خزان


افسانه جنگجو


• گلایه از کیست؟
هنگامی که هیچ زنده ای در من نفس نمی کشد
و امروز به دیروزهای من می بازد.
چه بی خویش است حقیقتِ افسانه! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۷ آبان ۱٣۹۰ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۱۱


 
از خزان زاده ام
مرا با برگهایم بپوشان
خونی در رگم مسموم می شود.
گلایه از کیست؟
هنگامی که هیچ زنده ای در من نفس نمی کشد
و امروز به دیروزهای من می بازد.
چه بی خویش است حقیقتِ افسانه!

باوری که خزان می زاید؛
و هرگز دیگر کودکی ام در آینه ات نمی خندد.

وحشتم درسکوت می گرید.
خزان
         دندان به جانم
زمستان می شود
و دیروزِ من فردایم را به دار می آویزد.


بیست و یکم اکنبر دوهزار ویازده!
واشینگتن دی سی