اتحاد فدائیان: پیرامون تحولات در لیبی و سرنگونی قذافی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲ مهر ۱٣۹۰ -  ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۱


بیانیه کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران:
پیرامون تحولات در لیبی و سرنگونی قذافی

اکنون حکومت ۴۲ ساله قذافی هم پایان یافته است، هر چند که مقاومت نیروهای طرفدار او در چند شهر ادامه دارد. حکومت قذافی در پی چند ماه جنگ داخلی و بمباران نیروهای خارجی سرنگون شده است، اما هنوز آینده لیبی چندان روشن نیست. قذافی زمانی که قدرت را به دست داشت، شاهد مبارزات مردم در تونس و مصر بود و دید که مردم این کشورها چگونه در فاصله کوتاهی این دو دیکتاتور را سرنگون کردند. اما سرنگونی بن علی و مبارک برای مستبدی چون قذافی حاوی هیچ درسی نبود، همانگونه که تا کنون سران جمهوری اسلامی از آن هیچ نیاموخته اند. این حکومت ها به جای باز کردن فضای سیاسی و امکان مشارکت مردم در سرنوشت خود، به خشونت متوسل شده و مردم را با هدف ارعاب و برای ماندن در مسند قدرت، سرکوب می کنند. در طول چند ماه گذشته جهان و به ویژه دنیای عرب شاهد آن بودند که سه حکومت خودکامه یکی پس از دیگری در برابر امواج خشم و نارضایتی مردم، به سرعت متلاشی شدند. ما به همراه دیگر جریانات آزادیخواه بارها گفته ایم که دیکتاتور ها قادر به شنیدن صدای مردم خود نیستند. اینان همواره صدای مردم را دیر هنگام می شنوند. هر چند هنوز زود است که در ارتباط با آینده لیبی حکم روشنی صادر نمود و به رغم اینکه خطر سربرآوردن استبداد دیگری منتفی نیست، اما پایان دوران قذافی را می توان تقریبا به شکل قطعی اعلام نمود. اکنون آینده لیبی با پایبند ماندن نیروهای اصلی متشکل در شورای ملی انتقالی، که قدرت را در این کشور به دست آورده اند، به قواعد و موازین دموکراتیک گره خورده است و بسته به دوری و یا نزدیکی این نیروها به قوانین و مناسبات دموکراتیک، می تواند لیبی به سوی یک جنگ داخلی و یا به سوی دموکراسی پیش رود. نگران کننده این است که بر زمینه عدم شکل گیری نهادهای مدنی طی سالیان گذشته، نیروهای مسلح ضد قذافی که بر مبنای یک دشمن مشترک متحد شده اند، نتوانند دست در دست هم و متحدانه آینده را آزاد و دموکراتیک بنا کنند. اگر این نیروها بر قواعد دموکراتیک پایبند نمانند، در جریان سازماندهی قدرت جدید ممکن است رو در روی هم قرار گیرند.
تحول اخیر در لیبی از ویزگی های خاص خود برخوردار است. در ۱۷ مارس ۲۰۱۱ شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه شماره ۱۹۷۳ برای جلوگیری از عملیات نیروی هوایی وفادار به معمر قذافی علیه مردم، منطقه‍ی پرواز ممنوع بر آسمان لیبی، برقرار نمود . پیش از آن شورای امنیت طی قطعنامه ۱۹۷۰ کاربست خشونت علیه مردم لیبی را منع نموده بود. اما قذافی آن را نادیده گرفت و مردم "بن غازی" در معرض قتل عام قرار گرفتند. ما قطعنامه ۱۹۷۳ را گامی در جهت دفاع از حق مخالفت و اعتراض به حکومت های مستبد دانستیم. همزمان نسبت به اجرای آن توسط قدرت های بزرگ، که نیروی نظامی و پول و تکنولوژی پیشرفته ور اختیار دارند، بیمناک بودیم. به همین خاطر تاکید کردیم که در مراکز مهم تصمیم گیری، کشورهای قدرتمند هستند که حرف آخر را می زنند و طبیعی است که منافع آن ها هم بر بسیاری از اقدامات بین المللی سایه می افکند. گفتیم که یقینا این دولت ها برای پس از قذافی نقشه کشیده و در پی محکم کردن جای پای خود در فردای سرنگونی قذافی و شکل گیری یک حکومت دیگر هستند. و افزودیم که آن ها در اجرای قطعنامه ۱۹۷۳ هم برداشت های خود را از آن مبنا قرار داده اند و از اهداف اعلام شده‍ی قطعنامه هم فراتر رفته اند.
در جریان پنج ماهی که از تصویب قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت گذشته است، اجرای آن به "ناتو" سپرده شد. در جریان اجرای آن در گام نخست جنبه دفاعی آن به سود دخالت در سرنوشت مردم لیبی نقض شد و قدرت های بزرگ با هدف سرنگونگی قذافی تلاش کردند مواضع نیروهای وفادار به او را بمباران کنند. هر چند که آن ها در طول این مدت با مهارت از انعکاس اخبار جنگ و بمباران مواضع قذافی جلوگیری کردند، اما چه دخالت نظامی آن ها، چه مواضع سیاسی سران این قدرت ها و چه طمعی که برای تقسیم غنایم از خود نشان داده اند، همگی اهداف آزمندانه این قدرت ها را بارتاب می دهد. این دخالت ها، حتی برای سرنگونی دیکتاتوری چون قذافی نیز، محکوم است. ما بر این باوریم که همه آزادیخواهان و جریانات سیاسی موظف اند در این باره موضع روشن اتخاذ کنند. ما با نقد مواضع متناقض قدرت های بزرگ در ارتباط با زیر پا گذشتن مفاد قطعنامه، معتقدیم که نفس دخالت سازمان ملل برای جلوگیری از کشتار مردم در هر گوشه ای از این جهان مثبت و قابل پشتیبانی است. و همانگونه که بارها اعلام کرده ایم، سرکوب و کشتار مخالفان، مساله داخلی هیچ کشوری نیست. جنایتی است علیه بشریت که باید با واکنش همه جانبه روبرو شود. همزمان اهمیت دارد که نسبت به نقض اینگونه قطعنامه ها واکنش نشان داد. ما امیدواریم که تحولات در منطقه از جمله در لیبی، در جهت دمکراتیزه کردن نظام های سیاسی در منطقه تداوم یابد و جای دولت های مستبد سرنگون شده را، نه خودکامگان جدید، بلکه نمایندگان رای و اراده مردم بگیرد و آزادی از یوغ استبداد و خودکامگی مسیر بی بازگشت همه این کشورها شود. همزمان نمی توانیم بیم و نگرانی خود را از آینده این کشورها پنهان کنیم. برای استقرار دموکراسی در این کشورها دشواری های فراوانی وجود دارد به ویژه در کشوری چون لیبی که ساختار آن قبیله ای و نیروهای در قدرت آن عموما سابقه روشنی در دفاع از دموکراسی ندارند و بر مبنای نفی حکومت قذافی متحد شده اند.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق همانگونه که بارها تاکید نموده است، همواره خود را مدافع حق شهروندان هر کشور، در تعیین سرنوشت خویش، بر اساس اراده و انتخاب آزادانه‍ی دانسته و می داند. از نظر سازمان ما هر گونه دخالت خارجی در امور داخلی کشورهای دیگر به منظور آلترناتیو سازی از خارج، محکوم است. ما اعلام نموده ایم که امروز دیگر بیش از هر زمان دیگری، حاکمیت ملی با معیار اراده‍ی مردم در تعیین مقدرات یک کشور تعریف می شود. حکومت هایی که با توسل به هر وسیله ای در برابر حق تعیین سرنوشت شهروندان خود می ایستند و مردم کشور خود را سرکوب، زندانی، شکنجه و تهدید به قتل عام می کنند، نماینده‍ی حاکمیت اراده‍ی مردم محسوب نمی شوند.

کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
دوشنبه ۲٨ شهریور برابر ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱