه دست مردم به قدرت برسد و جناحی که دیگر امیدی به تغییر ندارد برای سرنگونی ان تلاش می کند و چون باز از مردم می ترسد مجبور است به سرمایه امپریالیستی و قدرت نظامی ان متکی شود. این ماهیت دعواهای جناحهای مختلف است. فقط جنبش کمونیستی بدلیل اینکه برای لغو نظام سرمایه داری مبارزه می کند می تواند جنبش سرنگونی رژیم را بدون اتکا به سرمایه امپریالیستی پیش ببرد. این را تجربه لیبی نیز نشان داد و تجربه مبارزات ۳۲ ساله اخیر و همین ۲ سال اخیر نیز در ایران بیشتر ثابت کرد. دعواهای جناحهاب مختلف سرمایه درایران نه بر سر مبارزه ضد سرمایه امپریالیستی بلکه دعوایی خانگی است بر سر نحوه مقابله با جنبش انقلابی مردم و ترمیم سیستم دیکتاتوری موجود.
۴۰۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|
از : سعید
عنوان : با عینک ایدئولوژیک به تماشا نشستن
از آنجا که متأسفانه نشریه "اخبار روز" ضرورتی بر درج مقاله ی بسیار پر مغز خانم نوشین احمدی خراسانی ندیده است و از طرفی خانم ناهید خیرابی نیز لازم ندانسته خواننده را به آدرسی حوالت دهد تا اصل مطلب را بخواند. من به تمامی دوستداران ایران و ایرانی پیشنهاد می نمایم: مقاله ی "جنبشهای اجتماعی- مداخله نظامی- گفتمان امپریالیسم" را در آدرس news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۱/۰۹/۱۲۷۶۲۱/php مطالعه نمایند، تا خود، کج فهمی های خانم خیرابی و امثالهم دستگیرتان گردد.
من هیچ نمی گویم چون مقاله، خود گویاست.
۴۰۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|
از : خاتون
عنوان : هر جا که پول وسرمایه عزیز ترین مهمان باشد
اگر بجای کلمهی امپریالیسم از واژهی فرماندهی سرمایه و پول صحبت میکردید، موضع گیری شما قراگیر تر و همه جانبه تر می بود. چرا که آنهائی نیز که از موضع جنگ با امپریالیسم هدفشان رسیدن به همان ارزشها، یعنی پول و سرمایه و قدرت بود، به اسم کمونیسم باشد یا سوسیالیزم، همان راه را در تاریخ رفته اند. یعنی ظلم و ستم و ویرنی انسانی
امروز بیش از هر روز برای آنهائی که چشمی برای دیدن باز نگاه داشته اند و این چشمرا حسادت ها و درماندگی ها تار نکرده است، بدبختی ها زیر سر بی ارزش شدن خصائل انسنی ست. همه چیز در جستجوی پول و قدرت و مبارزه برای کسب آن خلاصه شد. امپراطوری، این امپراطوری ست. حکمرانی پول و ٍروت بر روح و ذهن انسانها.
۴۰۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : مدل توسعه غیر دمکراتیک ادامه خواهد یافت !
ممنون خانم خیرابی . گذشت زمان و فروکاستن "تب سبز" موجب می شود که همراهان "گوناگون" ما در راه سبز امید ، به صراحت یا در پرده ، منویات و اهداف واقعی شان را به گفت و گو بگذارند. (دیروز یکی از دوستان سبز من در نامه ای خصوصی به بهانه دریاچه ارومیه ، چیزهایی در مورد مساله ملیت ها نوشته است که صدر رحمت به چمران و خلخالی و لاجوردی و قره نی اوایل انقلاب و محمدرضاشاه و اویسی و زنگنه قبل از انقلاب !)
با کمال تاسف ، سیاست های رسانه ای نظام اقتدارگرا در همراهی با یورش تبلیغاتی رسانه های امپریالیستی ، فضایی فراهم آورده که در آن فقط یک صدا شنیده می شود : "آلترناتیوی نیست !" . در این میان ، جدو جهد بسیاری از رفقای سابق "ما" برای عقب نماندن از غافله "آلترناتیوی نیست " غمبار تر است ! (یادم هست که در اسناد پایانی کنگره فدائیان خلق اکثریت هم یا به امپریالیسم نپرداختند یا به تخفیف و تسامح در موردش سخن گفتند) و نیز راست است که بسیاری از همراهان جوان ما در راه سبز امید با توهم "دوست انگاری" آمریکا و امپریالیسم در میدان هستند و همسویی نظام اقتدارگرا ، امپریالیسم و جریان های لیبرال و نولیبرال در جنبش سبز ، فرصت اندکی برای شنیده شدن "صدای دیگر" باقی می گذارد، اما آن متاع "اوباما یا با اونا یا با ما " چندان خریداری در میان مردم ایران نیافت !
بگذارید یادآور شوم که در همین گل و گشادی جنبش سبز (از گنجی تا آن تیمسار کودتای نوژه با مچبند سبز در VOA) بود که مهندس موسوی هوشمندانه به خط کشی و علامت گذاری "راه سبز امید" ش پرداخت و پایش هم ایستاد . و بگذارید باز هم یادآور شوم که در دو هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری ، مزاحم اصلی ما در ستادهای انتخاباتی، دارودسته احمدی نژاد و لباس شخصی ها نبودند که امیدی به پیروزی نداشتند ! مزاحم اصلی بچه های ما ، فعالان ستادهای آقای کروبی بودند که گفتمان لیبرال Change (کرباسچی و کارگزاران و اعتماد ملی) را ترویج می کردند و مهندس موسوی را به صراحت "چپ " می خواندند!
اگر هدف ، نیل به جامعه ای با مدل "توسعه دمکراتیک " است ؛ از این "تجربه " که به بهای ویرانی تمام ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مردم لیبی و تلفات سنگین انسانی در کار است ، مدل توسعه دمکراتیک حاصل نخواهد شد ! سرهنگ دیوانه امت عرب می رود و فکلی گماشته ناتو می آید ، اما همان مدل توسعه غیر دمکراتیک ادامه خواهد یافت ! مردم کاره ای نیستند !
جهان بی آرمان ، شهروند بی ایدئولوژی و "آلترناتیوی نیست " ،که به ویژه انقلابیون مسلمان دو آتشه سابق منادیانش هستند (امثال سروش، مخملباف ، قوچانی، زیبا کلام و غیره ) باید جواب های مقتضی اش را از "کمونیست ها " بگیرد . به صراحت نه با لکنت زبان و رودربایستی ! ممنون خانم خیرابی !
۴۰۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|