به نام عشق


ویدا فرهودی


• قسم به خون عاشقان،نکردمت رها دمی
تو هم وطن که روزوشب به قعر چاه ماتمی

تویی که شادمانیت، ز بَدوِ نو جوانیت
گناه محض بوده با بهانه ها ی مبهمی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ مهر ۱٣۹۰ -  ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۱


 قسم به خون عاشقان،نکردمت رها دمی
تو هم وطن که روزوشب به قعر چاه ماتمی

تویی که شادمانیت، ز بَدوِ نو جوانیت
گناه محض بوده با بهانه ها ی مبهمی

تو که بهار در دلت به کار گلفشانی است
و رگ رگِ شکفتنش بریده می شود همی

غریو بی قراریت ،چو می رسد رسد به آسمان
ز گردباد سرخ آن،به لرزه اُفـتد عالمی

ز واژه های سرکشم،همیشه اشک می چکد
چو تازیانه ای دَرَد، حریر روح مریمی*

جنون دشمنت نگر،تو ای جوان پر گهـر
بتاز بر حقارتش، تو کز تبار رستمی

بیا که با یگانگی،خورَد عدوی خانگی
ز شوکران، پیاله ها، رسد وطن به خرّمی

به نام عشق پس بیا،شویم جمله هم صدا
که نیست زخم کهنه را به غیر از عشق مرهمی

برو به دشت خاوران، سرود زندگی بخوان
که زنده مردگانِ آن، تورا بوَند همدمی

قلم به شعر می کشـِـد،مرا بدان تو تا ابد
مگر که مرگ افکــَند قلم ز دست من دمی

ویدا فرهودی
مهر ماه ١۳٩٠
*اشاره به تازیانه زدن زنان به ویژه اهل قلم جوان