از : شهاب گولالان
عنوان : این همه جنگ و جدال بر سر چیست ، بجای آن بفکر راه چاره اصولی باشیم و انرا جستجو کنیم
این همه هیاهو و تعصب و بی اصولی بر سر چیست !
نه کسی اتحاد فدائیان را به انصورت میشناسد و نه حزب دمکرات کردستان ایران ناجی و نماینده مردم کردستان میتواند باشد و نه مردم کردستان چشم امید به دزدان تاریخ و اقتصاد بشریت بسته اند ،
فرهنگ عصاره ی زندگی اجتماعی است و در خدمت منافع اجتماعی متضاد قرار میگیرد و ماهیت طبقاتی بخود میگیرد ، اخلاق و رفتار انسان که با تحقیر و سرزنش دیگران عجین شده باشد عملا" به سدی در مقابل رشد فرهنگ و رشد جامعه تبدیل میشود و مشکلات جامعه را هر جریان و هرکس از دیدگاه منافع شخصی و حزبی بدون در نظرگرفتن عدالت اجتماعی جستجو میکنند و بر مشکلات جامعه برای دسترسی بیگانگان میافزایند تا خود بری از حل مشکلات جامعه باشد و فاقد راه حلهای اصولی و منطقی ان ،
وقتیکه همه بمنافع مردم و دموکراسی واقعی معتقد باشیم تعصبات را کنار خواهیم گذاشت و به راه حل اصولی تکیه خواهیم کرد ،
رفراندوم ازاد کرهگشای این مشکلات است و باید موافق و مخالف به نتیجه ان احترام کامل داشته باشد تا راه بسوی سود جویان و جنگ طلبان داخلی و خارجی بسته شود و مردم بتوانند بعد از قرنها در کمال ازادی و فراغت و امنیت سر نوشت خود را رقم زنند ، با تشکر شهاب گولالان
۴۰۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۰
|
از : گل سرخ
عنوان : حکایت عجیبی است
حکایت است که بعد از سقوط اتحاد شوروی سابق دو رفیق حزبی همدیگر را در خیابانی در مسکو می بینند. رفیق اول به رفیق دومی می گوید که تمام حرفهای که در باره سوسیالیست بودن اتحاد شوروی می گفتند دوروغ بود.
دومی بعد از کمی مکث می گوید آری درست می گویی اما بدتر آن این است که تمام حرفهای که در باره سرمایه داری گفتند راست بود.
آری سرمایه داری عوض نشده است و همان است که بود. امید احزابی مانندحزب دمکرات کردستان به دست یافتن به استقلال و آزادی و عدالت با دریافت حمایت از امپریالیسم نشان از عدم شناخت ماهیت کرگهای می باشند که اکنون به لباس میش در کمین آنها می باشند.
در جنگ گرگهای سرمایه دار اسلامی و غیر اسلامی تنها مردم قربانیان واقعی می باشند. آری مردم عراق نیز فکر می کردند که بعد از نجات آنها از دست گرگ صدام
زندگی بهتری خواهند داشت اما تنها فقر و جنگ و بیچارگی را گرگهای جهانی به آنها هدیه دادند.
تنها با اتکا به نیروی انقلابی مردم می توان به استقلال و صلح و عدالت واقعی دست یافت.
۴۰۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۰
|
از : muhammet deweji
عنوان : ترور افکار-خوش خدمتی په شونیسم فارس و هم سویی با سیاست تپلیغاتی رزیم اسلامی په جای وفاداری په اصول دمکراسی وحق تعیین سرنوشت
ترور افکار-خوش خدمتی په شونیسم فارس و هم سویی با سیاست تپلیغاتی رزیم اسلامی په جای وفاداری په اصول دمکراسی وحق تعیین سرنوشت
دوستان فدایی
سطح و عمق خواستهای مردم با توجه به زمان طرح ان .واکنش رزیم حاکم ونیروهای متخاصم -شرایط منطقه ای وجهانی -کمیت وکیفیت نیروهای مردم متفاوت است . شما دوستان نمی توانید در شرایط امروزی. حزب دمکرات کردستان را به عدول از تفکرات بنیانگزاران ان حزب متهم کنید .
-- په جای خط ونشان کشیدن به سطح مطالبات ملیتها پا رزیم حاکم و با نیروهای تمامیت خواه وشونیست مپارزه کنید و به اصل حق تعیین سرنوشت تا جدایی وفادار باشید .
بجای ترور افکار به اصل دمکراسی وفادار باشید . این حق من ترکمن و کرد است که در شرایط امروزی سطح خواستهای خود را تعیین کنم نه شما .
-- تاکنون چه در رزیم کنونی و چه در رزیم قبلی به مطالبات با سر نیزه و توپ وگلوله جواب دادند . به زبان دیگر زورگویی کردن . در این رزیمها که غیر زبان زور چیزی را نمی فهمند ومبارزه سیاسی مفهومی ندارد ایا این حق من نیست که په توازون قوا فکر کنم و یا اینکه منتظر په قدرت رسیدن فقط فداییان باشیم /فقط فداییان چون هنوز تقریبا پقیه چند ملییتی بودن ایران را هم قبول نمی کنند/ و یا منتظر ظهور امام زمان که همه چیز درست شود.
۴۰۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۰
|
از : ایرانی
عنوان : "نظم نوین جهانی"
حزب دمکرات کردستان نمی بایستی که اتحاد فدائیان ایران را در چنین موقعیت دشواری می گذاشت که مجبور به اعترض می شد. اگر امروز بیژن جزنی عزیزمان با ما بود هم همین اعتراض را به حزب دمکرات کردستان می کرد. اگر دکتر قاسملو عزیزمان هم امروز با ما بود هرگز راهی را که مصطفی هجری رفته را نمی رفت. با فروپاشی شوروی، امپریالیست ها به سرکردگی امریکای جهانخوار نقاب از چهره کریه شان برکشیدند و از آنزمان تا حالا آن "نظم نوین جهانی" ای که آن جرج بوش پدر درنده خو "نوید" اش را داد آسیا و افریقا تجربه کرده اند. اشتباه نشود من شوروی را تایید نمی کنم ولی می بینم که بودنش هر چقدر هم بد به بدی نبودنش در مقابل غرب نیست. قباحت غرب تا بجایی رسیده که بی شرمانه در روز روشن و جلوی چشم ما تمام ثروت ملی لیبی را غارت و بین خود تقسیم کرد. اینها تنها راه حل بحران اقتصادی شان را در دزدی و راهزنی ثروت ملی لیبی و عراق و اگر دستشان برسد ثروت ملی ایران دیده اند. نباید اجازه داد به ایران دست درازی کنند. ما باید بدون کمک این دزدان حول محور چند اصل مهم جمع شویم و یکصدا به غرب و رژیم بایستیم. اصولی که منافع ملی ما را حفظ کند و نه منافع دزد و درنده داخلی و خارجی را.
۴۰۵۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : حکومت ولایت فقیه منافع غرب و آمریکا را تامین میکند ولی انارهای تازه همیشه آبدار ترند....
ما حکومت دست نشانده آمریکا را در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ با جان نثاری شعبان بی مخها و آیت الله کاشانی ها ، با نقشه و برنامه ریزیهای سازمان سیا آمریکا داشته ایم و قبول مجدد آن همان مصیبتی خواهد بود که برای رهایی از آن میلیونها مردم ایران به انقلابی در بهمن ۵۷ اجبار شو ند.اگر رژیمهای دست نشانده امپریالیستها در جهت"منافع مردم کشورها " انجام میشد و یا میشود، مردم مصر و تونس بحرین و یمن نیازی به قیام برای آزادی خود و کشور خود نداشتند ! و اگر گروه اراذل و اوباش شعبان بی مخها با هزینه ۱۹ میلیون دلار به دولت ملی و قانونی دکتر مصدق خیانت کردند،حال این وظیفه باید بدست گروهی از روشنفکران انجام شود ؟! زمانی بود که انقلابی نبودن و ضدّ انقلاب بودن تنفر انگیز بود حال چه آسان "وطن فروشی" و "اجنبی پرستی" با افتخار تبلیغ میشوند ! پسران ایران (ایرانپوران) ترجیح میدهند غیرت "کابویهای تکزاس" را یدک بکشند و به چانه زدن هم بپردازند...
"...اما اخذ این استنباط از آن که گویا چنین حملههایی الزاما در تضاد با منافع مردم این کشورها قرار دارند، نیز اشتباه است" !! یک کشور بیگانه برای حمله نظامی و استعماری پس از آن محال است که کشوری را به آسانی تصرف کند جز اینکه عناصر خود فروخته بومی قبل از تصرف آن کشور دروازههای کشور خود را بروی دشمن باز کنند. استعمارگران خود فروختگان را بخوبی تطمیع میکنند ولی در ازای آن کشوری را به غارت و مردمی را به اسارت میکشانند.
۴۰۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : رفیق
عنوان : ناسیونالیسم شوینیسم ایرانی در مقابله با ناسیونالیسم کوردستان
سازمان اتحاد فدائیان خلق که اکنون سالها است با مارکسیسم وداع کرده است و به یک مبلغ جدی بورژوازی لیبرال ایران به مانند دوقلوی دیگر خود یعنی فدائیان اکثریت تبدیل شده است بناچار همان مواضع طبقاتی بورژوا های لیبرال ایرانی را در رابطه با کوردستان انتخاب کرده است و در مقابله با بورژوازی ناسیونالیست و شوینیست حزب دمکرات کوردستان ایران که زمانی امیدوار بود که با اتحاد عمل با همین نمایندگان بورژوازی ایرانی منافع طبقات بورژوازی کورد را تامین کند باز دچار تردید شده است و به مانند بقیه بورژواهای کورد منطقه خوشبینانه امیدوار است که امپریالیسم به نجات آنها نیز بیاید و این البته زنگ خطری برای بورژوا ناسیونالیست های ایرانی می باشد که هراس دارند منافع خود در کوردستان را از دست بدهند!
خلقهای کوردستان در تمامی منطقه حق دارند که کشور مستقل خود را تشکیل دهند چنانچه اینگونه خود تشخیص دهند و هیچ ملیتی حق ندارد حق حاکمیت ملل دیگر را بر سرنوشت خود منع کند اما فدائیان بورژوا لیبرال رنگارنگ اکنون همان نغمه شوم سابق بورژوازی کمپرادور و ملی ایران را می نوازند که جدایی کوردها از ایران را یک عمل نابخشودنی می دانست و می داند.
عمل حزب بورژوا دمکرات کردستان ایران در تمجید و تقدیر از تجاوزات امپریالیستی مطمنا بر خلاف منافع کارگران و زحمتکشان کوردستان می باشد و تاریخ نشان داده است که امپریالیسم به غیر از فقر و جنگ و بدبختی ارمغانی برای خلق های تحت ستم نداشته است و ندارد اما این توجیه ای برای عقده گشایی بورژوا لیبرال ناسیونالیست های ایرانی نمی تواند باشد.
خلقهای کرد مانند بقیه خلق های ایران و منطقه حق دارند که حاکمیت خود را بر سرنوشت خویش داشته باشند و اگر ملیت های در ایران نمی توانند بدون ادامه ستم ناسیونالیستی و شوینستی بر دیگر خلق ها زندگی کنند این دیگر مشگل خود آنها می باشد نه خلق های تحت ستم.
خلقهای ایران مطمنا می توانند در صلح و آرمش در کنار یکدیگر زندگی کنند و با همکاری و همیاری به زندگی بهتر دست یابند.
طبقات مرتجع سرمایه دار ایرانی و کورد و احزاب و سازمانهای سیاسی حامی آنها اما هرگز خواهان زندگی خوب و بهتر برای کارگران و زحمتکشان نبوده و همواره به دشمنی و جنگ بین خلق ها به عنوان حربه ای برای تحکیم حاکمیت ارتجاعی خود استفاده کرده اند.
انقلابیون کمونیست همواره به حق خلق ها برای استقلال و حاکمیت خود احترام گذاشته اند و بر خلاف بورژواهای شوینیست و ناسیونالیست معتقد به انترناسیونالیسم و دوستی تمامی خلق ها و ملل بوده و هستند.
خلق کورد می بایست از تجربه خلق های دیگر استفاده کنند و دست دوستی به سوی دشمنان زحمتکشان دراز نکند. نظام سرمایه داری باعث اصلی تمامی مشگلات جهان و کوردستان می باشد. تنها با تشکل و سازماندهی کارگران و زحمتکشان و طرد پادوهای بورژازی می توان به استقلال و آزدای و زندگی بهتر و عدالت دست یافت.
میلیونها زحمتکش کورد سالها سختی نکشیده اند که یک طبقه زالو صفت به جای فارسی یا عربی یا ترکی اینبار کوردی حرف بزند و استثمار و فقر و بدبختی را به آنها تحمیل کند.
کارگران و زحمتکشان باید حاکمیت عادلانه خود را برقرار کنند و نگذارند خون هزاران انقلابی مردمی کوردستان نردبانی برای طبقات ستمگر فارس یا عرب یا ترک یا کورد شود!
انترناسیونالیسم راه نجات انسانها است! کارگران جهان و زحمتکشان جهان منافع شان در سرتاسر جهان مشترک می باشد و جدایی مرزبندی ناسیونالیستی فقط کمک به سرکوب بیشتر آنها کرده و می کند.
۴۰۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : مادر به خطاهای خودی
از زمانی که کامنت من در باره دستمال ابریشمی بعضی رهبران حزب در واشنگتن و تقاضای کمک از امریکا منتشر نشد از زحمت کامنت گذاری خلاص شدم ولی در پاسخ به جناب همایونفر که تن دادن به جنایت امریکا - بخوانید امپریالیسم کارتلها و کورپوریشن ها - را ترجیح میدهند بد نیست نکته ای را تذکر دهم.
زمانی که پرزیدنت نیکسون بعلت تقلب در انتخابات تحت فشار بود و مجلس نمایندگان موضوع را بر رسی میکرد نماینده جمهوری خواهی گفت که این مادر به خطا ( سان او ا بیچ ) چنان خطایی کرده و باید عزل شود. نماینده جمهوری خواه دیگر و هم حزب نیکسون پاسخ داد که بله خطا کرده ولی این مادر به خطا بهر حال از خود ماست.
اکنون معلوم شده که عراق زیر جنایت های مادر به خطاهای خودی خیلی مرفه تر از امروز و تحت حمایت دیگران بود.
جناب همایونفر ، مادر به خطا های جمهوری اسلامی بهر حال از خود ماهستند .
اما کمک امریکا به کردستان مرا به یاد گفته سیاستمدار مصری میاندازد که زمانی گفته بود ما برای غرب پرتقالی هستیم که پس از خوردن مغز پوست آنرا دور میاندازند. باور ندارید کیسنجر حی و حاضر است.
۴۰۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : ناصر ایرانپور
عنوان : پاسخی به پرسشهای اتحاد فدائیان
پاسخی شخصی به کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
ـ در حاشیهی "پرسشهای اتحاد فدائیان از حزب دمکرات کردستان" ـ
ناصر ایرانپور
دوستان و رفقای کمیتهی مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران،
درودهای صمیمانهی مرا پذیرا باشید.
راقم این سطور که تعلق تشکیلاتی به هیچ جریان سیاسی ندارد، هم بیانیهی حزب دمکرات کردستان و همه موضعگیری شما را مورد مطالعه قرار داده، اجازه میخواهد در دیالوگی صمیمانه با شما در پیوند با موضوع فوقالذکر شرکت ورزد، به ویژه اینکه نسبت به آنچه که شما میگوئید بیتفاوت نیست و حزب دمکرات کردستان را یکی از نزدیکترین جریانات سیاسی ایران به شما میداند و در چهارچوب منشوری که به درستی از آن سخن گفتهاید، خواهان ائتلاف آن حزب با شما بوده و هست.
دوستان فدائی، شما استنباط نمودهاید که حزب دمکرات کردستان از سویی خواهان "کردستان بزرگ" شده است و از سویی دیگر از غرب خواسته که در ایران نیز دخالت نظامی نماید. به یقین باید گفت که شما ـ خوشبختانه ـ دراشتباهید.
اینجا نمیخواهم با شما پلمیک کنم و همداستانی و همراستایی شما با مثلث به قول خودتان "ناسیونالیستهای افراطی" ایرانی، با "جمهوری" اسلامی و با حکمتیستهای فاقد حکمت را به رخ شما عزیزان بکشم. تنها میخواهم به اجمال برشمارم که از نظر من تفاوت و شاید هم اختلاف شما با حزب دمکرات کردستان (و یقین دارم با حزب دمکرات کردستان ایران) در کجاست و در پایان هر بخش چند پرسشی را خطاب به شما مطرح نمایم.
۱. شما یک سازمان سیاسی چپ ـ و از نظر من ـ خوشنام ایرانی و سراسری هستید. از صمیم قلب آرزوی اعتلا و نیرومندشدن هر چه بیشتر سازمان شما را در گسترهی ایران دارم، آن هم نه بعنوان صرفا یک ایرانی، بلکه اتفاقا به ویژه به دلایل همدرکی و همدلی و همزبانی همچنین بعنوان یک کُرد. من اطمینان دارم که در آینده شاهد تشکیل ائتلافی دمکراتیک از شما و حزب دمکرات کردستان (هر دو بخش آن) و کومله خواهیم بود. جنبش سراسری فدائی و جنبش ملی ـ دمکراتیک کردستان ایران دو پایهی اصلی ائتلاف مردمی و دمکراتیک و حتی حکومتی در آیندهی آزاد ایران را تشکیل خواهند داد. این اطمینان و امید از نزدیکی برنامهای این چند جریان سیاسی سرچشمه میگیرد. امید است با این بحثها درک مشترک در مورد مسائل مورد بحث افزایش یافته و در نهایت در خدمت آغاز بحث اتحاد و اثتلاف آنها قرار گیرد.
۲. با همهی این اوصاف اشتباه و نابجا خواهد بود که انتظار داشته باشیم که این احزاب ادبیات و بهویژه رسالت و قرائت یکسان از رویدادها داشته باشند. همانطور که عجیب نیست که شما منظرگاه ایرانی به مفهوم سراسری آن داشته باشید، اشتباه هم نیست که حزب دمکرات کردستان از منظرگاه کردی و مصالح عمومی و ملی مردم کردستان رویدادها را مورد سنجش قرار دهد و موضع بگیرد. در این چهارچوب این نه حق، بلکه حتی وظیفهی حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران و احزابی که خود را در طیف کومله تعریف میکنند، میباشد، برای جلب پشتیبانی بینالمللی و بهویژه غرب و سازمان ملل و مجامع دیگر بینالمللی و آری، حتی دولتهای غربی برای مبارزهی مردم کردستان در ایران، عراق، ترکیه و سوریه تلاش کنند. ممکن است برای شما مسألهی فلسطین اصلی باشد و مسأله کردستان ترکیه و سوریه و عراق فرعی و ثانوی. بسیار خوب، اما توقع آن از احزاب کردستان ایران بجا نیست. از شما میپرسم تاکنون چند سازمان سیاسی "ایرانی" و به اصطلاح "سراسری" در ارتباط با بمبارانهای پیدرپی کردستان توسط ترکیه و ایران برای حفظ ظاهر هم که شده، از خود عکسالعمل نشان داده و اعتراض نمودهاند؟! شما میپندارید که احزاب کردستان نیز باید چنین باشند؟! اگر چنین است این پنداری اشتباه است. سخن گفتن از کردستان ترکیه و عراق و سوریه سخن گفتن از ظلم تاریخی، از استثمار و استعمار یک ملت واحد است، حال این ملت در جغرافیای سیاسی یک کشور باشد یا نه. این سخن به معنای افتادن در "دام" "کردستان بزرگ" نیست و در هیچ جایی از بیانیهی مورد بحث اشارهای به آن نشده است.
۳. شما نوشتهاید که این موضع با موضع قبلی این حزب و حزب دمکرات کردستان ایران و دکتر قاسملو فاصله دارد. اصلا و ابدا چنین نیست. بطور مشخص دکتر قاسملو از هیچ تلاش دیپلماتیکی برای جلب چنین پشتیبانی دریغ نکرد و این اتفاقا یکی از برجستهترین دغدغهها و خدمات وی بوده است. تا جایی هم که موضوع به حزب دمکرات کردستان ایران برمیگردد، شاید کافی باشد نامهی آقای مصطفی هجری به بوش یادآوری شود. تازه آن نامه از آن سنخی بود که شاید بتوان به آن ـ دست کم به لحاظ لحن ـ ایراد گرفت. بیانیهی حاضر با اجازهی شما به مراتب پختهتر و سیاسیتر میباشد و اتفاقا اتفاق نظر کلی در جنبش کردی و روشنفکران کردستان در آن وجود دارد. به هر حال، تغییر موضعی در آن قابل رویت نیست. شاید آنچه در آن نو باشد شفافیت کلام است که مورد تأیید این ناچیز نیز است.
۴. شما به تناقض موضع حزب دمکرات کردستان اشاره فرمودهاید. جا دارد اینجا از شما پرسیده شود که شما تا کجا به شعار "حق تعیین سرنوشت" که در این نامه نیز از آن سخن راندهاید، به جد باور دارید؟ مگر نه این است که این اصل مشمول حق جدایی و استقلال کردستان نیز است؟ در ضمن مگر خود شما نمیگوئید که تاکنون تمام رهبران وکادرهای این حزب بر حل مسألهی کرد در چهارچوب ایران دمکراتیک و فدرال تأکید داشتهاند؟ پس چرا به توهم و انگ جداییطلبی قوس زدهاید و بطور ضمنی گفتهاید که این حزب در "دام" (!) "استقلال کردستان" افتاده است؟! یقینا جریانی که صادقانه به حق تعیین سرنوشت یک ملت اعتقاد ژرف و واقعی داشته باشد، استقلال یک ملت را "دام" نمینامد، حتی اگر جانبدار آن نباشد.
۵. جا دارد از شما پرسیده شود: حال خود شما چه کاری ـ خارج از بحث تجریدی و شعار "حق تعیین سرنوشت" ـ برای این ملت ۴۰ میلیونی، ملتی که صرف نظر از اینکه در چهارچوب مرزهای کنونی ایران باشد یا نه، اساسا یک ملت ایرانیتبار نیز است، انجام دادهاید؟ مگر شما یک سازمان آزادیطلب و برابریطلب نیستید؟ اصلا مستحضر هستید که در کردستان ترکیه چه میگذرد؟ میدانید که درگیری حکومت اقلیم کردستان با حکومت مرکزی عراق و دولت آمریکا سر چیست؟ اگر میدانید، موضع شما در آن باره چیست؟ از اوضاع کردستان سوریه اطلاع دارید؟ آیا روشنفکر ایرانی باید حتما در کنارههای نوار غزه با فراافکنی اسلامگرایان ترکیه اتفاقی بیافتد، تا در دفاع از ملت فلسطین (که برخلاف ملت کرد از پشتیبانی غرب و شرق، کمونیست و اسلامی) برخوردار است، اعلامیه صادر کنند؟ اگر بحث انتقاد و گلایهی دوستانه باشد، روشنفکران کردستان سینهی آکنده از این انتقادها دارند. بر کردستان در آسمان پرستاره ستارهای روا داشته نمیشود، حتی از سوی آنانی که خود را مدافع آن معرفی میکنند. من یکی از منتقدان صریح پ. ک. ک. بودهام، اما بس ناجوانمردانه و غیرانسانی یافتم که در جهان ۲۰۰ دولتی، دولتی یافت نشد رهبر آن را پناه دهد. و این نه حکایت از نادرستی سیاستهای وی که از مظلومیت این ملت بیپناه و بیدوست دارد. این نامهی شما نیز ناخواسته این برداشت را تقویت میکند.
۶. شما نوشتهاید که حزب دمکرات کردستان "چشم به راه قدرتهای خارجی برای نجات مردم کرد در کردستان ایران" دوخته است. اینجا نخست باید گفت که بحث حزب دمکرات کردستان یک بحث کلی است و منحصر به کردستان ایران نیست. دوما از بیانیه ـ چنانچه با سوء ظن ناسیونالیستی و ضدامپریالیستی غیردمکراتیک مورد توجه قرار نگیرد ـ "چشمدوختن به قدرتهای خارجی" برداشت نمیشود، بلکه دعوت به جلب توجه جهانی به وضعیت ملتی پارهپاره شده و تحت ستم. و سوم اینکه، آری، به اقرار، بین شما و حزب دمکرات کردستان در امر حملهی غرب و ناتو به حکومتهایی چون لیبی و صدام تفاوت دید وجود دارد. اینکه چنین حملههایی برای دفاع از منافع مردم این کشورها نبوده و نخواهد بود نیز امری مسجل و بدیهی است. اما اخذ این استنباط از آن که گویا چنین حملههایی الزاما در تضاد با منافع مردم این کشورها قرار دارند، نیز اشتباه است. و بهویژه این استنباط شما اثباتا نادرست است که گویا برچیدن دیکتاتوریها از سوی غرب ناگزیر به دیکتاتوریهای دیگر میانجامد! سرنوشت عراق هنوز معلوم نیست، لذا نمیتوان در مورد آن چنین حکمی داد. به هر حال تصور نمیکنم که تازه هیچ نظام دیکتاتوری چون حکومت صدام بتواند بر آن مستولی یابد. مضاف بر اینکه، کردستان عراق زیر چکمههای صدام چیزی برای ازدستدادن نداشت. به هر حال آنچه که امروز ما شاهد آنیم، هر چه باشد، رضایتبخش نیز نباشد، دیکتاتوری نیست. بیانصافی مطلق هم است که بهجانافتادن گروههای ارتجاعی شیعه و سنی طرفدار و اقمار حکومت اسلامی ایران و حکومت اسلامی عربستان را به حساب آمریکا و سیستم عراق گذاشت. خوب، در چند کشور دیگر، حملهی غرب و ناتو به دیکتاتوری انجامیده است؟ در آلمان؟ در ژاپن؟ در یوگسلاوی؟ دوستان عزیز، این مائیم که باید شما را فرابخوانیم تا ابهامات موجود در ارتباط با اندیشهی ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی ضددمکراتیک احتمالی خود را برطرف نمائید. بخشی از چپ ایران هنوز گرفتار در دام ضدآمریکایی دوران جنگ سرد و زادهی بلوک شرق و احزاب کمونیستی آن و حزب تودهی ایران و تازهگیها اندیشه و فرهنگ غربستیزی و در واقع تمدنستیزی اسلامگرایان هست. دوستان، بدیهی است که کردستان نمیتواند از شکاف غرب و حکومتهایی چون "جمهوری" اسلامی بهره نگیرد (همانطور که از تضاد دولتهای حاکم بر کردستان همواره بهره جسته است). چرا باید حکومتهای ارتجاعی و فاشیستی ترکیه و ایران برای سرکوب جنبش کردستان همراهی کنند و مورد پشتیبانی ضمنی و مستقیم آمریکا نیز قرار گیرند و اما جلب پشتیبانی همین آمریکا ـ حال با هر انگیزهای که از سوی وی عملی گردد ـ برای خنثی کردن ائتلاف ضد جنبش کردستان اشتباه باشد؟ و باز در پایان خدمتتان عرض کنم که جنبشهای مدنی ایران تاکنون نشان دادهاند که مردم ایران به تنهایی قادر به رهایی از یوغ حکومت اسلام در ایران نیستند و جنبش آنها میتواند و احتمالا ناچار است با حمایت ـ از جمله نظامی ـ غرب همراه گردد. در شرایطی که جنبش اعتلا کند و در معرض سرکوب خشن حکومتی قرار گیرد، نمیتوان و نباید با همراهی نظامی غرب که شما سهوا "دخالت نظامی" مینامید، مخالفت نمود. انکارناپذیر است که بزرگترین دشمن مردم ایران و مانع دستیابی ایران به دمکراسی، حکومت اسلامی ایران است، حکومتی که از هیچ تلاشی برای نابودی جنبش حقطلبانهی مردم کشورمان پرهیز ننموده است. پس چرا باید با ساقط کردن چنین رژیمی از سوی طرف ثالثی مخالفت نمود، چنانچه خود قادر به آن نباشیم؟ خوب، این امر به درجات بسیار بالاتری برای جنبش کردستان نیز صدق میکند که نه با یک حکومت فاشیستی، بلکه چهار فقره از آنها روبرو بوده است؟ تحلیل شما این استنباط را به دست میدهد که شما گزینهی سوریه را که تاکنون قریب ۳۰۰۰ نفر از مردم مدنی را کشته، به لیبی که دیکتاتور آن چون صدام مخفی و فراری است، ترجیح میدهید. این اصل و اساس تفاوت نگرش شما با احزاب کردستان است. فراموش نکنیم که اپوزیسیون لیبی نیز در آغاز با "دخالت" غرب در لیبی مخالفت میورزید، بعد پیدرپی پیام میفرستاد که چرا ناتو به حکومت لیبی حمله نمیکند و یک چتر حفاظتی هوایی برای درامان ماندن از حملات هوایی حکومت قذافی ایجاد نمیکند. ناتو به این ندا پاسخ مثبت داد و اگر نمیداد، آقای قذافی جانهای بازهم بیشتری میگرفت، بدون اینکه سرنگون شود، همان خطری که هماکنون در سوریه نیز وجود دارد. در پایان برای رفع ابهام تأکید میشود که عدم مخالفت با حملهی نظامی و حتی دعوت به آن مطلقا ـ باز تکرار میشود ـ مطلقا به این مفهوم نیست که گویا از غرب انتظار میرود مردم ایران یا کردستان را رها کند. خیر، حملهی غرب تنها میتواند نقش کمکی برای یک جنبش واقعا موجود داشته باشد، جنبشی که در معرض نابودی توسط یک رژیم قهار و شیاد قرار دارد. بنابراین اساس، جنبش مردمی است و رهایی نهایی توسط آن. همانطور که میدانید، در کردستان عراق نیز یک جنبش بالفعل وجود داشت. این جنبش، اما، بدون همگامی ناگزیر آمریکا و متحدین آن قادر نبود، از شر رژیمی چون صدام خلاص شود که سر ستیز نه تنها با کردستان داشت، بلکه همچنین با غرب و همسایگان جنوبی و شرقی و غربی خود. آیا میبایست با این نزاع و همخوانی اتفاقی و شاید مقطعی مصالح مردم عراق و غرب سر ستیز داشت و به بهای بقای چنین رژیمی با "دخالت" غرب عناد ورزید؟ این امر در ارتباط با حکومت اسلامی ایران، حکومتی که جنایاتش اگر بیشتر از جنایات حکومت صدام نبوده باشد، کمتر نبوده، حکومتی که هزاران هزار نفر از اسیران سیاسی را تنها در چند روز قتل عام نمود، حکومتی که جنایات فجیعی در کردستان خلق نمود، حکومتی که مرز نشناخته و هر جایی که دستش رسیده جنایت کرد و تعداد زیادی از فرزانگان و برجستهترین رهبران کردستان و ایران را چنین ناجوانمردانه کشت ... صدق میکند. نه آمریکا و نه حکومتهای دمکراتیک (حال از نظر شما هر حکومتی دمکراتیک باشد)، بلکه هر "شیطانی" که بخواهد به مردم ایران و کردستان در امر رهائی یاری رساند، حال هر دلیل و انگیزه و مصالحی در آن داشته باشد، یقینا با مخالفت من روبرو نخواهد شد، چون آن را در تضاد با مصالح مردم ایران و کردستان نمیدانم... (این موضوع بحثهای طولانیتری را میطلبد. اما چون وعده داده شده بود که بحث اجمالی باشد، فعلا به همین قدر اکتفا میشود.)
۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱
۴۰۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : عطا همایونفر
عنوان : در بارهی آمار سهند
آقای سهند ترجمهی لیست بلند بالائی از جنایاتی که بعد از حملهی آمریکا به عراق انجام گرفته گذاشتند . جناب سهند لازم بود لیست خروار خروار جنایت ضد بشری حکومت اسلامی را نیز در پایان می آوردند تا ببیند جنایات آمریکا در عراق در مقابل جنایات جمهوری اسلامی در عرض این ۳۲ سال هیچ به حساب میآید جناب سهند بیش از ۲ میلون انسان در دوران حاکمت جمهوری اسلامی فقط در جنگ با عراق تلف شدند یا نقص عضو شدند فقط به این دلیل که رهبر آن را هنما رسیدن به قدس را از راه کربلا ترسیم کرده بود در عرض این ۳۲ سال بیش از ۵ میلون ایرانی بدلیل سیاستهای دکتاتوری ایران مجبور به ترک ایران شدند .
بیش از ۳ میلون معتاد هم اکنون در ایران زندگی میکنند و مجبور به مرگ تدریجی هستند /
بیش از نیم میلون زن فقط در تهران مجبور به تن فروشی شدند
در حوادث رانندگی در ایران سالانه چند صد هزار مردم ایران تلف میشوند
بیش از ۱۰ میلون جوان بیکار در ایران وجود دارد که اغلب آنها مدارک بالای تحصیلی دارند
زندانها و شکنجه و اعدام در ایران به امره روز مره تبدیل شده
فساد اداری در ابعاد ۳۰۰۰ میلیاردی در ایران روی میدهد
۳۲ سال است حکومت ایران کرد کشی و بهائی کشی میکند
و ، و ، و، و، جناب سهند اگر یک مقایسهی کوچک بین جنایات جمهوری اسلامی ایران در ایران و آمریکا در عراق انجام بگیرد خواهی دید که مقایسه در ابعاد سال نوریست
بنا به تمام اینها به نظر من مردم ایران برای خلاصی از دست جمهوری اسلامی به جنایات آمریکا برای خلاصی از دست جمهوری اسلامی تن دهند به نفع آنها میباشد
۴۰۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : حمید ارجمند
عنوان : پیاده نظام افتخاری امپریالیسم !
مثالی در ایران داریم که میگوید آدمی که خواب است میتوان بیدارش کرد ولی کسی که خود را به خواب زده هرگز نمیتوان بیدارش کرد ! عده معدودی که در خارج از کشور میخواهند بدون هیچگونه تلاش شخصی و جمعی ناتو به سردمداری امریکا و انگلیس با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود و پس از شکست این رژیم از این آقایان خواهش کنند در صورت امکان قبول زحمت فرموده و بعنوان مثلا استاندار تبریز یا کردستان ایران البته زیر پرچم عثمانیهای مدرن ! و زیر پرچم جلال طالبانی و بارزانی قدم رنجه فرموده و قبول زحمت نمایند ! این حرف نخ نما شده ستم فارس به دیگر ملیتها را به زور چماق میخواهند جا بیاندازند تا بهانه ای و توجیهی برای خیانت و رویا های طلائیشان در بعهده گرفتن نقش پادو و پیاده نظام غرب امریکا و انگلیس و آلمانهای فاشیست در ایران گردند . ببینید چه هدیه ای بزرگتر از این میتوان تقدیم رژیم فاشیستی ولایت فقیهه نمود !؟ اگر کسانیکه با تابلو و بی تابلو آرزوی براه انداختن جنگ داخلی با پشتیبانی اسرائیل و غرب را در ایران دارند باید بدانند که با پنهان کردن خودشان پشت یک مشت شعارهای پوچ و بدون پشتوانه تاریخی هر گز نمیتوانند نظری از ملت ایران را با خود همراه کنند جز نفرت از پیاده نظام دشمن خارجی ! امریکا و غرب و اسرائیل دشمنی با ملت ایران ندارند ولی بر سر منافع خود نیز کوتاه نخواهند آمد و کوچکترین آزادی یا دمو کراسی یا... به ارمغان نخواهند آورد جز بمب و گلوله در این بازی فرضی چیزی نصیب ملیتها بقول شما نخواهد رسید . در پایان علی رغم اینکه فدائی نیستم ولی بیانیه فدائیان را بسیار هوشیارانه و مسئولانه در یافتم .
۴۰۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : پس زلزلهها پس از "آزادی عراق"...
نویسنده: صباح البغدادی
برگردان: ع. سهند
آمار رسمی دولتی زیر، تا دسامبر ۲۰۰۸، شرایط فاجعهبار غالب بر عراق را از زمان حمله آمریکا و اشغال آن کشور نشان میدهد.
۱- یک میلیون (۱۰۰۰۰۰۰) بیوه زن عراقی (بنا به گزارش وزارت امور زنان عراق).
۲- چهار میلیون (۴۰۰۰۰۰۰) کودک یتیم عراقی (بنا به تخمین وزارت برنامهریزی عراق).
۳- دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) کشته عراقی (بنا به گزارش وزارت بهداشت و پزشکی قانونی عراق).
۴- هشتصد هزار (۸۰۰۰۰۰) عراقی ناپدید شده در بازداشتگاههای مخفی مرتبط با احزاب گوناگون حاکم (بر اساس شکایتهای ثبت شده در وزارت کشور عراق).
۵- سیصد و چهل هزار (۳۴۰۰۰۰) زندانی عراقی که بدون اعلام جرم، در زندانهای ارتش ایالات متحده، زندانهای دولت عراق، و زندانهای واقع در منطقه کردستان به سر میبرند (بنا به گزارش سازمانها و آژانسهای حقوق بشر عراقی، عرب، بینالمللی و سازمان ملل).
نیروهای اشغالگر ایالات متحده رسماً قبول دارند که تعداد بازداشت شدگان عراقی در زندانهای آنها حدود صد و بیست هزار (۱۲۰۰۰۰) نفر است.
۶- چهار و نیم میلیون (۴۵۰۰۰۰۰) آوارهی عراقی در خارج از عراق (بنا بر آمار متقاضیان گذرنامه (نوع ث) از اداره مرکزی صدور گذرنامه).
۷- دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) عراقی آواره در داخل عراق (به گزارش وزارت آوارگان عراق).
۸- هفتاد و شش هزار (۷۶۰۰۰) مورد ثبتنام شده ایدز در عراق؛ این رقم قبل از تجاوز به عراق و اشغال آن کمتر از ۱۴ مورد بود (بنا به گزارش وزارت بهداشت عراق).
۹- گسترش ترسناک استفاده از مواد مخدر وارداتی از ایران در میان جوانان (بنا به گزارش وزارت بهداشت عراق و مرکز مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد).
من در باره شیوههای گوناگون قاچاق مواد مخدر، که برخی از آنها بسیار سمی هستند، و چگونه آنها در جاهای مختلف در مناطق جنوبی تحت کنترل برخی از احزاب و میلیشیای شرکت کننده در دولت انبار میشوند، و چگونه سود حاصل از فروش مواد مخدر در جهت به دست آوردن حمایت و سکوت مقامات دولتی صرف خریدن آنها (پرداخت رشوه) و کمک به کارزاهای انتخاباتی آنها میشود، یکسری مقالات تحقیقی نوشته ام.
۱۰- از زمان تجاوز و اشغال عراق، از هر چهار ازدواج سه ازدواج به طلاق میانجامد (بنا به گزارش وزارت بهداشت عراق).
۱۱- بیش از چهل درصد عراقیها زیر خط فقر قرار دارند (بنا به گزارش وزارت حقوق بشر عراق).
اما من معتقدم درصد واقعی بسیار بالاتر و بیشتر از ۵۵ درصد است.
۱۲- کاهش سطح کیفیت آموزش ابتدایی و عالی، بر اساس بیانیههای مقامات رسمی در یونسکو، که باعث شد این سازمان مدارک تحصیلی صادر شده از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی عراق را به رسمیت نشناسد.
۱۳- دهها هزار مدرک دانشگاهی تقلبی به مقامات ارشد دولتی، افسران ارشد، مدیران کل، و مقامات ارشد احزاب سیاسی اعطا میشود (بنا به بیانیهها و آمار کمیسیون صداق و شفافیت عراق).
۱۴- حدود ۵۵۰ نهاد سیاسی و ائتلافهای حربی وجود دارد (بنا به گزارش کمیسیون مستقل انتخابات همگانی). و تا امروز، هیچ قانونی برای نظارت بر این تعداد نهادهای سیاسی وجود ندارد.
۱۵- حدود یازده هزار و چهار صد (۱۱۴۰۰) عدد سازمانهای جامعه مدنی وجود دارد (بنا به گزارش وزارت کشور و وزارت عدالت و رفاه اجتماعی عراق).
این سازمانها دارای اهداف آشکار و پنهان هستند، روشن نیست این اهداف کدامند و بودجه آنها از کجا تأمین میشود.
۱۶- صد و بیست و شش (۱۲۶) شرکت امنیتی تحت کنترل آژانسها و سرویسهای مخفی خارجی و وزارت کشور عراق وجود دارد. هدف اعلام شده این شرکتها حمایت از سفارتخانههای خارجی، دیپلماتهای خارجی، و مهمانان رسمی بازدید کننده از کشور است. با این وصف، اهداف پنهان آنها معلوم نیست. در این صورت، برای چه یک میلیون عراقی مسلح وجود دارد که در بین وزارتخانههای دفاع، کشور، آژانسهای امنیتی دولتی گوناگون، و آژانسهای امنیتی احزاب حاکم گوناگون تقسیم شده اند؟
۱۷- هفده (۱۷) میلیشای مسلح رسمی ثبت شده مرتبط با احزاب سیاسی وجود دارد.
۱۸- دویست و بیست (۲۲۰) روزنامه و رسانه انتشاراتی وجود دارد که بودجه آنها را آژانسهای سرویسهای مخفی خارجی تأمین میکنند (بنا به گزارش اتحادیه روزنامه نگاران عراق).
اهداف مشخص این مطبوعات شستشوی مغزی عراقیها، منحرف کردن افکار آنها از طرحهای مختلفی که تجزیه عراق به دولتهای کوچک فرقهگرای منطقهای و قومی را دنبال میکند، و نابود کردن هویت ملی آنهاست.
۱۹- چهل و پنچ کانال تلویزیونی وجود دارد که بودجه آنها را آژانسهای سرویسهای مخفی خارجی تأمین میکنند (براساس بیانیههای مدیران تأمین کنندگان خدمات ماهوارهای Nilesat و Arabsat).
۲۰- شصت و هفت (۶۷) ایستگاه رادیویی وجود دارد که بودجه آنها را آژانسهای سرویسهای مخفی خارجی تأمین میکنند (براساس بیانیههای کمیسیون اطلاعات عراق).
۲۱- چهار شبکه مخابراتی دیجیتال، به ارزش ۱۲ میلیارد دلار، متعلق به رهبران سیاسی وجود دارد. شرکتهای زیر از جمله شرکتهای این شبکه اند:
● شرکت کورک Kork متعلق به مسعود بارزانی (رییسجمهور منطقه کردستان)؛
● شرکت آسیا Assia انحصاراً متعلق به جلال طالبانی (رییسجمهور عراق)؛
● شرکت زیین Zein (کویتی) که ۵۰ درصد آن متعلق به احمد چلبی و حزب الدعوه اسلامی است؛
● شرکت اطیر Atheer که انحصاراً به عبدالعزیر حکیم تعلق دارد.
۲۲- بیش از یازده هزار و چهارصد (۱۱۴۰۰) دفتر حزبی رسمی و غیر رسمی وجود دارد. اینها میتوانند دفتر یک شرکت تقلبی مقاطعهکاری، یا دفتر یک سازمان غیردولتی، یا دفتر یک گروه سیاسی باشد. با این وصف، این دفاتر اماکن عمومی متعلق به دولت عراق هستند که پس از از بین بردن صاحبان قانونی آنها، یا اجبار آنها به تخلیه آن دفاتر و رفتن به جاهای دیگر، اشغال شده اند. پول همه اینها از بودجه ملی عراق تأمین میشود.
این تنها گوشهای از آن چیزی است که از زمان تجاوز آمریکا به عراق و اشغال آن «در عراق نوین دمکراتیک آنها» میگذرد.
این مقاله برای اولین بار در سایت www.kanaanonline.org منتشر شد. صباح البغدادی یک روزنامهنگار و پژوهشگر مستقل عراقی است. دکتر خلیل نخله، پژوهشگر فلسطینی آن را به انگلیسی ترجمه کرده است.
www.edalat.org/sys/content/view/۳۶۷۵۴۷
www.kanaanonline.org
۴۰۴٨٣ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : اگر حزب دمکرات کردستان آرزوی چنین "آزادی" را دارد ، دیگران ندارند !
هر وقت این حکومت به یک بیماری مهلکی دچار میشود، کمکهای غیبی از آسمان به عیادتش میآیند و افکار عمومی را به سمت دیگری منحرف میسازند تا بیمار حکومتی در خلوت سکوت، به آسایش بیشتری بپردازد ! اگر این بیانیه در ۲۵ روز پیش منتشر شده است پرسش و پاسخ آن حالا چرا ؟ سازمانهای سیاسی به عنوان سیستمهای امنیتی یک کشور بایستی انجام وظیفه کنند . اگر سهرابی به دارو احتیاج داشته باشد پس از مرگ او چرا ؟ این قانون در مورد این خبر چندان صادق نیست ولی از وظایف سازمانهای سیاسی هم چیزی نمی کاهد.واقعیت این است که "سوسیالیست"های ایران دمکرات و دموکراتها "لیبرال" شده اند.لیبرالها همیشه جاده صاف کن امپریالیستها بوده اند و تازگی هم ندارد ! در مورد حزب دمکرات کردستان اگر این خبر جدی باشد، سازمانها مختلف عکس العمل نشان خواهند داد و تحلیل آنها از شرایط ، دقیق تر خواهد بود. از طرف دیگر اتفاقات رخ داده در منطقه انعکاس خود را در دیگر کشورها و سازمانها خواه نا خواه خواهند گذاشت.اگر پیش از این، مردم فقط از حکومتهای دیکتاوری وحشت داشتند،امروزه از"حکومتهای دموکراسی"وارداتی وحشت پیدا کرده اند! گزارشی از نتایج کشور "لیبی دموکراسی شده" هنوز بیرون نیامده است ولی از ۲۰ هزار پرواز هوایی هواپیماهای شناسایی و جنگنده میتوان حدس زد که لیبی دیگر خرابهای بیش نیست ! آنها که آمدند، برای نجات مردم لیبی نیامدند ، برای نجات خود آمده اند ! این خرابیها در خوش بینانهترین باور ها، تا ۵۰ سال دیگر هم درست نخواهند شد ! در آمد نفت لیبی پیمانکارهای کشورهای "زحمت کشیدهٔ" برای بر قراری دموکراسی در لیبی را بکار خواهند گرفت تا در دراز مدت و با باز هم دراز مدت پاداش دموکراسی اهدا شده خود را دریافت نمایند ! گزارشی جداگانه از پس زلزلههای "نجات عراق" آورده خواهد شد ! اگر حزب دمکرات کردستان آرزوی چنین "آزادی" را دارد ، دیگران ندارند !
۴۰۴٨۲ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : hiva qadir
عنوان : درخواست حمایت جهانی از یک جنبش آزادیخواهانه، مایه شرم و تآسف نیست
آیا ایرانیانی که به این بیانیه اعتراض دارند، هنگامیکه ساکنان مناطق مرزی کردستان در هر دو سوی مرز(شرق و جنوب کردستان) مورد حملات هوایی دو رژیم ایران و ترکیه قرار میگیرند، و عزیزانشان را از دست میدهند، به این دو رژیم،اعتراض میکنند یا کار آنها را تآیید و مورد حمایت قرار میدهند؟
این کجایش مایه شرم است که گفته شود هر ملتی و هر جنبش ازادیخواهانهی حق دارد، هنگامیکه مورد سرکوب سبوعانه رژیمهای دیکتاتور قرار میگیرد، مورد حمایت جامعه بین المللی قرار گیرد؟ آیا مردم لیبی بدون حمایت بین المللی از پس یک دیکتاتور خون آشامی همچون قزافی بر میامدند؟ ایا مردم بپا خاسته سوریه بدون حمایت بین المللی میتوانند از چنگ رژیم بشار اسد رهایی یابند؟ برای مردمی که قتل عام میشوند و هویتشان آن هم از سوی حکام هموطنشان انکار میشود، ، چ فرق میکند چه کسی اشغالگر سرزمینشان باشد،نیروهای ناتو یا سپاه پاسداران جمهوری اسلامی؟ در حالیکه رفتار نیروهای اشغالگر مسلما به اندازه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی با این مردم وحشیانه نخواهد بود!
حزب دمکرات کردستان از سرنوشت و وضعیت یک ملت که در چهار کشور تقسیم شده است، حرف میزند و فراتر از این، از هر جنبش آزادیخواهانه ای که نیازمند حمایت جامعه جهانی در برابر دیکتاتوران و حکام مستبداست، سخن گفته است. حتی نگفته که چنین حمایتی الزاما باید نظامی باشد.
۴۰۴٨۱ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : خواننده
عنوان : می خواهند از قباحت تجاوز به ایران بکاهند
من در یک کلام می گویم که کسانی تحت عنوان کامنت گذاری می کوشند تا لیبی ساختن از ایران را با سپر قرار دادن موضوع ملیت ها امری مقبول و حتی ایده آل معرفی کنند.
یک نگاه به آنچه در لیبی گذشته است و می گذرد پاسخ اول و آخر این هاست.
به نظر من آنچه دوستان فدایی و دیگر آزادیخواهان شرافتمند ایران می توانند بکنند، افشای هر چه بیشتر زیان های دخالت های نظامی ناتو در در جهان و به خصوص در ایران است.
عده ای می خواهند با تکرار، از قباحت دعوت از دشمن برای ویران کردن ایران بکاهند. همه اشان هم الزاما کرد یا از «ملیت» ها نیستند. فرصت را مغتنم شمرده اند.
مفهوم است. نه؟
۴۰۴۷۷ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : حقیقت شهروند درجه چندم
عنوان : شهروند درجه چندم
سوال شهروند درجه دومی از کمیته مرکزی فدائیان خلق ایران
وظیفه سوسیالیستها نسبت به ملیت های تحت ستم چیست ؟
طبیعتا" تنها دخالتگری توام با ناجیگری نیست ،
دوستان عزیز بشما پیشنهاد میکنم بجای اینکه خود را ناجی ملتهای تحت ستم دانستن و خود را دلسوزتر از دایه به ملیتهای تحت ستم معرفی کردن و دخالتگری در سرنوشت ملتهای تحت ستم کردن بهتر است تاریخ چهارصد ساله انسان ستیزی ایران و ایرانیزم را نقد کنید تا برای چندمین بار خود به استبداد دیگر مبتلا نگردید ، دوستان عزیز بقول معروف بدبختی دامنگیر مردمی است که میخواهد مردم دیگر را به اسارت در آوردو این را بدانید انسان ستیزی ۴۰۰ ساله ایرانیان به فرهنگ غنی آنها تبدیل شده است و تا زمانیکه حق سرنوشت ملتها تا سر حد جدائی برسمیت نشناسید و از آن پشتیبانی نکنید خود اسیر خواهید بود و چرا دیگر ملیتها به آتش مردم ستیزی ایرانیان بسوزند ! دوستان عزیز درست است میگویند برای موش جانوری نیرومندتر از گربه وجود ندارد،
اما مارکسیستها بر ضد حق تعیین سرنوشت هیچگونه اعتراضی نمتوانند انجام دهند در صورتیکه ملتی در راه استقلال خود مبارزه می نماید نمیتوان بهیچوجه مخالفت کرد برای مثال اگر کردستان نخواهد به نکاح قانونی دشمنان در آید بر هیچ کس و هیچ جرایانی نیست از وی ممانعت نمایند ، در واقع آشفته فکری عجیب در مورد مسئله ملی کاملا" برازنده گروه های خرده بورژوازی و ناسیونالیست است که در بین اقشار زحمتکش تفرقه می اندازد ، بهتر است بجای پرستش وطن و تابع سیاست بورژوا بودن و جنگ و جدال در بین مردم راه انداختن به وظایف سوسیالیستی خود در باره حق تعین سرنوشت ملتها اندیشید و آنرا به اجرای عمل در آورد و مردم خود را در آن مورد آگاه کرد با تشکر حقیقت
۴۰۴۶٨ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : کاظم بیانی
عنوان : تعلیق به محال!
دوستان گرامی اتحاد فدائیان:
آیا انسان مجاز است بر مبنای این عبارت مندرج در بیانیهء شما:
"ما تردیدی نداریم که بدون اتحاد نیروهای چپ و دموکرات حول چنین منشوری و بدون حضور و مشارکت فعال و متحدانه این نیروها، جنبش آزادیخواهانه مردم به نتیجه مطلوب دست نخواهد یافت."
چنین نتیجه بگیرد که چون اتحاد نیروهای چپ و دمکرات ( اینان کیستند؟) بنا بر تجربهء ۳۲ سال گذشته و نیز پیش از آن، اگر نه غیرممکن، دستکم در آیندهء قابل پیش بینی بسیار بعید بنظر می رسد، پس نیل به نتیجهء مطلوب برای جنبش آزادیخواهانهء مردم در واقع تعلیق به محال شده است؟
اگر چنین باشد، موضعگیری حزب دمکرات کردستان کاملاً واقعبینانه خواهد بود که قید معجزه از چنین امامزاده ای را زده باشد و دنبال ِ شیوه های ممکن تحول در ایران (منجمله با کمک نیروهای خارجی) باشد و نه غرق در خیالبافی ها و وعده های سر ِ خرمنی که تازه اگر روزی روزگاری در دوران ِ ندیده های ما هم تحقق پیدا کند، بعید است که، چنانکه افتد و دانی، آش ِ دهن سوزی از کار در آید.
۴۰۴۶۶ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : قادر وریا
عنوان : پرسشهای پرسش بر انگیز!
با سلام به خوانندگان و همچنین دوستان فدایی،
آنچه در پایین می آید، گزیدههای از پاسخ یکی از نویسندگان روزنامه"کوردستان"، ارگان حزب دمکرات کردستان، به مقالهی انتقادی در مورد همین بیانیه است. لطف کنید ومتن کامل آن را در سایت "کوردستانوکورد" به دو زبان کردی و فارسی بخوانید:
ا"ز خوانندگان این مقاله میخواهیم لطف کنند و یکبار دیگر به آن بیانیه مراجعه کنند تا روشن شود اصولا در این بیانیه نه درخواست دخالت نظامی شده و نه اصولا مسأله مربوط به کشور ایران بطور اخص است. بلکه بطور کلی صحبت از حمایت جامعهی بین المللی در رابطه با ملتهای تحت ستم و جنبشهای آزادیخواهانه در کشورهای دیکتاتورزده است. و در این میان بطور مشخص به جنبش رهایی بخش ملت کرد در همهی بخشهای کردستان عطف توجه شده است.
با این مختصر بسنده میکنیم و تنها این نکته را اضافه میکنیم که علاوه بر اینکه در بیانیهی مورد نظر هیچ کدام از مطالب مزعوم وی نه به صراحت و نه به کنایه نیامده است، حزب دمکرات کردستان در بین ایران و مردم ایران از یکطرف و حکام مرتجع و همفکران آنها از طرف دیگر تفاوت قایل است. در حالیکه با تمام قوا در جهت وحدت عـمل با همهی احزاب و سازمانهای مردمی در ایران کوشش مینماید، صراحتا و بدون ابهام از دیکتاتوری حاکم بر ایران و همفکران و پشتیبانان آن ولو در کسوت اپوزیسیون متنفر است. و اگر شما یا کسانی دیگر این واقعیت را تجزیهطلبی می انگارید مختارید. ولی شعار استراتژیک حزب ما همچنان بدست آوردن حقوق حقهی مردم کردستان در چارچوب ایرانی فدرال و دمکراتیک باقی خواهد ماند."
۴۰۴۶۵ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : اتحاد فدائیان در خواب است
حزب دمکرات کردستان مدتهاست که شعار
"دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان"
را کنار گذاشته است.حزب دمکرات کردستان از حمله جورج بوش به عراق نیز استقبال کرده بود و بشکلی از بوش میخواست که انها را هم نجات دهد.چگونه اتحاد فدائیان این چیزها را نمیدانند?
۴۰۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : هیچ قوم و ملتی با کمک عوامل خارجی و با حملات نظامی آنان رهایی پیدا نکرده است
دوستان، جواب سوالتان را در تاریخ ۶۰ ـ ۵۰ ساله اخیر جنبشهای « خودمختاری» های چهارگوشه ایران بجوئید. بدانید و آگاه باشید که «..چشم به راه قدرت های خارجی برای نجات مردم کرد در کردستان ایران…» و یا مناطق دیگر از دیر زمانیست که اصول کار این قبیل جریانهای سیاسی ابزار عوامل استعمار، از انگلیستان فرتوت گرفته تا زیر دستگاه دیکتاتوری استالینی شوروی و امروزه در خدمت سیستم فاشیستی سرمایه داری انسجام یافته متجلی است (از خادمین مستقیم سیاستهای محمدرضا پهلوی و صدام حسین سخن نمیگویم). هیچ قوم و ملتی با کمک عوامل خارجی و تحت حملات نظامی آنان رهایی پیدا نکرده است.راه پیش کسوتان فدائی ایران را مبنی بر استقلال اندیشه و فکر و عمل براساس سوسیالیسم احیا نمائید.در اتحاد با همه نیروهای ملی و آزادی طلب، جنبشهای آزادیخواهی و استقلال طلبانه مردمی زیر ستم مثل ایران بثمر خواهد رسید.
۴۰۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۰
|