دیکتاتوریهای سکولار یا استبدادهای مذهبی
با نگاهی به انتخابات تونس و پیروزی حزب اسلامگرای نهضت
رحمان سه لیمی
•
به هرحال انتخابات تونس، تمرین موفق دمکراسی به شمار می رود و چنانچه رهبران حزب نهضت ادعا می کنند اگر دیدگاه های اسلامی این حزب بیشتر با مدل حزب عدالت و توسعه در ترکیه مطابقت داشته باشد می توان از آن بعنوان نمونهی بارز تعادل میان اسلام و نوگرایی یاد کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ آبان ۱٣۹۰ -
۱۰ نوامبر ۲۰۱۱
روزی که محمد بوعزیزی در شهر سیدی بوزید تونس در شعلههای آتش می سوخت کسی گمان نمی کرد این رخداد سرآغاز وقوع انفجاری بزرگ در شمال آفریقا و خاورمیانه گردد و معادلات سیاسی منطقه را در آستانهی دگرگونی گستردهای قرار دهد و حتی پس لرزههای آن بر کل جهان تاثیر گذار باشد.
شعلههای سیدی بوزید زبانه کشید و دامان دیکتاتورهای بزرگ تونس، مصر و لیبی را گرفت ومنجر به سقوطشان گردید و جنبش های اعتراضی را در بیشتر کشورهای عربی برانگیخت. روند وقوع تحولات در تونس و مصر چنان سریع بود که فرصتی برای تحلیل ها، ارزیابی ها و پیشبینی های ناظران سیاسی در ایام انقلاب فراهم نشد. پس از سقوط دو دیکتاتور تونس و مصر و سرایت اعتراضات تودهای به کشورهای دیگر از جمله لیبی، سوریه و یمن بود که گمانه زنیها در مورد آیندهی سیاسی جهان عرب و ماهیت نظامهای سیاسی جایگزین آغاز گردید و در این رابطه سوالات زیادی مطرح گردید که پاسخ بدانها نیازمند گذر زمان و کیفیت عملکرد کنشگران سیاسی بوده و است؛ آیا این انقلابها لزوما به تحقق دمکراسی و جامعهای مبتنی بر احترام به حقوق بشر براساس موازین بین المللی خواهند انجامید؟ جهان عرب به معیارهای غربی نزدیکتر خواهد شد و یا شکاف بین تمدن اسلامی و غیر اسلامی عمیق تر خواهد گشت؟ و بالاخره آنکه آیا دیکتاتوریهایی سکولار جای خود را به استبدادهای مذهبی خواهند داد؟
هر چند میتوان ادعا کرد که دینامیزم کلیهی این انقلابها، طبقهی متوسط فقیر بود که با دسترسی به رسانههای ارتباط جمعی و مشاهدهی جهانی بهتر در آن سوی مرزهای جهان عرب که در آن حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی محترم شمرده می شود، کرامت انسانی جایگاهی ویژه دارد و انسانها در رفاه بیشتری زندگی می کنند، اندیشهی تغییرطلبی در آنها شکل گرفت و به شکل نیروهای متشکل و قدرتمند اجتماعی درآمد. ولی نباید تفاوتها را نیز نادیده انگاشت، تفاوتهایی که در زیرساخت اجتماعی و تا حدی سیاسی کشورهای انقلاب زده وجود دارد.
تونس کشوری است که به دلیل موقعیت ممتاز آن برای توریسم و جذب توریستهای فراوانی از اروپا، فرهنگی آمیخته تر و سازگارتر با غرب و به تبع آن از جامعهی مدنی به نسبت تکامل یافته تری نسبت به دیگر کشورهای آفریقایی برخوردار است. شاید یکی از دلایل به خشونت کشیده نشدن حوادث قبل از انقلاب در این کشور، همین موضوع باشد. بدین جهت جامعهی تونس استعداد زیادی برای ظهور و بروز افراطی گری به ویژه از نوع اسلامی آن ندارد. ولی وضعیت مصر و به ویژه لیبی کاملا`متفاوت است و امکان به قدرت رسیدن جریانات افراطی اسلامی در آنها بالاست.
بهترین سنجهی نمایش گرایشهای سیاسی_ اجتماعی در جوامع انقلاب زده، برگزاری انتخابات می باشد تا نیروهای سیاسی و اجتماعی در این کارزار به صف آرایی پرداخته و در رقابتی سالم میزان نفوذ و تأثیر خود را بر جامعه نمایش بگذارند.
انتخابات تونس
نخستین انتخابات پس از آغاز رخدادهایی که به بهار عربی موسوم گشته است پس از حدود ۱۰ ماه از گذشت انقلاب، در تونس برگزار گردید. در این انتخابات که بنا به اعتراف ناظران بین الملی، انتخاباتی سالم و قابل قبولی بود، دهها حزب و جریان سیاسی برای کسب ۲۱۷ کرسی مجلس موسسان شرکت کردند؛ مجلسی که ترسیم نظام سیاسی آتی تونس را با تدوین قانون اساسی رقم خواهد زد و بدون تردید بر فضای سیاسی دیگر کشورهای انقلاب زده نیز تأثیر خواهد گذاشت.
حزب اسلام گرای ''نهضت'' به رهبری راشد غنوشی با کسب بیش از ۴۰ درصد آرا (معادل ۹۰ کرسی ازمجموع ۲۱۷ کرسی مجلس)، برندهی اول انتخابات اعلام گردید.
اعلام نتایج این انتخابات و خبر پیروزی اسلام گرایان تونس، واکنش های فراوانی را در داخل و خارج تونس برانگیخت. گروهی پیروزی حزب اسلامگرای نهضت و بالتبع سایهی سنگین اسلامگراها بر تدوین قانون اساسی را معادل بر باد رفتن اهداف انقلاب و قصابی دمکراسی قلمداد کردند و گروهی نیز با خوش بینی با آن برخورد نموده و معتقدند که فرهنگ سیاسی _ اجتماعی مدرن مسلط بر جامعهی تونس امکان بروز افراطی گری در این کشور مسلمان را نخواهد داد. رهبران حزب اسلامگرای نهضت تلاش می کنند جامعهی جهانی، احزاب لیبرال و سکولار تونس و سرمایه گذاران خارجی و عمدتا غربی را متقاعد سازند که تونس همچنان لیبرال ترین کشور آفریقا خواهد ماند و سواحل زیبای آن همچنان پذیرای توریستهای خارجی به سبک سابق خواهند بود.
دلایل زیادی برای پیروزی اسلامگراها در تونس مطرح شده است که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱_ جامعهی تونس، جامعهای عربی _ اسلامی است و مردم به آموزههای دینی احترام می گذارند حتی اگر به واجبات دینی عمل نمایند.
۲_ هر دو رئیس جمهور تونس پس از اعلام استقلال این کشور از فرانسه در سال ۱۹۵۶، تلاش کردند مردم را از اسلام دور نگه دارند و احساسات مذهبی مردم را جریحه دار کنند. حبیب بورقیه و زین العابدین بن علی، هردو از در مخالفت با اسلام برآمدند و همین موضوع انقلابیون دردمند از رژیم سابق رابه اسلامگرها متمایل کرد.
٣_ سابقهی ٣۰ سال فعالیت حزب اسلامگرای تونس که بعدها حزب نهضت نام گرفت، بر جامعهی تونس تأثیر زیادی گذاشته است. این حزب در سال ۱۹٨۱ تأسیس و پس از حدود ٨ سال فعالیت در داخل، تحت تعقیب و فشار دولت بن علی قرار گرفت و رهبران آن و از جمله راشد غنوشی ناگزیر به ترک کشور و اقامت در انگلستان شدند. رهبر حزب، راشد غنوشی متفکری اسلامی و میانهرو به شمار میآید که در دفاع از اسلام میانهرو کتب متعددی منتشر کرده است.
به هرحال انتخابات تونس، تمرین موفق دمکراسی به شمار می رود و چنانچه رهبران حزب نهضت ادعا می کنند اگر دیدگاه های اسلامی این حزب بیشتر با مدل حزب عدالت و توسعه در ترکیه مطابقت داشته باشد می توان از آن بعنوان نمونهی بارز تعادل میان اسلام و نوگرایی یاد کرد .
حزب نهضت اعلام کرده است که به حقوق اجتماعی زنان که تا کنون کسب کردهاند احترام می گذارد و فرصت زیادی برای زنان در راستای مشارکت بیشتر سیاسی فراهم خواهد کرد. نسبت زنان منتخب برای مجلس موسسان که در لیست حزب نهضت قرار گرفتهاند بیش از ۴۶ درصد (معادل ۴۲ کرسی از مجموع ۹۰ کرسی) میباشد. این موضوع موید ادعای این حزب در رابطه با اهمیت مشارک سیاسی زنان است.
تجربهی حکومتی مدرن و دمکراتیک در جامعهای مذهبی تر و یا به عبارتی دیگر تلفیق سکولاریزم و اسلام می تواند الگوی مناسبی برای دیگر کشورهای منطقه باشد و نباید چنین پنداشت که هر حکومت دینی ای لزومأ به استبداد خواهد انجامید و تجربهی جمهوری اسلامی تکرار خواهد شد. به ویژه آنکه راشد غنوشی در این رابطه به صراحت اعلام کرده است که ''من خمینی نیستم."
هرچند حزب نهضت، پیروز اول انتخابات تونس است ولی واقعیت آن است که حدود ۶۰ درصد مردم تونس به احزاب چپ و سکولار رأی دادهاند و حزب نهضت ناگزیر است برای تدوین پروژهی قانون اساسی و تشکیل دولت با این احزاب به توافق برسد.
شاید نتایج انتخابات و صحنهی سیاسی دیگر کشورهای انقلاب زدهی منطقه به مراتب بغرنج تر از تونس باشد و نگرانی ها از به قدرت رسیدن اسلام گرایان افراطی در مصر، لیبی و احتمالأ سوریه و یمن واقعی تر بنظر برسد.
|