صلحی عادلانه برای ما کردها


عبداله اوجالان - مترجم: طاهر خدیو


• این نوشتار یادداشتی است که عبداله اوجالان ژانویه سال ۲۰۱۰ به سفارش روزنامه ی ال مانیفیستوی تهیه کرده است. بنا به گفته ی مسئولین این روزنامه بنا بود اوجالان اندیشه ها و ارای خود را در یکی از ستون های این روزنامه مطرح کند اما پس از انتشار اولین بخش یادداشتها، با مداخله مستقیم قوه قضائیه ترکیه و زندان امرالی از نشر آنها در شماره های بعد ممانعت به عمل آمد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ آبان ۱٣۹۰ -  ۲ نوامبر ۲۰۱۱


این نوشتار یادداشتی است که عبداله اوجالان ژانویه سال ٢٠١٠ به سفارش روزنامه ی ال مانیفیستوی تهیه کرده است. بنا به گفته ی مسئولین این روزنامه بنا بود اوجالان اندیشه ها و ارای خود را در یکی از ستون های این روزنامه مطرح کند اما پس از انتشار اولین بخش یادداشتها، با مداخله مستقیم قوه قضائیه ترکیه و زندان امرالی از نشر آنها در شماره های بعد ممانعت به عمل آمد. ال مانیفیستو یکی از روزنامه های چپ و روشنفکری معتبر ایتالیا به شمار می رود، نوشته اوجالان حاوی مضامینی است که پس از فراز و فرودهای مبارزات کردها در ترکیه طی سال گذشته همچنان قابل توجه است.


صلحی عادلانه یرای ما کردها

از همه ی خوانندگان روزنامه ی "ال مانیفیستو" و همه ی دوستانم در ایتالیا سپاسگذارم. احترامات عمیق خود را به روزنامه ی شما به سبب در اختیار گذاشتن فرصتی جهت بیان دیدگاه هایم ابراز می دارم.ایتالیا کشوری است که برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است.نه تنها بخاطر حضورم در رم، در نوامبر ۱۹۹٨ در جستجوی راه حلی دمکراتیک برای حل مسئله ی کرد، بلکه همچنین به سبب اهمیت فزاینده ی تاریخ ایتالیا و مبارزه برای آزادی که در ایتالیا جریان دارد.
در کتاب اخیر خود تحت عنوان "دمکراتیزاسیون فرهنگ خاورمیانه ای" چندین صفحه را به ایتالیا و نقش آن اختصاص داده ام، امیدوارم که بزودی فرصت عرضه ی آن فراهم شود.شاید به لحاظ شخصی و به دلیل انزوای من [در زندان انفرادی] امکان ارتباط مستقیم فراهم نشود.
سخن گفتن از توطئه ی بین المللی ای را که مرا از رم به جزیره ی امرالی کشاند، به فرصتی دیگر موکول خواهم کرد.البته نه فقط بخاطر اهمیت تاریخی این رویداد برای کردها، بلکه برای کاوشی در ساختارهای قدرت نظام جهانی و ویژگی های روابط بین الملل بدان خواهم پرداخت.بر این باورم که چنین بحثی درمیان بخشهای مترقی جامعه ی اروپا علاقه مندان خود را داراست.
من خود درسهایی از اودیسه ی تاریخی سه ماهه ام آموخته ام، که مرا به آتن، رم و مسکو کشانید. "روح مدرنیته ی سرمایه داری" در مقام مفهوم بنیادی آثار اخیرم، محصول این اودیسه ی تاریخی و ماجراهای متعاقب آن است. در جریان همین ادیسه بود که دریافتم روح مدرنیته ی سرمایه داری با هزاران نقاب در تکاپوست. اگر چنین ادیسه ای را از سر نگذرانده بودم، هرگز به نتایج امروز نمی رسیدم. احتمالا در شکل ساده-ای از ناسیونالیسم دولت گرا فرو می رفتم و یا شاید همچون بسیاری دیگر بخت فراروی از جنبش چپ کلاسیک را نمی یافتم.
به عنوان شخصی متمایل به تحلیل در حوزه ی علوم اجتماعی، قطعیت گرایی را در هیچ شکلی باور ندارم. با وجود این چنین می پندارم که بدون این [تجربه ی] اودیسه وار، هرگز به تحلیل های امروزیم دست نمی یافتم. نتیجه ی اساسی ای که مایلم بر آن تاکید کنم این است که قدرت واقعی روح مدرن سرمایه داری برخاسته از پول و یا تسلیحات ان نیست.قدرت واقعی آن در در توانایی اش برای تهی ساختن هر گونه اتوپیایی به واسطه¬ی لیبرالیسم است. و در این زمینه سوسیالیسم نیز در مقام نیرومند ترین و متاخرترین اتوپیا، استثنا بشمار نمی¬آید.
بدون درک این نکته که چگونه تمام بشریت می تواند در گرداب سرمایه داری غرق شود، آگاهترین مکاتب فکری نیز نه تنها امکانی برای رویارویی با سرمایه داری نمی آفرینند بلکه چیزی جز خادمان آن نخواهند بود.
همراه با خلق کرد، صرفا برای هویت وهستی مان مبارزه نکرده ایم بلکه علیه ایدئولوژی مسلط روح مدرن سرمایه داری نیز به پیکار برخاسته ایم. در میزوپوتامیا، این گهواره ی انسانیت، برای خلق بدیلی برای روح سرمایه داری مبارزه کرده ایم، بدیلی که من آن را "روح مدرن دمکراتیک" می نامم.
در بستر هراس جهانی از تروریسم، فرو رفتن در پاسخگویی به اتهام دولت ترکیه مینی بر تروریستی خواندن مبارزه ی دمکراتیک مان، ما را صرفا به بازیچه ی معرفت قدیمی بدل خواهد ساخت.ذهنیت دولت ترکیه برای انکار حقوق بنیادین خلق کرد، همان ذهنیت اقتدار طلبی فاشیستی است که جلوه هایی از ان در قرن بیستم ایتالیا و آلمان را در نوردید. حتی امروز نیز دولت ترکیه دولت ترکیه سرگرم ژنوساید همه جانبه ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در جنین شرایطی کردها مقاومتی دشوار را سازمان دادند؛ مقاومت علیه ناسیونالیسم و شونیسمی که یک دم از سلاخی کردها دست نمی کشد.از سال ۱۹۹٣ تا به امروز، من در جستجوی راهی صلح آمیز و دمکراتیک بوده ام.
با این وجود نگرش دولت ترکیه تغییر نیافته است، تلاش های ما در جهت نیل به صلح درک نشده و به عنوان نشانه ی ضعف تعبیر گشته اند. عملیات های نظامی متعددی علیه مردم صورت گرفته وهمه ی نهادهای دولتی برای نابودی ما هم صدا شده اند.این همان حکومتی است که زندان هایش مملو از کودکان کرد است. همین اواخر در شرناخ پنج کودک کرد به ٣۰۵ سال زندان محکوم شدند.از این حکومت جز ممنوع ساختن حزب جامعه ی دمکراتیک (د.ت.پ) و به سخره گرفتن مردم کرد چیزی عاید کردها نشده است. آنچنان که شهرداران کرد را که در مبارزه ای انتخاباتی پیروز شده اند روانه ی زندان ها میکنند. تصویری که ما را به یاد اردوگاه های کار اجباری خواهد انداخت.
خلق کرد هرگز از مبارزه برای نیل به حقوق بنیادین شان دست نخواهد کشید و برای دستیابی به زندگی شرافتمندانه و آزاد خود را سازمان خواهد داد و سرانجام از طرق دمکراتیک آزادی را بدست خواهند آورد، اگرچه در این راه از حق دفاع مشروع دست نخواهند کشید. من در این زمینه هیچ تردیدی ندارم.
در پایان این یادداشت که در ابتدای سال جدید نگارش یافته، سال خوبی را برای مردم ایتالیا آرزو می کنم و امید دارم سال جدید آغازی باشد بر پایان سرکوب جنسی، طبقاتی و ملی.