"نوسازی نظام" و پایان پروژهِ اصلاح طلبیِ دینی - محمود خادمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ آبان ۱٣۹۰ -  ٨ نوامبر ۲۰۱۱


جنگ و دعوای بین احمدی نزاد و ولی فقیه اگر چه هنوز ادامه دارد ولی این دعوا کم کم به مرحله نهائی و نقطه تعیین تکلیف خود نزدیک می شود . خامنه ای عاجز و ناتوان از حل بن بست های لاعلاج نظام ولائی در سخنانی در کرمانشاه ؛ با اشاره تلویحی به بن بست های لاعلاج حاکمیت دینی ؛ خطر پیری و از کار افتادگی نظام که می تواند پایه های حاکمیت دینی را به لرزه در آورد را گوشزد کرده و گفت : در شرایط فعلی نظام کشور ریاستی است ( یعنی کشور با رئیس جمهور اداره می شود ) و رئیس جمهور با انتخاب مستقیم مردم بر گزیده می شود و ..... امّا اگر روزی احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوّه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد ( روزنامه تابناک 24 مهر 1390 ) .
خامنه ای که با حذف اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری 88 سر خوش از باده قدرت مطلق ؛ دیگر به رئیس جمهوری که به نوشته " وبلاگ خیزران " به نگرانی های ولی فقیه بی اعتنا است احتیاج ندارد و خود را بی نیاز به هر نوع رئیس جمهور تشخیص داده است ؛ با اعلام ناگهانی ( بدون زمینه چینی های لازم از قبل ) و زود هنگام تغییر ساختار قدرت و نو سازی نظام ؛ به داخل کشور یعنی مردم و جوانان مخالف رژیم پیام می دهد که وی قدرت مطلق و همه کاره نظام است و تغییر و تحولات نظام خارج از ید قدرت او صورت نمی گیرد و با دادن وعده سرکوب و شقاوت بیشتر در حکومت اسلامی سعی کرد با پاشاندن گرد یأس و نا امیدی در دل مردم و جوانان ؛ آنها را نسبت به ادامه مبارزه و سرنگونی استبداد ولائی نا امید و مأیوس سازد و به خارج از ایران نیز پیام داد ؛ قرار نیست در آیندهِ ایران چیزی تغییر کند و در بر همین پاشنه خواهد چرخید ؛ اگر به دنبال طرفی برای مذاکره و مراوده هستید ؛ باید با من مذاکره کنید ؛ صاحب علهِ اصلی خود من هستم .
اما روشن است که بر خلاف قدرت نمائی های کاذب و پو شالی ولی فقیه ؛ حذف و جراحی رئیس جمهور ( تغییر نظام ریاستی به پارلمانی ) از ساختار قدرت نظام نه از موضع قدرت و انتخابی آزادانه برای نوسازی و بخشیدن موتور محرکه جدید به نظام رو به زوال آخوندی ؛ بلکه از سر استیصال و اجبار تناقضاتِ ساختارِ حقوقیِ بیمار این نظام قرون وسطائی است . روشن است که دست و پا زدن نا فرجام ولی فقیه راه به جائی نمی برد ؛ چرا که خانه از پای بست ویران است    خواجه ــ ولی فقیه ــ به فکر نقش ایوان است . و با وجود ساختاری مبتنی بر فقه و شریعت امکان بر قراری یک نظام عرفیِ جمهوری در کشور وجود ندارد .
بر خلاف تحلیل و گرایشی که عوام فریبانه ؛ توسط اصلاح طلبان و میانه بازان بازار سیاست در جامعه رواج داده می شود ــ تا بتوانند مردم را به اصلاح ساختار نظام امیدوار نگه دارند ــ و بانی و باعث بحران ها و گرفتار یهای کشور و مردم را ولی فقیه و یا احمدی نژاد و یا اشخاص دیگر معرفی می کنند ( نه اینکه رویکرد فردی این جنایتکاران بی تأثیر بوده است ؛ بلکه عامل اصلی این سیه روزی مردم و کشور نیست ) ــ که انگار سوء رفتارهای شخصی این نفرات باعث این همه فجایع و سیه روزیها در کشور شده و با تغییر این نفرات ؛ همه مشکلات بر طرف میشود ــ امروزه ؛ بعد از 32 سال جنایت و ستمگریهایِ مستمر نظام دینیِ حاکم ؛ بر همگان روشن شده است که مسبب اصلی اینهمه فجایع و ویرانگریها ؛ نظام مبتنی بر ولایت فقیه ــ و نه افراد ــ است . بنابراین مشکل بنیادی مردم ایران با این رژیم قرون وسطائی نه اشخاص بلکه روح حاکم بر مجموعه ساز و کاری است که با هدف بر قراری و تحکیم سلطه استبداد دینی بر کشور تنظیم شده و جریان دارد و این مشکلات فقط با سرنگونی این نظام ولائی است که بر طرف می شوند .
بنابراین تلاش و مبارزه مخالفین وقتی می تواند مفید و موثر باشد که در جهت تغییر ساختار ولایت فقیه باشد و نه رفتار ولی فقیه و حتی نه تغییر ولی فقیه ؛ خیزش و قیام مردم باید با هدف حذف سیستم ولایت فقیه باشد و نه مشروط و محدود کردن ولی فقیه و خلاصه این که خیزش و اعتراضات باید با هدف سرنگونی نظام مبتنی بر ولایت فقیه صورت گیرد .
اما هدفها و پیامدهای نوسازی نظام که از طرف خامنه ای اظهار شده است چه می باشد ؟

الف ــ هدف اصلی از حذف رئیس جمهور :
اگر چه نظریه سنتی شیعه معتقد به اقتدار پنهانِ سیاسیِ فقیه است و تشکیل حکومت اسلامی را تنها در قلمرو امام معصوم ( امام زمان ) جایز میداند . ولی بنیان گذار جمهوری اسلامی ؛ خمینی ملعون بر خلاف آن ؛ از سالها دور ــ چند سال قبل از تشکیل نظام فعلی ــ در سال 1348 نوید تشکیل حکومت اسلامی ــ با ذکر جرئیات و مشخصات آن ــ را داده بود که بعدا" عمر وی کفاف نداد و رویای تشکیل حکومت اسلامی را با خود بگور برد . مصباح یزدی تئوریسین نظام بعد از مرگ خمینی ؛ به دست بستگی های اولیهِ خمینی و سایر سردمداران نظام ــ در تشکیل حکومت اسلامی در همان اوایل پیروزی انقلاب و زمان تدوین قانون اساسی ــ اعتراف کرد . وی می گوید : حکومت اسلامی نظامی از بالا به پائین است که ولی فقیه منصوب خداوند ؛ سه معاونت را نصب میکند . معاون اجرائی با نام رئیس دولت ؛ معاون قضائی بنام رئیس قوه قضائیه و معاون تقنینی بنام مجلس شورای اسلامی که این مجلس مشورتی است و اعضاء آن توسط رهبر منصوب می شوند ....... پذیرش انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس در قانون اساسی جمهوری اسلامی از سر اضطرار بوده و در زمانی که شرایط آماده شود باید احکامِ اضطراریِ وام گرفته شده از غرب از قبیل جمهوریت و انتخابات را به زباله دان تاریخ انداخت و حکومت ناب اسلامی که ولایت فقیه است را محقق کرد .
. خامنه ای در سخنرانی خود در کرمانشاه در لفافه و با بیان ضرورت " نوسازی نظام " و تغییر ساختار ریاستی به پارلمانی ؛ از طرح تشکیل " حکومت اسلامی " ــ بدون آنکه صحبتی از نقشه های پشت پرده اش بکند ــ رونمائی نمود . بنظر می رسد ؛ صرفنظر از اعتقاد داشتن یا نداشتن جانشینان خمینی به اسلام و حکومت اسلامی اکنون این مدل حکومتی به عنوان یگانه راه حل برای مقابله با " فرسودگی " ؛ " از کار افتادگی " ؛اوضاع بحرانی کشور و خروج از بن بست های عدیده گریبانگیر نظام ؛ در دستور کار قرار گرفته است .
البته در سال 1376 نیز شایعه تغییر قانون اساسی و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی در یکدوره ورد زبانهایِ دست اندرکاران و مقامات بلند پایه نظام شده بود . در آن زمان شروع تغییرات و اجرائی کردن این پروژه را منوط به پیروزی ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری کرده بودند . ناطق نوری در انتخابات سال 76 از خاتمی شکست سختی متحمل گردید و بدنبال آن ؛ این پروژه ناکام ماند . ولی فقیه این بار تصمیم دارد با ساز و کار ظاهرا" قانونی ؛ با حذف رئیس جمهور از قانون اساسی راه برای تشکیل حکومت اسلامی را هموار نماید . و گر نه ؛ همه مردم ایران به خوبی میدانند که بکارگیری مقولاتی مانند " نظام ریاستی " یا " نظام پارلمانی " متعلق به سیستمهای دمکراتیکِ قدرت ــ با آزادی تشکیل احزاب سیاسی و نهاد های ملی و دمکراتیک هستند ــ و نه نظام عصر حجری ولایت فقیه و استبداد دینی حاکم بر کشور ما .
موفقیت و پیشروی این استراتژی ( تشکیل حکومت اسلامی ) به عوامل متعددی ــ از جمله جنگ و دعوا های باندها درونی رژیم ؛ بحران های متعدد داخلی و خارجی ؛ اعتراضات در کشورهای عربی و ... مهمتر جنبش دمکراسی خواهانه مردم ؛ صلابت و پایمردی زنان و مردان جوان ایران در پیشبرد اهداف آزادیخواهانه شان ــ بستگی دارد ؛ اما قدر مسلم و بر خلاف تصور ولی فقیه که سودای تشکیل حکومت اسلامی را در سر می پروراند ؛ دوران سلطه بر مردم از هر نوع آن ( ریاستی ؛ پارلمانی ؛ حکومت دینی و ....... ) در ایران ؛ مراحل پایانی خود را سپری می کند.
این هدف اصلی در صورت تحقق چند هدف جانبی را نیز برای ولی فقیه بر آورده می کند .

ب ــ اهداف جانبی حذف رئیس جمهور :
1 ) با تغییر " نطام ریاستی " به " نظام پارلمانی " دیگر ولی فقیه با سرکشی و نا فرمانی یک مقام انتخابی ــ که مانند احمدی نژاد با پشت گرمی چند ده میلیون رأیِ کسب کرده ؛ در مقابل ولی فقیه قد علم کرده است ــ مواجه نخواهد بود . ضمن اینکه تناقض تاکنونی نظام ؛ یعنی تناقض میان جمهوریت ــ که رئیس جمهور نماد آن می باشد ــ و حکومت اسلامی ــ که ولی فقیه نماد آن است ــ به نفع ولی فقیه رفع و رجوع شده است .
2 ) کشور به جای دو نهاد انتخابی ــ مجلس و ریاست جمهوری ــ یک نهاد انتخابی خواهد داشت و دیگر نیازی به حل اختلافات مستمر میان مجلس و رئیس جمهور ــ که بعضا" باعث ایجاد تنش هائی در جامعه می شود ــ نخواهد بود .
3 ) با حذف ریاست جمهوری رژیم از یک انتخابات چالش بر انگیز که معولا" بقول خامنه ای به امنیت نظام لطمه وارد می کند رهائی می یابد . بنابراین به نظر می رسد ولی فقیه و مشاورانش به این نتیجه رسیده اند که نظام ولایت فقیه را برای همیشه از شر حضور مردم و مبنای مشروعیت مردمیِ نهادهای قدرت رها کنند ضمن آنکه می تواند گناه تمامی بحران ها و مشکلات نظام را به گردن نظام ریاستی بیندازد .
بنابراین اصطلاح " نوسازی نظام " و " تغییر ساختار قدرت " که خامنه ای در سخنرانی اش در کرمانشاه وعده آن را داده است ؛ در واقع نسخه ای است که ولی فقیه برای حذف مخالفین درونی و درد های کشنده و بی درمان نظام پیچیده است .

ج ــ واکنش و باز تاب سخنان خامنه ای در مورد تغییر ساختار نظام :

1 ــ اصول گرایان سنتی :
این طیف که شامل بسیاری از روحانیون و سایر طرفداران ولی فقیه می باشد ؛ از آنجا که به دلیل منفوریت و دافعه شدیدِ اجتماعی راه ورود خود به مناصب قدرت ــ و سهم بری بیشتر از خوان یغما قدرت ــ را از طریق صندوقهای انتخابات بسته می بینند بیش از هر کس و هر جریانی از هر امری که سپهر سیاست در ایران را به نفع آنان تغییر دهد ــ و از جمله حذف یک انتخابات ــ استقبال می کنند . ذیلا" به نمونه هائی از اظهارات این طیف اشاره می شود .
خامنه ای : انتخابات در ایران مسئله ای چالش بر انگیز است و به امنیت نظام لطمه می زند .
حمید رضا کاتوزیان نماینده مجلس ( 30 شهریور 1390 پیش از اظهارات خامنه ای در کرمانشاه ) :با توجه باینکه کشور ما از نعمت ولی فقیه برخوردار است ....... کشور می تواند به عنوان عالی ترین مقام اجرائی نخست وزیر داشته باشد که توسط مجلس انتخاب می شود .
محسن غرویان نماینده مجلس : با حذف رئیس جمهوری فقط سر و صدای انتخابات رئیس جمهوری در جامعه کمتر می شود .
محمد دهقان :رهبر ما تنها بخش لایتغیر نظام ماست ؛ مقام ریاست جمهوری در شکل فعلی آن کارآئی ندارد .
محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام : سخنان خامنه ای سر آغازی برای تغییر در ساز و کار اداره کشور است ؛ البته نظام ما مرتب در حال تغییر و تحول است و ولایت فقیه در این زمینه نقش تأثیر گذاری را ایفا می کند .
محمد دهقان : ولایت فقیه با این نظام سیاسی سازگار نیست ؛ باید از هماهنگی میان ولی فقیه و نظام پارلمانی نخست وزیر بیرون بیاید . این نخست وزیر باید به ولی فقیه و مجلس پاسخگو باشد .
و ......
2 ــ باند احمدی نژاد :
احمدی نژاد ــ و باند طرفدار او ــ که ریاست جمهوری خود را به خونین ترین وجهی به قیمت صدها کشته و هزاران مجروح و اسیر در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری تثبیت کرده اند . اگر چه حرفهای ولی فقیه را چندان جدی نمی گیرند و خوب میدانند که خامنه ای تنها و بی قدرت است و حرفهایش نیز هیچگونه حمایت اجتماعی را بر نمی انگیزد ؛ ولی در صورت واقعی بودن پروژه خامنه ای ؛ بعید است به سادگی توسط ولی فقیه حذف شوند . نمونه هائی از واکنش احمدی نژاد و طرفداران در زیر نوشته می شود

احمدی نژاد در واکنش به سخنان خامنه ای در بیرجند طی سخنانی گفت : ما جواب نمی دهیم ولی ملت بیدار است ..... کسی نباید با " مردم " مشکل داشته باشد و موقعی که وقتش برسد اگر کسی مردم را از پیشرفت باز دارد . آنها ــ مردم ــ او را ظرف دو ثانیه به زیر می کشند .
در فضای سایپری اسفندیار رحیم مشائی ( تئوریسین و استراتژیست باند احمدی نژاد ) به ولی فقیه و حامیانش هشدار میدهد که : احمدی نژاد به این آسانی ها کنار نمی رود و عادت دارد سکته بدهد تا سکته بکند .
وبلاگ " مجتبی دانش طلب " از هواداران احمدی نژاد ( 25 مهر دوشنبه ) : حذف ریاست جمهوری نشانه یک هراس از دست زدن مردم به انتخاب مستقیم است ..... باید قاطعانه به اطلاع ایشان ( ولی فقیه ) رساند که این کار به دلیل نقض انتخاب مستقیم مردم و بازیچه کردن ریاست دولت در دست سیاسیون قطعا" اشتباه است .
و ...
3 ــ اصلاح طلبان :
اصلاح طلبان قاعدتا" از این اقدام راضی نیستند ؛ جرا که با حذف انتخابات ریاست جمهوری ؛ فعالیتهای اصلاح طلبان از موضوعیت میافتد ؛ زیرا کلیدی ترین استراتژی برا ی اصلاح طلبان ؛ انتخابات بخصوص انتخابات ریاست جمهوری است . انتخابات ریاست جمهوری محتمل ترین شیوه حضور در قدرت برای آنان می باشد . بعد از تغییر ساختار قدرت ؛ اصلاح طلبان ــ اگر به خواهند به ادعاهای خود مبنی بر دمکراسی ؛ حقوق شهروندی و ... پایبند بمانند و به مبارزه با رژیم ادامه دهند ــ نا گزیرند به جای اینکه مردم کشور را هیزم انتخابات بد فرجام کنند ؛ مرد و مردانه روی در روی کلیت این نظام ولایت فقیه بایستند و با بخشیدن امیدی تازه و واقعی به مردم موتور سرنگونی رژیم را به حرکت در آورند.
به عنوان فاکت و نمونه می توانید به اظهار مخالفت های رفسنجانی ؛ محمد خاتمی و بعضی از مراجع طرفدار اصلاحات مراجعه کنید .
4 ــ اما مردم و جوانان ایران زمین :
موضع مردم ایران که روشن است ؛ به مصداق ضرب المثل معروف ایرانیِ " نه قم خوبه نه کاشان    لعنت بهر دو تا شون " آنها می گویند در ماهیت ضد ملی ؛ ضد مردمی و تماما" ارتجاعی طرفین دعوا هیچ شک و شبهه ای نیست ؛ کل نظام با رئیس جمهور ( یا بدون رئیس جمهور ) ؛ ولی فقیه خوب و یا ولی فقیه مورد نظر اصلاح طلبان و ... باید حذف و سرنگون شود و به زباله دانی تاریخ سپرده شود .
فاکت و گواهی برای نظرات مردم : شعارهای مردم و جوانان کشور در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری

د ــ فرصت ولی فقیه برای تغییر :
روشن است که این تغییر نمی تواند به بعد از مرگ خامنه ای موکول شود ؛ چرا که ؛ رهبر بعدی هر کس که باشد ؛ از قدرت و موقعیت فعلی خامنه ای بر خوردار نخواهد بود و براحتی امکان متقاعد کردن نهاد های گوناگون قدرت برای تغییر ساختار حکومت را نخواهد داشت .
تحقق و نهادینه شدن تئوری ارتجاعی و عقب مانده ولی فقیه در کشوری چون ایران ؛ مدیون کاریزما و جایگاه ویژه خمینی بود . به قول مرحوم مهندس بازرگان : ولایت فقیه قبائی است که فقط به تن آقا ( خمینی ) دوخته شده است . خامنه ای قدرت و موقعیت فعلی خود را براحتی بدست نیاورده و آن را از یکطرف مدیون طبیعت استبدادی ولایت مطلقه فقیه ی که خمینی از خود به ارث گذاشت ؛ می باشد و از طرف دیگر ؛ عبور از بحرانها و غلبه بر چالشهای کمر شکن بسیاری طی 22 سال رهبری خود . یعنی این طبیعت استبدادی به سادگی در وجود او عجین نشده است . یک ولی فقیه تازه وارد و تازه به قدرت رسیده ؛ بهیچوجه قادر به چنین تغییری در ساختار قدرت نظام نمی باشد .

ه ــ نتایج تغییر ساختار قدرت :

یکم ــ با حذف رئیس جمهور و یک رئیسه شدن کشور رابطه طولی ولی فقیه با سایر ارکان نظام به رابطه ای عرضی تبدیل خواهد شد ؛ در نتیجه ولی فقیه مانند سایر دزدان و جنایتکار نظام قضاوت و حسابرسی می شود و چون دیگر مقامات اجرائی کشور ــ از پشت پرده به روی صحنه خواهد آمد ــ آماج خشم و عصیان مردم قرار خواهد گرفت .

دوم ــ بعد از تغییر ساختار قدرت و یکدست شدن رژیم ؛ دکان اصلاح طلبی برای همیشه تخته خواهد شد . در این صورت مردم تنها دو گزینه پیش روی خود خواهند داشت ؛ یا تن سپردن به استبداد و سیه روزی یک حکومتِ دینی یا دمکراسی و حقوق انسانی در یک حکومت ملی .
اتفاقا" دوگانگی قدرت تا کنون یکی از عوامل اصلی حفظ و بقاء نظام بوده است ؛ چرا که اصلاح طلبان با ایجاد و ترویج امید و انتظار کاذب به تغییر و اصلاحات در چارچوب این نظام جنایتکار ؛ برای استبداد دینی حاکم فرجه بقاء خریده اند و در ماندگاری آن نقش اساسی داشته اند . اکنون دیگر با تعطیل شدن دکان اصلاحات ؛ مردم و جوانان میهن بدون ترمز و خط قرمز های اصلاح طلبان می توانند ؛ از موضعی تهاجمی و رادیکال که ضرورت تغییر این رژیم است به جنبش اعتراضی خود شتاب به بخشند .
این نیز روشن است که ؛ جنبش اعتراضی مردم در غیاب اصلاح طلبان رهبران واقعی خود ؛ رهبرانی که هیچ منفعتی در ادامه و ماندگاری این رژیم ندارند را پیدا خواهد کرد . رهبرانی که هیچ دغدغه دینی ندارند و بر اساس دغدغه ملی و حس میهن پرستی شان ؛ به مخالفین رژیم و معترضین فرمان ایستادگی و تهاجم تا سرنگونی استبداد دینی صادر می کنند .

سوم ــ با تغییر " نظام ریاستی " به " نظام پارلمانی " آخرین رشته های پیوند مردم و دولت از هم گسیخته خواهد شد و از آن به بعد مردم ایران خود را در برابر حکومتی می بینند که تنها ؛ دیکتاتوری بنام ولی فقیه در رأس آن قرار دارد و با سرکوب توسط نیروهای نظامی و امنیتی اش حکم می راند . روشن تر از گذشته عیان خواهد شد که تضاد اصلی جامعه ایران از رویاروئی با احمدی نژاد نمی گذرد ؛ بلکه جنگ اصلی مردم با نظام ولایت فقیه است که مشروعیت خود را نه از صندوق های رأی مردم بلکه از خدا و آسمان گرفته است . و بعد از آن مردم یقین خواهند کرد که دمکراسی در ایران از نفی نظام ولایت فقیه می گذرد و مبارزه با حاکمیت مبتنی بر ولی فقیه به مبارزه ای ملی و یک خواست عمومی فرا می روید .

اما صرفنظر از اینکه فرجام جنگ و دعوا های رژیم بر سر موضوعات مورد مناقشه چه خواهد شد . ساز و کاری که با سوء استفاده از ایمان دینی مردم پایه های قدرت نا مشروع خود را تثبیت کرده است ؛ تنها با طلوع افتاب آزادی و تحقق جامعه مدنی است که خنثی و بی اثر خواهد شد . ملت بزرگ ایران از کوچک و بزرگ این نظام فاسد دینی را نمی خواهند ؛ استبداد دینی با ساز و کار ریاستی یا پارلمانی ؛ با رئیس جمهور یا نخست وزیر باید برود تا آفتاب دمکراسی و آزادی در کشور طلوع کند .

محمود خادمی ــ 08 نوامبر 2011
arezo1953@yahoo.de