بار دیگر تسلیم احساسات و ناآگاهی نشویم - نامی شاکری

نظرات دیگران
  
    از : احمد

عنوان : پروین کرد
آفرین. جز این چیزی نمیتوانم بگویم.
۴۱٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : پروین کرد

عنوان : از طریق جناب نامی شاکری/ به دکتر ملکی : چرا اعتراف دیرهنگام و استغفار در پیشگاه ملت درحضیض افتادهء ایران
جناب ملکی : خدا جویان براین اعتقادند که " اعتراف به گناه از بار گناهان میکاهد"! وحضرتتان درین روزگار ((بی فریاد)) به افشاگری دروغهای انتخاباتی و رفراندوم روزهای اولیهء ترزیق توحش اسلامی توسط ارباب( درجزیرهء گوادلپ )همت گماشته اید ! واقعآ قصدتان چیست و میخواهید چه نتیجه ای بگیرید ؟ جناب ملکی حضرتتان ازاهالی دانشگاه و چنانکه خودتان مدعی هستید از اهالی (روشنفکران دینی)/ چگونه است که امروز وپس از ۳۳ سال چشم بربستن " بر لت وپار کردن انواع سید جواد ذبیحی تا آش ولاش کردن روسپیان شهرنو و محاکمات دودقیفه ای افسران ارتش شاهی توسط حاج ابراهیم خان یزدی تا راکت باران سنندج درروز۲۶ اسفند ۵۷ بجرم عقب نشینی "عوام الناس آن دیار (برعکس روشنفکران)از هیاهوی اسلامی " که تا امروز تاوانش را پر و پیمان میدهند : نیروی ((بصیرت)) برشما غلبه نموده و دروغ مصلحت آمیز اسلامی و ((خدعهء شیعی))امام خمینی را برملا میفرمائید" ! ؟ جناب ملکی چگونه است که حضرتتان(در عین دانشگاهی بودن) فقط امروز و در دههء هشتم زندگیتان معنای (خدعه) یعنی/ دروغ / ریا /سالوس // نیرنگ / چند روئی و نهایتآ پدرسوختگی دینی شیعی را تازه تازه متوجه گردیده اید ؟جناب ملکی منظورتان از اعتراف اینچنین دیرهنگام چیست ؟ اگر ۳۳سال قتل انسان (چه اسیر درزندان) وچه اسیر در خانه و کوی برزن و رختخواب رابه حساب و درچارچوب توحش حکومت تحمیلی دینی (فرقی نمیکند کدام دین) بگذاریم: شما اما چرا امروز و بدین دیرهنگامی به تحصیلی دو باره آمده اید که خوشبختانه حاصلش نیروی جوان امروزین کشورست که نه فقط تره که پیاز هم برای هرآنچه که بوی ورنگ دین دارد خرد نمیکند وبا سکوتش بر آن تف میاندازد.بله نسل امروزین ایرانی بدرستی تشخیص داده که مرتع سبز ۸۸ حاصل درباغ سبز (عوامفریانهء)۵۷ است و این نسل هم بریش تفکرات عوامگرایانهء بابا ننهء ۵۷ اش میخندد و هم میخواهد سر به تن مرتع سبز تزریقی ۸۸ نباشد چرا که برعکس خنگی /خرفتی نسل من (عام ) وحضرتعالی (عالم )دانشگاهی که هریک به نوعی در سیه روزی حال و آیندهء درغبار گمشده اش به نحوی حماقتبار یا خودخواهانه سهیم ایم . جناب ملکی شما و همکیشانتان در هیئت روشنفکر (((دینی/ شیعی)) مگر نمیدانستید دین فقط یک چارچوب است و تخطی ازآن مستوجب مجازات ؟ مگر نیمدانستید در دین اسلام که "ختم ادیان و خیر سرش روشنترین نوع اش )است /زن در عالی ترین جایگاه اش فقط نصف آدم است تازه آنهم پیچیده در لفافه سیاه از نوع شیعی ایرانی اش و مطیع اوامر مردان خانواده /پدر/ برادر/و شوهر ! جناب ملکی آنچه که شما بزعم خود درحال افشا کردنش هستید / نه فقط نسل جوان امروزین که پیر پاتالها ی خرفت و نیمه خرفت ازنوع این حقیر هم از آ اولین روزهای کودتای اسلامی برآن واقف اند وکوچه پس کوچه رفتن و زیگزای دوختن هم جز گم کردن مسیر (به تقصیر) حاصلی ندارد . ان الحق زنان زیاد نیستند / یابردارند یا در حصر دریا و نه حصر خانگی ! جناب ملکی چرا بجای کجراه رفتن اعتراف نمیکنید که دین فقط یک ایمان قلبی است و نه یک سیستم کشورداری که جوابگوی نیاز حال وروز یک جامعه رابدهد/ و خودرا آزاد کنید /اگر واقعآ دلتان برای ایرانی جماعت و کشور ایران میسوزد؟
۴۱۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : Ali

عنوان : استاد شما حرف دل اکثریت مردم را میزند
اقای عزیز, استاد شما حرف دل اکثریت مردم را میزند. انقلاب خمینی به کمک یک اشتباه بزرگ من و شما به پیروزی رسید. و این اصل قضیه است, حال امسال شما به دنبال توجیه اشتباه خود میگردی مسله دیگری است. اکثریت ملت ایران سالهاست به این مسله پی بردند ولی شما و هم فکرهای شما هنوز سرتون رو به مانند کبک به زیر برف کرده و فریاد میزنید ای ملت اخوندها انقلاب دموکراتیک ما رو دزدیدند!!!
کافیه کلاه خودمون رو قاضی کنیم, تا متوجه بشیم که نه من و نه شما و نه پدرانمان از دمکرات بودن بویی نبرده بودند و هنوز هم اندر خم یه کوچه هستیم.
۴۱۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : احترام به آقای دکتر ملکی‌ احترام به مبارزات جامعه دانشگاهی ایران است .
کسی‌ باور نمی‌کند که آقای ملکی‌ فعالیتهای خود را بخاطر کسب پست و مقامی انجام میدهد. گاهی افشاگری‌های شخصیت‌های سیاسی اجتمایی تاثیرات خود را بیشتر از احزاب سیاسی در جامعه جای می‌گذارند.ما برای رسیدن به هدفی‌ که خواست اکثریت جامعه باشد به کمک تمام اقشار و افراد جامعه نیازمندیم.مردمی که در خانه‌های خود را پس از حمله اراذل و اوباش باز می‌گذارند،پزشگی که زخمی شده در تظاهراتی را مداوا می‌کند ،پلیسی‌ که مردم را در تظاهرات دستگیر و در کوچه‌ای بالاتر آزاد می‌کند، یک خواننده،فیلم‌ساز،کاریکاتوریست , همه و همه در مقام و شغل‌های مختلف خود اگر بخواهند میتوانند مفید باشند و نیازی هم به دانستن فعالیت‌های سیاه و سفید گذشته آنها نیست.اشخاص مختلف با ظرفیت‌های مختلف برای برقراری دموکراسی در ایران میتوانند فعالیت داشته باشند و مردم آنها را تا همان حد هم می‌پذیرند. آقای دکتر ملکی‌ یک مبارز ملی‌ و مردمی است که در جامعه روشنفکران و دانشگاهیان ایران دارای مقام و شخصیت شناخته شده‌ای است.احترام به آقای دکتر ملکی‌ احترام به مبارزات جامعه دانشگاهی ایران خواهد بود.
۴۱۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : خوش خیال

عنوان : پدر عشق بسوزد که چنین خارم کرد...
بما نگفتند که چراغ جادو را چه کسی‌ مالش داد ولی‌ برای ما "توده منتظر" هر چه از آن بیرون می‌‌آمد "هورا" کشیدیم ، هورا ، هورا ، هورا... این طبیعت ما، همیشه هورا کشان است ! هر روز به قد و قامت آن غول می‌‌نگریستیم و بر چشم حسودان هم خاک می‌‌پاچیدیم...بزرگ و بزرگتر میشد ، چونان چون چماقش ! ما که بجای مالش دست، از تمام اندامهای خود برای نوازش آن غول بزرگ،که به عربی‌"عظما,عظمی"ترجمه میشود مضایقه نکرده بودیم، انتظاری هم نداشتیم که روزی روزگاری همین غول عظما و برکاتو ، با چماق عظما ترش بر فرق مبارک ما بکوبد !...باشد، می‌خوریم و دمی هم نمی زدیم، زیرا که ما "توده منتظر" در نمک شناسی‌ وسواس چندانی نداریم ، اصلا !
۴۱۷۴۶ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : پیروزی هزار پدر دارد
دکتر ملکی از افراد بسیار فعال در حمایت از خمینی و استقبال او در ورود به تهران بود. بعد از رفراندم فروردین هم ایشان سه سال ریاست دانشگاه را بر عهده داشت. هیچ چیز در نامه ایشان تازگی ندارد جز آنکه نویسنده آن دکتر ملکی و بعد از سی و سه سال است.

بدون آنکه بخواهم فعالیت ها و سختی ها و رنج های ایشان را نادیده بگیرم نمیدانم این اقرار نامه و نصیحت نامه چه فایده ای دارد جز آنکه سیل کی بود کی بود را راه بیندازد. در اینجا مثلی است که پیروزی هزار پدر دارد ولی شکست یتیم است.

انصافا اگر دکتر ملکی بانکداری بود که شما دار و ندار خود را جهت اینوستمنت به او سپرده بودید و بعد از سی و سه سال گزارش او به شما این بود که نه تنها سرمایه از دست رفته بلکه تا بیخ دندان هم بده کارید چه میکردید؟

البته دید واپس گرا صد در صد است ولی آیا این قافله سالاران دو خطی هم از رساله خمینی خوانده بودند ؟ ملت ایران احتیاجی به نصیحت ایشان ندارد. ملت ایران این تجربه را با پوست و استخوان خود حس کرده است. انشاالله.
۴۱۷۴۴ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : رامین

عنوان : این آقای نامی شاکری است که تحت تاثیر احساسات خویش است!
به نظر من آقای نامی شاکری اصلاْ متوجه نکتهء مورد نظر آقای دکتر ملکی نشده است. البته این مسئله قابل درک است که نامی شاکری به عنوان یک هوادار حزب توده مایل به توجیه عملکرد این حزب در حمایت از جمهوری اسلامی باشد چرا که مطالب جناب دکتر ملکی مشروعیت رژیم آخوندی را از همان ابتدا زیر سوال میبرد و این خلاف موضع گیریهای حزب توده است.
در هر صورت فرمایشات آقای دکتر ملکی مثل توپ در محافل ایرانی صدا کرد. روشنگری ایشان یک تحلیل منطقی با ارائهء آمار و ارقام است و نه یک اظهار نظر احساساتی. این کار آقای دکتر ملکی مرا بیاد مقالهء معروف امیل زولا (تحت عنوان «من متهم میکنم») می اندازد.
برای آقای دکتر ملکی آرزوی موفقیت دارم.
۴۱۷۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : احمد صلاحی

عنوان : آقای ملکی در باره تقلب از «ازل » صحبت کرده که درست ست.
اگر قبول داشته باشیم که میزان «درستی» داوری در باره ی یک «رویداد» بزرگ یا کوچک، از جمله ؛ بستگی به مجموعه ای از «گزارش» ها ، «شواهد » و «مدارک» معتبر از آن روبداد دارد. که به نسبت اهمیت آن می تواند توسط اشخاص بی طرف و کاردان ، مورد بررسی ،نتیجه گیری و داوری قرار گیرد. در باره ی بسیاری مسائل و رویداد های تاریخی بدلیل اختلافات منافع و دیدگاههای نیاز به گزارش و اسناد بیشتری برای امر بررسی و داوری داریم.
با این مقدمه ، باید عرض کنم که آقای دکتر ملکی تلاش کرده تا در باره ی رفتار رهبران حکومت از فردای انقلاب «گزارشی » از ولنگاری آنها نسبت به اجرای رفراندوم ارائه دهد. در این باره ی می توان به اشکال مختلف برخورد کرد. از جمله تلاش برای تکمیل این قبیل «گزارش » ها که نسل جوان بشتر مطلع شود و نکات مختلف دیگر که مردم را نسبت به موضوع انتخابات علیرغم تمام تجربه های نکبت بار حکومت اسلامی ولایت فقیه آگاه تر نماید.

بسیار جای تعجب ست که نویسنده ی این مقاله، نامی شاکری اصل موضوع را کنار گذاشته و مقاله ی آقای دکتر ملکی را با عنوان ملی - مذهبی مورد «نقد» قرار داده، تو گوئی ایشان مرتکب «گناه کبیره » شده و بقیه نیرو ها بخصوص حزب توده و مجاهدین خلق در آن مقطع دست از پا خطا نکردند.

آقای ملکی در باره تقلب از «ازل » صحبت کرده ست ، البته در باره ی صحت و یا نادرستی این «گزارش » می توان بروش های مختلف برخورد کرد. مثلا مانند کاربر محترم peerooz . ولی نامی شاکری مسیر نوشته دکتر ملکی دائر بر «تقلب » را از همان شروع ، به بیراهه کشانده ست . بسیار مضحک خواهد شد که این قلم هم شروع کند، در باره ی روایت پیش نویس قانون اساسی از فرانسه و مثلا دکتر لاهیجی تا بعداز انقلاب وراجی نماید. اصلا معلوم نیست موضوع پیش نویس قانون اساسی و نقش دکتر حبیبی در اینجا چه گره ای از مشکلات دیروز و امروز ما حل خواهد کرد. بهتر نیست با طرح نکات دیگر ، گزارش آقای دکتر ملکی را بسط دهیم. مثال ها فراوان ست:

- خمینی قول و قرار مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی را که معمولا بعداز هر تحولی ضرورت دارد را با طرح رفراندوم ملا خورد کرد.
- خمینی نتیجه ی رفراندوم را بعنوان چماقی علیه کسانی که در آن شرکت نکردند استفاده کرد و با شعارهای مبتذل «کسی که رای نداده حق نظر نداره ! » - «چریک آمریکائی ،اعدام باید گردد» - « حزب دموکرات را به خاک و خون می کشم» - «دموکراتیک و ملی هر دو فریب خلق ست» و از این دست برای سرکوب نیروهای دگر اندیش مورد استفاده قرار داد. نمایش وقیحی از برخورد حاکمیت «فاتح» نسبت به اقلیت به نمایش گذارد که در تمام زمینه های اجتماعی بعنوان چماق استفاده شد.
- سران حکومت پادشاهی را به فجیع ترین شکل قتل عام و پاکسازی نمود.
- هزاران فرهنگساز و تکنوکرات و بوروکرات جامعه را پاکسازی و خانه نشین نمود.

مجلس اول:
علیرغم تمام اعدامها ،سرکوب ها ، شانتاژها ، سانسورها و تقلب ها، در انتخابات اولین دوره ی مجلس شورا ، علاوه بر رهبران نهصت آزادی مهندس بازرگان، دکتر سحابی ، مهندس سحابی ، دکتر یزدی ، خانم اعظم طالقانی و شادروانان خسرو قشقائی ، دکتر قاسملو ، تیمسار احمد مدنی
و عده ای دیگر با رای مردم به مجلس راه یافتند که مانند خاری در چشمان کور قشریون فرو میرفت.

رفتار هاشمی رفسنجانی در راس مجلس در تحریک فالانژها و آزار و اذیت دگر اندیشان و از بین بردن مصونیت پارلمانی و تحت تعقیب قرار دادن و کشتن نمایدگان مردم مانند از بین بردن تمام امنیت های دیگر اجتماعی فراموش نشدنی ست .
سران حکومت و مجلس آنها با تبانی یکدیگر و با کمک «قوانین من درآوردی » - «مجلس خبرگان» و «شورای نگهبان» در دوره های ۳۰ ساله مختلف تمام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را برای خود و ممانعت از حضور دگر اندشان مورد استفاده قرار دادند که در بعداز دوم خرداد ۷۶ علیرغم حضور مطلق نیروهای مذهبی و خودی در تمام نهاد های حکومتی و علیرغم کشتار هزاران تن از مخالفان تقلب ادامه یافت که اوج آن در ۲۲خرداد ۸۸ به نمایش گذاشته شد.
سران حکومت برای حفظ قدرت هیچ معیار و ارزشی را قبول ندارند از آیت الله منتظری تا حتی هاشمی رفسنجانی که در تمام جنایات و رذالت ها خط دهنده بوده از دم تیغ رد میشوند . آقای ملکی هم کم اذیت نشدند.باید به امید روزی بود که مردم ایران با دلجوئی از تمام کسانی که برای آزادی و آبادی ایران به نحوی زحمت کشیدند یا عزیزان خود را از دست دادند برگ جدیدی از تاریخ را آغاز کنند.
۴۱۷۴۰ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : کردستان - آذربایجان غربی - بلوچستان - ترکمن صحرا - اعراب خوزستان
جناب آقای نامی در استانهای کردستان - آذربایجان غربی - بلوچستان - ترکمن صحرا -و در میان اعراب خوزستان عشایر بختیاری و قشقائی و عشایر اطراف کرمانشاه ، سنی ها و بهائی ها و دیگر اقلیت های مذهبی تعداد شرکت کننده بسیار محدود بود. قطعأ بقایای رزیم شاهنشاهی هم شرکت نکردند. بزرگترین تشکیلات سیاسی چپ ایران سازمان چریک های فدائی خلق که از نظر هوادار بر اساس نتایج تقلبی اولین مجلس اسلامی بیش از ۱۰ برابر حزب توده طرفدار داشت و در خوزستان بر اساس نتایج همان انتخابات در شهر آبادان نسیم خاکسار چند ده هزار رأی اورد و کاندید حزب توده چند صد (درکل ایران اراء حزب توده کمتر از ۲۵۰۰۰ نفر بود) فدائی ها درتهران تنها حدود ۲۰۰۰۰۰ (سعید سلطان پور) رأی آوردند . در شمال بهمین ترتیب . در هیچ انتخابی بطور اختیاری در تاریخ بشریت بیش از ۸۰ در صد مردم شرکت نمی کنند. با احتساب تحریم کلیه اقلیت های ملی و مذهبی و سازمان فدائی و کلیت چپ انقلابی غیر وابسته (سازمان پیکار در تهران ۸۰۰۰۰ رأی آورد) و بقایای طرفداران حکومت قبلی بسختی می توان پذیرفت که بیش از ۷۰ درصد مردم در انتخابات به رژیم اسلامی رأی داده باشند.
۴۱۷٣۹ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : بغض معاویه
جناب صبوری،

من آدم حزبی نبوده و نیستم. در جریان انقلاب و یا " فتنه " هم نبودم. تا آنجا که بیاد میاورم حزب توده بزرگترین حزب در تمام تاریخ سیاسی ایران بود مگر آنکه خلاف آنرا ثابت کنید.

بعلاوه بسیاری از " گروههای سیاسی چپ غیر وابسته و مستقل مثل.......[که] "هر یک" بمراتب بزرگتر و پر طرفدارتر ازحزب توده بودند [?!]" مثلا حزب دموکرات کردستان و کومله زحمتکشان کردستان و شاید بعضی گروه های دیگر کاری به کار نوع حکومت نداشته و در اساس با آنچه در تهران و ایران میگذشت مخالف بودند و هستند. منظور آنست که عدم شرکت در انتخابات به خاطر بغض معاویه نبود بلکه آنها دنبال علی خود بودند. و اگر جمعیت ایران در آن زمان را ۳۵ میلیون بدانیم ۳- ۵/۲ در صد آن چیزی بیش از یک میلیون میشود. فکر نمیکنم جمع افرادی را که نام بردید بیش از یک میلیون باشد. اینها البته همه تخمین گتره ایست. قدر مسلم آنست که تعداد مخالفین و بیطرفها در برابر موافقین ناچیز بود.
۴۱۷٣۴ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : سازمان چریکهای فدائی تحریم کرد
آقای نامی خلاف می فرمائید در همان زمان گروههای سیاسی چپ غیر وابسته و مستقل مثل سازمان چریکهای فدائی خلق ایران- سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر- حزب دموکرات کردستان- جبهه دموکراتیک ملی- کومله زحمتکشان کردستان- رزمندگان آزادی طبقه کارگر - راه کارگر و بسیاری دیگر گروههای چپ که هر یک بمراتب بزرگتر و پر طرفدارتر از حزب توده بودند انتخابات تعیین نظام را تحریم کردند. تنها حزب توده و سازمان رنجبران در آن انتخابات کذائی شرکت کردند.
حزب توده تنها حزبی در ایران است که در تمام انتخابات رزیم شرکت کرده و از جمله به صادق خلخالی و خامنه ای و عسگر اولادی رأی داده است.
۴۱۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰