شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران برای آزادی و دموکراسی - اعلامیه بمناسبت سالگرد شانزدهم آذر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۹ آذر ۱٣۹۰ -
٣۰ نوامبر ۲۰۱۱
یک بار دیگر به شانزدهم آذر، جای پائی زمان خورده از رفتار جنبش دانشجوئی در ایران، رسیده ایم؛ رفتار و گذاری به بلندای بیش از نیم قرن که بر صفحهء تقویم مبارزات ضد استبدادی ملت ایران جای پای فراوانی از خود بجای نهاده و، بعلت همین تاریخ بلند، روز معینی برای این جنبش را، که بتواند همهء یادمان ها و خاطره ها را در خود جای دهد، به صفحات مختلف تقویم کشانده است؛ چرا که نسل های گوناگون، بی وقفه از کودکی و نوجوانی به در آمده، کسوت دانشجوئی پوشیده و سپس، در پایان دورانی چند ساله، بعنوان دانش آموختگانی که به بازار کار و زندگی سازی می پردازند، از آن کسوت بیرون می آیند. چهره ها عوض می شوند، زمان دگرگونی می پذیرد اما صحنه و نقش ها ثابت اند و زندگی دانشجوئی را سرشار از رفتارهای فراموشی ناپدیر می کنند.
دوران دانشجوئی مقطع خاصی از زندگی آدمیان است که در آن نوجوانی که قدم به ساحت جوانی می نهد با مسائل عمدهء عصر خود آشنا می شود اما هنوز دارای منافع معینی نیست و تعقل آگاهانه اش رنگ پایبندی ها و گرایشات مصلحت جویانهء زندگی مستقل در جامعه را بخود نگرفته است و، در سخن حافظ بزرگ، سرو بلند بالائی است که «از بند تعلق آزاد است» و آرمان های بشری برای آزادی و عدالت و دموکراسی را بصورت ناب شان درک می کند و، با آرزوی دستیابی به آنها، علیه بیداد و استبداد و ناعدالتی بر می آشوبد و، از یک دیدگاه تاریخی، حامل رسالتی می شود که می تواند جامعه را از مدارات کهنه و فرسوده اش به سوی جهان های بهتر آینده بر بجهاند.
در واقع، همهء جنبش های دیگر اجتماعی، چه کارگری، چه زنان و چه کارمندان دارای منافع خاص اند اما جنبش دانشجوئی هنوز منفعتی جز منفعت عمومی و کلی جامعه را پیش روی ندارد و لذا می تواند موتوری مهم برای تحولات مدنی و تاریخی باشد.
«شبکهء سکولارهای سبز ایران برای آزادی و دموکراسی» وظیفهء خود می داند که در برابر مجاهدت ها و فداکاری های نسل های پیاپی دانشجوئی که شعله های آتش انسانمداری خردگرا و آزادیخواه را در سپهر سیاسی کشورمان روشن نگاه داشته اند متواضعانه بایستد، این همه جان مشتاق جوان را بستاید و خود را در این افتخار شریک بداند که بخشی از نسل جوانی را با خود دارد، و از حمایت اش گرما و نیرو می گیرد، که اکنون جامعهء نوین ایران را از پیلهء توهم و خرافه و پندارهای بیمار بیرون کشیده و آفتاب درخشان سکولار ـ دموکراسی را در اوجگاه آینده اش می نشاند.
ما، بعنوان یک نیروی سیاسی ـ اجتماعی ِ حاضر در صحنه، که مصمم به ایجاد تغییرات بنیادی در معادلات سنتی حاکم بر کشور، در راستای منحل کردن حکومت مذهبی کنونی که ضربات سهمگینی را بر پیکر جامعه وارد کرده و کوشیده است تا نسل جوان کشور را به بی آیندگی و یأس سوق دهد، وظیفهء خود می دانیم که از همهء کوشش های جنبش دانشجوئی ایران حمایت کرده و از همگان نیز دعوت کنیم که پشتیبانی عملی خود را از این جنبش و اقدامات آن متحقق و متجلی سازند.
اگر قرار است که فردای ما از امروزمان بهتر باشد، اگر قرار است شب سیاه وطن به صبحگاه ایرانی آزاد و آباد بیانجامد، باید بدانیم که این وظیفهء همین جوانان فردائی است که کشورمان را بدان مقصد عالی رهنمون شوند. فرهنگ و جهان بینی کهن ایرانی بر این تصور استوار بود که جهان در ورطهء هرج و مرج و ویرانی اهریمن غوطه ور است و انسان آفریده می شود تا به این نابسامانی خاتمه دهد. اگر از ظاهر استوره ای این گفتار به در آمده و معنای واقعی آن را در نظر بگیریم، در خواهیم یافت که جوان دانشجوی کشور ما چنین آفریده ای است که منطقاً و طبعاً وظیفهء تاریخی خود را می شناسد و، همانگونه که بخصوص در دو دههء اخیر دیده ایم، در مسیر تحقق آن گام برمی دارد.
در برابر این واقعیت تابناک وظیفهء ما، همه، آن است که هواخواه و مددکار جنبش عدالتجو، استبداد ستیز و دموکراسی خواه دانشجوئی کشورمان باشیم.
هشتم آذر ماه ۱٣۹۰ ـ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱
|