نظامی به مثابه چوپان دروغگو


نیما میرصادقی


• در چند سال اخیر دومینوی دروغگویی احمدی نژاد و یارانش، جمعی که به هیچ اصول اخلاقی و مذهبی پایبند نمی باشد، بسیاری از مسئولین نظام را نیز به ورطه دروغگویی کشانده است. بطوری که می توان سالهای صدارت احمدی نژاد بر پست ریاست جمهوری کشور را دوران «مرگ اخلاق» نامید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ آذر ۱٣۹۰ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۱۱


تا پیش از روی کار آمدن شخص احمدی نژاد، دروغ گویی و انتشار اخبار کذب و طفره رفتن از واقعیت نه آنکه در قاموس سیاست مداران ایرانی وجود نداشت اما می توان گفت که هرگز تا به این حد دروغگویی در میان مسئولان نظام نهادینه نگشته بود به طوری که این روزها کمتر روزیست که به شب رسد و مسئولی در سطح کشوری خبر کذبی را بیان ننماید. فی الواقع در چند سال اخیر دومینوی دروغگویی احمدی نژاد و یارانش، جمعی که به هیچ اصول اخلاقی و مذهبی پایبند نمی باشد، بسیاری از مسئولین نظام را نیز به ورطه دروغگویی کشانده است. بطوری که می توان سالهای صدارت احمدی نژاد بر پست ریاست جمهوری کشور را دوران «مرگ اخلاق» نامید. مرگ اخلاقی که تا بیت رهبری پیش رفته و رهبر و یارانش را که در مخیله مردم عوام به عنوان قدیسانی پاک شناخته می شدند را نیز فرا گرفته و از اعتبار همیشگی انداخت و همچنین از جمهوری اسلامی نه جمهوریتی باقی گذاشت و نه اسلامیتی.
لذا بزرگترین اختلاس ها و بیشترین مفاسد در دولتی رخ داد که خود را با دولت رجایی مقایسه می نمود و البته در این مقایسه نابخردانه همین بس که دولت رجایی چند صباحی بیش دوام نداشت و اصلا نمی توان به علت عمر بسیار کوتاهش برای آن امتیازی منفی یا مثبت قائل بود زیرا آنقدر عمر این دولت کوتاه بود که صحبت از موفقیت ها و یا شکست های آن غیرمنطقی به نظر می رسد. به هر شکل باید اعتراف نمود که در این چند ساله کمتر اصلی از اخلاق بجای ماند که احمدی نژاد و یارانش آن را زیر پا نگذاشته و پایمال ننموده باشند.
میر حسین موسوی اولین فردی بود که احمدی نژاد را در مناظره تلویزیونی به طور رسمی دروغگو خواند و علی خامنه ای نیز اولین کسی بود که در خطبه نماز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱٣٨٨ از دروغگو خطاب نمودن وی انتقاد کرده و نظرات رئیس دولت دهم را بیشتر از هر مقامی به خود نزدیک دانست. با این حال این روزها کمتر فرد آگاهی در ایران است که احمدی نژاد را یک دروغگو نداند. فردی که در مقابل تمامی دوربین ها و خبرنگاران به سادگی دروغ می گوید و آمار و ارقام غیرحقیقی را بیان می کند. فردی که به راحتی منکر وجود زندانی سیاسی در ایران، حصر میرحسین و کروبی و هر واقعیت ملموس دیگری می شود و از همین روست که امروز صفت دروغگویی برای وی، از یک اتهام، به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل گشته است. در تائید این سخن همین بس که این روزها برخی از محافظه کاران نیز افسار صبرشان گسیخته و در رسانه های خود از واژه «خلاف واقعگو» برای دروغگو نامیدن وی استفاده می کنند.
البته این دروغ گویی ها و بی اخلاقی ها تاثیرات بسیار زیانباری در عرصه داخلی و خارجی برای کل نظام در پی داشته است. در عرصه داخلی از بین رفتن مشروعیت نظام و در عرصه خارجی بی اعتمادی بین المللی ماحصل آن می باشد به طوریکه این روزها کمتر کشوریست که دیگر ادعاهای صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را باور نماید. واقعیت آنست که نظام بین الملل بر اصل اعتماد استوار بوده و دروغ همان چیزی است که این اعتماد را خدشه دار می کند.
گرچه ماهیت آنارشیک و درهم تحقیقات هسته ای در ایران تا حدود زیادی شک برانگیز می باشد ولی بر متخصصین امر نباید پوشیده باشد که این مدل از تحقیقات تنها ناشی از سواد کم و بی مدیریتی مسئولان سازمان انرژی اتمی می باشد نه مقاصد سوء حاکمیت. برای مثال در اوایل هزینه سرسام آور تولید آب سنگین برای جامعه بین المللی غیرقابل هضم بود زیرا کاربرد عمده این ماده تنها در راکتورهای آب سنگین (همان راکتوری که پاکستان را به بمب پلوتونیومی رساند) و بمب اتم بوده است و فرای آن برای تحقیقات آزمایشگاهی تنها چند لیتر ناچیز کافی به نظر می رسید که هر ساله از بازار سیاه بین المللی قابل تهیه بود و نیازی نبود که نظام انچنان خرج کلانی برای تولید این ماده بنماید. این بی برنامگی ها در پایان دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی باعث شد تا یکی از مسئولین روسیه در اظهار نظری جالب عنوان نماید که حاضر است با محاسبات عددی به ایرانی ها ثابت کند که بسیاری از برنامه های سازمان انرژی اتمی دور ریختن پول می باشد و هیچ درآمدزایی برای ایرانیان ندارد. به هر شکل با روند اعتماد سازی دولت سید محمد خاتمی در همان دوران بر جامعه بین المللی مسجل گردید که اوج امال تحقیقات سازمان انرژی اتمی ایران دستیابی به مدل ژاپنی تکنولوژی هسته ای می باشد. در مدل ژاپنی بر خلاف مدل روسی و چینی هدف، دستیابی به تکنولوژی ساخت مستقیم بمب نمی باشد. در این روش آنقدر تکنولوژی باید در همه عرصه های هسته ای پیشرفت کند که ساخت بمب فرآیندی سهل و ساده گردد، به عبارتی در مدل ژاپنی بمب اتم یک قدرت بالقوه می باشد نه بالفعل. همچنین در همان دوران نظام بین المللی دریافت که تا زمان رسیدن ایرانی ها به مدل ژاپنی سالیان بسیاری در پیش است.
با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد گرچه روند سیاست گذاری ها و فعالیت در سازمان انرژی اتمی تغییر خاصی نکرد (به علت اینکه عملا این سازمان زیر مجموعه بیت رهبری بود تا ریاست جمهوری) ولی کارکرد این دولت روند اعتمادسازی در عرصه بین المللی که از خصایص دولت های قبلی بود را به اعتمادزدایی تبدیل نمود که دروغگویی های شخص رئیس دولت چه به مردم و چه به جامعه بین الملل مزید بر این علت گشت.
به هر شکل امروز دولت احمدی نژاد برای نظام بین الملل همچون یک چوپان دروغگو گشته است. چوپانی که به علت دروغگویی های مدوام به مردم و نظام بین الملل هیچ حرف راستی حتی اگر همچون روز روشن باشد از وی پذیرفته نیست. این نشر اکاذیب تاوانی بس عظیم برای جامعه ایران در پی داشته و دارد تاوانی که ملت شاید به زودی بر سر پرونده هسته ای پرداخت نماید.