از : اباذر
عنوان : من یکی از بی لیاقتها و بی غیرتهای این مقاله هستم
اگر منظور ایشان از با لیاقتها و با غیرتها همان وطن پرستان فاشیستی هستند که در سال ۸۵ علنا حمایت خود را از رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی اعلام کردند و حاضر شدند پا به پای آخوندهای خونخوار بر علیه ملتی که برای حقوق اولیه خود به پا خواسته بوند بجنگند. البته بنده در مجموعه بی لیاقتها خواهم بود.
اگر شما ادعا می کنید امریکا به آخوندها در مقابله با شاه کمک کرد! ما سند ۶ دانگ داریم که شما از حکومت آخوندها در برابر هم وطنت حمایت کردید. و در سرکوب ملتهای غیر فارس هیچ فرقی بین آخوندها و شما باغیرتهای وطن پرست نیست.
اگر منظور شما از ملت با غیرت ایران بلوچها و عربها و کردها و ترکها هست. همه و حتی خود شما هم میدانید که این ملتها دیگر قول این عوام فریبیها را نخواهند خورد.
وطنپرستی که حقوق اولیه هم وطنش را معادل تجزیه میداند و حاضر به پذیرش آن نیست بداند که چاره ای جز جنگ برای رهایی نمانده است.
۴۱۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : از کتاب "خاطرات تاج الملوک" مادر محمد رضا شاه و همسر رضا شاه.
"من می فهمم درایران چه شده است وچه اتفاقاتی روی داده است. هنوز هیچی نشده یک عده می آیند ومی گویند محمدرضا عرضه نداشت جلوی اینها بایستد، محمدرضا آن جربزه پدرش را نداشت تا اینها را از دم تیغ بگذراند و خیلی حرف های دیگر...حتی اشرف دیشب ازمحمدرضا گلایه می کرد و می گفت نباید مملکت را ترک می کرد و اگر مانده بود حکومت سقوط نمی کرد.بعد ازآنکه محمدرضا به مصر رفت تلفنی با من بارها صحبت کرد. ازمراکش و از پاناما و ازمکزیک و جاهای دیگرهم تلفنی صحبت ها کردیم.گفت مادرجان من نمی خواستم سلطنت را رها کنم اما سفیر کبیرانگلستان آمد پیش من و بدون مورد و بدون مقدمه و بدون احتیاج همینطور بی خود و بی جهت ماجرای کودتای افغانستان و قتل عام خانواده داودخان را برای من مثال زد! ومن فهمیدم باید شماها را به خارج بفرستم و خودم هم دنبال شما بیایم.
همین مطلب را سفیرکبیرآمریکا به صورت دیگربه محمدرضا گوشزد کرده بود. معلوم است منظورآنها این بوده محمدرضا را وادار به خروج ازمملکت کنند. شما اطلاع ندارید و نمی دانید که ازسال های قبل یک عده شروع به رفتن کردند.
ساواک گزارشات زیادی می آورد واطلاع می داد که پولدارهای بزرگ دارند می روند و محمدرضا با تعجب می پرسید چرا ؟!
یک عده مثل ثابت پاسال جهود ازسال ۱۳۴۵ بارخودشان را بستند و رفتند آمریکا ! چون با سیاستمداران آمریکا وانگلیس واسرائیل دوست و همکار بودند ومی دانستند که قراراست تغییرات زیادی درمنطقه بشود ."
۴۱۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰
|
از : احمد
عنوان : «پایان» این دنیا
اگر فردی کوچکترین تردیدی در درستی کار حملهء ناتو به لیبی داشت با خواندن مطالب آقای راستگو و بویژه جواب اخیر ایشان بیش از پیش به این نتیجه میرسد که سازمان ملل و جامعهء جهانی واکنشی درست به بحران لیبی از خود نشان دادند.
آقای راستگو مطالب مطرح شده در سایت موسوم به rt را منبعی برای اثبات ادعاهای خود قلمداد میکند. به اصطلاخ آمار منتشر شده در این سایت بی نام و نشان در اصل نقل قولی است، بودن سند و مدرک، از سوی یک خبرنگار و همچنین ابراهیم موسی سخنگوی قذافی.
سوال من از آقای راستگو این است که چگونه مردم لیبی که به هر حال در کوران این مسائل قرار دارند هیچگونه توجهی به این اتهامات واهی نداشته و همچنان از ناتو و عملیات براندازی قذافی حمایت کرده و میکنند؟ مگر نه آن است که قاعدتاْ قربانیان این حملات که در کوران مسائل هستند باید فعالانه بر ضد این «جنایات» عکس العمل نشان دهند؟
آقای راستگو در مورد اشغال سفارت آمریکا میفرمایند که این توطئهء اشرف و کیسینجر و راکفلر بود. ببخشید ولی به زحمت میتوان جلوی خندهء خود را برای طرح چنین اتهامات مضحکی گرفت.
همانطور که مطرح شد آقای راستگو این مدارک را، به اضافهء مدارک آن نویسنده ای را که اسمش را بیاد نمیآورند، در یک دادگاه صالحه مطرح کنند تا این اتهامات از سوی منابع رسمی مورد بررسی قرار گیرد. والا اتهامات توخالی زدن کاری است ساده که از سوی هر کس ساخته است.
در مورد «به پایان» رسیدن سرمایه داری نیز باید بگویم که آقای راستگو بسیار خوش شانس هستند که در ایران قانون کپی رایت نیست. وگرنه علی خامنه ای و احمدی نژاد میتوانستند ایشان را برای نقل قول بدون اجازه مورد تعقیب قرار دهند.
مطلب همان است که پروانه خانم فرمودند. نسل منجمد شده در افکار ضدمردمی و غیرواقع بینانهء چپ یارای رویارویی با واقعیات زمان را ندارند و مانند جادوگرانی که هر توفان و یا رعدوبرقی را نشانهء پایان دنیا میبینند، بحرانهای گذرای فعلی جامعه غرب را نشانهء «پایان» این دنیا تلقی میدارند.
۴۱۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : خشت خام
جناب راستگو،
کامنت شما به پر کلاه من بر میخورد و کامنت قبلی من احتیاج به توضیح دارد.
تا آنجا که من اطلاع دارم تا کنون سندی رسمی مثلا دال بر دخالت مستقیم امریکا در روی کار آوردن خمینی و یا اشغال سفارت امریکا منتشر نشده است. اینکه فلان نویسنده معروف و شخصیت فلان چنین گفت دلیل نمیشود.
پس از سالها غوطه زدن در " لیتراتور" به این نتیجه رسیده ام که برای تقریبا هر ادعایی میتوان چندین مقاله موافق پیدا کرد. و این مقاله ها حکم خشت خام را دارند. یعنی کسی که برجی عظیم میسازد پایه و شالوده آنرا بر سنگ و یا سمنت میگذارد. خشت خام تاب فشار حقیقت یابی راندارد. حتی اسناد سفارت خانه ها نیز
ممکن است تنها نظر گزارش دهنده باشد نه حقیقت مطلق. اگر سندی هست لطفا جهت آگاهی ما منتشر بفرمایید. ممنون.
۴۱۱۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰
|
از : فرید راستگو
عنوان : شایعه نمی نویست واقعیت است
در ابتدا برای هموطن گرامیم بنویسم که من نه قصد نفی رنجها و بلایای اقلیت ها را دارم و نه قصد نفی مبارزات آنان را برای رسیدن به خواسته های قومی و انسانی شان حتی براین عقیده ام که اگر در دمکراسی یک نفر یک رای دارد برای اقوام و اقلیت ها هم در ایران و هم در سایر جهان باید چیزی بیشتر از یک رای قرار داده شود که حقوقشان تباه نشود. منهم جزء اقوام اقلیتی ایرانی ها هستم ولی نمیروم مثل فلان نویسنده خلق..... در صدای آمریکا و بگویم بله باید آمریکا مثل لیبی به ایران حمله کند. و در مقاله خطابم این افراد بود. هموطن محترم ملت با دولت می آید وگرنه اقلیت ها قوم یا خلق هستند.
یکی می گوید که بنده تخیل می کنم که آمریکا در اشغال سفارت آمریکا دست داشته است. هموطن اگر شما دنبال مسائل مملکتتان نیستید گناه من چیز. بروید مقالات آقای روبرت پاری روزنامه نگار و محقق آمریکائی را بخوانید که باسند و مدرک دخالت اشرف و هانری کسینجر و راکفلر را در اشغال سفارت می آورد البته علاوه بر ایشان یک محقق دیگر آمریکائی هم در این زمینه تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که البته الان نامش بخاطرم نمی آید. تازه چرا راه دور می روید سردار مشفق در سال گذشته در مشهد که نوار سخنرانش لو رفته بود گفته که اشغال سفارت آمریکا توسط عمال آمریکا صورت گرفته است( یعنی همان انقلاب دوم خمینی). بعلاوه سخنان اخیر آقای جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران را درباره اشغال سفارت بخوانید. در مورد سازش پنهانی ریگان و باندش با خمینی و عصا بدستانش بر علیه بنی صدر را بنام اکتبر سورپرایز و ایران گیت در گوگل جستجو کنید مقالات ایرانی و انگلیس فراوانی یافت می کنید. در مورد تعداد کشته ها در لیبی وزیر جدید بهداشت لیبی خودش می گوید بیش از ۳۰ هزار نفر گذشته شده اند. و اکثر آمار می گویند چیزی قریب ۶۰ هزار نفر در جنگ لیبی کشته شده اند. ناتو ۹۶۰۰ حمله هوائی در لیبی انجام داده است و در این حملات ۳۰ هزار بمب بر سر مردم لیبی پرتاب شده است و به لینک زیر رجوع کنید تا فکر نفرمائید من شایعه می گویم.
http://rt.com/news/nato-libya-operation-success-۹۹۹/
مطمئن باشید رژیم دیکتاتوری بشار اسد هم برداشته میشود. و اما آن هموطنی که از اقتصاد آزاد امپریالیستی دفاع کرده است. باید عرض شود در این اقتصاد در روز یک میلیارد و نیم از ۷ میلیارد انسان فقط روزی یک دلار درآمد دارند. و ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر روزی ۲ دلار در آمد دارند این بجز آنهائی هستند که شب با شکم خالی سر بر بالین می گذارند. آیا هیچگاه مطالعه کرده اید که شیوه عملکرد کمپانی های فرا ملی چگونه عمل می کنند؟ آیا می دانید چه سودی این کمپانی ها از بازار بیکاری جهان می برند. اآیا می دانید کمپانی های فراملی فرانسوی قبل از سقوط قذافی از شورای ملی انتقالی تعهد گرفته اندکه ۳۸ درصد از امور نفتی لیبی باید به آنها داده شود.
امروز انقلاب جهانی بر علیه سرمایه داری در حال شکل گیری است از میدان التحریر مصر تا اشغال وال استریت تا اشغال فضای مقابل کلیسای سن پل در لندن تا میدانهای رم و اسپانیا و یونان و...... بعد شما دم از سیستمی می زنید که در حال فروپاشی است. مردم جهان بدنبال عدالت اجتماعی و رشد هستند و مطمئن باشید به آن خواهند رسید.
آنهائی هم دلشان برای بمب های ناتو لک زده است اگر جرات دارند بروند ایران و زیر بمب های ناتو قرار بگیرند. در خارج نشستن و در محل امن تکیه زدند و فرمان آتش دادن نه هنر است نه انسانیت و نه با هیچ اخلاقی جز بی وطنی هم خوانی دارد. رژیم جمهوری اسلامی به همت خود مردم تاریخساز ایران به زباله دان تاریخ فرستاده میشود قدری صبر و همت می خواهد.
ایران این مرز پر گهر جای شیران است نه جای لاشخورهای بی غیرت. مطمئن باشید همان شیر مردان و شیر زنان ایران را آزاد خواهند کرد.
آمریکا و دیگر شرکاء غربیشان در هیچ کجا دمکراسی نبرده اند. در کره هم نبرده اند. شما وضعیت الان کره جنوبی را بعد از ۵۰ سال دیکتاتوری ملاک قرار ندهید.
۴۱۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰
|
از : یک زن ایرانی
عنوان : "فراموش" کرده اید، جناب راستگو!
اولا که جناب راستگو "فراموش" کرده که خمینی و دار و دسته اش منجمله بنی صدر را همین امریکایی ها و اروپاییان به ایران صادر کردند. دوم "فراموش" می کند که همین بنی صدری که او اولین منتخب مردم ایران معرفی می کند، "انتخابش" مدیون خمینی بود و مجاز نبودن زنان در رقابت در "انتخابات" با بنی صدر. این سینه زدن جناب راستگو برای زنان از آن سینه زدنهاست! بنی صدر برایش مهم نبود که در انتخاباتی که شرکت می کرد کل زنان جامعه در آن حذف شده بودند. آیا در اینمورد در آنزمان اعتراضی کرد! اینم از دمکراسی نوع بنی صدری، جناب راستگو. حالا شما با تلنگر بنی صدر به شما سنگ زنان لیبی را به سینه می زنید! چرا شماها سال ۵۷ زنان ایران را "فراموش" کردید که حق و حقوق مساوی با مردان دارند! تا حالا شده یکبار از زنان ایران بابت زن ستیزی سال ۵۷ تان عذرخواهی کنید! البته که نه، خیالش را هم ندارید. آنچه در لیبی بر سر زنان آمده ریشه در سال ۵۷ و زن ستیزی های شماها دارد.
مخالف حمله نظامی به ایران هستم.
۴۱۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : تو هم درست میگویی
شخصی نزد قاضی رفت و شکایت مطرح کرد ، قاضی گفت درست میگویی و شاکی رفت. متهم نزدقاضی رفت و حرفهایش را زد ، قاضی گفت درست میگویی. شاهدی که نشسته بود گفت نمیشود شاکی و متهم هردو درست بگویند. پس از کمی فکر قاضی گفت تو هم درست میگویی.
بعضی ازمقالات و کامنت ها آدم را البته به صورت معکوس به یاد داستان فوق میاندازد.
جناب راستگو بعضی شایعات و گمان ها را حقیقت می انگارد ونتیجه گیری میکند. خانم ایرانی هم میفرمایند " علی رغم بسیاری از کاستیها، نظام اقتصاد آزاد به رهبری آمریکا بهترین سیستمی است که امروز جامعهء بشری میتواند داشته باشد. بنابر شهادت وقایع ، جوامع بشری برای داشتن ارتباط تنگاتنگ با سردمداران اقتصاد آزاد سرودست میشکنند و استقبال مردم لیبی از حملهء ناتو به این کشور شاهد این ادعاست.".
آدم انگشت به دهان میماند که اگر چنین است چطور " نظام اقتصاد آزاد امریکا " دو سه سال پیش محتاج کمک " سوسیالیستی " دولت ( ملت ) امریکا شد و بدون آن ، اقتصاد دنیا سقوط میکرد و این یونانی ها چرا یکی دوسال است برای جلوگیری از اسارت ابدی بدست بانک ها ، شب و روز در خیابان ها " شلوغ " میکنند. و مثال های دیگر که از نظر این شاهد این فقط دو نمونه بود.
۴۱۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۰
|
از : پروانه ایرانی
عنوان : مشکل تضاد عقیدتی
من فکر میکنم مشکل من و امثال من با آقای فرید راستگو و همفکرانشان مسئله ای فراتر از سخنان خانم کلینتون و یا مسائل عراق و لیبی است. مشکل تضاد عقیدتی بین نسل گذشته انقلابی و نسل امروز منطقی است. من در مدت این چند سال اخیر مرتب با پدرم در حال بحث و جدل هستم. او بدون ارائهء هیچ نوع منطق و استدلالی از مواضع موسوم به ضد امپریالیستی خود دفاع میکند و وقتی توجه او را به شکست تمام اصول اعتقادیش جلب میکنم از دست من عصبانی میشود و از اینکه مثل او احساساتی نیستم به من خرده میگیرد.
صحبتهای آقای راستگو نیز همانند حرفهای نسل گذشته سرشار از کینه توزی و عصبیت بر ضد آمریکا و دنیای اقتصاد آزاد است. ایشان متاسفانه نمیخواهند این واقعیت را پذیرند که علی رغم بسیاری از کاستیها، نظام اقتصاد آزاد به رهبری آمریکا بهترین سیستمی است که امروز جامعهء بشری میتواند داشته باشد. بنابر شهادت وقایع، جوامع بشری برای داشتن ارتباط تنگاتنگ با سردمداران اقتصاد آزاد سرودست میشکنند و استقبال مردم لیبی از حملهء ناتو به این کشور شاهد این ادعاست.
میتوان در بسیاری از موارد با سیاستهای کنونی کشورهای بزرگ مخالفت داشت و در عین حال در بستر دموکراسی پرقدرت این کشورها و در سایهء یک جو آزاد از طریق رسانه های گروهی این تضادها را حل کرد (مثل مسئلهء اشغال وال استریت). این مخالفتها بهیچ عنوان به معنی همسویی با ایدئولوژیهای شکست خوردهء ضد امپریالیستی و ضد غربی نیست.
۴۱۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : این فرشتههای آزادی که بر فراز آسمان غمزده لیبی پرواز کردند بذر گلهای خره زهره طلبانی پاشیدند نه دموکراسی!
سالیانه حدود ۲۳ میلیارد دلار از در آمد نفت ایران صرف خرید مواد مخدر میشود،این مواد مخدر از کجا میاید در کجا کشت میشود و چه کسانی مسئولیت صادرات آنرا بعهده دارند ؟ از زمان حمله نیروهای ناتو ،اشغال و سرنگونی دولت متحجر طالبان در افغانستان مقدار تولید و صادرات مواد مخدر در این کشور دموکراسی زده ۲۰ برابر شده است ! کشت و توزیع این مقدار مواد مخدر بدون حمایت و دست داشتن مستقیم دولت مدرن و دمکرات شده افغانستان محال است.چیزی که از این حکومت طرفدار حقوق بشری نصیب ما شده میلیونها جوان معتاد ،قاچاق فروش ،زندانی و اعدام یان روزانه در ایران است. در جامعه محنت زده ایران اگر انسانیت بدست نظام دزد و فاسد ملایان تکه پاره شده است در گروهی از جامعه روشنفکران ما چرا باید وطن فروشی ،بیگانه پرستی،جاسوسی را ،نشانی از "مبارزات آزادی خواهانه" بیان شود ! اگر این صفات خیانت به مردوم و کشور ایران نیست پس خیانت کدام است ؟ ملت زندانی شدهای را از زندانی قرون وسطایی به زندانهای مدرن بردن آزادی و دموکراسی را نصیبش نمیکند آنهم زمانی که تمام مردم دنیا بر علیه نوع زندگی در همان کشورهای "مهد دموکراسی" برای نجات خود بپا خواسته اند !سئوال اینجاست که آیا فرهنگ دموکراسی وارداتی است آنهم با نیروهای نظامی ؟ بمب هایی که از آسمان میریزند و هستی ملتی را که در دها سال برای آبادانی آنها پول و زمان صرف شده نابود میکند همان بمبهای دموکراسی هستند ؟ بیایید دموکراسی را با اتکا به مردم و برای مردم بدست آوریم.برای رسیدن به دموکراسی باید تمام خلقها با تمام فرهنگها و نیازهای مختلف رژه مشترک بر علیه دشمن مشترک داشته باشند،تنها با این اتحاد میتوان لرزه بر اندام دشمن مشترک انداخت.دموکراسی جاده یکطرفه نیست، احساس همدردی و احترام متقابل انعکاس همبستگی را فراهم خواهد ساخت.هیچ اقلیت و یا اکثریتی در ایران وجود ندارد که از ستم و جنایت این رژیم در امان مانده باشد.درد ما درد مشترک و خواستهای اما خواستهای مشترک است راه دستیابی به دموکراسی همانی نیست که بگویند اسلام بیاورید تا در امان باشید ! نژاد آریا، نژاد ژرمن،یا بخاطر این ایدئولژی و یا آن فلسفه به کشوری حمله کنند ! تمام خون آشامان تاریخ بهانهای برای حمله خود داشته اند حال این بهانه صادرات دموکراسی و دفاع از حقوق بشر شده است.شرم نیست که کشورهای بیگانه به بهانه برقراری دموکراسی به ایران حمله کنند، مردم را قتل عام، کشوری را ویرانه، تا مزدرانی هلهله کنان به نوایی رسیده و پاداش خود را دریافت کنند ! چشم و گوشهای خود را باز کنید این فرشتههای آزادی که بر فراز آسمان غمزده لیبی پرواز کردند بذر گلهای خره زهره طلبانی پاشیدند نه دموکراسی !
۴۱۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : تهمتن - ش
عنوان : چند نکته ازاین نوشته !
گواینکه برخی از دوستان جواب قانع کننده و منطقی به نوشته ی این آقا داده اند; اما نکاتی دیگری دراین نوشته دیده میشود که برای دیدن آنها احتیاج به دقت خوانی ندارد وبه روشنی دیده میشوند. ایشان نوشته اش را با "حاکمیت " رژیم اسلامی برکشور شروع میکند; اما همین حاکمیت ستمکار و ضد ایرانی را در نیمه مقاله اش مشروع دانسته و میگوید حمله نظامی به ایران(بخوانید حمله به نظام خامنه ای و مراکز سرکوب و قدرت سرکوبی او بر مردم ایران - توجه کنید که اینان همیشه واژه "ایران" را ; با زیرکی و با جابجایی آن به "نظام خامنه ای" بخورد مردم میدهند!!); حمله به حاکمیت !!؟؟ ایران است!!! و ایشان ادامه میدهد که تحریم ایران!!( فکرکنم که دیگر منظور"ایران" ایشان برای خواننده روشن ست !) مداخله در امورکشور بوده وبا تحریم "ایران" !!؟؟ مخالف هم هست!! به معنای دیگر; این تحریم که شامل بانک مرکزی رژیم( مرکز دزدیهای ثابت شده ثروت های مردم ایران است) که تحریم نفتی را نیز در بر میگیرد. حال باید پرسید که آیا پول نفت دزدی شده ی مردم ایران به جیب آخوندان و سران سپاه و دیگر دزدان این نظام نمی رود؟؟که ایشان هم ازاین تحریم نگرانند!!؟؟ اما نکته ی واضح و روشن دیگر اینکه ایشان از ملتهای به پا خاسته ی منطقه یاد کرده; اما یک ملت رشیدی را که تاکنون بیش از ۳هزار جانباخته برای رهایی و آزادی برای دسترسی به دمکراسی کرده اند; ایشان آنرا از قلم انداخته اند!!؟؟و همه ی ملت ها را نام برده; به جز ملت سوریه !!(فکرکنم در میانه مقاله)و بشار اسد- همکار و همیار ولی فقیه - حدس این مقاله از کجا آب می خورد و همچنین چه رژیمی هم نامی از ملت سوریه نمی برد را به خواننده واگذار میکنم!!! نکات واضح و روشن و دم خروسی دیگری هم در این نوشته فراوان بوده که نگارنده به خاطر تنگی وقت; از آن صرف نظر میکند. همجنین پاسخ به نظر آقای "بلوچ" و اینکه مصاحبه خانم کلنتون را به استقلال(جدایی و تجزیه) تعبیر کرده اند!! هم متاسفانه تعبیر وتفسیری اشتباه از سخنان وزیرخارجه امریکا کرده و اصولا جامعه جهانی و عمدتا امریکا و اروپا مخالف تجزیه ی کشورها و خصوصا منطقه خاورمیانه هستند ونمونه آن; پیشگیری از تجزیه عراق بوده وهست که شدیدا با آن مخالفند. اما نگارنده با خودمختاری اقوام ایرانی و دردست داشتن سرنوشت خودرا بدست اقوام;درایرانی یکپارچه معتقد بوده واصولا تمام استانهای کشور (همانند کشورهای پیشرفته - امریکا; آلمان ووو) خود سرنوشت انتخاب استاندار هراستان و هر گونه انتخابات دیگر استانی و شهری را بدون دخالت تهران در این امور انجام دهند و همینطور هرکس از هر استان و با هر قومیت ایرانی در انتخابات کشوری از جمله ریاست جمهوری و یا نخست وزیری ووو شرکت کرده;که قطعا در فردای ایران مدرن; همین هم خواهد شد.
۴۱۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : تغییرحکومت
مقاله جالبی از ساسان فیض منش استاد بازنشسته دانشگاه فرسنو امریکا. این مقاله به تفصیل از فعالیت لابی ها و فشارآنها بر دولت امریکا از طریق نماینگان مجلس جهت تحریم بانک مرکزی ایران و فلج کردن اقتصاد ایران سخن میگوید.
فشار جهت تحریم بانک مرکزی از دوران بوش شروع شد و داستان خنده دار فروشنده ماشین های دست دو تازه ترین قسمت از این فعالیت هاست که با فلج اقتصادی ,
حکومت ایران را عوض کرده و دولت دلخواه خود را سر کار بیاورد.
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۱/۱۱/۰۲/the-used-car-salesman-a-mexican-drug-cartel-and-the-saudi-ambassador/
۴۱۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : آرش بی کمان
عنوان : خانم کلینتون
خانم کلینتون! ممکن است بفرمائید شما غربی ها در کدام کشور دمکراسی برده اید که حالا از ما ایرانیان می خواهید تا از شما خواهش کنیم مثل مردم لیبی به کمک مان برای استقرار دمکراسی و آزادی بشتابید؟ پاسخ خانم کلینتون : فرید جان دمکراسی نه صادراتیست نه بردنیست و نه خوردنی! دمکراسی یک پروسه است! و برای طی کردن آن احتیاج به یک سری زیرساخت های بنیادیست! اما اگر منظورت اینکه کدام از حملات نظامی ما توانسته رونده پروسه دمکراسی رو در آن کشور ها سرعت بده! می تونم مثالهایی رو بزنم! مثلا حمله آمریکا به فرانسه تحت اشغال نازی ها و کمک به نهضت مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم! و یا جنگ کره که ما به کمک گروهی از مردم کره شتافتیم! و توانستیم قسمت جنوبی آن را از نفوذ مائوایستها نجات بدهیم! البته شما میتونی با سرچ کردن کلمه "کره جنوبی" و "کره شمالی" با چشمای خودت ببینی تفاوت این و آن چیه ! البته ما خواستیم این کمک رو به ویتنامی ها هم بکنیم اما افسوس نشد و ما از اتحاد شوروی شکست خوردیم و گرنه الان مردم ویتنام جنوبی پروسه دمکراسی رو مثل کره جنوبی ها طی کرده بودند!!! کمک های ما به مردم اروپای شرقی برای رهایی از دیکتاتوریهای کمونیستی چیز کمی نبود! ما بزرگترین موانع پرسه دمکراسی تو بعضی از کشورها رو به زیر کشیدیم مثل طالبان . صدام حسین و قذافی! حالا طی کردن این پرسه (دمکراسی) به مردم این کشورها مربوط است! شاید بگوی وضعیت امنیت در عراق و افغانستان فاجعه آمیز است! فرید جان بعضی از کشورها برای متوقف کردن این پروسها در این کشورها میلیونها دلار. روبل و یوان خرج می کنند!
۴۱۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : رامین
عنوان : واقع بینی بدور از شعاردهی
من بسیار متاسفم که مقاله ای چنین سبک در سایت اخبار روز منتشر میشود در حالیکه بسیاری از نظرات مطرح شده، بدلیل عدم همگونی با دیدگاههای گردانندگان، امکان انتشار نمییابند.
قبل از هر چیز باید بگویم که فرمایشات جناب "راستگو" بسیار شخصی، احساسی، و فاقد هر نوع منطق و ارائهء کوچکترین فکتی است. ایشان میفرمایند «بعد از انقلاب ۵۷ آمریکائیان به کمک آخوندها شتافتند توسط عوامل خود در ایران اشغال سفارت آمریکا را تدارک دیدند». این صحبت ایشان مرا بیاد بحثهای سیاسی ایرانیان در محافل و مجالس مهمانی میاندازد، که طرف بدون داشتن کوچکترین شایستگی فنی در امور اطلاعاتی و نیز بدون داشتن کوچکترین دلیل و مدرک، اظهاراتی را در زمینهء مسائل اطلاعاتی بیان میدارد که دود از مغز بزرگترین ویژه گران این امر بلند میشود. من به آقای "راستگو" توصیه میکنم که مدارک دسیسهء دولت ایالات متحده را در یک دادگاه این کشور مطرح نمایند تا از این طریق بتوان زمینهء نابودی "امپریالیزم" را در دادگاههای این کشور چید!!!
آقای "راستگو" به عنوان سخنگوی خود خواندهء ملل لیبی، عراق، و افغانستان، از قول ایشان حملهء آمریکا به این کشورها را محکوم کرده و بدون داشتن هیچ دلیل و مدرکی اظهار میدارند که آمریکا در حملهء اخیر خود به لیبی «بیش از ۵۰۰۰۰ کشته و ۱۰۰۰۰۰ زخمی» بجای گذاشته. باز از ایشان میخواهم که در این مورد مدارک و شواهدشان را به ملت لیبی ارائه دارند، چرا که بر اساس شواهد موجود، ملت لیبی نه تنها هیچ مشکلی با این حملات نداشته، بلکه با شور و شعف در تمام شهرها (حتی سرت زادگاه دیکتاتور دیوانه) به گرامیداشت این واقعه پرداخته.
آقای "راستگو" در یک توهین آشکار به ملل عراق و افغانستان به منتخبین این ملتها، یعنی آقایان کرزای و علاوی، آنان را عروسکهای آمریکا خطاب میکنند. این آقایان در انتخاباتی آزاد و با حضور ناظرین جهانی و بدون حضور شورای نگهبان و یا حذف دیگر گروهها، از جانب ملتهای خود انتخاب شدند. من با وجودیکه شخصاٌ نظر مساعدی نسبت به آقای کارزای ندارم، ولی به انتخاب ملت افغانستان احترام میگذارم و به عنوان یک ایرانی از بی احترامی آقای راستگو نسبت به ایشان متاسفم.
آقای "راستگو" به عنوان سخنگوی خود خواندهء ملت ایران از خانم کیلینتون انتقاد میکند و میگوید «ممکن است برخی از ایرانیان مستاصل بی وطن و یا آنانی که عِرقِ میهنی ندارند از شما درخواست کمک نمایند این دسته از ایرانیان که سر به آستان نوکری شما می سپارند و از شما و دوستان اروپائی تان دعوت به مداخله و حتی بمباران وطنشان و مردم سرزمینشان را طلب میکنند، این مزدوران نماینده ملت ایران نیستند». آقای راستگو، من بیاد ندارم که ایرانیان شما را به عنوان سخنگویی خود انتخاب کرده باشند. صحبتهای شما عین حرفهای ولی فقیه است. اگر وطن دوستی این است که شما دارید، من با کمال میل از این نوع وطندوستی دست میشویم و آنرا برای شما و همفکرانتان میگذارم. من مسائل را از دیدگاه عملی نگاه میکنم و از تئوری بافیهای شعار گونه دوری میجویم. ما یارای مقابلهء نظامی با وحشیهای ولایت فقیه را نداریم و باید با کمک نیروهای ناتو و صد البته با تایید سازمان ملل این رژیم وحشی را به زیر کشیم. من به عنوان یک ایرانی هیچ مشکلی با این مسئله ندارم و بر این باورم که لیبی نمونه ای بسیار مناسب برای ما ایرانیان است.
۴۱۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : عبدالله بلوچ
عنوان : جنبش سبز ایران کمک نخواست، اما بلوچستان میخواهد
هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه ایالات متحده امریکا در طی مصاحبهاش با بخش فارسی بیبیسی که مردم ایران را مورد مخاطب در قرار دادہ بود، در جواب سئوال اینکه آیا حرکتهای مردمی در ایران نیاز به کمک دارد، صراحتاً گفت که در دو سال پیش جنبش سبز ایران کمک نخواست و آنها مصر بر این بودند تا حرکتهای جنبش سبز با پشتیبانی و کمک خود مردم ایران به پیروزی برسد که ایالات متحده امریکا به آن احترام گذاشت.
هیلاری کلینتون افزود در شرایطی که دیکتاتوری توان سرکوب مردم را دارد مسئله کمک به مبارزان برای براندازی دیکتاتوری اجتناب ناپذیر میشود. وی در ادامه سخنانش گفت که در لیبی قدرت سرکوب قذافی بحدی بود که مردم بپاخاسته ی لیبی طلب کمک کردند تا نظام سرکوبگر قذافی سرنگون شود. این چنین شد که ایالات متحده امریکا همراه با جامعه بین المللی، بدنبال مصوبه سازمان ملل در دفاع از جان مردم لیبی، اقدام به کمک نمودند. وزیر امورخارجه ایالات متحده امریکا نیز بصراحت گفت که در ایران یک رژیم دیکتاتوری برقرار است و خواهان تغییر رژیم در ایران است.
مصاحبه خانم هیلاری کلینتون دارای نکات بس برجستهای است که مبارزان بلوچ باید به بررسی ابعاد مختلف آن بپردازند. وزیر خارجه امریکا از جایگاه یک مقام مسئول که متعهد بر رعایت موازین و اصول بین المللی است، مسئله دفاع از انسانها را مقدم بر مسئله " اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها" میداند. دیکتاتورها متاسفانه از این اصل یعنی " اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها" که بمنظور مانع شدن از کالونایزیشن ابرقدرتها در عرصه سیاست بین المللی در نظر گرفته شده بود، بطور ممتد سوء استفاده میکنند و ارگانهای سرکوب دهشتناکی را بوجود میاورند تا صدای مشروع مخالفان را از بین ببرند. امروز مسئله حقوق انسانی شهروندان و "مردم" بعنوان جمعی از انسانها در جهان روند شتابان بخود گرفته و سیاست بین المللی را دستخوش بازنگری کرده است. ناگفته نماند که پیشرفت در حوزه حقوق انسانی آنگاه بیشتر مشهود بوده که همسویی با منافع بین المللی داشته است. از اینرو هنوز جهان فعلی شاهد برخوردهای متفاوت در خصوص مسئله حقوق انسانی در کشورهای مختلف است.
وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا خانم کلینتون بدرستی از تغییر رژیم در ایران صحبت کرد چرا که داشتن آزادی برای مردم ایران در چارچوب نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران ممکن نیست. خانم کلینتون "فریدوم" یا آزادی را جزیی لاینفک از حقوق انسانی دانست و خواهان "فریدوم Freedom" برای ایرانیان شد.
ملت بلوچ نیز دارای حقوق انسانی بوده و مسئله "فریدوم" هم یک اصل جهانشمول میباشد. برای ملت بلوچ "فریدوم" بمنزله رهایی بلوچستان از دست اشغالگران و برقراری حاکمیت دمکراتیک ملت بلوچ است. حاکمیت دمکراتیک ملت بلوچ در استقلال بلوچستان و برابری بلوچستان است. در دو سال و اندی پیش که ما(بلوچستانءِ راجی زرمبش) به سیاست استقلال بلوچستان روی آوردیم، برای شماری از نخبگان بلوچ طرح و مبارزه برای استقلال بلوچستان بدور از دوراندیشی جلوه می نمود. چه بسا که برعلیه این سیاست استقلال بلوچستان با کلامی تند قلم فرسایی شد. مخالفان استقلال بلوچستان سوژه "اصول بین المللی" از جمله پدیده تمامیت ارضی و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها را پیش می کشند تا استدلالی بر حقانیت یا درستی مخالفت شان با استقلال بلوچستان باشد.
نه تنها ایالات متحده امریکا به این سولات پاسخ مشخص داده، بلکه کشورهایی نظیر ترکیه- که در منطقه خاورمیانه خود را دخیل و دارای منافع میبیند با اتخاذ سیاست اخیرش در واکنش با رویدادهای جاری در سوریه- نشان دادند که اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها بشکل ابسترکت آن بدون پشتوانه است. از اینرو ترکیه از سوریه خواست تا به رفرم اساسی که پاسخگوی مطالبات مشروع مردم معترض در سوریه باشد، فوراً اقدام نماید. روز یکشنبه ۳۰ اکتبر۲۰۱۱ در پی اظهار نظر "فرستاده ویژه" چین به سوریه مبنی بر اینکه اوضاع ناهنجار آنجا دیگر تداوم پذیر نیست، وزارت خارجه بریتانیا با صدور بیانیه ای از بشار اسد خواست تا در اسرع وقت به سرکوب معترضان پایان دهد و نیز از قدرت کناره گیری کند. لازم بذکر است که در عرصه سیاست بین المللی دو نوع برخورد به رویدادها و عکس العمل ها وجود دارد و آن اینکه در مواردی از نگاه مداخله (Interference) در امور کشورها تعبیر و در موارد دیگر از نگاه انترونشن(Intervention) که پشتوانه حقوقی دارد، تعبیر میشوند.
در مورد پدیده "تمامیت ارضی" و منظر حقوقی آن و سیاست نوین بین المللی نیاز به یک نوشتار دیگر است که متعاقباً به آن خواهیم پرداخت.
سخنان وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا خانم کلینتون، گویای این حقیقت است که ایالات متحده امریکا زمانی مایل یا متعهد به کمک بشر دوستانه یا کمک برای "فریدوم Freedom" است که، مردم آنجا چنین خواستی را طرح نمایند. بعبارتی از خواسته مشروع تان و طلب کمک اگر نیاز باشد، نباید ترسید. اگر مردم خواهان کمک نباشند، در اینصورت کشور امریکا یا جامعه جهانی در فراهم شدن "فریدوم" برای مردمانی که مورد سرکوب و شکنجه و اعدام دیکتاتورها قرار دارند، نقش بیشتری جز نظاره گری و یا اعلام برمحکومیت دیکتاتوری و سرکوب و یا خواستار رعایت شدن حقوق مشروع مردم، نمیتوانند داشته باشند. هیلاری کلینتون در مصاحبه اش جنبش سبز را مثال آورد که نه تنها خواهان کمک از امریکا نشد، بلکه از آن خواست تا از نزدیکی بہ آن دور جوید چرا که رژیم جمهوری اسلامی، جنبش سبز ایران را به امریکا و غرب ربط میدهد. تفکر نادرستی در سیاست ایران وجود دارد که رابطه داشتن با امریکا و غرب را یک خیانت نابخشودنی بحساب میاورد. از اینرو این تفکر عاملی بس بازدارنده در ارتقا فکری و سیاسی جنبش سبز و شماری از اپوزیسیون است.
جنبش سبز در تلاش است تا حرکت آنها مستقلانه به پیش برود چرا که کمک از امریکا و جوامع بین المللی را مخربانه ارزیابی مینماید. این نگرش مضرتا به حال بر فعالان سیاسی ایران غالب مانده که اسباب سیاست احتیاط مفرط جامعه جهانی در قبال تحولات جاری در ایران شده است. وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا با دقت کافی از مسئله "کمک نخواستن" یاد کرد. خانم هیلاری کلینتون در مقام وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا یک پیام داشت که اگر میخواهید پیروز شوید جرات طرح آن(طلب کمک و خواسته هایتان) را داشته باشید و اکنون توپ سیاست در حیاط خودتان در حال دور زدن است.
در بطن این پیام این نیز نهفته است که، اگر برای مطالبات مشروع در حال مبارزه هستید، اگر برای دفاع از حقوق انسانی برخاسته اید، اگر برای تغییر نظام دیکتاتوری صدایتان را بلند کرده اید، و یا اگر برای "فریدوم" مبارزه میکنید و نیاز به کمک دارید، نباید از طرح آن در هراس باشید.
۴۱۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۰
|
از : کابر
عنوان : تجزیه نکن
خیلی حرفهای شما درست، اما دیگر چرا ملیتهای ایران را اقوام خواندید؟ خواستهای انسانی و حقیقی و حقوقی آنها برای رفع تبعیض و ستم ملی به "دعوای فارس و غیرفارس" تقلیل دادن خیلی بی انصافی است جناب راستگو. شما "غرور ملی" از ملیتها می خواهید به سود کی؟ اگر خودشان از هویت و غرور ملی شان بگویند، می شوند قوم گرا و "تجزیه طلب". صد هزار بار هم که اکثرشان بگویند بابا به پیر به پیغمبر ما می خواهیم در کنار همه ملیتها در ایران بمانیم، شما باز هم می گوئی تجزیه طلب، خوب پس بگوئید که خودتان تجزیه واقعی می خواهید. نقد حرفهای کلینتون را می کنید، یک نیشی هم اینجا به جنبشهای ملی می زنید، آخر شما می خواهید با این برخوردهایتان چه کسانی را همراه کنید با خودتان؟ درباره ی "غرور ملی" به سبک آقای بنی صدر شعار می دهید. "غرور ملی" برای کی؟ و برای چی؟ ملت کرد، ترک، بلوچ و ترکمن و عرب هم غرور ملی خودشان را دارند و حاضر نیستند به نفع کسانی مثل شما که هویت آنها را نفی می کنند، کشته بشوند، آنها برای خواستهای خودشان مبارزه می کنند، هم به موقعش غرور دارند و هم توان و پایداری. این را بارها نشان داده اند. آقای راستگو ایران امروز در تجزیه است، بیا تو هم کمکی بکن که یک اتحادی شکل بگیرد، نه با انکار ، با به رسمیت شناختن هویتهای گوناگون ملی در چهارچوب ایران. تمام.
۴۱۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۰
|