تقاضا از سر خامی یا فرصت خواهی! - دامون سروی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ آبان ۱٣۹۰ -  ۱۰ نوامبر ۲۰۱۱


در پی فروپاشی حکومت قذافی و آرامتر شدن اوضاع لیبی، در میان ایرانیان درون و بیرون، صف بندی جدیدی به دنبال این تحولات ونیز گفتمانهای موجود دنیا صورت گرفته است: طرفداران و مخالفان سرنگونی جمهوری اسلامی با حمایت و دخالت نظامی خارجی. در میان این دو صف تلاشها جریان دارد. در این میان اما درست است که "طرفداران" دخالت نظامی خارجی(بویژه آمریکا)تعداد اندکی دارند ولی سوار بر موجند و بنظر می رسد صدایشان بلندتر شده و این خطرناک است و جای هشدار دارد.
بی تردید دخالت گران در افغانستان و عراق و لیبی برای توجیه دخالت خود، به همه پرسی رو نیاوردند، تنها از آرای چند شخصیت خسته یا هراسان از رشد جنبش توده ای سود بردند.این افراد و گروه ها گاه پیامدهای درخواست خود را نسنجیده و تنها از سر شتاب (که هرچه زودتر شر کنده شود)دیگران را دعوت کرده و می کنند ولی کار کشته ها آتی نگرانه و با پرده پوشی پیش می آیند. شعارهای طرح شده "برادرانه و خواهرانه"، "بشردوستانه"، "خیر خواهانه"... حتی "برای استقرار دمکراسی و حقوق بشر" است. زمانی دور این دعوت مهجور بود و در تریبونها، در جواب اعتراض کسانی نسبت به نقش آمریکا در انجام کودتای ۲٨ مرداد، می گفتند "ول کنید، آن حادثه به تاریخ پیوسته." یعنی که آمریکا و انگلیس و فرانسه و ... متحول شده اند، روشن و بشردوست اند و دفتر گذشته را باید بست.
در این سالها به همه مردم کشورهای "کم اهمیت" می گویند گذشته را فراموش کنید و بگذارید ما مملکتتان را درست کنیم.آنگاه برای تغییر رژیمهای مستبد و البته ثروتمند، با همین شیوه ها افکار عمومی را آماده می کنند: خبرهای خاص، کشف مراکز تولید سلاح(که در رژیمهای غیرمردمی متکی به سلاح عجیب نیست)، طرح توطئه...،اعلام راههای مقابله(گفتگو، قهر، آشتی و سپس گفتگو،اعلام ناکامی و...انگار بی زور نمی شود)، رایزنی برای جلب نظر همسایگان و قدرتهای دیگر، گزارش آژانس ها، نشست و قطعنامه شورای امنیت، منطقه پرواز ممنوع،اعلام تخلف رژیم حاکم(که پیشاپیش پیداست)،تدارکات نظامی(:تبدیل خاک دیگران به آزمایشگاه سلاحهای مدرن)، ویرانی هر آنچه با ثروت مردم و تلاش سالیان ساخته شده(هماره زیربنایی)، سقوط رژیم، اینک بازسازی(حتمن با بهره برداری پرشتاب از منابع ثروت ملی)،امتیازخواهی و امضای قراردادهای بازسازی ازسوی دخالتگران(که البته با پذیرش "طرفداران" انجام می شود. چه آنها در پستهای جدید نمی توانند بی انصافی کنند).یادمان نرفته که پس از جنگ کویت، جرج بوش پدر اعلام کرد ۵۱% قراردادهای بازسازی کویت را از آن آمریکا کرده است (می توان فهمید که همین تدارکات در شکوفایی اقتصادی دوره فرزند برومندش اثربخش بوده آنقدر که بتواند جنگ بعدی برای سرنگونی صدام را پیش ببرد) و طرف قرارداد چه کسانی بودند؟ "طرفداران از موضع لیبرالی البته به آنها حق می دهند"...زحمت می کشند و باید مزد خود را بگیرند".
این "طرفداران" باید خود را در جایگاه زنان و مردانی که در اثر تحریم ها، کار خود را از دست می دهند و دیگر درآمدی برای اداره سر و همسر، فرستادن بچه ها به مدرسه و دانشگاه، پرداخت اجاره یا قسط خانه ندارند، یا کشاورزانی که به بی پولی افتاده و توان کشت زمین یا برداشت کشته خود را ندارند، دامدارانی که ناچار همه ی دامها را فروخته خرج معاش می کنند، جوانانی که از بیکاری آواره دیار دیگر می شوند، و سرانجام همه ی کسانی که بمباران های طرفین کاشانه و حتی جانشان را می ستاند قرار دهند و آنگاه به این راحتی از جنگ افروزان دعوت کنند و تنور جنگ بیافروزند.
راست این است که پای نخست این هیزم افروختن در داخل حکومت های توتالیتر است. وقتی حکومت بشار اسد سلاح ها را غلاف نمی کند و همچنان خون مردم می ریزد، مردم جز سرنگونی و اعمال قهر راهی نمی یابند. در جنگ های سرنگونی به زور قدرتهای خارجی، اغلب دو طرف درگیرند: رژیم حاکم و توسعه طلبان خارجی. مردم قربانی هستند. براستی فریاد "بشر دوستی" دخالتگران و طرفدارانشان متوجه کدام بشر است؟
آنسوی دیگر، "مخالفان"، کم صداترند.آنها که تشکیلات، سازمان و گروهی دارند بار سنگین تری دارند. گوشهای تیزی انتظار این فریادها را می کشند.آنچه هست را نمی شود نادیده انگاشت ولی واقعن منتظر چه هستیم؟ ایران ما بسیار تاراج شده و درپس هر تاراج، خزان غم انگیز و زمستان دیرپایی بوده است. بیایید تاریخ تلاش های سده ها و سپس بر باد رفتنها، حتا دست کم بار دیگر داستانهای بزرگ علوی، احمد محمود، به آذین، یاشار کمال، شعرهای شاملو، اخوان، ناظم حکمت و... آرزوی مردم برای ایجاد جامعه بدون جنگ و خونریزی و استبداد و ستم طبقاتی را مرور کنیم. تامین این ها تلاش می خواهد و باید هزینه کرد. اگر این را به دیگران واگذاریم، تلفاتش را ما می دهیم و آنها سپس رشته را به کسانی می سپرند که در کنار انجام خواسته آنها، دور جدید استبداد و ستم نصیبمان می کنند. (ساختار وابسته ارتش مصر دست نخورده می ماند و پیشتراز این، جای رضاشاه را به پسرش می دهند تا ساختار حکومت باقی بماند- بد نیست "طرفداران" دخالت خارجی "تاریخ مدرن ایران نگاشته یرواند آبرامیان و صدها کتاب از این دست را البته از دید بشر دوستانه واقعی بخوانند). با این شیوه وقتی ما انسانهای ایرانی، عرب و... "از چاله در آمدیم و در چاه شدیم" شاید پستها نصیب فرصت جویان شود ولی مردم و علاقمندان آنها باز هم باید با استبداد تازه نفس مبارزه کنند. می توان در کنج امنی نشست و برای سران کشورهای زورمند دعوتنامه فرستاد اما نه برای حمله و ویران کردن میهن ما، بلکه برای اینکه راستی پیشه کنند و همکاری کنند، سرمایه های انتقالی وابستگان رژیم را به طمع فرونشاندن بحرانهای مالی خود جذب نکرده بلکه به نفع تلاشهای ایرانیان مصادره کنند. با فرستادگان آنها تنها برای آزادی زندانیان سیاسی در بند رژیم،الزام به برگزاری انتخابات آزاد برای همگان، الزام به آزاد گذاشتن همه گروههای اجتماعی در تشکیل نهادهای برگزیده صنفی و مدنی خود، مذاکره کنند. در فدراسیونها و کنفدراسیونهای بین المللی به حضور مزدوران جمهوری اسلامی که با نام زن، کارگر، معلم، کارفرما،جوان، دانشمند، نخبه،و...شرکت می کنند رای ندهند.