نهال سحابی یکی از صدها قربانی خشونت دولتی
۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنان


عفت ماهباز


• مرگ نهال خود خواسته نبود، نهال را سر در خاک کردند. او قربانی حجاب و ترس و جهالت جامعه شد. خشونتی که بر او روا شد نه تنها در طی سه روز؛ در طی سه سال یعنی از همان روزی که به دنبال رای خویش رفت و پاسخش را در خیابان ها با گلوله شنید او را هدف گرفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۵ آذر ۱٣۹۰ -  ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱


پنج‌شنبه هفت مهر کودکان در مهد کودک منتظر نهال معلم زیبای خود بودند تا با لبخند زیبای او بازی شان را اغاز کنند. اما عمر نهال شباهنگام به پایان رسیده بود.
«نهال سحابی نویسنده وبلاگ "لحظه‌های محتضر" پنج‌شنبه ۷ مهر ۱۳۹۰ با خوردن قرص به زندگی خود پایان داد. نهال، پیش از خودکشی و در زمان بازداشت از سوی بازجویان به پخش اعترافات تلویزیونی تهدید شده بود »
«در نهم مرداد ماموران امنیتی در هجومی به خانه کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر دو دوست وی بهنام گنجی و نهال سحابی را همراه با کوهیار گودرزی دستگیر و نهال سحابی را سه روز پس از بازداشت با وثیقه‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد میکنند و پس از خودکشی بهنام گنجی در ۱۰ شهریور، نهال نیز در هفتم مهر ماه به زندگی خود پایان می‌دهد».
«نهال ‏گفت، حدود ۷۲ ساعت بازداشت بوده، و از این ۷۲ ساعت، ۲۴ ساعت روی او خیلی فشار زیادی بوده است».

اولین روزهای پائیزی است، خزان هنوز در انتظار شکاری ننشسته اما همه چیز.به ناگهانی فروریخت و خانواده ایی برای همیشه به خزان و ماتم نشستند. نهالی هنوز سبز، هنوز جوان و تازه به زمین ریخته شد. صدایش سحر را لرزاند. مادر و پدر هراسان، در ماتم گلسرخ شان، باورانده شدند. که ابروباخته اند برای پوشش شرمندگیشان انچه را بدانها تحمیل کردند پذیرا شدند. پدر تلاش نمود مرگ نهال زیبا و عزیزش را در پوشش قسم های و مصاحبه های متعدد بپوشاند. پدر و مادر ترس خورده به فاجعه نشسته، همچون نهال و صدها جوان کشته شده چند سال اخیر ایران، قربانی خشونت عریان دولتی شده بودند. عکس نهال با لبخندی زیبایش که دستبندی سبز مزینش بود امروز حتی تزیین خانه شان نبود. پدر پس از این مرگ دلخراش به هراس ابرو، همه را منکر شده بود، انقدر که حتی دختر زیبایش نهال را نیز شاید می توانست انکار کند. مصاحبه پشت مصاحبه که دخترم عاشق نبود. دخترم شاعر نبود، دخترم از سیاست هیچ نمی دانست، دخترم مادر همه بود! و سر انجام اینکه دخترم حتی زندان هم نبود.
براستی در سه روز زندان بر سر نهال چه امده بود و چه ها در زندان و بعد از آن، شنیده بود؟ چه خشونتی بر او روا شده بود که چنین خشن از خود و همه انتقام گرفت؟ چه بر سرش امد که همه تعلق خود را به کودک و کبوتر، به خانه و خیابان و زندگی از دست داد. و آز زیبایی های زندگی برای همیشه دل کند؟ در سه روز بر سر او چه اورده بودند که خود را از دست یافته دید؟ زنی که تنها زیباییش در جامعه، می توانست حکم فاجعه ایی برای او باشد تا همه علیه اش داستان های باب میل خود بسرایند. نهال کرامت انسانی اش در سه روز زندان آنچنان دستخوش دگرگونی شد که تنها ضربه ایی لازم بود تا از ان دل بر کند. وقتی از زندان بیرون آمد حس گناه همراه تنهایی عمیق، حسی که اطرافیان بخاطر درک نکردن شرایطش بیشتر بر او تحمیل نمودند و بدنبال آن خودکشی بهنام گنجی پسری که ظاهرا عاشقش بود در ده شهریور، تیر خلاص برای پایان زندگی او بود. روح حساس و جوان نهال نتوانست بیش از ان طاقت اورد و خودکشی اینگونه بر او تحمیل شد.
نهال را تنها سه روز در زندان نگه داشتند. اما ان خراب اباد بر او اواری شده بود. در زندان نهال از همه چیز می هراسید از صدای جیر جیر سوسک ها و موش های دیوار و تا پچ پچ شب در اغوش باد. او یاد همه ماجراهای رفته بر زنان و دختران جوانی افتاد که تا ان روز شنیده بود: ترانه موسوی سوخته در بیابان، زهرا بنی یعقوب در زندان همدان، زهرا کاظمی در همین اوین. ماجری کهریزک و ماجری رفته بر دختران و زنانی که سر در خاک شدند و کسی ندانست بر انها چه گذشت. در بیم و هراس ارتباطاتی که به او نسبت می دادند گیج شده بود. انقدر رابطه اش با کوهیار را بزرگ کردند، از او ارتباطات دیگری را می خواستند، آنها چه کسانی هستند در چه کشوری زندگی می کنند و او از چه طریقی با انها در ارتباط است. به او تهمت های ناموسی زدند.
سه روز زندان، سه روزی که هر لحظه اش تنش لرزید. باز جویی پشت باز جویی. گاه روابطی را به او نسبت می دادند که او حتی اسم ان مردان را قبلا نشنیده بود و می خواستند از او که اعتراف کند به اینکه او رابط است با فلان سازمان و یا... انقدر تهمت و افترا زده شد ارامش زندگی او سلب گردید او از درون شکسته و ویران شد.
«در آزندان نهال تا جایی که توانسته، از خود دفاع کرده است. طوری که خود او می‏گفت، حاضر نشده چیزی بگوید. چون اصلا چیزی نداشته که بگوید. تنها دفاعش در برابر بازجوها این بوده که «من فقط یک عاشق‏ام»! من فقط عاشق بهنام هستم و بیشتر از این نیستم.»
او فکر می کرد اگر بگوید عاشق است از بار گناهش کاسته می شود عاشق بودن،چه گناهی بالاتر از این انهم عاشق پسرکی 22 ساله! پاسخ بی ابرویی او لابد شلاق است لابد گفتند و تهدیدش کردند سنگ سنگسار را. تهدید شده بود که اگر سکوت نکند دوباره بازش می گردانند برای اعتراف تلویزیونی و و ابرویش را پیش همه خواهند برد.
نهال انقدر از ابرو شنید که پا به خانه هم که گذاشت با تهدید پدر و مادرش از بی ابرویی روبرو شد. بازجویان فضایی سختی برای او در بیرون فراهم کرده بودند. حتی حق دیدار با بهنام از او سلب شده بود. دیدارش در پنجشنبه ها با بهنام امکان پذیر نبود و خودکشی بهنام گنجی ضربه نهایی را بر اپیکر او وارد کرد.
سرخورده و سرشکسته با احساس گناهی بزرگ روزگار گذراند. در مرگ بهنام می خواست مویه کند و گیسو بکشد اما حتی اجازه ندادند در تشییع جنازه ان عزیز باشد. نهال سبز ما به زردی گرائید انچنان که روز و شب نمی شناخت دیگر همه چیز را تیره و زشت می پنداشت، دیگر لبخند کودکان شیرین نبود، دیگر چهچه پرندگان را نمی شنید. رفتن و رفتن فکری که در سرش می پیچید. نهال که در مرگ هاله سحابی در وبلاگش سروده بود برای بهنام و پنجشنبه های دیدارش شعر گفت و وعده دیدار داد که پیش او خواهد رفت.
nahal53.blogfa.com

و شعری در مرگ هاله سحابی سرود
او بود دختری به سوگ نشسته که به سوگ نشانید
تابوت پدر را بر بی جان ترین شانه هایش کشانید
تا به آزادی سپارند شان.
پدر و هاله اش
و شعری در مرگ بهنام
دیر از گوش های غلیظم چکیدی.کمای من به مرگ گرمی رفته است
به رابعه
به نشاط
به ستاره به فاضل به علیرضا به مادر به پدر به...
به این یه ذره من از بهنام مانده
به پنجشنبه هایمان...

و اینگونه نهال در گرگ میش هوای مهر، با وفا به مهر بهنام کمر به قتل خود بست و اینگونه قربانی خشونت دیگری به جامعه اضافه شد. ابرو بی ابرو شد زمانی که بر جان دخترکی چنین زیبا و با احساس و هنرمند خاک ریختند.
خودکشی را مرگ خود خواسته می نامند. اما مرگ نهال خود خواسته نبود، نهال را سر در خاک کردند. او قربانی حجاب و ترس و جهالت جامعه شد، خشونتی که بر او روا شد نه تنها در طی سه روز، در طی سه سال، یعنی از همان روزی که به دنبال رای خویش رفت و پاسخش را در خیابان ها با گلوله شنید، هدف گرفت. همان روزی که ندا و سهراب را کشتند و شبنم را زیر ماشین کردند، همان روزی که هاله سحابی از زندان برای تشییع پدر به خانه امد و کشته شد. برای نهال همه این ضربه ها خشونتی بود که بر روح و روانش اثر می گذاشت. نهال خودکشی نکرد اور را خودکشی کردند. نهال ها قربانی خشونت ابرو و حیثت رنگ باخته ایی می شوند که جامعه برای زنان می آفریند. برادران بازجو از همه فیلم شنود دارند تا ابرو ببرند و پدر این دام بزرگ را ندید، اگرچه او هم قربانی خشونت شد. کاش نهال های باغچه مان را با ابروی حجاب در هم نپیچیم و خفه نکنیم.

عفت ماهباز
efatmahbas@hotmail.com
efatmahbaz.com
زیرنویس

کمیته گزارشگران حقوق بشر
«بر اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی ایران، آمار خودکشی در سه ماهه نخست سال 1390 نسبت به مدت مشابه سال قبل نزدیک 10 درصد افزایش داشته است این آمار برملاکننده بسیاری از بحران های زیرپوستی جامعه است که افراد ناکام را به اوج استیصال می رساند و ترغیبشان می کند که به طریقی به تعبیر خود از قید زندگی "رها" شوند»
کمیته گزارشگران حقوق بشر- نهال سحابی، از دوستان بهنام گنجی و کوهیار گودرزی که در تاریخ 9 مردادماه ماه ، بازداشت شدند، شب گذشته دست به خودکشی زد و درگذشت. نهال سحابی از دوستان نزدیک بهنام گنجی بوده است که پس از خودکشی وی دچار مشکلات شدید روحی و روانی شده بود وی شب گذشته به مانند بهنام گنجی، دست به خودکشی زده و درگذشت. در ادامه ی بازداشت
نهال سحابی سه روز پس از بازداشت با وثیقه‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد می‌شود و پس از خودکشی دوست پسرش به زندگی خود پایان می‌دهد.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران روز(جمعه ۸ مهر۱۳۹۰) با انتشار بیانیه ای خواستار تحقیق و پاسخگویی قوه قضاییه در مورد بازداشت کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر که از نهم مردادماه در زندان است و خودکشی اخیر دو دوست وی بهنام گنجی و نهال سحابی شده است. بهنام گنجی همراه با کوهیارگودرزی دستگیر و پس از مدتی آزاد شد و متعاقبا خودکشی کرد. در حالی که سکوت مقامات ایرانی در خصوص بازداشت کوهیارگودرزی و نیز بازداشت و نحوه بازجویی به عمل آمده از بهنام گنجی همچنان ادامه دارد، مرگ نهال سحابی نیز بر ابهامات این پرونده تراژیک افزوده است.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی هم همزمان با بازداشت وی در کرمان بازداشت شد و بنابرگزارشات مختلف به جرم اقدام علیه امنیت ملی از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه طی هفته های گذشته محاکمه شده و همچنان در زندان کرمان به سر می برد.
بهنام گنجی در ۱۰ شهریور ونهال سحابی در ۶ مهر هر دو با خودکشی به زندگی خود پایان دادند. مقامات قضایی در قبال بازداشت کوهیارگودرزی طی ماه های گذشته سکوت مطلق اختیار کرده اند و
نهال سحابی همچنین وبلاگنویس بود که در وبلاگ شخصی خود به ادبیات و شعر می پرداخت. پس از مرگ زندانی سیاسی هدی صابر و کشته شدن هاله سحابی دختر عزت الله سحابی در حین مراسم تشییع جنازه وی نهال سحابی در وبلاگ خود به این دو اتفاق ناگوار پرداخت.
به دنبال خودکشی نهال سحابی و انتشار اخباری در ارتباط با دوستی بسیار نزدیک و عاشقانه نهال و بهنام گنجی که او نیز چندی پیش خودکشی کرده بود، خانواده سحابی طی نامه‌ای، با اعتراض به نحوه اطلاع‌رسانی مرگ نهال، خواستار پایان دادن به گمانه‌زنی‌ها در باره علل خودکشی او شده‌اند. در این نامه آمده است: «می¬‌گویند نهال¬‌مان از «غم فراق» معشوق جوانش که چندی پیش دست به خودکشی زد، به سراغ مرگ رفت. نهال اما معشوق بهنام نبود. هر خبری که بکوشد نسبت نهال با بهنام گنجی را از جنس معشوق¬ بودن، دوست¬ دختربودن یا هر چیز دیگری شبیه به این وانمود کند، هیچ ربطی به واقعیت ندار
پیش از این بهنام گنجی دانشجوی ۲۲ ساله، از دوستان نزدیک کوهیار گودرزی و "دوست پسر نهال سحابی"، نیمه شب پنجشنبه ۱۰ شهریور با خوردن قرص به زندگی خود
«منوچهر سحابی با تکذیب روابط عاشقانه میان نهال سحابی 37 ساله و بهنام گنجی 22 ساله تاکید دارد که تمام دوستان دخترم، حتی آن‌ها که 42 یا 43 سال دارند همیشه به او می‌گفتند، "مامان نهال". منوچهر سحابی پدر نهال سحابی در گفت‌و‌گو با دویچه‌وله، همچنین خودکشی دختر خود بعد از خودکشی بهنام گنجی را "اتفاقی" می‌خواند.»
. بر اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی ایران، آمار خودکشی در سه ماهه نخست سال 1390 نسبت به مدت مشابه سال قبل نزدیک 10 درصد افزایش داشته است.
آمار خودکشی در سال 1389 نیز نسبت به سال قبل از آن رشدی نزدیک به 18 درصدی را نشان می دهد. این آمار برملاکننده بسیاری از بحران های زیرپوستی جامعه است که افراد ناکام را به اوج استیصال می رساند و ترغیبشان می کند که به طریقی به تعبیر خود از قید زندگی "رها" شوند


شعری از نهال سحابی برگرفته از وبلاگ شخصی
nahal53.blogfa.com
nahal53.blogfa.com