جنبش دانشجوئی وضرورت درهم شکستن تهاجم رژیم به محیط های آموزشی! - تقی روزبه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ مهر ۱٣۹۰ -  ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۱


حکومت اسلامی درآغازسال تحصیلی جدید وبااستفاده ازفصل تعطیل دانشگاه ها ومدارس طرح تهاجمی تازه ای را باهدف اسلامی کردن محیط های آموزشی ودرواقع منعفل کردن جنبش دانشجوئی وجوانان تدارک دیده است.البته این "انقلاب ضدفرهنگی" تازه ویژگی های خود را داشته ودرانطباق با مرحله گندیدگی حکومت اسلامی برای نجات خود ازخطرفروپاشی صورت می گیرد. حکومت اسلامی ازهمان بدوپیدایش خودبیشترین حساسیت را به حوزه های فرهنگی وکنترل و بازپروی نسل های جدید داشته ومنتهای سعی خود را بکارگرفته است.بااین همه،نفس اقدام به طرحی جدید و تدارک چنین تهاجمی بیانگرچندین نکته است:

الف-نخست آنکه دروضعیت کنونی بخش عمده ای از جامعه بویژه بخش جوان ودانشگاهی ودانش آموزی، خارج ازکنترل حاکمیت و ارزش های رسمی وایدئولوژیک آن قراردارد. رژیم بامعضل غیرقابل حل نسل عاصی وعلاقمند به ارزش های دیگر مواجه شده است.چنین گسستی دودمان هرنظامی را مورد تهدید قرارداده و چرخه بازتولید آن را به خطرمی اندازد. بدیهی است که هیچ حکومتی بدون داشتن چاپای محکم درنسل جوان و آینده ساز،چشم انداز روشنی برای بقاء خود نخواهد داشت.باتضعیف دیوارهای دولت-ملت ها درعصرجهانی شدن وفرایندشکل گیری فرهنگ وارزش های جهان شمول وشهروندی جهانی،این گونه دشواری ها برای حکومت های بسته وایدئولوژیک بیش ازپیش حادترمی شود.بنابراین مسأله ضدانقلاب فرهنگی باسودای حل چنین گسستی، برای رژیم مسأله بود ونبوداست.

ب-نشاندهنده شکست تلاشهای بی وقفه انقلاب ضدفرهنگی گذشته وتلاش های بیش ازسه دهه درتثبیت ارزشها واستاندارهای مورد نظرخود باهمه قدرقدرتی وتمرکز اهرم های فرهنگی وتبلیغاتی واقتصادی دردستان خود است.ازهمین رو با احساس خطرروزافزون،برآن شده است درتهاجمی تازه برای باصطلاح بازپروری نسلی تازه و سربفرمان ازنقطه صفرشروع کند.
ج- ازویژگی های   ضدانقلاب فرهنگی جدیدگستره ابعاد اجتماعی آن درمقایسه با تجربه گذشته است. اگرضدانقلاب فرهنگی سالهای نخست حیات رژیم اساسا پاکسازی وتصرف فضاها ومحیط های دانشگاهی وتجدید سازماندهی آن را درمدنظرداشت،اما اکنون با گسترش نارضایتی وخطرنافرمانی عمومی به کل جامعه، هدف بسی فراترازتصرف مجدد فضای دانشگاه ها بوده و بازپروری اسلامی بویژه نسل جوان را نشانه گرفته است.
د- فقدان جایگزین اثباتی وسترونی کامل درتولیدمقوله ای بنام علوم اسلامی-ازجمله برای علوم انسانی که بیشترین حساسیت رژیم را برانگیخته است- ازدیگرویژگی های تهاجم ضدفرهنگی جدید رژیم است.ازهمین روبجای تکیه برعناصرغیرقابل اعتماد تاکنونی درپیشبردآن،با دخیل بستن به سازوکارها وآموزه های عهد کهن، ایمان وتقلید وانقیاد وابطال ناپذیری بجای تجربه و خردانتقادی ، بیش ازپیش پای حوزه ها،طلاب وعناصرمتحجر ورسوبات کهن ارتجاعی را به میان می کشد.ترکیب بدترین عناصرکهن با نظام سرمایه داری نه فقط برشکنندگی ونابهنگامی رژیم می افزاید،بلکه چنین رویکردی بجز هدف اصلی خود یعنی سرکوب فرهنگی وسیاسی،اساسا فاقد جنبه ایجابی بوده واز خصلت تخریبی برخورداراست.
ه- ازسوی دیگر گسترش دامنه سرکوب،به معنی گسترش دامنه نارضایتی ومقاومت نیزهست.دوعامل نداشتن بدیل وگسترش وسعت اجتماعی سرکوب درکنارتشدید تضادهای درونی رژیم ، بستروزمینه های مساعدی را برای شکل گیری یک مقاومت گسترده و درهم شکستن تهاجم رژیم فراهم می کند.
و-تهاجم رژیم،هم چنین نشاندهنده آنست که منتظرشکل گیری جنبش اعتراضی نمی ماند و بلکه با این تصورکه بهترین دفاع حمله است، این خود رژیم است که بااستفاده ازفضای سرکوب وافت مقاومت باهدف پیشگیری ازخیزش مجدد واجتناب ازغافلگیرشدن دست باقدامات پیشدستانه می زند.چنین تاکتیکی بیش ازآنکه حاکی ازاعتماد به نفس رژیم ونشانی از توانائی وی باشد،بازتاب دهنده نگرانی اش از خیزش های مجدد و تمردونافرمانی مردم-بویژه دانشجویان وجوانان- است. رژیم به مقتضای ماهیت ایدئولوژیکی وتمامیت خواهانه اش وهم چنین نگران ازاقتدار زوال یابنده اش، نمی تواند دوفاکتوی وضعیت دوگانه کنونی را که درآن حاکمیت ومردم بیرون ازارزشهای موردنظرنظام ( ولو فعلا فرورفته درلاک خود) را تحمل کند.دوران تاکنونی وضعیت منازعه وهمزیستی به پایان خودرسیده است. جامعه باداشتن چنین حکومتی محکوم است که یا کاملا له ولورده شود وهیچ نشانه ای ازنبض زندگی وتکاپوبرای تحقق نیازهایش بروزندهد ویا آنکه به مقابله قطعی با دولت وطبقه سیاسی منحط وگندیده شده ومتعرض ومتجاوز برخیزد.برای جامعه تعیین تکلیف با حاکمیت ومناسبات گندیده کنونی نیز مسأله ماندن ونماندن است.
خوابهای تازه!
رژیم برای سال جدید تحصیلی چه خوابی دیده است؟.فرمان فازجدید حمله را شخص خامنه ای صادرکرده است برای اسلامی کردن محیط های دانشگاهی وآموزشی ،با امید به روزی که ده میلیون حافظ قرآن درکشوروجود داشته باشد! مجلس خبرگان رهبری نیزدربیانیه خود خواهان اجرای قاطع آن شده است.شماری ازمراجع قم وامام جمعه ها نیزدرخطبه ها وکلاس های درس خودمدام برپیشبردآن ها تأکید می کنند.مشکل ازآنجا برمی خیزد، رژیمی که درکل پروژه خود-اسلامی کردن جامعه-شکست خورده است هنوزبرسرپای خود مانده وسودای انقلاب ضدفرهنگی مخربتری را درسرمی پروراند:
مهمترین عناصر "انقلاب ضدفرهنگی" و اسلامی کردن محیط های آموزشی عبارتنداز:
جداسازی جنسیتی(درتفکیک فضاهای آموزشی اعم ازکلاس ها وازمایشگاه ها ومسیرهای تردد وفضاهای تفریحی و ...تفکیک واحدهای دانشگاهی به مردانه وزنانه که البته اکثرا با محروم کردن وتبعیض برای دختران دانشجو همراه است،ایجاد دانشگاه های دخترانه درهراستان...) ، اسلامی کردن علوم دانشگاهی بویژه علوم اجتماعی(که ازطریق حذف یا تغییرسرفصل ها وگنجاندن یاو ه های حوزوی واسلامی بجای آنها،برقراری پیوند تنگاتنگ بین حوزه های علمیه ودانشگاه ها به معنای حضورفعال تراولی دردومی ازطریق بازکردن " شعبات حوزه " دردانشگاه ها ودائرکردن آموزش های ویژه طلبگی(چنین کلاس هائی ازجمله در دانشگاه امیرکبیرتشکیل شده است) استخدام چهارهزارروحانی به عنوان استاد وعضو هئیت های علمی. خامنه ای حضورروحانیان دردانشگاه ها را یکی ازمظاهراسلامی شدن دانسته است. تصفیه اساتید بزعم آنها لائیک وغیرمقید به آموزه های دینی وجایگزینی آنها با اساتید "متعهد"، وبالأخره پادگانی کردن محیط های دانشگاهی ازطریق حضورهرچه بیشتر عناصر و نهادهای وابسته به بسیج وسپاه ونهاد رهبری و...، واعمال مقررات انضباطی سفت وسخت برای دانشجویان وازجمله بهنگام ورود آنها به دانشگاه ها، وتشدید فشاربه شوراهای صنفی وکنترل خوابگاه ها ونصب دوربین درمحوط های آموزش وزیست دانشگاهی و بالأخره تهیه آئین نامه وتعهدگرفتن ازدانشجویان(ازجمله برای رعایت نوع پوشش) به هنگام اسم نویسی.

همانطورکه اشاره شدازویژگی های این انقلاب ضدفرهنگی تعمیم آن به حوزه های مدارس است که شامل تفکیک جنسیتی حتی دردوره های پیش دبستانی(مهدکودک) نیز می شود!.تصفیه معلمان کمترمتعهد واستخدام معلمان باصطلاح متعهدتر،معماری ازنوع اسلامی برای دبیرستان های دخترانه تحت عنوان محرم سازی محیط های مدارس که با دیوارهای بلند وحیات مرکزی پنهان شده ازشعاع دید ازهرسو مشخص می شود،منع رانندگی سرویس های حمل ونقل مدارس دخترانه توسط مردان،برگزاری نمازجماعت اجباری درمدارس ،تشکیل کمیته های عفاف وحجاب درمناطق آموزش وپرورش هم زمان با بازگشائی مدارس ونصب مربی عفاف وحجاب برای هرمدرسه دخترانه، تغییر مواد درسی با هدف حذف هرآنچه که رایحه مذهبی وارتجاعی ازآن متصاعد نمی شود وهم چنین تنظیم آنها درجهت مبارزه با جنگ نرم، وبألاخره آموزش حفظ قران وتشکیل ده هزارمدرسه قرآن که قراراست تعدادشان به ۵۰ هزار گسترش پیداکند .البته این ها دربرگیرنده همه آن عناصری نیستندکه برای اسلامی کردن محیط های دانشگاهی به مغزماموت های حاکم خطورکرده است. آنها باوقاحت کامل سودای اهریمنانه معماری مدارس دخترانه را که چیزی جززندانی کردن دختران درچهاردیواری های بلندنیست، "شاداب سازی مدارس دخترانه" می نامند!.گوئی که بااین گونه عناوین ابلهانه و غلط انداز خواهند توانست دیگران را فریب دهند و خود را ازدفن شدن درزیرآوارهای دیوارهای بلندی که بدورمردم ونسل جوان برمی کشند، نجات بدهند. آنها هم چنین برای فریب افکارعمومی تلاش دارندکه سیاست ضدفرهنگی خود را همراه با دروغ های آشکار به پیش برند.چنانکه وزیرعلوم دربازی با الفاظ ادعامی کند که ما چیزی بنام تفکیک جنسیتی نداریم واین واژه به ما تعلق ندارد!واستفاده ازچنین واژه ای بازی کردن درزمین دشمن است!.براستی وقاحتی بالاترازاین که مختص سردمداران نظام جمهوری اسلامی است، قابل تصوراست؟!
پیشروی وملاحظات تاکتیکی مربوط به آن
درسطوربالا برشکنندگی این تهاجم و وجود بسترها وزمینه های مناسب برای درهم شکسته شدن آن هم چون فقدان بدیل،مواجه شدن مستقیم با تمایلات وعلائق انبوه وسیعی ازجوانان (یعنی تهاجم مستقیم به زندگی آنها)و مقاومت های بالقوه ای که از ِقبل مواجهه با چنین پروژه مافوق ارتجاعی می تواند برخیزد ونیزتضادهائی که پیرامون چگونگی پیشبردآن درمیان بالائی ها وجود دارد اشاره کردم. واینکه سیاست اسلامی کردن محیط های آموزشی هدفی جزسرکوب ودرهم شکستن مقاومت جنبش دانشجویان وجوانان ندارد. با این وجود اگر پتانسیل اعتراضی بالقوه موجود نتواند سازوکارها وبسترهای مناسب،سراسری وهم آهنگ شده برای فعلیت یافتن خود بیاید ویا اگربروز آن به صورت پراکنده باشد، نخواهد توانست به هدف خودکه همانا درهم شکستن این تهاجم است برسد. بی گمان وجود زمینه مقاومت وبروزآن شرط لازم برای پیشروی تاکتیکی است اما هنوزبه معنای فعلیت یافتن آن نیست.اگرجوانان وبطوراخص دانشجویان ودانش آموزان آماج مقدم چنین تهاجمی هستند،تنها مقاومت وسازمان یابی آن می تواند پاسخ گوی آن باشد. البته درمورد اسلامی کردن محیط های دانشگاهی وبویژه آپارتاید جنسی ازهم اکنون ماشاهد بروزنشانه های چنین مقاومتی هستیم.به عنوان نمونه دانشجویان دانشگاه مازنداران اعلام کرده اند درصورت اجرای طرح تفکیک جنسیتی-امری که مقامات دانشگاهی آن را ابرازکرده اند-درکلاس های درس حضورنخواهند یافت.آنها دربیانیه خود گفته اند که "میخواهیم با شجاعت دربرابرهجمه افکارارتحاعی وواپسگرا مقابله کرده وتحریم کلاس های درس را درجریان بازگشائی آن باعدم حضورخود درکلاس های درس واجتماع درمحوطه دانشگاه اعلام داریم". تأکید برنقش شبکه های اجتماعی وارتباطی بین کنشگران مدنی-سیاسی،وضعیت اقتصادی وسیاسی کنونی جامعه ایران،تبعیض مذهبی وقومی دردانشگاه ها،.....ازدیگرنکات مطرح شده دراعلامیه آنهاست.دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد نیزبا صدها امضاء نسبت به سیاست تفکیک جنسیتی اعتراض کرده اند.بیانیه دانشگاه آزاد ورامین ویا فراخوان اعتراضی راه پیمائی درتهران(صرفنظرازاینکه این گونه تاکتیک های خیابانی درشرایط کنونی تاچه حد باتوازن نیرو منطبق هست یا نه) وحمایت برخی تشکل های دیگردانشجوئی ازاین فراخوان، ونظایرچنین اعتراضاتی حاکی ازوجود پتانسیل اعتراضی کمابیش بالفعل درمیان دانشجویان است.ناگفته نماندکه سنتا ماههای آغازین دانشگاه ها درهرسال معمولا با ناآرامی واعتراض همراه بوده است،بویژه چنین پدیده ای درسال جدید باتوجه به تهاجم رژیم،فضای عمومی سیاسی وسال"انتخاباتی" وفضای منطقه نیزغیرقابل تصورنیست.مهم بکارگیری نقشه مندتر وسنجیده ترچنین پتانسیلی بابهره گیری ازتجارب گذشته وبا نگاه وافق وسیع تربه استمرارحرکت است.امری که میزان بلوغ جنبش دانشجوئی با آن محک خواهد خورد.چرا که یک تهاجم سراسری وفراگیردرمحیط های دانشگاهی وسایرموسسات آموزشی را بدون واکنش های سراسری وهم آهنگ شده واستمرارآن نمی توان درهم شکست.درتحلیل نهائی چنین مهمی جزازطریق بسیج همه نیروهائی که مورد معارضه این تهاجم قراردارندناممکن است. نیروهائی که بطورمستقیم درمعرض چنین یورشی قراردارند جنبش های دانشجوئی ودانش آموزی (وازاین طریق جوانان)،معلمان،جنبش زنان و هم چنین خانواده های دانشجوئی ودانش آموزی هستند که گستره اجتماعی وسیعی را تشکیل می دهند .علاوه براین همانطورکه دانشجویان دانشگاه مازندران هم به آن اشاره کرده اند،نقش شبکه های اجتماعی وارتباطی برای ایجاد هم آهنگی وارتباط دارای اهمیت است(بیهوده نیست که وزیراطلاعات ایجاد شبکه های اجتماعی ومجازی درداخل کشور را ازمهمترین آسیب های جنگ نرم درحوزه دانش آموزی عنوان کرده است).درمیان مولفه های اجتماعی فوق بی تردید حلقه و نقش جنبش دانشجوئی باتوجه به پتانسیل اعتراضی نهفته درآن ومیزان آگاهی ونیزامکان سراسری شدنش تعیین کننده وکلیدی است.آنچه که می توانداین پتانسیل را عاطل وباطل کندهمانا بسنده کردن به کنش های منفرد وجدا ازهم ولاجرم ناهمزمان و ناهماهنگ، هم چنین خطرجوزدگی و انداختن زودرس قطارحرکت از ریل مطالبات صنفی-دانشجوئی به ریل های دیگر است که تحت شرایط سرکوب قادر به بسیج وایجاد کنش فراگیروسراسری نیست.
کمیت دانشجوئی براساس آخرین اطلاعات رسمی اکنون بالغ بر چهارمیلیون وصدهزارنفراست که براستی رقم بزرگ وخیره کننده ای محسوب می شود.اگردرنظربگیریم که جنبش عظیم مه ۶٨ فرانسه که اروپا را به لرزه انداخت ودارای دست آوردهای مهمی بود وتوانست درفرانسه ده میلیون کارگر را به اعتصاب وحمایت ازمطالبات جنبش بکشاند درآن موقع صدوپنجاه هزارنفربود،آنگاه به اهمیت کمیت عظیم دانشجوئی و پتانسیل موجود آن درایران پی خواهیم برد.هم اکنون چندین ماه است که درشیلی جنبش دانشجوئی با تظاهرات دهها هزارنفری دراتحاد با معلمان ودانش آموزان سیاست انقباضی وضداجتماعی دولت درمورد بودجه آموزشی را به چالش گرفته وحکومت را واداربه مذاکره باخود کرده است. بی تردید کشورایران شرایط ودشواری های ویژه خود را دارد و تاکتیک های متناسب با خود را می طلبد. اما حاکمیت وسیاست های آن نیزبنابه مجموعه دلایل سیاسی واقتصادی ومنطقه ای وشکاف های درونی اش ...بشدت شکننده است ودراین سونیزتجربه های فراوان وپتانسیل اعتراضی عظیمی نهفته است. اگرجنبش دانشجوئی بتواند برگسست هائی که امکان اقدام سراسری در مراکزدانشجوئی را ازاومی گیرد فائق آید وبتواند حول مطالبات خود جنبش سراسری ایجاد کند بی شک خواهد توانست نیروی عظیمی را برای پیشروی های بعدی خود وبرای حرکت درریل های دیگرآزادکند.دراین رابطه گرچه پیوند تنگاتنگی بین مطالبات اخص جنبش دانشجوئی و مطالبات کلان سیاسی جامعه وجود دارد وباین اعتباربین درون وبیرون دانشگاه دیوارچینی وجود ندارد.بااین همه باید توجه داشت که علیرغم اشباع فضای سیاسی، بدلیل توازن قوای موجود وجوحاکم سرکوب، وهم چنین برای آنکه جنبش دچارسیکل فوران وسپس افت ناگهانی نشود و بتواند تاحدممکن هم قادربه بسیج توده ای بشود وهم باکندکردن تیغ سرکوب خشن امکان استمرارپیداکند،مسیرتجدید قوا وشکل گیری مجدد آن ازبسیج حول مطالبات مشخص صنفی-سیاسی یعنی شکل گیری جنبش های مطالباتی-سیاسی می گذرد.جنبش عمومی ضداستبدادی بدون مفصل بندی حول جنبش های مطالباتی نه می تواند شکل بگیرد ونفس تازه کند ونه حتی درصورت خیزش مجدد می تواند دوام بیاورد. این مهمترین نکته تاکتیک برای تجدیدقوای جنبش وتدارک پیشروی های بعدی درشرایط کنونی بااستفاده ازتجارب دوسال گذشته است.درگام نخست مهم شکل گیری حرکت های گسترده وهم آهنگ است.چنین حرکاتی باتوجه به اشباع فضای سیاسی می تواند درمسیرتکوین خود به موقع بامطالبات کلان سیاسی گره خورده وپای آنها را به میان بکشد.مهم آنست که درشرایط کنونی ریتم ونوع حرکت معطوف به ترمیم حلقه های گسست باشد.دراین رابطه تأکید برشکل گیری جنبش های مطالباتی سراسری- وازجمله محیط های دانشجوئی وسپس حلقه های مرتبط با آن- درفضای کنونی برای شکل گیری وقوام یک جنبش مطالباتی-ضداستبدادی نیرومند وسراسری اهمیت اساسی دارد.
باتوجه به نکات مطرح شده دربالابطورکلی شکل گیری و تحقق یک مقاومت گسترده دردرجه اول مستلزم گزین مطالبات مشخص،فراگیرو دارای پتانسیل بسیج کنندگی است که مبنا وشرط لازم برای   بسیج واقدام وکنش های مشترک را فراهم می کند. باتوجه به انباشت مطالبات تحقق نیافته، یافتن اینگونه مطالبات سوزان امردشواری نیست و خوشبختانه رژیم خود با تعرض وتجاوز به حریم دانشگاه ها وموسسات آموزشی، گزینش هدف ها وشعارها را آسان کرده است. دراین میان اقدامات عملی رژیم در اعمال تفکیک واعمال آپارتاید جنسی نسبت به جنبه های دیگر اهمیت بسیج کنندگی بیشتری دارد که درسوی مقابل باید بتواند با برانگیختن مقاومت واعتراضات جمعی وسراسری تاسرحد نافرمانی وبهم زدن نقشه های آن وتصرف فضاهای دانشگاهی پیش برده شود وطرح های رژیم را باشکست مواجه کند.

بنابراین حلقه پیشروی تاکتیکی چیزی جزگزین مطالبات سوزان وفراگیر،بسیج حول آن برای شکل گیری حرکات مشترک وسراسری نیست (نمونه دریاچه اورومیه ونیزاعتراضات دیگرهمین واقعیت را نشان میدهند).بدیهی است که محورقرارگرفتن چنین هدفی مستلزم حضور همه گرایشهای ضداستبدادی موجود درجنبش دانشجوئی و اتحادعمل و همکاری آنها،بادوری گزیدن ازسکتاریسم وهژمونی طلبی وهم چنین پرهیزازتازاندان مطالبات است.هدف حضورفعال وهرچه گسترده ترپایگاه اجتماعی جنبش( بخصوص آن بخش هائی که دراین یورش بطورمستقیم درمعرض حمله قرارگرفته اند) برای دفع تعرض ارتجاع حاکم و تصرف فضاهای دانشگاهی و.. است. دراین رابطه بویژه پیوند جنبش دانشجویان با جنبش دانش آموزان ومعلمان وزنان وبسیج خانواده ها بطوراخص مطرح است. بی تردید هدف مقدم درهم شکستن تهاجم ضدفرهنگی وضداجتماعی درذات خودسیاسی است ومی تواند به موازات قوام واستحکام خود گام های بعدی را بردارد،اما قبل ازهرچیزباید چاپای خود را درمحیط های دانشگاهی و آن نیروهای اجتماعی که بطورمستقیم مورد حمله ارتجاع قرارگرفته اند، محکم کند.همانطورکه اشاره شد،نقش شبکه ها،هسته ها ومحافل وتشکل های گوناگون وعموما غیررسمی درمیان این لایه های گسترده اجتماعی برای فراگیرکردن مطالبات وبسیج حول آنها،برقراری ارتباط وهماهنگی و شکل گیری حرکت های سراسری دارای اهمیت است.