چپ ایران تاریخ دارد
به بهانه هفتادمین سالگرد بنیانگذاری حزب توده ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۰ مهر ۱٣۹۰ -  ۲ اکتبر ۲۰۱۱


مهرماه امسال، هفتادمین سالگرد بنیانگذاری حزب توده ایران است. پس از سقوط دیکتاتوری رضا شاه در شهریور ۱٣۲۰، باز شدن فضای سیاسی ایران به بازماندگان حزب کمونیست ایران و نیز برخی از گروه های دیگر چپ مانند پیروان ارانی امکان داد حزبی تأسیس کنند که به سرعت به نیرویی جدی در عرصه سیاست ایران تبدیل شد و حداقل تا کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲، از تأثیرگذارترین جریانهای سیاسی ایران باقی ماند. درباره تاریخ حزب توده ایران و به ویژه کاستی ها و خطاهای آن، سخن بسیار رفته است. نقد همه جانبه تاریخ این حزب، در حوصله این نوشته نیست. آنچه در مرحله کنونی حیات جنبش چپ ایران اهمیت دارد، این است که دریابیم این جنبش، بی بته نیست و تاریخی پشت سر دارد که توشه پویایی آینده آن است. بی توجهی به این تاریخ، هدر دادن سرمایه معنوی جنبشی است که وجه مشخصه آن، دفاع از آرمانهای عدالت خواهانه است. تاریخ حزب توده ایران از منظر امروز، بخشی مهم از تاریخ چپ ایران است. نوشته حاضر در اثبات این مدعاست.
دو سال پس از خیزش میلیونی شهروندان ایرانی برای آزادی و دمکراسی، وجه اشتراک همه نیروهایی که از آن خیزش دفاع کردند، تلاش برای برای عبور از استبداد مذهبی و حاکم شدن نظامی در کشور ماست که در آن حق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خود، در قالب دمکراسی تحقق یابد. امروز نبرد اصلی سیاسی در ایران، میان نیروهایی است که ادامه حاکمیت استبداد را مانع اصلی بهروزی و شکوفایی کشور می دانند، و نیروهایی که حاکمند و با توسل به سرنیزه و ترفندهای فراوان، این حکومت را تا کنون دوام بخشیده اند. از جمله این ترفندها، القای این تصور به ویژه به زحمتکشان ایران است که جبنش آزادیخواهانه و دمکراتیک، نه تنها ربطی به خواستها و معضلات آنان ندارد، بلکه جنبشی علیه زحمتکشان و اقشار پایینی جامعه است. حکومتی که بخشی ناچیز از درآمد نفت را به عنوان «یارانه هدفمند» در جامعه توزیع می کند، بسیار می کوشد تا آنهایی که از همه بیشتر به این گونه کمک ها نیاز دارند، اقدام علیه استبداد را اقدام علیه چنین یارانه هایی بیانگارند. متأسفانه بی توجهی بخشی از جنبش دمکراتیک و آزادی خواه به خواست ها و وضعیت زحمتکشان، زمینه این عوامفریبی حکومت مستبد را فراهم آورده است.
در چنین شرایطی، رسالت اصلی جنبش چپ ایران، ایفای نقش حلقه واسط میان جنبش آزادی خواهانه و جنبش عدالت خواهانه است. بخشی از تاریخ چپ ایران، یعنی ۱۲ سال نخست فعالیت حزب توده ایران، صرفنظر از همه ضعف ها و خطاهای حزب در آن دوره، آفریننده سنت ها و توشه ای بود که امروز برای پرداختن چپ به رسالت اصلی و مبرمش، اهمیت حیاتی دارد. از ویژگی های نخستین سال های فعالیت حزب توده ایران، گفتمان عدالت خواهانه، پیوندهای گسترده با طبقه کارگر و مبارزات صنفی آن، توجه به حقوق زنان و دفاع از حقوق اقلیت های قومی بود که امروز جنبش آزادی خواهانه در ایران به عنوان مولفه های تعیین کننده در پروژه ای که آغاز کرده است، بدان نیاز مبرم دارد.
تاریخ سال های نخست حیات حزب توده ایران، از حیثی دیگر نیز برای امروز حائز اهمیت است. فعالیت حزب توده ایران از مهر ۱٣۲۰ تا بهمن ۱٣۲۷ که این حزب «غیرقانونی» اعلام شد، تا امروز قابل اعتناترین تجربه تحزب در ایران است، تجربه ای که در سیاست امروز ایران، کمبود آن بسیار محسوس است. نه تنها چپ ایران، بلکه همه نیروهایی که می خواهند در آینده ای دمکراتیک در کشور ما نقش ایفا کنند، نمی توانند به آن تجربه تاریخی بی اعتنا باشند، تجربه ای که ثابت کرد کار متشکل حزبی، شرکت در فعالیت های انتخاباتی، پیشبرد اتحادها و ائتلاف ها، پیوند با تشکل های صنفی و مشارکت گسترده زنان در حیات سیاسی و تشکیلاتی، حتی نیم قرن پیش نیز با «فرهنگ ایرانی» بیگانه نبوده است.
دنباله روی حزب توده ایران از سیاست های مغایر با همبستگی بین الملی که اتحاد شوروی گاه اتخاذ می کرد، ارزیابی های نادرست حزب توده ایران از برخی نیروهای دمکراتیک دیگر و از جمله منشعبین از حزب، ناتوانی حزب در سازمان دادن مبارزه در داخل ایران در دهه ۱٣۴۰ که به انشقاق جنبش چپ انجامید و بالاخره، از همه مهمتر، سیاست فاجعه بار دفاع از جمهوری اسلامی در سالهای ۱٣۵۷ تا ۱٣۶۱، هرچند عاقبت سرنوشت غم انگیز حزب توده ایران به عنوان یک تشکل سیاسی را رقم زد، اما نمی تواند این واقعیت تاریخی را تحت الشعاع دهد که در مقطعی از تاریخ، جنبش چپ ایران و حزب توده ایران مترادف هم بودند و هرکه سودای عدالت اجتماعی و نظامی انسانی تر از سرمایه داری در سر داشت، توده ای بود. میراث آن دوره از تاریخ جنبش چپ ایران، متعلق به همه این جنبش است.