چشم انداز نوینی برای امروز و فردا - پرتو نوری علا

نظرات دیگران
  
    از : بهنام الف

عنوان : این هم ایدئولوژی شماست، نه؟
خانم نوری علا گرامی از شما که فرد آگاهی هستید بعید بود همانند بلند گو های اصلاح طلبان یا دول چپاوگر، سخنی بگویید که معنا و پایه و اساسی ندارد. شما بخوبی آگاهی اید که بعد از فروپاشی کشور های معروف به سوسیالیستی، و از بین رفتن خطر تبلیغات آنها نوبت "ایدئولوژی" زدایی رسید. آن کسانی که یک در صد جامعه جهانی را تشکیل میدهند ولی بیش از ۵۰ سرمایه جهانی را غصب کرده اند به کمک "روشنفکران" بخدمت درآمده در بوق و کرنا گذاشتند که آری دوران "ایدئولوژی" به سر آمده. کلینتون این حراف دم و دستگاه یک درصدی ها یک جمهوریخواه را وزیر دفاع دولت "دمکرات" خود کرد و بوق و کرنای یک در صدی ها بسی دمید. "روشنفکران" چپ سابق و "دمکرات" شده دست ها زدند و هورا ها کشیدند ولی کسی نگفت انسان بدون ایدئولوژی یعنی انسان بدون فکر و خرد و مغز یعنی همانی که دم و دستگاه یک درصدی طلب میکند. انسان های که تنها چرخ درآمد یک درصدی ها را بچرخانند و یک پولی بگیرند و بدون مغز و فکر همانند روبات ها زندگی کنند. هر انسانی که فکر و خرد دارد به ناچار ایدئولوژی دارد بطور مثال وقتی شما میگویید "چون مذهب و ایدئولوژی در ذات خود یکه خواه است و خود را برتر از دیگران می داند، و برتری طلب، راهی جز افتادن به سرکوب دگراندیشان و منتقدان خود ندارد" این میشود "ایدئولوژی" شما. یعنی یک سری نظر پباده شد و قبول آن بدون برو و برگرد. چرا باید شما "ایدئولوژی" داشته باشید و دیگران نه. سخن شما حکایت مخالفت اصلاح طلبان داخل و خارچ رژیم هست. خشونت آنها اشکالی ندارد و وقتی خواستند بقدرت برسند باید خشونت میکردند و برای ادامه قدرت شان کماکان خشونت میکنند ولی اگر مخالفی به دفاع از شان انسانی خود برآمده و از خود دفاع کند، خشونت طلب به حساب مباید و محکوم.
راستی شما که دول غربی را مثلا سوئد، فنلاند و سویس را سرکوبگر نمیدانید، میدانید؟ اگر جواب منفی هست ممکن هست بگویید چگونه متوجه شدید که این دول ایدئولوژی ندارند تا ما هم آگاه شویم. خود این دول ادعا ندارند که حامل یک نوع ایدئولوژی هستند. دیگر اینکه با توسل به کدام فرهنگ سیاسی-اجتماعی متوجه شدید که "مذهب" هم یک "ایدئولوژی" هست؟
شاد باشید
۴۰٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : فراموش نکنیم که پیشتازان انقلاب مشروطه ایران شبانه پرچم‌های سفید را از پشت بام‌ها جمع میکردند...
همه می‌دانند که "منطق" را ملایان قبول ندارند ، این را قبول داریم ! همه میدانند که سازمانهای سیاسی میگویند و می‌نویسند که "منطق" را قبول دارند ! اگر قبول دارند پس ؛ آیا "ولایت فقیه" یعنی‌ جماعت ملایان، یعنی‌ همان کسانی‌ که عبا و عمامه دارند، یعنی‌ همان کسانیکه از پول و قدرت ولع سیری ناپذیری دارند و حاضرند بخاطر نه‌ فقط همه چیز بلکه فقط بخاطر حفظ مقام خود از هیچ جنایت و شقاوتی پرهیز نداشته باشند ، حاضرند از این حکومت از اینهمه ثروت و مقام با "رای" کنار بروند ؟! با خواست مردم کنار بروند ؟! در مجاورت و مشارکت شما با آنها "اصلاح" شوند ؟! آنها مردم را در ردیف خود نمیدانند ، آنها خود را روحانی، نماینده، ماموران انتخاب شده از طرف خداوند میدانند که برای هدایت مردم انجام وظیفه میکنند ! با این باور و تبلیغ همیشه خود را پاک و پاکیزه تر از مردم عادی می‌‌نمایانند. این مردم اند که خطا میکنند و این روحانیت است که آنها را به راه راست هدایت میکنند ! مردم به هیچ وجه از دید آنها مساوی با روحانیت نیستند ! حال از این گروه‌های رنگین کمانی اصلاح طالبان باید نحوه اصلاح کردن فقها را پرسید ! کسانیکه شما را پایین تر از خود میدانند چگونه بشما اجازه خواهند داد که شما آنها را اصلاح کنید ؟! چگونه شما از آنها دموکراسی و حقوق بشر انتظار دارید ؟! آنها هستند که خود را چشمه و منبع حقوق بشری و مجری قوانینی که قبلا در آسمانها نوشته و هزار و چهار صد سال پیش بزمین بزبان عربی‌ نازل شده است، می‌دانند ! بر طبق فلسفه آنها دستورات "الهی و آسمانی " نباید تابع قوانین حقوق بشری باشد ! حرف آنها از دیدگاه فقهی‌ درست است ولی‌ ترسیم ،ترویج و تبلیغ دموکراسی در ولایت فقیه بوسیله هر شخص و یا گروهی، غیر واقعی‌ و مردم فریبی است ! اگر حکومت کاتولیک‌ها و کلیساها با رای و خواست مردم از بین رفتند،ملایان و ولایت فقیه هم میروند ! بهانهٔ این است که ما از خشونت بیزاریم، ما از کشت کشتار بیزاریم !...چه کسی‌ بیزار نیست ؟ چه کسی‌ از کشت و کشتار خوشش میاید ؟ ولی‌ زمان و شرایطی خواهد رسید که خشونت آخرین و تنها راه است ! سازمانی و حزبی که خود را مدافع مردم معرفی کند ، در مقابل دشمن "وسیله" و "هدفش" اصلاح طلبی و صلح و سازش باشد، این سازمان، این حزب مدافع مردم نیست ! حتی حیوانات در مقابل خطر، در برابر تجاوز به جان و مال و ناموس خود به خشم و خشونت متوسل میشوند .قوانین حقوق بشری هم استفاده از خشونت را به عنوان آخرین وسیله دفاع از خود محترم میشمارد.این باور درست نیست که سازمانها و مردم انقلابی از همین حالا اسلحه بدست بگیرند و با حکومت مسلحانه بجنگند،ایران و مردم آن، انقلاب مشروطه و بهمن ۵۷ را داشته داشته است،انقلاب آینده ایران در تکامل این دو انقلاب خواهد بود...
۴۰٣۵۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣۹۰