فوتبال و توپهای "جمهوری؟" اسلامی در میدان اپوزیسیون ایرانی
منیره کاظمی
•
حال بازیهای جام جهانی به پایان رسید. سوال این است که آیا باز هم اپوزیسیون ایرانی در انتظار توپ بعدی رژیم نشسته است که به دنبال آن بدود، و یا نه میخواهد ابتکار عمل نشان دهد و توپ خود را به میدان مبارزه با رژیم توتالیتر جنایتکار، سردمدار جهل و خرافات و منبع هر چه تنفر و خشونت است، روانه سازد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ تير ۱٣٨۵ -
۱۰ ژوئيه ۲۰۰۶
شنبه ١٧ ژوئن ٢٠٠٦ ساعت ١٣، چندی بود که از اروپا و تب فوتبال به دور بودم. از فرودگاه فرانک ف ورت با تاکسی روانه مرکز شهر شدم. نزدیکیهای مرکز شهر با دیدن تعداد زیادی ایرانی پرچم به دست منقلب گشتم و شروع کردم با خود زیر لب حرف زدن. راننده تاکسی سوال کرد بعله؟ با من بودید؟ با صدای لرزان و بغضآلود گفتم نخیر، داشتم از خودم سوال میکردم که آیا این انسانها میدانند که چه میکنند؟ چرا اینها که اینگونه سر و صورت خود را رنگ کردهاند و پرچم به دست گرفتهاند برای حقوق انسانی به یغما رفته خود و هموطنانشان به خیابانها نمیآیند؟ چرا برای اعتراض به نقض حقوق بشر اینگونه که الان فریاد میزنند، صدائی از آنها بر نمیخیزد؟ این خانمهای ایرانی که اینگونه به علت گرما میتوانند و آزادند که با لباسهای تابستانی به دیدن فوتبال بروند و برای تیم اعزامی ولایت فقیه هورا بکشند، چرا زنان داخل ایران، که نه تنها از آنها آزادی پوشش سلب شده بلکه حتی از دیدن بازی فوتبال محرومند، را حتی برای یکروز هم شده فراموش کردهاند؟ راننده تاکسی که به نظر از مهاجرین یکی از کشورهای شمال آفریقا بود شانه هایش را بالا کشید و گفت: نان و بازی برای خلق١ و مرا با بغض خود تنها گذاشت .
١٧ ژوئن اما در آلمان سالگرد روز قیام مردم برلین شرقی سابق هم هست. قیامی که به خصوص مغازه داران و صاحبان و کارکنان کارگاهای کوچک خدماتی در آلمان شرقی علیه پروسه دولتی سازی از نوع شوروی سابق در آن نقش مهمی را ایفا کردند. به همین دلیل تا قبل از فروپاشی بلوک شرق به عنوان روز همبستگی دو آلمان جشنهایی در آلمان غربی برگزار میشد که در آنها خواستهء قلبی مردمان دو قسمت تقسیم شده، مبنی بر اتحاد دو کشور آلمان مطرح و تأکید میشد .
شنبه ١٧ ژوئن ٢٠٠٦ اما فرانکفورت صحنه یک گردهمائی از نوع دیگری هم بود .
اُودو فویگت ( Udo Voigt ) رئیس حزب نئونازی NPD آلمان در یک گفتگویی در مجله تلویزیونی پانوراما که از شبکه یک تلویزیون آلمان که در روز پنجشنبه ٢٠ آوریل ٢٠٠٦ پخش شد با پشتیبانی از احمدی نژاد رئیس "جمهوری" اسلامی ایران، اعلام کرد که این حزب به دلیل نزدیکی به مواضع سیاسی رژیم ایران قصد دارد استقبال شایانی از تیم فوتبال ایران به عمل آورد و از حالا برای این استقبال تدارک می بیند. یکی از روزهای استقبال و خوشآمدگوئی هم همین ١٧ ژوئن ٢٠٠٦ در شهر فرانکفورت بود. اما این تظاهرات از سوی پلیس لغو شد و در اعتراض به گفتههای یهودستیز احمدی نژاد و پشتبانی نئونازیها از وی، یک گردهمائی در میدان اُپر (Opernplatz) برگزار شد. نزدیک به ٦٠٠ نفر و به گفته پلیس ١٠٠٠ نفر در آن شرکت داشتند ولی به زحمت میشد ایرانیی در میان حاضرین پیدا کرد، اگر هم بودند به جرأت میتوان گفت نه از فعالین سیاسی شهر بلکه از جامعه یهودیان ایرانی بودند که در این گردهمائی اعتراضی حضور داشتند .
در این راستا من اما قبل از برپائی این گردهمائی تنها شاهد اعتراضاتی انگشتشمار آنهم از جانب تعداد کمی از دانشجویان٢ و یا در اینجا و آنجا از سوی افراد منفرد ٣ در میان ایرانیان بودهام. آیا این تصادفی است که فعالین سیاسی ایرانی مقیم آلمان عکسالعملی علیه اطلاعیه نئونازیها و یا مهمتر از آن اظهارات احمدینژاد مبنی بر دروغ بودن واقعه هولاکاست از خود نشان ندادهاند؟ بلکه بر عکس حتی تا آنجا چشمها را بر هم گذاشتهاند که یکی از اعضای شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهان که در آلمان هم زندهگی میکند مینویسد: "در این چند روز ما ایرانیها در یک جشن بزرگ بین الملی شرکت کردیم در جشنی که همانند جشن های ملی ما نظیر نوروز همه از بزرگ و کوچک و زن و مرد مشارکت داشتند". و در ادامه مینویسد: "دخترم پرچمی از مغازه خریده بود آرم جمهوری اسلامی میان سه رنگ آن نقش داشت و میگفت چه فرق میکند که وسط پرچم چه تصویری باشد."٤
در اینجا لازم است که به صحبتهای احمدی نژاد در مقابل تیم اعزامی ایران به جام جهانی هم اشارهای داشته باشم. احمدی نژاد قبل از اعزام تیم "ملی" فوتبال ایران در برابر آنها ظاهر شده و بعد از مزه انداختنهای از نوع خود میگوید: "تعدادی از مردم آلمان از حضور ما در این بازیها استقبال کرده و به سفارتخانه و کنسولگریهای ما رجوع کردهاند تا صاحب پرچم جمهوری اسلامی شوند "٥. خوب تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
آیا پس از اینکه اپوزیسیون ایرانی مدتی به دنبال توپ پروژه "ملی؟" غنیسازی اورانیوم دوید، باید حال شاهد دویدن آنان به دنبال توپ فوتبال تیم اعزامی ولایت فقیه باشیم تا آقایان حاکم در تهران درآمدهایی نفتی که قرار بود بر سر سفرههای محرومان بیرند از یکسو برسر سفرهء احزاب نئونازیسم روانه سازند ٦، و از سوی دیگر تا همه دنیا و از جمله اپوزیسیون سرشان به دنبال توپ فوتبال گرم است به راحتی در تدارک کنفرانس بینالمللی هولوکاست باشند؟ حمید رضا آصفی سخنگوی وزارت امورخارجه ایران روز چهارم تیر ماه در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص اینکه چرا همایش هولوکاست که قرار بود بهار امسال (یعنی قبل از برگزاری بازیهای جام جهانی) برگزار شود، به تعویق افتاد و آیا این به معنای آرام شدن سیاست تندروانه ایران است گفت: "من برگزاری سمینار را یک اقدام تند نمی دانستم که عدم آن را ملایمت بدانم. برگزاری این کنفرانس برای آبان قطعی شده است" ( یعنی بعد از بازیهای جام جهانی ).
به وبلاگهای ایرانیان مراجعه میکنم جز چندتایی انگشتشمار بقیه به نحوهء بازی تیم اعزامی از ایران پرداختهاند و یا از این و یا آن تیم هواداری میکنند، حتی وبلاگهایی که همیشه مضمونهای سیاسی داشته و در مقابل رژیم ولایت فقیه موضع روشنی از خود نشان دادهاند . تب فوتبال آنها را هم به دنبال توپ کشانده است اشکال در کجاست؟ ما را چه میشود؟
طبق آماری حدود ١٠٠،٠٠٠ ایرانی در آلمان زندهگی میکنند که تعداد بیشمار آنان به دلیل مسائل سیاسی و یا به علت مشکلات عدیدهء اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، قومی، مذهبی، جنسی و ...که با رژیم حاکم بر ایران داشتهاند به این کشور مهاجرت کرده و یا پناهنده شدهاند. جالب اینجا است که بارها شاهد به خود بالیدن ایرانیان مقیم آلمان بودهام چرا که قابلیت و توانائی حل شدن آنان نسبت به مهاجرین دیگر را در جامعهء میزبان سرآمد و الگوئی دانستهاند .
گفته میشود ایرانیان مقیم آلمان بیشترین تحصیلکردههای مهاجرین این کشور را شامل میشوند. در میان آنان هم کم نیستند که در رشتههایی مثل تاریخ، جامعهشناسی، علومسیاسی و دیگر رشتههای علوم انسانی تا مقطع دکترا تحصیل کرده و در همین زمینه کار میکنند. سوال اینجاست که آیا در همین محدوده شغلیشان نمیباست به این حرکت نئونازیها حساس میبودند؟ دیگر از حل شدن در جامعه آلمان سخن نمیگویم .
چندی پیش یکی از وبلاگهایی که نویسنده آن د ر دانشگاه استنفورد کالفرنیا در مقطع دکترا تحصیل میکند و احساساتی ضد غربی از خود بروز میدهد ویدئوکلیپی از تبلیغات نئونازیها برای خوانندهگان وبلاگش در دسترس گذاشته بود که با تذکر دوستی آنرا برداشت. این ویدتوکلیپ که در متن آن یک ترانه نژادپرستانه و ضدیهود به زبان آلمانی پخش میشد، تصویرهایی از مصیبتهایی که بر فلسطینیان میرود را همراه با عکسهایی از احمدینژاد به نمایش میگذاشت. یک ماه پیش هم یک ایمیلی در میل باکسهای ایرانیان ردوبدل میشد که حاوی لینکی از یک ویدئو کلیپ دیگری بود، مبنی بر ساختهگی بودن صدمه ساختمان پنتاگون در روز ١١ سپتامبر ٢٠٠١ در اثر برخورد یک هواپیما با آن. در متن این ویدئو کلیپ صدای هیتلر پخش میشد. آیا اینها هم تصادفی است؟
آیا ما ایرانیان به نوعی یهودستیز هستیم؟
به حافظهء خود رجوع میکنم، از ضربالمثلهایی ضدیهود که در زبان محاورهای مان فراوان قابل ذکر هستند میگذرم، از نظرات یهودستیز شاعران و نویسندهگان نامدار خودمان هم سخن نمیگویم، ولی اما چه قبل و چه بعد از به قدرت رسیدن خمینی بر قدرت زمانی که راجع به ریشهء هر مشکل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیرو که اشاره میشد بدون در نظر گرفتن اینکه در شهر و روستا در دانشگاه و خیابان آنرا مطرح کرده باشی جواب یکی بود و هست: اسرائیل و یهودیان. حال چه از موضع چپ به عنوان اینکه یهودیان ثروت و اهرمهای قدرت جوامع سرمایهداری غرب را در اختیار و کنترل خود دارند، و چه از موضع مذهبیون بنیادگرا .
آیا این تصادفی است که چندی پیش تعدادی از استادان دانشگاههای ایران در رشتههای فلسفه و دیگر رشتههای علوم اجتماعی و انسانی زودتر از موعد حکم بازنشستهگی خود را گرفته و خانه نشین شدند تا راه برای شاگردان استاد احمد فردید باز باشد؟ یعنی کسی که معتقد بود لیبرالیسم (غربی) یک پروژه صهیونیستی است .
حال بازیهای جام جهانی به پایان رسید. سوال این است که آیا باز هم اپوزیسیون ایرانی در انتظار توپ بعدی رژیم نشسته است که به دنبال آن بدود، و یا نه میخواهد ابتکار عمل نشان دهد و توپ خود را به میدان مبارزه با رژیم توتالیتر جنایتکار، سردمدار جهل و خرافات و منبع هر چه تنفر و خشونت است، روانه سازد؟
توضیحات
١ - ضربالمثلی است که در آلمان زیاد به کار میرود و اشاره به زمان روم باستان دارد. در آنزمان قدرتمردان رومی از گلادیوتورها استفاده میکردند تا بدینوسیله مردم بدینوسیله با مبارزات و بازیهای آنان سرگرم شوند و به مسائل سیاسی جذبه و کششی نداشته باشند. خالی از لطف نیست که بدانید در همین مدت (زمان برگزاری جام جهانی) دولت آنجلا مرکل رفرمهایی را که مدتها به علت اعتراضات عمومی قابل تصویب در پارلمان نمیدانست یکی پس از دیگری از تصویب بوندس تاگ گذراند .
٢ - دانشجویان ایرانی علیه نئونازیها : iranian-campaign-against-npd.blogspot.com
٣ - بیانیهای که به "درخواست ١١ نفر" معروف شد و درآن خواسته شده بود که از آمدن احمدینژاد به آلمان ممانعت به عمل آید .
٤ - akhbar.gooya.com
٥ - switch5.castup.net
٦ - www.akhbar-rooz.com
|